| کد مطلب: ۱۳۱۵۲
فضایی که سرد ماند

فضایی که سرد ماند

تا برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تنها سه روز دیگر فرصت باقی است. انتخاباتی که به عقیده بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی از اقبال چندانی به‌رغم تاکید سران نظام و دعوت پیوسته به مشارکت در انتخابات برخوردار نخواهد بود. هرچند که در روزهای گذشته با انتشار ویدئوهایی در رسانه‌ها و فضای مجازی و نمایش حضور مردم در ستادهای انتخاباتی، تلاشی برای نشان دادن گرم بودن تنور انتخابات در فضای مجازی انجام شد، اما چند تصویر ویدئویی مبنای اظهارنظر در این زمینه نخواهد بود. اگرچه که شرکت در انتخابات یک رکن دموکراسی است و تعلق خاطر مردم به تعیین سرنوشت کشورشان را تقویت می‌کند، اما برای تعیین این سرنوشت مقدمات و الزاماتی لازم است که پیش از هر چیز برنامه‌ریزان و مسئولان امر باید آنها را مدنظر قرار دهند. فضای سیاسی و اجتماعی کشور به‌خوبی نشان می‌دهد که پاسخ ندادن به درخواست‌های مدنی، معیشتی و اقتصادی مردم در سراسر کشور طی سال‎های اخیر، مدنیت امر انتخابات را با یک بحران بی‌سابقه و فراتر از آنچه پیشتر با نظارت استصوابی و ردصلاحیت‎ها رقم خورده بود، روبه‌رو کرده است؛ اعتراضاتی که بی‌جواب مانده‌اند، معیشتی که به سختی تامین می‌شود، نظارتی که سختگیرانه است و مردمی که تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند. در واقع مردم اعتراض خود را به وضع موجود با بی‎توجهی به حق انتخاب خود بر نهادِ قانون‌گذاری در کشور نشان داده‌اند. بسیاری بر این باورند که مجلس دیگر در رأس امور اساسی کشور نیست و بر تصویب طرح‌ها و لوایحی همت گماشته است که یا در تقابل با دیدگاه بخشی از مردم بود و یا اولویت اول آنها نبود. مردم مصداق این ادعا را در مجلس یازدهم و  اصرار نمایندگان آن بر قانونی کردن اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها یا لایحه جنجالی در زمینه حمایت از عفاف و حجاب می‌بینند، یا طرح صیانت از فضای مجازی، یا در طرح الزام به انتشار داده‌ها و اطلاعات، طرح حذف ارز ترجیحی، ممنوع‌الخروجی دانشجویان معترض و افزایش سن بازنشستگی و... دیده‎اند.

 

دلسرد از تعیین حق سرنوشت

حالا مردم خود را در دورترین فاصله ممکن با امر انتخابات می‌بینند. مشاهدات میدانی در سطح شهر تهران، کمتر نشانی از رنگ و بوی انتخابات را مخابره می‌کند. در بسیاری از شهرهای دیگر نیز بنا به ارتباطی که خبرنگار هم‌میهن طی این روزها با چهره‎های سیاسی استان‎ها داشت، چنین فضایی در بسیاری از حوزه‌‎های انتخابی آن چنان محسوس نیست. هرچند که در برخی نقاط فضا متفاوت است، در هیچ محفلی خبر از انتخابات و شرکت در انتخابات نیست و گویی مسئله شرکت در انتخابات به‌عنوان راهی برای تعیین حق سرنوشت، از بی‌اهمیت‌ترین موضوعات برای مردم است. روزنامه اصولگرای «وطن امروز» نیز در آخرین روزهای بهمن‌ماه در گزارشی به بررسی نظرسنجی صداوسیما در زمینه انتخابات پرداخت. براساس این گزارش «نظر‌سنجی‌ صدا‌وسیما که اوایل بهمن انجام شده است می‌‌گوید 52 درصد از شرکت‌کنندگان از زمان برگزاری انتخابات اطلاع نداشتند.» هرچند گزارش این رسانه نوک پیکان را به سمت رسانه‌های جمعی فعال بر بستر وب نشانه گرفته است که هنوز موفق نبوده‌اند روند انتخابات را از حالت ثابت و خطی آن خارج کرده و کنش کاربران با فضای اینترنت را به سمت مسئله انتخابات سوق دهند.

 

سقوط مشارکت ادامه می‌یابد؟

در انتخابات مجلس یازدهم با مشارکت 57/42 درصدی شهروندان، کاهش قابل ملاحظه‌ای در حضور انتخاباتی مردم به ثبت رسید. این نخستین‌بار در تاریخ پس از انقلاب بود که میزان مشارکت مردم ایران در یک انتخابات به کمتر از 50 درصد می‌رسید. مهمترین دلایلی که برای این کاهش مطرح بود، ردصلاحیت‌های گسترده افراد و چهره‌های سیاسی وابسته به جریان به‌ویژه اصلاح‌طلب و تاثیر حوادث متعدد نیمه دوم سال 1398 بر فضای کلی ایران بود. پس از سهمیه‌بندی بنزین که منجر به حوادث تلخ آبان 98 شد، سقوط هواپیمای اوکراینی و نحوه اطلاع‌رسانی مقامات درخصوص علت این حادثه، موضع‌گیری مقامات به‌ویژه نمایندگان مجلس و تاثیر موضع‌گیری آنها بر اقدامات بعدی مسببین این حادثه مهمترین دلایلی بودند که برای این کاهش تاریخی مشارکت اعلام شدند. در ادامه، این کاهش مشارکت به انتخابات ریاست‌جمهوری نیز رسید و در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1400 با مشارکت 8/48درصدی، یک تاریخ‌سازی دیگر در زمینه شرکت در انتخابات رقم خورد. پس از آن اعتراضات سال 1401 در پی مرگ مهسا امینی و نحوه مواجهه با معترضین و پاسخگویی به خواسته‌ها و مطالبات مردم در کنار افول قابل‌ملاحظه وضعیت اقتصادی خانواده‌ها و مشکلات عدیده معیشتی میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس دوازدهم در سال 1402 را با نگرانی از بحران کاهش مشارکت مواجه کرد و مسئله پیش‌بینی‌ انتخابات را بنابر ضرورت مشارکت در فضای سیاسی و اقتدار در فضای بین‎المللی به میان آورد. اما نباید فراموش کرد که بنا بر گستردگی کشور و تنوع فرهنگ و سواد سیاسی، رفتار سیاسی و مشارکت شهروندان در نقاط مختلف کشور مشابه با یکدیگر نیست و نخواهد بود.

 

گزارش یک پرونده

از همین رو روزنامه هم‌میهن در نخستین ماه‌های سال جاری، با توجه به قرار گرفتن در سال برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، فضای سیاسی-انتخاباتی استان‌‎های کشور را در قالب  پرونده استانی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این سلسله گزارش‌ها با هدف آگاهی از وضعیت سیاسی استان‌ها، فضای سیاسی و انتخاباتی استان‌ها، بررسی رفتار انتخاباتی مردم، پیش‌بینی مشارکت مردم در انتخابات با توجه به شرایط موجود در کشور و مقایسه با انتخابات مجلس در دوره گذشته انجام شد.  سه سوال اصلی و محوری، مبنای مصاحبه‌‌ها را در تمامی استان‌‌ها و با گذر زمان تشکیل داد که عبارت بودند از: «پیش‌بینی شما از حضور مردم استان در انتخابات آتی مجلس چیست؟»، «فضای سیاسی و انتخاباتی استان چگونه است؟» و «ردصلاحیت‌ها و نارضایتی‌های مردم چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه اعتراضات مدنی چه تاثیری بر مشارکت یا عدم مشارکت مردم خواهد داشت؟». بررسی فضای سیاسی استان‌ها با طرح پرسش‌های ذکرشده در بالا از فعالان سیاسی، نمایندگان احزاب اصولگرا و اصلاح‌طلب، چهره‌های مستقل و همچنین نمایندگان ادوار گذشته مجلس در استان‌ها صورت گرفت. با بیش از 100 نفر از فعالان سیاسی از احزاب کارگزاران، اتحاد ملت، ندای ایرانیان، مؤتلفه اسلامی و مستقلین مصاحبه شد و از فعالان سیاسی محلی، رسانه‌های محلی و مقالات پژوهشی به منظور تهیه گزارش‌ها استفاده شد.

 

پیش‌بینی مشارکت

در نخستین ماه‌های تهیه گزارش، پیش‌بینی‌ها و اظهارنظرها درباره فضای سیاسی استان‌ها و پیش‌بینی میزان مشارکت مردم در انتخابات با این گزاره که «هنوز به زمان برگزاری انتخابات نزدیک نشده‌ایم» با احتیاط صورت می‌گرفت. اصولگراها معتقد بودند که مردم استان آنها ولایت‌مدار و و پایبند به شهدا و اصل نظام هستند، هرچند که نارضایتی‌های اقتصادی و مشکلات معیشتی مطرح است که با درایت مسئولان نظام حل خواهد شد و مردم مشارکت خواهند کرد. در جریان اصلاح‌طلب اما اعتقاد اکثریت بر این بود که فضای انتخابات سرد و مشارکت از دوره قبل نیز کمتر خواهد بود. مسئله‌ای که تا زمان تهیه آخرین گزارش استانی به قوت خود باقی ماند و با وجود نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات، تغییرات چندانی در اظهارنظرها به وجود نیاورد.

 

فعالیت احزاب

موضوع مهم دیگر فعالیت جریان‌های سیاسی اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا و میانه‌رو در استان‎‌ها بود، بررسی‌ای که در آن مجموعه گزارش از همان استان نخست تا آخرین استان شده، طی این 9 ماه حاکی از برنامه‌ریزی انتخاباتی جریان‌های اصولگرا و عدم اتفاق نظر جریان‌های اصلاح‌طلب در مشارکت در عرصه انتخابات بود. درحالی‌که مسئله اصولگراها در استان‌ها بر سر ارائه لیست واحد بود، در جبهه اصلاح‌طلب خبری از برگزاری نشست‌های استانی نبود. اصلاح‌طلب‌ها معتقد بودند که هیچ جریانی نمی‎تواند تغییر معجزه‌آسایی ایجاد کند و نگرانی بجایی از ردصلاحیت‌ها داشتند. این گروه ابتدا ترجیح می‌دادند که فضای ثبت‌نام در انتخابات را بسنجند؛ فضایی که به عقیده اصلاح‌طلب‌ها با قانون جدید ثبت‎نام دومرحله‌ای آب پاکی را روی دستان آنها ریخت. بسیاری از اصلاح‎طلب‌ها با توجه به ردصلاحیت‌های گسترده دوره قبل معتقد بودند که ثبت‌نام در انتخابات فایده‌ای ندارد و باز هم با نظارت استصوابی روبه‌رو خواهند شد؛ احتمالی که چندان اشتباه از آب درنیامد؛ پس از اعلام اسامی تاییدصلاحیت‌شدگان اظهارنظرهایی درباره تعداد اصلاح‌طلبانی که سعی کردند نیروهای میانه‌رو را نیز در خود بپذیرند، صورت گرفت. در مورد چهره‌های مشهور به اصلاح‌طلب و میانه‌رویی که تاییدصلاحیت شدند، دو نقل‌قول مطرح شد؛ یکی بخشی از اصلاح‌طلبان که نگاهی حداکثری داشته و هر کسی را که برچسب میانه‌رویی و اصلاح‌طلبی بر او می‎توان زد را در میان کاندیداهای خود می‎دانند؛ جمعیت آنها در کل کشور  110 نفر از میان 15 هزار تاییدصلاحیت‌شده عنوان شده‎اند و نقل‌قول حداقلی که شهرت اصلاح‌طلبی را معیار قرار  دادند، این جمعیت را  35 نفر در کشور عنوان کرده‎اند. افرادی که مهر تایید را از هیئت‌های اجرایی و نظارت دریافت کردند. همانگونه که از فضای استان‌ها معلوم بود، در نهایت نیز اصلاح‌طلبان لیست چندانی ارائه نداده‎اند.

 

رویکرد اقوام و قبیله‌ها

تأثیر عوامل قومی و قبیله‌ای موضوع مورد اشاره دیگر در این پرونده بود، چراکه فضای مشارکت مردم در بسیاری از شهرها و شهرستان‌ها را اقوام، طوایف و قبیله‌ها تعیین می‌کنند. اظهارنظر درباره این موضوع حدی و آستانه‌ای بود، در برخی از استان‌ها در بین همه فعالان سیاسی این اتفاق‌نظر وجود داشت که دلیل مشارکت مردم از فضای سیاسی دور است و بیشتر تحت تاثیر قومیت‌هاست. مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد، هرچند که در برخی از استان‌ها مشکلات اقتصادی و معیشتی به قومیت‌ها و طوایف نیز نفوذ کرد و فعالان سیاسی معتقد بودند حنای ریش‌سفیدان نیز رنگی ندارد. شاید باید گفت استان‌های نزدیک به مرکز یا هم‌رویکرد با مرکز کمتر درگیر این موضوع هستند اما عملاً بیشتر استان‎ها بخشی از حوزه‌های انتخابی‌شان متأثر از تصمیمات قبیله‌ای و قومی است. بر همین اساس درباره کاهش مشارکت در چنین حوزه‎های انتخابی نمی‎توان با قطعیت صحبت کرد و در میان آنها احتمالاً چنین رویکردی را مشاهده نکنیم.

 

مشارکت سیاسی از بین رفته است

انتظار همگانی بر این بود که با توجه به درخواست‌های مکرر مسئولان برای مشارکت مردم در انتخابات، حداقل شرایط لازم برای برآورده کردن این انتظار فراهم شود، اما تا به امروز که فقط 3 روز تا انتخابات باقی مانده تلاشی برای افزایش امید مردم ایجاد نشد و تنها چند روز مانده به برگزاری انتخابات مجلس، اصلاح‌طلبان همچنان معتقد به سردی فضای انتخابات و اصولگراها با تاکید بر اینکه مشکلات اقتصادی وجود دارد، معتقد به حضور مردم در صحنه و نه یک مشارکت پرشور انتخاباتی هستند؛ به نظر می‌رسد که با کنار گذاشتن ملاحظات سیاسی همگان در این نظر مشترک هستند که مردم نشانه‌ای از میل به تغییر را در رفتارهای مسئولین و به تبع آن کاندیداهایی که تایید صلاحیت شده‎اند، ندیده‌اند و چون پاسخگویی به خواسته‌های مردم اتفاق نمی‌افتد، مشارکت سیاسی نیز در تعلیق است.

 

 

نگاه کارشناس

 

 

امیرمحمود حریرچی استاد دانشگاه و جامعه‌شناس تشریح کرد:

نسبت اظهارنظر سیاستمداران و نظرسنجی‌‎ها با تصمیمات جامعه

 

امیرمحمود حریرچی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «هم‌میهن» درباره فضای مشارکت جامعه در انتخابات مجلس دوازدهم، نقش احزاب و تأثیر عملکرد نمایندگان در مشارکت مردم در انتخابات توضیحاتی داده است که در ادامه می‌خوانید:

 

‌سه روز تا انتخابات مانده‎است و بحث بر سر میزان مشارکت مردم و احتمال کاهش چشمگیر در انتخابات 11 اسفند همچنان ادامه دارد. تحلیل شما از فضای انتخاباتی در کشور و رفتار مردم در این انتخابات چیست؟

آنچه که الان حس می‌کنم تناقض بیش از حد است. وضعیتی ایجاد شده است که بسیاری از مردم حتی نمی‌دانند که زمان انتخابات است. در کشور ما که معمولاً مجلس و انتخابات آن بسیار مهم بود؛ حالا شاهد آن هستیم که در این روزها انتخابات از آن درجه ارزش سابق افتاده است. شاید اولین دلیلش این باشد که عملکرد نماینده‌ها و قانون‌گذاری‌ها طی ادوار اخیر آنقدر ضعیف بوده که حداقل درباره مجلس اخیر در واقع هیچ کارنامه‌ مورد قبول و اعتنایی ارائه نشده‎است. اعتبار نماینده مجلس به کارنامه‌ای است که ارائه می‌دهد تا مردم او را بشناسند و سراغ او بروند و انتخاب‌اش کنند و نه مرامنامه‌ای که ارائه می‌دهند. اما الان همه احزاب و گروه‌ها مرامنامه تدوین و تولید می‌کنند؛ از جبهه پایداری گرفته تا گروه‌های اصلاح‌طلب و با این مرامنامه‌ها همدیگر را تخریب می‌کنند و یا می‌خواهند امید کاذب در مردم ایجاد کنند. درحالی‌که خود مردم اگر واقعاً احساس کنند که از بین این کاندیداها کسانی قابل اعتماد هستند، به آن‌ها رای می‌دهند. بله، برخی از افراد کارنامه‌ خیلی خوبی داشتند اما عمده این افراد حذف شدند و یا برای این انتخابات پیش‌قدم نشدند. همه ما دیدیم که در انتخابات قبلی مجلس، نفر اول در تهران چه تعداد رای آورد! رایی که برای شهر به این بزرگی، فوق‌العاده کم بود.

انتخابات یعنی مردم‌سالاری، یعنی من کسی را انتخاب می‌کنم که با رای من انتخاب می‌شود و من سالار هستم، نه او. انتخابات یعنی من رای به کسی می‌دهم که در خدمت من، مردم و جامعه باشد. اگر این شرایط وجود داشته باشد، مردم با امید دیگری مشارکت می‌کنند اما تا الان که شاهدیم این امید وجود ندارد. این امید باید با ارائه کارنامه کاندیداها ایجاد شود و باید توضیح دهند که در مدتی که فعالیت کردند، چه عملکردی داشتند و اگر در ادوار قبلی نماینده بودند، چه قوانینی برای بهبود مردم وضع کردند، چه مشکلاتی را برطرف کردند و در مجموع چه کارنامه‌ای داشتند و مردم بدانند که چه کارهایی کردند. اما الان به اشکال مختلف همدیگر را تخریب می‌کنند درحالی‌که باید عملکرد ارائه دهند تا ملاک رای مردم قرار بگیرند. حقوق و تکالیف شهروندی روی زمین مانده است و آقای روحانی یک زمانی منشور حقوق شهروندی درست کرد که باید در مجلس به قانون تبدیل می‌شد اما این اتفاق رخ نداد و با قانون شدن این منشور، وضعیت خیلی متفاوت‌تر از چیزی بود که الان وجود دارد. آیا الان کسانی که می‌خواهند به مجلس بروند در رابطه با حقوق مردم و حقوق شهروندی برنامه‌ای دارند و برای خود تکلیفی در نظر گرفته‌اند؟

‌بسیاری از افراد مورد مصاحبه معتقد بودند که مجلس دیگر در رأس امور نیست و احزاب نیز جایگاه مشخص و تاثیرگذاری در کشور ندارند که مردم به حرف آن‌ها توجه کنند. همانطور که شما هم اشاره کردید محوریت برنامه‌ها مرامنامه‌ای شده است. فکر می‌کنید این دو عامل چه تأثیری در طی سالیانی که از برگزاری انتخابات ادوار مجلس می‌گذرد، در مشارکت مردم در انتخابات داشته است؟

متاسفانه یکی از مسائلی که موجب شده به مرور مشروعیت مجلس تحت‌الشعاع قرار گیرد، بی‌توجهی به خواست مردم در قانونگذاری است. به نوعی شده که احساس می‎شود برخی از نمایندگان مردم، خود را سالارِ مردم می‌بینند و مسئله قدرت نه خدمت برایشان اهمیت یافته است. تصمیماتی که می‌گیرند بدون شناخت مردم است. در همین تهران برخی از نمایندگان حتی به برخی از مناطق این شهر که نمایندگی آن‌ها را برعهده دارند سفر نکرده‌اند و هیچ شناختی از شرایط مردم آن‌ها ندارند و اینها خود را نماینده مردم می‌دانند. افشاگری‎ها و موضوع فساد و مسائل مالی هم موجب کاهش اعتماد مردم شده و مردم را به این سمت می‎برد که در چنین شرایطی آنها که به مجلس می‎آیند نگران جیب و قدرت خودشان هستند نه مردمی که به آنها اعتماد کرده‎اند. آنقدر حرف و حدیث از آن‌ها در بین مردم زیاد است که اعتمادی به وجود نمی‌آید. این‌همه شهید در کشور برای این بود که مردم می‌خواستند کشور را نگه دارند و آرمان‌هایی که در نظر داشتند را محقق کنند. اگر مسئولین اهل خدمت به مردم باشند، باید بدانند که مردم ثابت کرده‌اند با تمام وجود پشت آن‌ها هستند و می‌توانند سختی‌ها را تحمل کنند، همانطور که در جنگ تحمیلی رخ داد. الان که ناامیدی در کشور وجود دارد و آن را سیاه‌نمایی می‌نامند، باید پرسید که مسئولان با سفیدنمایی چه کردند و چه می‌‎خواهند انجام دهند؟ نماینده‌های ما با مردم فاصله زیادی دارند و اینها در عقب‌نشینی مردم نسبت به حق انتخاب تأثیر دارد. هرچه می‌گذرد شفافیت کمرنگ‌تر می‌شود و هیچ‌کس توضیحی درباره موضوعات مختلف نمی‌دهد و وقتی از تأثیر عملکرد بر جامعه صحبت می‌کنیم همین موضوعات نیز مدنظر مردم قرار می‌گیرد. در شهرستان‌ها مسئله قومی‌گرایی و قبیله‌گرایی البته مطرح می‌شود و خود تأثیری بر مشارکت دارد و باعث می‌شود که در انتخابات فعالانه‌تر شرکت کنند، اما برای مثال در تهران و شهرهای بزرگ چگونه ممکن است نماینده‌ای که در بهترین نقطه تهران زندگی می‌کند بتواند از حقوق محرومان و جنوب‌شهری‌ها دفاع کند؟ آیا می‌توانند توضیحی به وضع موجود و خارج شدن از فقری که ‌گریبان مردم را گرفته به‌عنوان نماینده آنها بدهند؟ مسئله این است که نماینده‌ها مردم و توسعه همه‌جانبه را فراموش کرده‌اند، اساساً مجلس نقش خود را فراموش کرده است. در مجلس قوانین براساس وضع و برای اصلاح وضع موجود تصویب می‌شود؛ قوانینی که دولت باید اجرا کند و قوه قضائیه باید بر اجرای آن نظارت داشته باشد و این یعنی اینکه، مجلس در رأس امور باشد.

‌انتخابات و مشارکت مردم در انتخاب نماینده‌هایی که قانون‌گذاری می‌کنند یکی از مترقی‌ترین اتفاقاتی است که در هر کشور با محوریت دموکراسی انجام می‌شود. در کشور ما نیز انتخابات برگزار می‌شود اما مجموعه اتفاقاتی که رخ داده منجر به ریزش مشارکت مردم در انتخابات‌ها شده است. برای اینکه مردم متقاعد شوند در انتخابات شرکت کنند و جایگاه رای مردم به جایگاه واقعی خود بازگردد، چه اقداماتی باید صورت گیرد؟

اول موضوع اعتمادسازی باید احیا شود. مردم باید اعتماد کنند و وقتی می‌گویید انتخابات، یعنی فردی را انتخاب می‌کنید که به او اعتماد دارید. این اعتماد براساس عملکردهای قبلی، توانایی‌ها و در یک کلام کارنامه او است که ایجاد می‌شود. برای مردم عملکرد مهم است. اینکه بگوید طرفدار چه مرامنامه‌ای است، برای مردم چه اهمیتی دارد؟ اینها موارد کلی است و باید یک نماینده اینگونه به مردم عملکرد خود را القا کند که به من اعتماد کنید و این اعتماد براساس عملکردها و برنامه‌هایی که ارائه می‌کنند، به وجود می‌آید. از طرفی به وضع موجود اعتراف کنند و بگویند که می‌دانیم شرایط موجود چیست و از طرفی شفاف‌سازی انجام دهند.

‌در ۳۰ گزارشی که به بررسی شرایط سیاسی و انتخاباتی استان‌ها پرداختیم، اکثریت اصولگراها معتقد بودند که میزان مشارکت در انتخابات پیش رو از انتخابات قبلی کمتر نخواهد بود و چه‌بسا بیشتر مردم حضور پیدا کنند و اکثریت اصلاح‌طلب‌ها معتقد بودند که فضا سرد است و مشارکت نزولی خواهد بود. چقدر می‌توان به نظر تشکل‌ها و احزاب به‌عنوان پیش‌بینی درست و نماینده‌ی نظر مردم اعتماد کرد؟ با توجه به اینکه طی روزهایی که از زمان تبلیغات می‌گذرد تصاویری از رسانه‌ها منتشر می‌شود که نشان می‌دهد مردم در ستادهای انتخاباتی حضور پرشوری دارند.

قاعدتاً باید این موارد را با دلیل و برهان درباره مشارکت و یا عدم‌مشارکت مردم در انتخابات توضیح دهند. اینکه چند عکس و تصویر از ستادها نشان داده شود که نمی‌شود اعتماد کرد و این شک را برمی‌انگیزد که قرار است انتخابات مهندسی شود. اگر مستدل بتوانند این حرف را بزنند که به این دلایل انتخابات پرشوری خواهیم داشت، قابل استناد است. در نقطه مقابل نیز عده‌ای می‌گویند به دلایلی مردم نسبت به انتخابات سرد هستند. ممکن است عده‌ای نیز بزرگنمایی کنند و این موضوع شاید متناسب با وضعیت آنها در حوزه‎های انتخابیه در هر دو گروه محتمل باشد. اگر بپذیریم هر یک از جریان‌های سیاسی بخشی از جامعه را نمایندگی می‎کنند، احتمالاً اظهارنظرشان برگرفته از وضعیت همین جمعیت است و با توجه به اینکه در بخشی از استان‌ها احزاب و تشکل‌های سیاسی جایگاه‌شان در جامعه مخدوش شده و یا به دلیل نگاه قومی و قبیله‎ای همسویی با آنها ندارند؛ احتمالاً نتوان نظر بخش عمده‌ای از آنها را به همه منطقه فعالیت‌شان تعمیم داد.

‌اگر بخواهیم به پیش‌بینی‌ها استناد کنیم، باید نظرسنجی‌ها را مبنا قرار داد یا می‌شود به این اظهارنظرها اعتماد کرد؟

مهمترین مسئله در پیش‌بینی که البته به آن استناد نمی‌شود، موضوع نظرسنجی‌ها است. ما تاکید داریم که توسعه همه‌جانبه بسیار مهم است و بستر این توسعه پژوهش است. پژوهش، مسائل و مشکلات را مطرح می‌کند و در دل آن نظرسنجی‌ها انجام می‌شود که نظر مردم را به دست می‌آورد. مسئولیت این پژوهش‌ها نیز باید با رسانه‌های مستقل و بدون جانبداری باشد. در نظرسنجی بر مبنای شیوه‌های درست و علمی از مردم سوال می‌کنند و نمونه‌های هدفمند و مشخص آماری و پژوهشی تعریف و بررسی می‌شود و در واقع به مردم بهای واقعی می‌دهد. نظرسنجی یعنی اینکه دنبال مردم‌سالاری هستیم و نظر آن‌ها بسیار مهم است.

 

 

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار