چشمانداز تیره منطقهای
اولین دور از حملات تلافیجویانه ایالاتمتحده به برخی از اهداف در خاک سوریه و عراق و علیه شبهنظامیان پایان یافت و دهها هدف را مورد اصابت بمب و موشک قرار دادند. گرچه این نوع حملات که با اطلاعرسانی ضمنی صورت میگیرد، اهداف تاکتیکی و نمادین دارد و ظاهراً همانگونه که خودشان هم تاکید کردهاند، قصد گسترش آن را ندارند و انتظار میرود که یا پاسخی داده نشود یا در اندازههای محدود صورت گیرد و در نتیجه پس از مدتی گرد و خاک، این ماجرا نیز خواهد خوابید؛ ولی چشمانداز منطقه چه خواهد بود؟ اکنون بیش از ۱۰سال است که سوریه با جنگ داخلی و تقسیم منطقهای مواجه است. در عراق هنوز ثبات سیاسی و نظامی و امنیتی وجود ندارد. در یمن نیز چشمانداز روشنی دیده نمیشود. ماجرای فلسطین و غزه نیز روشنتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. وضعیت لبنان نیز به همین طریق ناپایدار است. گروههای تروریستی ریشه عمیقی در منطقه پیدا کردهاند. واقعیت این است که همیشه در برخی از مناطق جهان جنگ و تنش بوده است ولی در مقابل، چشماندازی گرچه ناروشن برای صلح و دور شدن از جنگ نیز وجود داشته است. گاه با شکست یک طرف گاه با رسیدن به یک توافق حتیالمقدور پایدار، تنش و جنگ پایان مییافت. در مقابل وضعیت این منطقه از حیث هر دو امکان ناروشن است. نه امکان شکست یک طرف یا یکی از اطراف و تسلیم بدون قید و شرط آن وجود دارد و نه چشماندازی برای تفاهم و عبور از جنگ و خونریزی. مشکل واقعی اینجاست که این وضعیت موجب توقف رشد اقتصادی و همکاریهای سازنده منطقهای میشود و همین امر در کنار بیثباتی؛ موجب شده که فرآیند مهاجرت نخبگان و کارشناسان و سرمایهها تشدید شود، و در نهایت تنشها و جنگها را مزمن میکند و این دور باطل منجر به عقب افتادن هرچه بیشتر این منطقه از جهان در حال پیشرفت خواهد شد. در این میان جایگاه و نقش ایران چه خواهد بود؟ آیا در مقام ناظر بیتفاوت یا بازیگر تشدیدکننده یا عاملی برای حل مشکلات و ثباتّبخشی به منطقه خواهد بود؟ آیا هیچ کشوری میتواند بدون همکاری و همیاری قدرتهای موجود در منطقه در مسیر ثباتبخشی عمل کند؟ البته، بیان و ادعای حرکت به سوی ثبات و تفاهم کار سادهای است و تحقق آن بسیار مشکل و پرفرازونشیب (اگر نگوییم ممتنع) است. در هر حال و در گام اول، باید ارادهای یا ایدهای در این جهت شکل بگیرد. بدون ایدهای عملی که همه قدرتهای منطقهای را به یکدیگر نزدیک کند و هرکدام بخشی از مطالبات خود را به میان بیاورند تا محصول آن یک خیر عمومی برای کل منطقه شود، نمیتوان مسائل و چالشهای منطقه را حل کرد یا حداقل در مسیر حل شدن قرار داد. متاسفانه ناپایداری سیاسی و امنیتی این منطقه، بیش از هر عامل دیگر موجب عقب افتادن ما میشود. این تصور باطل است که گمان شود اگر کشورهای همسایه درگیر مشکلات باشند، عوارض آن به سایر همسایگان سرایت نخواهد کرد. همه کشورها باید فراتر از کوشش برای پیشرفت خود، نگاهی عمیق به وضعیت و امنیت دیگر کشورهای منطقه داشته باشند. برای این کار بیش از هر چیز باید اراده معطوف به تغییر سیاست شکل بگیرد و اینکه هیچ کشور و کسی نمیتواند دیگری را از میدان به در کند.