| کد مطلب: ۲۳۴۲۷

جهانی که پوست انداخت

رخدادهای یک سال گذشته ظاهراً به این معنی است که دنیا وارد فضای جدیدی شده است. ۳۳سال پیش دوران دوقطبی غرب و شوروی به پایان رسید. پس از آن، نظریه «پایان تاریخ» شکل گرفت. در نهایت، اتفاقات یک سال گذشته و جنایات آشکار اسرائیل در غزه و اکنون در لبنان تیر خلاصی بود بر وجه اخلاقی این نظریه. جنایاتی که در جهان بی‌‏سابقه است و فقط در نظام هیتلری نمونه دارد.

ایران یا هر کشور و دولت و حتی افراد و گروه‌های سیاسی برای انتخاب سیاست‌ها و اقدامات خود، باید تحلیلی کلان از وضعیت کلی جهان و منطقه داشته باشند. رخدادهای یک سال گذشته ظاهراً به این معنی است که دنیا وارد فضای جدیدی شده است. ۳۳سال پیش دوران دوقطبی غرب و شوروی به پایان رسید. پس از آن، نظریه «پایان تاریخ» شکل گرفت.

این نظریه لیبرال‌دموکراسی غربی را پایان تاریخ می‌دانست و آن را قافله‌ای می‌دانست که همه باید به آن بپیوندند تا از این قافله عقب نمانند. نه‌تنها به لحاظ سیاست‌های اقتصادی بلکه از منظر اخلاقی و معطوف به حقوق‌بشر نیز از آن دفاع می‌شد. گرچه حضور جدی چین و تاحدی روسیه این نظریه را در سیاست و اقتصاد با چالش مواجه کرد؛ ولی گسترش جنایت و به زمین گذاشتن پرچم حقوق‌بشر از سوی غرب، از نظر اخلاقی هم این نظریه را با چالش روبه‌رو کرد.

در نهایت، اتفاقات یک سال گذشته و جنایات آشکار اسرائیل در غزه و اکنون در لبنان تیر خلاصی بود بر وجه اخلاقی این نظریه. جنایاتی که در جهان بی‌سابقه است و فقط در نظام هیتلری نمونه دارد. سکوت و حتی حمایت غرب از این جنایات نشان می‌دهد که وارد جهان جدیدی شده‌ایم. جهانی که دولت‌های غربی حتی به اعتراضات و مطالبات اخلاقی مردم خود برای مواجهه با اسرائیل نیز پاسخ درخوری نمی‌دهند.

یکی از شواهد این ادعا اظهارات خانم وزیرخارجه آلمان است که می‌گوید اسرائیل حق دارد اماکن مدنی (غیرنظامی) را هدف قرار دهد و آلمان بابت کمک به اسرائیل شرمنده نیست و‌ این کمک‌ها را ادامه خواهد داد. در واقع، آلمان به‌صراحت خلاف مقررات بین‌المللی از جنایت دفاع کرده تا جبران جنایات خودشان در هولوکاست را کرده باشند. آلمان تنها نیست؛ بلکه دیگر قدرت‌های اصلی اروپایی هم جز اسپانیا در همین مسیر گام بر می‌دارند.

این وضعیت اروپاست که با یک استاندارد دوگانه همزمان بزرگترین تبلیغات را علیه نقض حقوق جنگ در اوکراین می‌کند و درعین‌حال، از اقداماتی چندبرابر بدتر از آن از سوی اسرائیل تمام‌قد دفاع می‌کند. هنگامی که کشورهای مهد دموکراسی و حقوق‌بشر چنین رفتار می‌کنند، از ایالات متحده چه انتظاری می‌توان داشت. این اروپایی است که ۵۰سال پیش علیه بمباران آمریکا در ویتنام تظاهرات موثر می‌کرد، ولی اکنون حکومت‌هایش در برابر جنایات اسرائیل حتی سکوت هم نمی‌کنند، بلکه حمایت می‌کنند.

در چنین شرایطی، رفتار ایالات متحده روشن است. ازیک‌سو، اسرائیل را تهدید می‌کند که مرتکب جنایت نشود؛ ولی از سوی دیگر، همزمان جریان حمایت تسلیحاتی را به‌سوی منطقه روان کرده و برای گسترش جنگ در منطقه و چراغ سبز برای حمله به ایران نشان می‌دهد.

 پس از گذشت یک سال که آمار رسمی کشته‌شدگان در غزه و لبنان به حدود ۵۰هزار نفر می‌رسد و آمار غیررسمی این رقم را بالای ۱۰۰هزار نفر برآورد می‌کند و پس از بارها تهدید اسرائیل که آتش‌بس را بپذیرد، اکنون گزارش می‌شود که بایدن نامه نوشته و از جانب آمریکا درباره آتش‌بس به اسرائیل اولتیماتوم داده و اسرائیل نیز بلافاصله به مناطق مسکونی بیروت حمله کرده است.

این یا به منزله بی‌اعتباری تصمیمات رئیس‌جمهور ایالات متحده است یا به‌منزله نوعی دورویی سیاسی در حمایت از جنایت. شاید تصور شود که جنایت همزاد بشر بوده و هست و خواهد بود؛ لذا چنین رفتارهایی اتفاق عجیبی محسوب نمی‌شود. ولی چنین نیست. تاکنون هیچ‌گاه در گذشته این اندازه آشکار و بی‌پروا از جنایت دفاع نشده است.

حتی هولوکاست هم در خفا انجام می‌شد و بعدها ابعاد آن روشن گردید. ولی جنایات آشکار اسرائیل و حمایت‌های رسمی غرب از آن نشانه‌ای مهم از ورود جهان به عصری جدید است؛ عصری که ابعاد آن در حال شکل‌گیری است؛ عصری که گویی که جهان سیاست پوست انداخته است و اکنون با پایان مقطعی از تاریخ و آغاز مقطعی دیگر از تاریخ مواجه هستیم.

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار