| کد مطلب: ۱۲۸۵۲

شنا در استخر خالی

یکی از موضوعاتی که در گزارش‌های روزنامه مورد توجه قرار گرفته و امروز به آن پرداخته‌ایم، تاسیس حزب جمهوری اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب است. گرچه آن حزب به علل گوناگون سرنوشت مثبتی نداشت و بعدها منحل شد و از این نظر تجربه خوبی برای تاسیس حزب نبود ولی به همین مناسبت می‌توان به ضرورت حزب در جامعه جدید پرداخت. سیاست‌ورزی در جامعه جدید بدون نهاد حزبی، همچون شنا کردن در استخر خالی است. به تعبیر دقیق‌تر، کنشگری سیاسی در غیاب احزاب، کوشش‌های پراکنده و بی‌ثمر و‌ کم‌عمق است. به همین انتخابات پیش رو نگاه بیاندازید تا ببینید عملاً چیزی به نام سیاست‌ورزی دیده نمی‌شود. چرا؟ به این علت که حضور در مجلس برای اجرای برنامه‌هایی جهت پاسخ به مطالبات مردم است؛ برنامه‌هایی که از عهده یک یا چند فرد مجزا از هم بر نمی‌آید. این برنامه‌ها باید در احزاب تولید و به‌عنوان برنامه حزبی ارائه شوند و همه نامزدهای انتخاباتی آن حزب نیز آن برنامه‌ها را پذیرفته باشند و برنامه خود را به داوری مردم بگذارند و بهترین افراد را به‌عنوان نماینده حزبی به مردم معرفی کنند. این احزاب هر کدام باید مجموعه‌ای وسیع از مردم با گرایش‌های فکری یا منافع صنفی را نمایندگی کنند و اصولاً به همین منظور در حزب جمع می‌شوند. این گزاره که کسی یا کسانی با افتخار می‌گویند من وابسته به هیچ حزب و دسته و گروهی نیستم، اصلاً افتخارآمیز نیست. معنایش این است که من نمی‌توانم وارد کار جمعی شوم و برای حفظ و ارتقای آرمان‌های آن جمع برنامه‌ریزی و مشارکت کنم. نظام پارلمانی بدون حزب معنا نمی‌دهد، چون نمایندگان باید در احزاب خود درباره مهمترین مسائل کشور بحث و گفت‌وگو کنند و به نتیجه برسند، سپس دو یا چند اندیشه منسجم حزبی در مجلس به تعامل می‌پردازند، درحالی‌که در نظام پارلمانی ایران، ما با 300 نماینده مواجه‌ایم که هر کدام خود را یک حزب و مغز متفکر می‌دانند. نتیجه این وضع روشن است. ناتوانی در رسیدن به سیاست‌ها و قوانین مفید و مؤثر است. چنین نمایندگانی در نهایت قانون پرهزینه فرزندآوری را تصویب می‌کنند که هزینه زیادی بر دوش مردم و تورم بار می‌کند و در عین حال موجب کاهش فرزندآوری می‌شود. نظام حزبی لازمه موفقیت نظام پارلمانی است و این فراتر از حتی دموکراسی است. کشورهای کمونیستی هم که حزب به نسبت واحدی دارند، باز هم تصمیمات اصلی در حزب گرفته می‌شود. چون ساختار حزبی مناسب‌تر برای این هدف است. نکته مهمتر اینکه احزاب مسئولیت‌پذیر هستند. از 300 نماینده منفرد و غیرحزبی، چگونه می‌توان مسئولیت‌پذیری خواست؟ همه می‌توانند بگویند که ما با فلان قانون یا مصوبه مخالف بودیم ولی کسی به ما توجهی نکرد، ولی احزاب چون شخصیت حقوقی دارند همواره مجبور به پاسخگویی به نسبت آرایی که داشته‌اند، هستند. یکی از بدترین عوارض پارلمان بدون حزب، فساد است. هم‌اکنون گفته می‌شود که هزینه تبلیغاتی نامزدهای نمایندگی ده‌ها میلیارد تومان است.  

طبیعی است فعالیت در قالب حزب و تبلیغات حزبی نیازمند چنین هزینه‌ای نیست، چون مردم در اصل به حزب و افکار و برنامه‌هایش رای می‌دهند ولی رای را به نام نماینده معرفی‌شده حزب می‌نویسند و حزب خودش مسئولیت کنترل و نظارت نمایندگان را به عهده دارد تا خطایی نکنند و همه هزینه‌ها متوجه حزب است ولی نمایندگان غیرحزبی با حامیان خود ساخت و پاخت می‌کنند تا کمک‌های پرداختی آنان را چندبرابر جبران کنند.

با این توضیحات چرا در ایران احزاب فراگیر و حرفه‌ای کمتر پا می‌گیرد؟ گرچه این موضوعی مهم است که نیازمند بحث جداگانه است، ولی ساختار سیاسی نیز عملاً احزاب را به این عنوان که شخصیت سیاسی مستقل از افراد دارند و نقش اصلی را در سیاست‌ورزی عهده‌دار هستند به رسمیت نمی‌شناسد. این ساختار ترجیح می‌دهد که با افراد به صفت شخصی خودشان مواجه شود. چون فرد قدرت بسیار کمتری از حزب دارد. علل دیگری نیز در این نقص سیاسی در ایران وجود دارد که در آینده باید به آن پرداخت ولی خلاصه اینکه نظام پارلمانی بدون حزب نتیجه‌ای بهتر از مجلس کنونی ندارد که افراد عضو گروه‌های ابن‌الوقت نزدیک انتخابات هستند که هیچ ساختار حزبی ندارند بلکه بیشتر ساختار فرقه‌ای دارند، از این کوزه بیش از آنچه که درون آن است نمی‌تراود.

 

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار