| کد مطلب: ۲۴۴۶۳

نسبت سیاست و زبان در ایران

داود دشتبانی، روزنامه‌نگار و مدیرمسئول ماهنامه وطن یولی

نسبت سیاست و زبان در ایران

یکی از انحرافات بحث اصل 15 قانون اساسی استفاده از عبارت زبان مادری است. این کلمه زبان مادری نه ترم علمی است و نه ترم حقوقی. یعنی هیچ مبنای علمی و حقوقی ندارد؛ نه قانون اساسی از عبارت زبان مادری استفاده کرده و نه در متون علمی زبانشناسی از این تعبیر استفاده می‌شود. در زبان‌شناسی به زبانی که کودک در خانواده یاد می‌گیرد زبان اول و زبان رسمی را زبان دوم می‌نامند. اساساً ما برای مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران باید ترم‌های علمی خودمان را تولید کنیم چون ما مثل جوامع اروپایی و آمریکایی و قاره‌های جدید کشف‌شده و کشورهای تازه‌تاسیس نیستیم.

یکی از انحرافات بحث اصل ۱۵ قانون اساسی استفاده از عبارت زبان مادری است. این کلمه زبان مادری نه ترم علمی است و نه ترم حقوقی. یعنی هیچ مبنای علمی و حقوقی ندارد؛ نه قانون اساسی از عبارت زبان مادری استفاده کرده و نه در متون علمی زبانشناسی از این تعبیر استفاده می‌شود. در زبان‌شناسی به زبانی که کودک در خانواده یاد می‌گیرد زبان اول و زبان رسمی را زبان دوم می‌نامند. اساساً ما برای مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران باید ترم‌های علمی خودمان را تولید کنیم چون ما مثل جوامع اروپایی و آمریکایی و قاره‌های جدید کشف‌شده و کشورهای تازه‌تاسیس نیستیم.

ما به قضاوت اندیشمندان ناسیونالیسم جزو چهار ملت کهن هستیم. زمانی که سایر جوامع به ملت‌بودگی نرسیده بودند ما یک ملت تاریخی و باستانی بودیم و بنابراین قواعد و ویژگی‌های خاص خودمان را داریم و براساس آن قواعد و ویژگی‌ها باید درباره ایران گفت‌وگو کنیم. متاسفانه در رشته‌های جامعه‌شناسی و علوم سیاسی خیلی ادبیات غربی غالب است و از این عبارت‌ها استفاده می‌شود که نادرست است.

به عبارت دیگر ما اگر بخواهیم حتی با مسامحه بپذیریم و بخواهیم از عنوان زبان مادری برای زبان‌های محلی استفاده کنیم، حتماً باید زبان فارسی را زبان پدری بنامیم؛ یعنی اگر زبان محلی و قومی زبان مادری ما است زبان فارسی زبان پدری ماست. بنابراین این بار احساسی که به موضوع زبان داده می‎شود باید به این شکل خنثی شود و نشان داده شود که جایگاه زبان فارسی برای همه گروه‌های فرهنگی ایرانی همپای زبان محلی و حتی بالاتر از آن یک جایگاه برجسته و روشنی هست و به‌هیچ‌وجه این دو در تنافر یا جدایی با همدیگر نیستند.

پیش از به وجود آمدن دولت‌های مدرن بعد از مشروطه که بحث قانون اساسی و قوانین و مسائل از این دست مطرح شد و حکومت‌ها به تنظیم و ایجاد مقررات ورود کردند و حالا با جعل یا تایید یک سری ضوابط و مقرراتی را مطرح کردند، جامعه ایرانی در یک روند طبیعی و تاریخی بدون هیچ اجبار و بدون هیچ تحمیل و پشتوانه حمایتی از جانب حکومت و دولت و از جانب قوه قاهره زبان فارسی جایگاه برتر به‌عنوان زبان مشترک و زبان رسمی و زبان اداری و علمی را پیدا کرده است.

کما اینکه اصلاً در تاریخ پس از اسلام دوره‌های معدودی بوده که حاکمان فارسی‌زبان داشتیم. در دوره خلافت اموی عباسی حکام عرب بودند و در دوره‌های بعدی هم که عموماً سلسله‌های ترک نژاد حاکمان تاریخ ایران شدند اما زبان فارسی در سیطره همین حکومت‌ها جایگاه خودش را به عنوان زبان رسمی سیاسی مشترک و زبان علمی تثبیت کرده و این نشان می‌دهد که این یک روند طبیعی و تاریخی هست و دخالت دولت مدرن نقشی در این ماجرا نداشته است. در واقع اصل ۱۵ قانون اساسی از یک واقعیت تاریخی و از یک امر بدیهی و روشن خبر داده است.

در قانون اساسی مشروطه اصلاً به موضوع زبان اشاره نشده است چون موضوع آنقدر بدیهی شمرده می‌شده که اصلاً تاکید به آن چندان ضرورتی پیدا نمی‌کرده است. در سال ۵۷ و بعد از وقوع انقلاب اسلامی هم اگر این ضرورت پیدا شد که در یک اصل قانون اساسی به آن تاکید شود، مقدار زیادی تحت فشار و جوسازی‌های گروه‌های چپ مارکسیستی بوده که با طرح موضوع خلق‌ها و مسائلی از این دست این مسائل و موضوعات را در فضای سیاسی مطرح کردند. درحالی‌که جامعه ایرانی خیلی فراتر از اصل ۱۵ قانون اساسی این آزادی‌ها را تضمین کرده است.

کما اینکه با وجود کشورها و هویت‌های جعلی اطراف ما مثل جمهوری آذربایجان یا اقلیم کردستان که مثلاً مدعی هستند که در آنها این زبان‌های محلی از آزادی بیشتری برخوردار هستند و در داخل ایران احیاناً این زبان‌ها از آزادی کمتری برخوردار بودند، اتفاقاً شاهکارهای هنری و ادبی این زبان‌ها در قلمرو ایران بسیار بهتر و شکوفاتر شده است. در زبان ترکی آذربایجانی دو شاهکار هنری بزرگ داریم؛ یکی شعر «حیدربابایه سلام» استاد شهریار و دیگری هم ترانه «آیریلیق» فرهاد ابراهیمی است.

هر دوی اینها در دوران پهلوی و در داخل قلمرو ایران خلق شدند؛ یعنی در جمهوری آذربایجان در دوران شوروی و پس از استقلال در چند دهه گذشته هیچ اثر هنری هم‌پایه ترانه «آیریلیق» یا هم‌پایه «حیدر بابایه سلام» در ادبیات و هنر جمهوری آذربایجان نتوانسته خلق شود. در مورد زبان کردی هم همین مثال را می‌شود زد که خواننده‌های معروف زبان کُردی که در خود اقلیم کردستان عراق هم خیلی مشهور و شناخته‌شده هستند، مثل حسن زیرک و ناصر رزازی از درون فرهنگ ایرانی بیرون آمده و شناخته شدند و در درون این فرهنگ پرورش پیدا کردند.

یعنی جامعه و فرهنگ ایرانی بهتر توانسته این زبان محلی را شکوفا کند و این زبان‌ها وقتی بخشی از فرهنگ و تمدن ایرانی هستند از شکوفایی بهتری برخوردارند و وقتی که تحت تاثیر جعل‌های هویتی مورد دستکاری قرار می‌گیرند مانند آنچه که در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده، اتفاقاً ابتر و سترون می‌شوند و از آن زایش و شکوفایی که دارند افت می‌کنند. ما بعضاً ایراد می‌گیریم که کاربرد زبان فارسی به عنوان زبان رسمی در همه مجامع رسمی باید اتفاق بیفتد ولی اتفاقاً این افتخار ما هست که در جامعه ما چنین حساسیت‌هایی اصلاً وجود ندارد؛ یعنی حتی وقتی نماینده مجلس ما پشت تریبون مجلس به یک زبان محلی صحبت می‌کند واکنش جامعه ما به این مسئله یک مسئله عادی است یا امامان جمعه به زبان‌های محلی صحبت می‌کنند جامعه ما دچار تنش نمی‌شود.

درحالی‌که در هفته‌های گذشته دیدیم که یک نماینده مجلس در ترکیه می‌خواست یک مناسبت قومی را به زبان کُردی تبریک بگوید میکروفن‌اش را قطع کردند. به خاطر اینکه هویت ترکیه جعل است و آن کشور بر اساس یک جعل هویتی خلق شده و دچار مشکل هویتی است و این تعارض‌ها درونش به صورت جدی مطرح است ولی فرهنگ ایرانی فرهنگی نیست  که حفظ آن منوط به قوه قاهره و حفظ زور و اجبار باشد و برای تنظیم روابط بین زبان رسمی و زبان‌های محلی به شکل طبیعی و بدون هیچ حساسیتی خودش تنظیم می‌کند.

این مباحث ما فقط در مجامع علمی و بعضاً مجامع سیاسی موضوعیت دارد وگرنه مردم عادی در مورد بحث زبان فارسی و زبان‌های محلی اصلاً برایشان موضوعیت ندارد و خانواده‌ها در مناطق مختلف تلاش می‌کنند بدون هیچ حساسیتی و با حفظ زبان‌های محلی کودکان‌شان را با زبان فارسی آشنا کنند. اتفاقاً دخالت‌های دولتی یک مقدار باعث برخی مشکلات شده؛ مثلاً در همین صداوسیمای استانی می‌بینیم که برخی واژه‌هایی را استفاده می‌کنند که مردم خود آن محل اعتراض می‌کنند که اصلاً این واژه‌ها واژگان محلی ما نیست شما چرا به اجبار و با یک جعل نادرستی کلمات وارداتی و نادرستی را از باکو یا استانبول که اصل آن کلمات هم بعضاً می‌بینیم که انگلیسی یا روسی است استفاده می‌کنید.

اتفاقاً دخالت‌های دولتی ما نادرست است و جوامع ما خودشان به شکل طبیعی و تاریخی روابط بین زبان فارسی و زبان‌های محلی‌شان را خیلی سالم‌تر و مناسب‌تر ترتیب می‌دهند و مدیریت می‌کنند. در بحث رابطه زبان فارسی و زبان‌های محلی یک مقدار جلوی دخالت‌های دولتی و شیطنت دولت‌های بیگانه اگر گرفته شود جامعه ایرانی به شکل طبیعی خودش این روند را خیلی سالم‌تر مدیریت می‌کند.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی