| کد مطلب: ۸۷۶۱

ثروت و سیاست

ایران یکی از کشورهایی است که به ضرورت ساده‌زیستی مدیرانش خیلی تاکید می‌شود و اینکه نباید در بند دنیا و ثروت باشند. باید پرسید اگر چنین است، پس چرا سیاهه اموال آ

ایران یکی از کشورهایی است که به ضرورت ساده‌زیستی مدیرانش خیلی تاکید می‌شود و اینکه نباید در بند دنیا و ثروت باشند. باید پرسید اگر چنین است، پس چرا سیاهه اموال آنها در معرض داوری مردم قرار نمی‌گیرد؟ اگر واقعاً ساده‌زیست هستیم، این شفافیت را باید با اشتیاق بپذیریم؛ پس چرا براساس ماده 5 قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۴، فهرست دارایی‌‌های اعلام‌شده موضوع این قانون در نزد مسئولانی که این فهرست و مستندات در اختیار آنان قرار می‌‌گیرد، محرمانه تلقی شده و هرگونه انتشار اطلاعات از آن، چه به‌صورت عمد و چه بر اثر عدم رعایت نظامات اداری، جرم‌‌انگاری و برای آن مجازات پیش‌‌بینی شده است؟ گزارش امروز صفحات اقتصادی «هم‌میهن» درباره ثروت برخی از مقامات سیاسی کشورهای پیشرفته است؛ ثروتی که ربطی به کیفیت و ارزیابی عملکرد و سیاست‌های آنان ندارد؛ ثروتی که کم‌وبیش و نه همه موارد شفاف است و مقدار آن نیز برای مردم کشورها چندان مهم نیست. فقط باید روشن باشد که از کجا به دست آورده؟ آیا مالیات آن را داده یا خیر؟ و اکنون درآمدش چگونه است؟ رویکرد مردمی یا ضدمردمی بودن آنان نیز ربطی به این ثروت ندارد. دورویی و نفاق نیز بی‌معناست. چه بسا داشتن ثروت افتخار هم محسوب شود. در ساختاری که از طریق قانون و شفافیت، تولید ثروت و مالیات‌های آن پرداخت شود، داشتن ثروت حتی اگر افتخار نباشد، قطعاً نقطه ضعف هم نیست. امروز ایلان ماسک ثروتمندترین فرد جهان است؛ ولی در واقع او در قالب ارزش افزوده ده‌ها برابر ثروتش را برای جامعه خود تولید کرده و چند سال دیگر هم می‌میرد و همه آن ثروت شخصی نیز برای آیندگان باقی می‌ماند. خدمت او به جامعه از خلال تولید و ایجاد میلیون‌ها شغل هزاران بار بیشتر از کسانی است که صدها میلیارد دلار را تلف کردند و نتیجه‌ آن فقط ایجاد ۱۴هزار شغل در هر سال برای جامعه‌ای بود که سالانه نیازمند یک میلیون شغل بیشتر بود، و البته ظهرها غذای خود را از خانه می‌آوردند و گرم می‌کردند و می‌خوردند، تا مبادا به بیت‌المال مسلمانان زیانی وارد شود!

بیایید فرض کنید که یک رئیس‌جمهور هر روز نان خشک و هندوانه و با هزینه خود بخورد، ولی در پایان سال با صد میلیارد دلار درآمد نفتی، فقط 14 هزار شغل درست کرده باشد، و رئیس‌جمهوری دیگر روزانه بهترین غذاها را با هزینه دولت بخورد، که سالانه حداکثر بیش از یک میلیارد تومان نمی‌تواند بخورد، ولی به جایش سالانه یک میلیون شغل درست کند و رشد هشت درصدی را محقق کند، فقر را کم کند، و... کدام را ترجیح می‌دهیم؟ طبعاً دومی را. حتی حاضریم تا آخر عمر غذای خود و خانواده‌اش را با همین کیفیت تامین کنیم.
بیایید یک بار برای همیشه این رویکردهای ریاکارانه را کنار بگذاریم. مسئله اصلی مردم این نیست که یک مقام سیاسی چه می‌خورد؟ چه می‌پوشد؟ کجا زندگی می‌کند؟ و چه خودرویی سوار می‌شود؟ و چقدر ثروت دارد؟ و یا حتی چقدر حقوق می‌گیرد؟ مسئله اصلی مردم این است که او در برابر ثروت و عملکرد خودش چقدر شفاف و پاسخگو است؟ چقدر رشد اقتصادی ایجاد می‌کند؟ کارآیی او چقدر است؟ و چقدر معتقد به آزادی است؟ همین.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار