| کد مطلب: ۱۲۶۸۲

مقدم بر بازگشت ایرانیان

پیرو درخواست‌‌های رسمی و البته بی‌پشتوانه‌ای که برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور به وطن شد، گزارش امروز هم‌میهن درباره موانع اجتماعی و حقوقی این بازگشت احتمالی است. بااین‌حال، باید متذکر شد که وضعیت کنونی ما به‌گونه‌ای است که سیاست تبلیغ برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، در اولویت نیست و اصولاً بی‌فایده هم هست. البته بدون تردید هر روز و هر هفته تعدادی از ایرانیان به علل گوناگون به وطن خود مراجعت و سکونت دوباره می‌کنند، ولی تبدیل شدن این پدیده رایج به یک روند اجتماعی و سیاستی در حال حاضر نه ممکن است و نه در اولویت قرار دارد. علت نیز روشن است. زیرا جریان غالب و روبه‌رشد مهاجرت از داخل به خارج از کشور است. اگر دافعه‌های مبدأ یا ایران یا جاذبه‌های مقصد موجب این جریان شدید مهاجرتی شده است، ابتدا و در مرحله اول باید این جریان را متوقف کرد. این متوقف کردن نیز فقط با کاهش دافعه‌های مبدأ که ایران است، قابل تحقق است. اگر یک منبع بزرگ آب داریم که در هر ثانیه ۱۰ لیتر آب از آن نشت می‌کند، هرگونه اقدامی برای ورود آب جدید، مثلاً یک لیتر در ثانیه عملی نابخردانه است. زیرا طولی نخواهد کشید که منبع ما خالی خواهد شد. ابتدا باید جلوی نشت آب و در اینجا مهاجرت از داخل را گرفت. برای این کار سه عامل اصلی مهاجرت را باید مورد توجه قرار داد.

اول سرمایه؛ سالانه میلیاردها دلار خروج سرمایه داریم. چرا؟ یا ناشی از منبع فساد آنهاست یا ناشی از عدم اعتماد و امنیت مالکیت است یا ناشی از ناپایداری سیاست‌های اقتصادی و... است. همه این عوامل اکنون هست و لذا سرمایه داخلی راه خارج را در پیش می‌گیرد. پس به جای کوشش برای جلب سرمایه خارجی، باید سرمایه‌های موجود را حفظ و در کشور به کار انداخت. یک نمونه کوچک آن رفتاری است که در همین چند روز گذشته با بزرگترین فروشگاه اینترنتی کشور انجام شده است.

دوم نیروی انسانی متخصص است؛ مهاجرت این نیروها بسیار شدیدتر و آشکارتر از فرار سرمایه است. راه‌حل نیز احترام به علم و دانش آنان و نیز رعایت حقوقی مادی آنان است. اکنون بیش از همه حرفه ها، در حوزه بهداشت و درمان در حال خروج از این بازار هستند. آنان حتی اگر از کشور هم نروند، تغییر شغل می‌دهند و عوارض این رفتار، کمتر از مهاجرت نیست. هنگامی که تعرفه خدمات بهداشت و درمان را نمایندگان بیمه‌ای کشور تعیین کنند، سرنوشت این بخش روشن است. مثل اینکه قیمت کالاهای بقالی را خریداران تعیین کنند! خیلی سریع ورشکسته خواهند شد. نگاهی به آگهی‌های فروش واحدهای پزشکی و درمانی در رسانه‌ها ابعاد این فاجعه را نشان می‌دهد. ازسوی دیگر بی‌اعتباری علم به عنوان پایه این حرفه، نزد دولت در حال افزایش است. اخیراً یکی از مسئولین وزارت بهداشت به همکاران خود نامه‌ای را رسماً ابلاغ کرده که، زنان دارای سابقه سقط جنین مکرر را به متخصص طب ایرانی معرفی کنند. این مثل آن است که از مراجع تقلید بخواهید برای حل مسائل فقهی خود به دعانویس‌ها رجوع کنند!  

سوم نیز نیروی کار فنی و حرفه‌ای و کارآفرین است؛ که متاسفانه مهاجرت اینها نیز در حال گسترش است و بعضاً در قالب شرکت‌های ایرانی فعال هم هستند. واقعیت این است که مقررات گوناگون از جمله گمرک، بیمه، مالیات، دستمزدها، قیمت‌گذاری و... همه و همه موجب شده که درآمدها و دستمزدهای این نیروها بسیار کم شده و قابل رقابت با درآمدهای مشابه در سایر کشورها نباشد، در نتیجه عطای ماندن در کشور را به لقای آن می‌بخشند و عزم مهاجرت می‌کنند.

در کنار این نقایص اقتصادی و علمی، باید به مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز اشاره کرد. مسئله پوشش زنان، مدیران بسیار ضعیف و ناکارآمد، فقدان چشم‌انداز و... موجب شده که اولویت اول را باید در حفظ نیروهای داخل قرار داد و فعلاً دنبال بازگشت دور از ذهن ایرانیان خارج از کشور نرفت.

 

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی