گام اول: اذعان به شکست
سرمقالههای زیادی را به مسائل اصلی اقتصادی اختصاص دادهایم. شاید برخی گمان کنند که چون ضعف دولت در اینجا بیشتر دیده میشود، هدف ما مچگیری از آنان است. وظیفه د
سرمقالههای زیادی را به مسائل اصلی اقتصادی اختصاص دادهایم. شاید برخی گمان کنند که چون ضعف دولت در اینجا بیشتر دیده میشود، هدف ما مچگیری از آنان است. وظیفه داریم بگوییم که ماجرا متفاوت است. برای مچگیری، موضوعات بسیاری وجود دارند که کمتر به آنها میپردازیم یا سعی میکنیم نپردازیم، ولی مسائل اقتصادی به دو دلیل اهمیت زیادی دارند؛ اول، معیشت و زندگی مردم با آن درگیر است. نهفقط مردم فقیر، بلکه طبقه متوسط و حتی ثروتمندان هم با این چالش جدی مواجه هستند. دلیل دوم این است که بر مبنای برداشت ما، دولت محترم هیچ درکی از اهمیت و ماهیت مسئله اقتصادی و حل مشکلات آنان ندارد. در نتیجه ترکیب این دو عامل سبب میشود که بحران اقتصادی بهتر نشود اگر بدتر نشود، و امید مردم کمرنگتر میشود. اکنون نیز تیر خلاص را آقای وزیر اقتصاد به انتظارات مردم زدند و با اعلام اینکه اگر بانک مرکزی بتواند نوسان ارزی را مدیریت کند، اسفند را با تورمی در حدود 40 درصد به پایان خواهیم رساند. به عبارت دیگر تورم 40 درصدی امسال نیز مشروط به شرطی شده که بانک مرکزی بتواند مشکلات ارزی را حل و مهار کند؛ شرطی که در بیشتر موارد محقق نمیشود. تورمی که براساس وعده آقایان قرار بود نصف و سپس تکرقمی شود اکنون ۴۰ درصد آن هم مشروط خواهد بود. در گزارش امروز هممیهن مفصل به این مسئله پرداخته شده است. آنچه که آقای وزیر توجه نمیکنند این است که چرا سال 99 و 1402 را مقایسه نمیکنند؟ اوج کرونا در سال ۹۹ بود و اکنون عملاً پایان یافته است. میزان نفت صادراتی آن سال کمتر از یکسوم اکنون است. قیمت نفت نیز خیلی کمتر از نصف قیمت الان بود. یعنی درآمدهای نفتی این دولت ۶ برابر آن زمان شده است، ولی اکنون تورم بیش از آن زمان است. بعلاوه سال 93 و 94 که تحریمها هنوز برقرار بود، تورم به 14 و 11 درصد رسید که خیلی کمتر از سال آخر دولت اصولگرای احمدینژاد است که بالای 32 درصد بود. همین مقایسه نشان میدهد که دولت کنونی یا نمیخواهد اقتصاد و بهویژه تورم را حل کند، یا قادر نیست که این کار را انجام دهد، چون درک درستی از اقتصاد و سازوکار آن ندارد.
ما آن اندازه بدبین نیستیم که معتقد باشیم نمیخواهند حل کنند، بلکه با خوشبینی میگوییم که درک علمی از مسائل اقتصادی و توان اجرایی در حل آن را ندارند.
راهحل چیست؟ در گام اول اذعان به شکست. در گام دوم تغییر مدیران و سیاستگذاران اقتصادی و در گام سوم، پذیرش الزامات سیاسی برای بهبود وضع اقتصادی. اینکه آقای وزیر از کلمه «جنگ ارزی» علیه ایران استفاده میکنند، این جنگ در زمان روحانی در سالهای 97، 98 و 99 بود و نه در زمان دولت کنونی، نه اینکه الان شرایط عادی است. عادی نیست، ولی اوج جنگ ارزی مربوط به آن زمان است. بعلاوه اضافه کردن صفت ارزی به جنگ چیزی از بار مسئولیت دولت کم نمیکند. آن زمان هم که قول دادید تورم را تکرقمی میکنید، یا متوجه عوامل ایجادکننده تورم نبودید یا به تبعات آن ملتزم نبودید، چون کارشناسان میدانستند که این شعار توخالی است. الان هم همان وضع را دارید. تا سه اقدام پیش گفته را انجام ندهید هیچ امیدی به بهبود وضع اقتصادی وجود ندارد.