ملک طلق اصولگرایان/بررسی و تحلیل ترکیب جدید هیئت منصفه دادگاه مطبوعات
در دوره قبلی که سال ۱۴۰۲ بود، برای ۲۱ نفر حکم عضویت در هیئت منصفه صادر شده بود ولی در این دوره، ۲۰ نفر عضو این نهاد هستند. ولی اینکه چرا ۲۰ نفر در این دوره معرفی شدهاند هنوز مشخص نیست.

در سال 1334 و در دوره پهلوی دوم بود که نهادی با نام «هیئت منصفه مطبوعات» در کنار سیستم قضایی ایران قرار گرفت؛ نهادی که با رفتن پهلوی، تقریباً دو سال تعطیل بود و در سال 1360، فعالیت خود را از سر گرفت و هفته گذشته، ترکیب جدید خود را شناخت تا رسماً وارد دوره جدیدی از فعالیت شده و در دادگاههای مطبوعاتی حضور داشته باشد. در مقایسه با آخرین احکامی که پیرامون هیئت منصفه دادگاه مطبوعاتی و سیاسی تهران صادر شد، تغییراتی دیده میشود که اولین مورد آن مربوط به تعداد اعضا است. در دوره قبلی که سال 1402 بود، برای 21 نفر حکم عضویت در هیئت منصفه صادر شده بود ولی در این دوره، 20 نفر عضو این نهاد هستند.
این در حالی است که در همان جلسه معرفی انتخاب اعضا، ناصر سراج (نماینده قوه قضائیه) گفته بود: «براساس قانون، اعضای هیئت منصفه در مهرماه انتخاب میشوند که تعداد این اعضاء در تهران ۲۱ نفر و در سایر استانها ۱۴ نفر است که این تعداد در مجموع به ۴۴۱ نفر در سراسر کشور میرسد و تاکنون در ۸ استان انتخابات برگزار شده است.» ولی اینکه چرا 20 نفر در این دوره معرفی شدهاند هنوز مشخص نیست.
از بین 20 نفری که در دوره جدید حکم گرفتهاند، 12 نفر در دوره قبل نیز عضو بودهاند که عبارتند از: «محمدحسن رحیمیان، علیاکبر اشعری، حسن حمیدزاده، علیرضا سربخش، محمود خسرویوفا، حسن خجستهباقرزاده، سیدرمضان موسویمقدم، اکبر نصرالهی، محمدعلی امانی، علیرضا محجوب، عبدالحسین روحالامینی و مرتضی آخوندی» این افراد نیز به ترکیب هیئت منصفه اضافه شدهاند: «باقر انصاری، فرشاد مهدیپور، احمد مومنیراد، مهدخت بروجردی، زهره الهیان، عباس شکری، علیرضا مختارپورقهرودی و عزتالله ضرغامی». و در مقابل، این چهرهها جدا شدهاند: «علیاکبر کسائیان، یوسف غروی، حمید مومنیراد، پروین سلیحی، امیر خوراکیان، حبیب احمدزاده، محمد خدادی، الهام امینزاده و محمدرضا خردمند». نگاهی به ترکیب جدید هیئت منصفه دادگاه مطبوعاتی و سیاسی تهران میتواند نکتههای جالبی را بیان کند.
محمدحسن رحیمیان
درباره فعالیتهای مطبوعاتی او تنها یک مورد دیده میشود. او خودش روزنامهنگار نیست اما از سال 1360 اقدام به انتشار مجلهای با نام «پاسدار اسلام» میکند؛ مجلهای که هنوز هم منتشر میشود اما انتشار آن نظم خاصی ندارد. درباره دیدگاه سیاسی هم او یک اصولگراست که سمت جبههای هم در بین اصولگرایان داشته است. زمانی که «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا همان «جمنا» مشغول به فعالیت بود، رحیمیان ریاست شورای مرکزی را بر عهده داشت. یکی دیگر از مواردی که میتوان درباره او اشاره کرد این است که در جریان انتخابات سال 88 عضو هیئت ویژه بررسی شکایات انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری بود.
در رزومه کاری او، موارد متعددی دیده میشود. رحیمیان که دروس حوزوی خوانده، در ابتدای انقلاب در دفتر امام خمینی مدیریت امور مالی و وجوه شرعی و مسئولیت امور ارزی را بر عهده داشت. در سال 1368 و در زمانی که مهدی کروبی ریاست بنیاد شهید را بر عهده داشت، قائم مقام این بنیاد شد و در سال 71 ریاست این بنیاد را بر عهده داشت؛ جایگاهی که 12 سال در اختیارش بود. البته پس از آن، او باز هم در بنیاد ماند و تا سال 1392 نماینده ولی فقیه در بنیاد بود؛ به عبارتی او سابقه 21 سال حضور در بنیاد را دارد. در سال 1392 متولی مسجد جمکران شد و تا سال 1402 در این جایگاه حضور داشت ولی پس از آن در حالی که 77 ساله است، سمت دیگری را جز همین هیئت منصفه در اختیار ندارد.
علیاکبر اشعری
از چهرههای مورد علاقه محمود احمدینژاد به شمار میرفت که در دورهای که احمدینژاد در شهرداری تهران بود، هم به عنوان مشاور فرهنگی مشغول به کار بود و هم راهی موسسه همشهری شد و به عنوان قائم مقام مدیرمسئول و سردبیر روزنامه همشهری مشغول به کار شد. البته او پیش از اینکه به همشهری برود، سمت مهم دیگری را بر عهده داشت. در دورهای که ریاست صداوسیما بر عهده علی لاریجانی بود، او هم مشاور فرهنگی بود و هم از سال 1378 تا 1381 مدیرعاملی انتشارات سروش را در اختیار داشت. درحالیکه در انتخابات ریاستجمهوری 1384، در ستاد علی لاریجانی کار میکرد، پس از رسیدن احمدینژاد به ریاستجمهوری، ابتدا قرار بود وزیر آموزش و پرورش شود اما نتوانست از مجلس هفتم رای اعتماد بگیرد. پس از عدم دریافت رای اعتماد، باز هم به عنوان مشاور فرهنگی احمدینژاد انتخاب شد و البته طی 5 سال و از سال 1384 تا 1389 ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران را بر عهده داشت اما پس از پایان کار در کتابخانه ملی، پست دیگری به او نرسید.
حسن حمیدزاده
او که قائم مقام جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از احزاب اصولگراست، تنها یک سابقه کوتاه مطبوعاتی دارد که آن هم مربوط به اوایل دهه 60 است که از سال 60 تا 61 سردبیر مجله پیام انقلاب بود. به غیر از این مورد، بیشتر سوابق حمیدزاده را باید پیرامون سپاه دید. او که جانباز 25 درصد است، تمام سمتهایی که در اختیار داشته پیرامون سپاه و وزارت دفاع بوده است. نکته جالب توجه دیگر درباره او به این مسئله برمیگردد که 34 سال معاونت امور مجلس را در سپاه، وزارت دفاع، سازمان پدافند غیرعامل و قوه قضائیه بوده و از مجلس دوم با پارلمان ارتباط داشته است.
علیرضا سربخش
این جانباز روشندل که مدیرمسئول نشریه «سینما رسانه است»، هرچند سابقه فعالیت سیاسی ندارد و بیشتر سیر فعالیتهایش پیرامون سینما بوده، اما مروری بر نظریاتش نشان میدهد که دیدگاههایش شبیه به اصولگرایان است و میتوان او را هم یک اصولگرا دانست. برای مثال میتوان به این جمله او اشاره کرد که گفته است: «جبهه شبهروشنفکری، اصالت و ارزشهای انقلابی و اسلامی را در سینما از بین برده است.»
محمود خسرویوفا
مشخص نیست او را بتوان فردی سیاسی دانست که به ورزش آمده یا فردی که در ورزش بوده و در دل فعالیتهای مربوط به ورزش سری به سیاست زده است. به هر ترتیب، او فردی است که سابقه مطبوعاتی ندارد و درباره سابقه سیاسیاش هم مهمترین وجه قابل اشاره این است که نامش در بین افرادی است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب را در بین اصولگرایان راهاندازی کردند و همچنین از طریق لیست اصولگرایان به شورای شهر دوم رسید. اما در کل حجم بالای فعالیتهایی که رئیس فعلی کمیته المپیک ایران داشته، پیرامون ورزش است که او در مقاطع مختلف ریاست فدراسیون جانبازان و معلولان و همچنین کمیته ملی پارالمپیک را بر عهده داشته است.
حسن خجسته باقرزاده
فردی است که در طول سالهای فعالیتش به صورت مشخص به جناحی سیاسی وابسته نبود و بیشتر سیر فعالیتهایش در صداوسیما سپری شده است. از این جهت حسن خجسته را میتوان فردی رسانهای دانست که تمام رزومهاش به غیر از فعالیت دانشگاهی، در صداوسیما خلاصه میشود. او که در اواخر دوره ریاست محمد هاشمیرفسنجانی وارد صداوسیما شد اما در دوره علی لاریجانی بود که پست مدیریتی گرفت، ابتدا مدیر رادیو پیام شد و سپس در جایگاه معاونت صدا قرار گرفت و در دروه ریاست ضرغامی هم در این سازمان حضور داشت اما در همین دوره استعفا داد و از صداوسیما خارج شد.
یکی از مهمترین حاشیههایی که پیرامون او وجود داشته، بحثی است که به صورت مجازی با محمود احمدینژاد داشت. او در سال 1400 بدون اینکه نامی از احمدینژاد ببرد، جملهای را مینویسد که سمتوسوی آن به طرف رئیس دولتهای نهم و دهم بود. بعد از این توئیت، احمدینژاد میگوید که حسن خجسته در زمانی که ریاست رادیو را بر عهده داشته دو هفته همراه با خانواده مهمان یک شرکت اسرائیلی در هند بوده و به همین علت هم استعفا کرده است. البته که این اتهام از سوی ضرغامی که آن موقع رئیس صداوسیما بود، تکذیب شد.
سیدرمضان موسویمقدم
در کارنامهاش فعالیت سیاسی شاخصی دیده نمیشود. نگاهی به رزومه او گویای این مورد است که مدت زیادی را در سازمان صداوسیما حضور داشته اما پستهایی که در اختیارش بوده چندان رسانهای نیست. او در دوره ریاست ضرغامی و سرافراز در جایگاه معاونت امور مجلس و استانها قرار داشت و در دوره ریاست علیعسگری قائم مقام سازمان شد. در دوره جبلی هم حکم مشاور رئیس سازمان برایش صادر شد. از دیگر سمتهایی که موسوی مقدم در اختیار داشته، میتوان به معاونت حقوقی بنیاد شهید و ایثارگران اشاره کرد.
اکبر نصرالهی
او که در سیر فعالیتهایش نزدیک بودن به جناحی سیاسی دیده نمیشود را میتوان چهرهای کاملاً آکادمیک دانست که عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد در رشته ارتباطات است. البته علاوه بر فعالیت در دانشگاه، او فعالیتهای حاشیهای بیرون از دانشگاه هم داشته که برخی از آنها مربوط به رسانه است. او در صداوسیما سمتهایی چون «مدیرکل نظارت و ارزیابی اخبار و برنامههای سیاسی، مدیرکل اطلاعات و اخبار شبکه خبر، مدیرکل آموزش و پژوهش معاونت سیاسی، سردبیر اسبق اخبار شبکههای 4 سیما، شامگاهی و سحرگاهی رادیو پیام و اخبار و گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم» را در اختیار داشته و در خارج از صداوسیما هم «عضو هیئت امنا و شورای سیاستگذاری روزنامه فرهیختگان، مدیرمسئول فصلنامه تخصصی افق و ماهنامه نکته» بود.
محمدعلی امانی
دبیرکل فعلی حزب موتلفه اسلامی را باید فردی تماماً سیاسی در هیئت منصفه دانست. او که از سال گذشته جانشین اسدالله بادامچیان در صندلی دبیرکلی این حزب قدیمی شده است، هیچ سابقه مطبوعاتی ندارد. درباره فعالیتهای دیگرش هم گفته میشود که در دهه 60 سابقه حضور در دستگاه قضایی را داشته است اما سندی به صورت دقیق وجود ندارد که نشان دهد او چه سمتی را در اختیار داشته است.
علیرضا محجوب
بنیانگذار خبرگزاری ایلنا است که دبیرکلی خانه کارگر، یکی از احزاب عضو جبهه اصلاحات را هم بر عهده دارد. این چهره اصلاحطلب که در دولت میرحسین موسوی به عنوان مشاور فعالیت میکرد و در دولت هاشمیرفسنجانی هم بازرس ویژه رئیسجمهور بود و سالها در شورای عالی تامین اجتماعی کشور حضور داشت، بدون شک مهمترین رزومه کاریاش را باید حضور در 6 دوره مجلس دانست. او از دوره پنجم تا دهم، نماینده مچلس در حوزه تهران بود اما در دوره یازدهم نتوانست رای بیاورد. البته در دورههای حضورش در مجلس، چندان حاشیهای نداشت و بیشتر روند فعالیتش پیرامون موارد کار و کارگران بود.
عبدالحسین روحالامینی
درباره او به نکتههای زیادی میتوان اشاره کرد. ابتدا درباره سابقه سیاسیاش میتوان به این نکته اشاره کرد که یکی از دانشجوهایی بوده که در آبان 1358 به سفارت آمریکا حمله کرد. پس از آن هم فعالیتهای سیاسیاش در جناح راست ادامه داشت و در برخی احزاب و گروههای اصولگرا هم سمت داشته است. او مدتی عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود و سپس با تشکیل حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی به عنوان رئیس شورای مرکزی این حزب انتخاب شد و 13 سال دبیرکلی را هم برعهده داشت. درباره سابقه مطبوعاتیاش هم در کارنامهاش دو جایگاه دیده میشود. او صاحب امتیاز روزنامه ملت بود؛ روزنامهای که دیگر منتشر نمیشود. همچنین در مقطعی مدیرمسئول نشریه سیاستنامه علم و فناوری، از نشریات دانشگاهی بود.
اما پیرامون مناصبی که در اختیار داشته، به دو نکته میتوان اشاره کرد. اول اینکه با توجه به پزشک بودنش، سمتهای ابتدایی که داشته در همین حوزه بهداشت و درمان بوده است. اولین سمت بالای روحالامینی مربوط به دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی است که او در دوره وزارت سیدعلیرضا مرندی، معاون دانشجویی وزارت بهداشت شد. در دولت احمدینژاد هم در سه سال اول ریاست انستیتو پاستور بر عهده او بود. پس از آن، در دوره یازدهم وارد مجلس شد و اکنون نیز در پارلمان حضور دارد. علاوه بر نکتههایی که گفته شد، یک نکته قابل اشاره دیگر دربارهاش وجود دارد. او پدر «محسن روحالامینی» است؛ یکی از افرادی که در ماجرای کهریزک در پی اعتراضات سال 1388 به نتایج انتخابات کشته شد.
مرتضی آخوندی
هرچند که گفته میشود پیش از انقلاب فعالیت سیاسی داشته است، اما مروری بر آنچه درباره او وجود دارد تنها به یک نقطه میرسد؛ مبنی بر اینکه مرتضی آخوندی شخصیتی کاملاً فرهنگی است که سابقه سیاسی و رسانهای ندارد. البته در صنعت چاپ و نشر فعال بوده و از سال 1339 تا به امروز، مدیریت انتشاراتی با نام «دارالکتب الاسلامیه» را بر عهده دارد.
باقر انصاری
درباره انصاری هم کوتاه میتوان گفت. او یکی دیگر از چهرههای غیرسیاسی و رسانهای است که در ترکیب هیئت منصفه قرار گرفته است. او که از سال گذشته به عنوان دستیار معاون حقوقی رئیسجمهور منصوب شده است، چهرهای کاملاً علمی است که در دانشگاه شهید بهشتی مشغول تدریس درس حقوق است و تخصص ویژهاش هم روی مباحث حقوق خصوصی است.
فرشاد مهدیپور
تنها عضو در هیئت منصفه مطبوعات است که فعالیت را از پایه در مطبوعات آغاز کرده و سابقهای طولانی در این عرصه دارد. او که خبرنگاری در روزنامههای قدس، جام جم و خبرگزاری فارس را در کارنامهاش دارد، در رسانههایی مانند جام جم؛ تهران تایمز، فردا، همشهری، خانه ملت و هفتهنامه پنجره سابقه دبیری و سردبیری دارد و در کنار آنها، روزنامه صبح نو بهعنوان رسانه نزدیک به محمدباقر قالیباف را هم در سال 1395 راهاندازی کرد و تا سال 1399 به عنوان صاحبامتیاز و مدیرمسئول این روزنامه بود. این روزنامهنگار اصولگرا که تحصیلات آکادمیک حوزه خبر را هم دارد، در سال 1400 اولین سمت دولتی خود را دریافت کرد و به عنوان معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد منصوب شد. پس از دولت رئیسی هم راهی شورای عالی امنیت ملی شد و جایگاه معاونی فرهنگ و ارتباطات دبیرخانه شعام را در اختیار گرفت.
احمد مومنیراد
انبوهی از مناصب در رزومه این استاد حقوق عمومی دانشگاه تهران دیده میشود. او که در دوره ریاست عزتالله ضرغامی بر سازمان صداوسیما، مدیرکل امور مجلس این سازمان بود، پس از جدایی از سازمان راهی دولت شد و در دولت دوم محمود احمدینژاد، به عنوان مدیرکل حوزه وزارتی وزارت علوم حکم گرفت. او در دولت سیدابراهیم رئیسی هم پست داشت و با حکم رئیسجمهور، به عنوان دبیر هیئت عالی گزینش کشور منصوب شده بود. جایگاه مهم دیگری که در رزومه کاری او مشاهده میشود، ریاست بر کمیته حقوق بینالملل کمیسیون حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
درباره فعالیتهای سیاسی و حزبی هم میتوان به این نکته اشاره کرد که او که جانباز 25 درصد است، به تازگی عضو شورای مرکزی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی شده است تا در این حزب اصولگرا فعالیت کند. در کنار این موارد، باید به این نکته اشاره کرد که مومنیراد هیچ سابقه مطبوعاتی در کارنامهاش ندارد و احتمالاً حضورش در این سمت تنها به لحاظ تحصیلات حقوقیاش باشد.
مهدخت بروجردی علوی
یکی دیگر از شخصیتهایی است که سابقه سیاسی و حضور در تحریریه رسانهها را ندارد و به نظر میرسد به واسطه علمی توانسته است در ترکیب هیئت منصفه قرار بگیرد. این استاد ارتباطات بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی، در کارنامه کاری خود علاوه بر حضور تدریس در دانشگاه، در سه مقطع هم پست دولتی داشته و با سه دولت سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی کار کرده است.
بروجردی در سال 1381 و زمانی که مصطفی معین وزیر علوم بود، به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت علوم منصوب شد و این جایگاه را تا پایان دولت خاتمی در اختیار داشت. در دولت احمدینژاد هم در دو سال اول و در دورهای که محمدمهدی زاهدی وزیر بود، در همین سمت باقی ماند اما در سال 1386 جدا شد و تا 1388 مشاور وزیر بود. در سال 1392 و زمان سرپرستی جعفر توفیقی بر وزارت علوم، یکبار دیگر به وزارت علوم برگشت و تا سال 1396 در این جایگاه حضور داشت.
زهره الهیان
عضو این روزهای فرهنگستان علوم پزشکی که معتقد است «ویروس ولنگاری و بیبندوباری کشندهتر از ویروس کرونا شده» نمایندههای دورههای هشتم و یازدهم است که در کارنامه سیاسی خود، عضویت در شورای مرکزی حزب «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» به عنوان یکی از احزاب اصولگرا را دارد. یکی از مهمترین مواردی که درباره او میتوان ذکر کرد، مربوط به دوره دوم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد است که احمدینژاد قصد داشت الهیان را به عنوان گزینه وزارت رفاه و تأمین اجتماعی به مجلس هشتم معرفی کند اما الهیان گفت که به احترام نظر مراجع این پیشنهاد را قبول نمیکند. درباره سابقه مطبوعاتی هم تنها نکتهای که از او میتوان گفت این است که مشاور تحریریه فصلنامه «فرهنگ و ارتقاء سلامت» در فرهنگستان علوم پزشکی بوده و هیچ سابقهای در مطبوعات ندارد.
عباس شکری
یکی از افرادی است که آمار مشخصی درباره سابقه و پیشینه او وجود ندارد و به طور روشن مشخص نیست که چه دیدگاه سیاسی دارد. تنها نکتهای که درباره او میتوان گفت این است که پیش از این در سالهای 1386 و 1388 هم عضو هیئت منصفه بوده است و خبرگزاری ایرنا، در گزارشی که در معرفی هیئت منصفه سال 1388 نوشته، او را نمایندهای از جامعه پزشکی معرفی کرده است.
علیرضا مختارپور قهرودی
نگاهی به تمام سالهایی که مشغول به کار بوده، نشان میدهد که تنها یکبار فعالیت سیاسی مشخص داشته که آن هم در دوره نهم انتخابات ریاستجمهوری است که در ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد حضور داشت. ولی در مجموع، بیشتر حجم فعالیتهایی که درباره مختارپور قهرودی دیده میشود، در حوزه فرهنگی و صنعت نشر است. او که مدیرمسئول مجله فرهنگی – ادبی «اهل قلم» بوده است، پس از رسیدن احمدینژاد به ریاستجمهوری، توسط محمدحسین صفارهرندی وارد بدنه وزارت ارشاد شد و در دولت نهم معاونت معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی این وزارتخانه قرار گرفت. در دولت حسن روحانی هم از علی جنتی حکم گرفت و دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد؛ جایگاهی که 8 سال در اختیارش بود. او در دوره ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی هم سمت دولتی داشت و ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی در اختیارش بود.
عزتالله ضرغامی
نیاز به معرفی چندانی ندارد و چهرهای شناختهشده محسوب میشود. پیش از معرفی مناصبی که در اختیار داشته، ابتدا باید گفت که ضرغامی هم از آن دسته اصولگراهایی است که به صورت رسمی عضو هیچ حزبی و گروهی نیست و البته در کنار آن، نمیتوان دور از نظر داشت که سابقهای در مطبوعات و در یکی از سمتهای مطبوعاتی ندارد. اما درباره سیر فعالیتهای او، چیزی که میتوان گفت این است که در دورهای که علی لاریجانی وزیر ارشاد دولت هاشمیرفسنجانی بود، در سال 1371 ضرغامی به عنوان معاون حقوقی و امور مجلس منصوب شد و تا سال 1374 در این سمت قرار داشت و در سال 1374 در وزارت ارشاد به عنوان معاون امور سینمایی منصوب شد و تا پایان دولت هاشمی در این جایگاه قرار داشت.
با آمدن دولت خاتمی، توسط علی شمخانی به وزارت دفاع فرستاده شد و در آنجا هم به مدت سه سال از سال 1376 تا 1379 معاون حقوقی و امور مجلس بود تا اینکه در سال 1379 راهی صداوسیما شد و چهار سال معاون امور مجلس سازمان بود و نهایتاً در سال 1383 رئیس صداوسیما شد؛ جایگاهی که ده سال در اختیارش بود. آخرین پستی را هم که او در اختیار داشت، وزارت میراث فرهنگی در دولت سیدابراهیم رئیسی بود.
نگاه پایانی
بنابر آنچه گفته شد، میتوان به 3 نکته اشاره کرد:
در ترکیب جدید 13 نفر وجود دارند که هیچ سابقهای در فعالیت رسانهای ندارند. البته درباره 7 نفری هم که سابقه رسانهای برایشان ثبت شده، فقط یک مورد را میتوان معرفی کرد که سابقه مطبوعاتیاش مربوط به تحریریه باشد و سایر افراد حضورشان در تحریریه احتمالاً تنها به بازدید و دقایقی حضور خلاصه شده است. اما از نظر ترکیب سیاسی، اصلاحطلبان در اقلیت کامل قرار داده شدهاند و تنها یک اصلاحطلب در بین 20 نفر دیده میشود که آن هم علیرضا محجوب است. اما درباره 19 نفر دیگر، ده نفر به صورت مشخص اصولگرا محسوب میشوند ولی 9 نفر دیگر وجود دارند که نشانهای از وابستگی تشکیلاتی آنها به چشم نمیآید. در ترکیب جدید هیئت منصفه، نام 4 شخصیت آکادمیک دیده میشود. اکبر نصرالهی و مهدخت بروجردی علوی که استاد ارتباطات هستند. باقر انصاری و احمد مومنیراد هم در تدریس علم حقوق فعالیت دارند.