جامع اما مبهم/موانع پیش روی طرح صلح ترامپ برای غزه، متعدد و بزرگ هستند
طرح صلح پیشنهادی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای نوار غزه که روز دوشنبه در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل رونمایی شد، در یک دوراهی قرار دارد. در آستانه دومین سالگرد جنگ در غزه، ابعاد انسانی بحران غزه بهطور فزایندهای با فشارهای سیاسی و اولویتهای امنیتی در هم آمیخته شدهاست. این امر هرگونه رویکردی برای بازسازی و ثبات در غزه را به آزمونی دشوار تبدیل میکند: آیا این طرح صلح میتواند اهداف خود را با واقعیتهای میدانی تطبیق دهد؟

عمر حمزوی، کارشناس برنامه خاورمیانه اندیشکده کارنگی: طرح صلح پیشنهادی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای نوار غزه که روز دوشنبه در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل رونمایی شد، در یک دوراهی قرار دارد. در آستانه دومین سالگرد جنگ در غزه، ابعاد انسانی بحران غزه بهطور فزایندهای با فشارهای سیاسی و اولویتهای امنیتی در هم آمیخته شدهاست. این امر هرگونه رویکردی برای بازسازی و ثبات در غزه را به آزمونی دشوار تبدیل میکند: آیا این طرح صلح میتواند اهداف خود را با واقعیتهای میدانی تطبیق دهد؟
پیشنهاد ترامپ چشماندازی جامع برای بازسازی نوار غزه و توقف چرخه خشونت ارائه میدهد. این طرح بیستمادهای بر چهار چارچوب یکپارچه استوار است: امنیت، بازسازی و توسعه، ترتیبات سیاسی و اداری و همکاریهای بینالمللی و منطقهای. در بخش امنیت، این طرح بر بازگشت گروگانهای اسرائیلی (زنده و مرده) در ازای آزادی تعدادی از زندانیان و بازداشتشدگان فلسطینی تأکید دارد.
این طرح بدون تعیین جدول زمانی، خواستار عقبنشینی تدریجی نیروهای اسرائیلی و ایجاد سازوکارهایی برای خلع سلاح حماس و سایر جنبشهای مقاومت است. برای تضمین پایداری، این طرح مستلزم نظارت مداوم بر مرزها و گذرگاهها و همچنین آموزش نیروهای امنیتی فلسطین تحت نظارت بینالمللی است. این طرح همچنین شامل تمهیداتی برای ایجاد واحدهای امنیتی تخصصی - نیروی بینالمللی تثبیت - برای نظارت بر اجرا و مهار تهدیدات یا شیوع خشونتهای احتمالی است.
از نظر توسعه، این طرح به بازسازی خدمات اساسی مانند برق، آب و مراقبتهای بهداشتی و همچنین بازسازی مدارس و بیمارستانها میپردازد. همچنین از پروژههای اقتصادی کوچک و متوسط برای ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم محلی حمایت میکند. این طرح بر شفافیت در مدیریت کمکها تأکید دارد تا از سوءاستفاده گروههای مسلح یا غیرقانونی جلوگیری شود.
این اقدام پیشنیازی برای ایجاد اعتماد شهروندان غزه به تلاشهای امنیتی بینالمللی و ایجاد محیطی مساعد برای موفقیت سایر اقدامات است. این طرح آوارگی فلسطینیها را رد میکند و بر ادامه حضور آنها در نوار غزه تأکید دارد، درحالیکه فرصتهایی برای آموزش، اشتغال و مراقبتهای بهداشتی فراهم میکند. این امر با مواضع قبلی ترامپ و تعهد راسخ راستگرایان اسرائیل به آوارگی اجباری فلسطینیها که یک جنایت جنگی است، در تضاد است. اگرچه این طرح به طرز ناخوشایندی مبهم است، اما حق بازگشت به غزه را برای کسانی که آنجا را ترک کردهاند یا خواهند رفت، تصریح میکند.
در مورد جنبههای سیاسی و اداری، پیشنهاد ترامپ نشاندهنده تمایل به بازسازی حکومت محلی در غزه به منظور تضمین استقلال اداره مدنی از هرگونه نفوذ مسلحانه است. این امر توسط هیئت صلح، کمیتهای پیشنهادی به ریاست ترامپ و شامل چندین سازمان جامعه مدنی که بر پیشرفت نظارت خواهند داشت، اجرا خواهد شد. این طرح همچنین شامل سازوکارهایی برای تسهیل هماهنگی بین هیئت صلح و سازمان ملل، آژانسهای آن و نهادهای بینالمللی، از جمله ضمانتهای حقوقی و سیاسی روشن برای حفاظت از حقوق فلسطینیان است که مشروعیت طرح را تقویت میکند.
بعد منطقهای و بینالمللی مبتنی بر تشکیل نیروی بینالمللی ثبات توسط مصر، اردن و ایالات متحده و آموزش نیروهای امنیتی فلسطین توسط مصر و اردن برای به عهده گرفتن مسئولیتها در غزه پس از دوره انتقالی است. همچنین به کشورهای عربی، اسلامی و اروپایی برای ارائه حمایت مالی، سیاسی و فنی متکی است. این طرح تأکید میکند که مشارکت کشورهای عربی و اسلامی و طرفهای بینالمللی باید با تعریف روشنی از مسئولیتها و تعهدات هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی همراه باشد.
این تقسیمبندی با هدف تضمین اثربخشی، جلوگیری از درگیری و حفاظت از حقوق مردم غزه انجام میشود. این طرح با اشاره به این نکته پایان مییابد که پایان دادن به جنگ در غزه، بازگرداندن امنیت، خلع سلاح و تثبیت مدیریت آن - همراه با تعهد تشکیلات خودگردان فلسطین به اجرای برنامههای اصلاحی خاص - میتواند در را برای مذاکره در مورد حق مشروع مردم فلسطین برای ساختن کشور خود باز کند.
طرح ترامپ برای غزه جامع و بلندپروازانه است و از حمایت گسترده منطقهای و بینالمللی برخوردار است. با این حال، موانع اجرایی بر سر راه این طرح، متعدد و قابل توجه هستند. از یک سو، تضمین تعهد اسرائیل به عدم استفاده از زور پس از اجرای طرح و برقراری آتشبس، یک چالش خواهد بود. این امر مستلزم نظارت دقیق منطقهای و بینالمللی، هماهنگی مداوم و نقش پایدار آمریکا برای جلوگیری از هرگونه عدم تمایل به عقبنشینی است که میتواند بلافاصله غزه را دوباره به چرخه خشونت بکشاند. از سوی دیگر، تضمین تمایل حماس به خلع سلاح و پایبندی به نظارت امنیتی منطقهای و بینالمللی، بهویژه با توجه به عدم وجود خطوط و زمانبندی مشخص برای خروج نیروهای اسرائیلی از نوار غزه، یک مانع اساسی است.
موفقیت این طرح همچنین مستلزم فراهم کردن امکان حمایت شرکای منطقهای از آن است. بهویژه، نقش مصر و اردن در تشکیل نیروی بینالمللی ثباتبخش و مشارکت در مدیریت امنیتی از طریق آموزش پرسنل پلیس فلسطین باید به وضوح مشخص شود. هرگونه ابهام از سوی طرفهای اسرائیلی و فلسطینی در مورد تعهداتشان در این طرح، یا تردید در تعریف مکانیسمها و محدودیتهای مشارکت مصر، اردن و سایر کشورهای عربی، میتواند اثربخشی ترتیبات امنیتی را تضعیف کند. خطر اینجاست که دولت محلی، تحت هدایت هیئت صلح، در مواجهه با چالشهای پیچیده امنیتی و بشردوستانه، بدون حمایت رها میشود.
از این نظر، ایجاد تعادل بین اهداف بلندپروازانه و ظرفیت اجرایی، چالش تعیینکننده در طرح پیشنهادی ترامپ است. ایالات متحده باید سرمایهگذاری سنگینی، چه از نظر دیپلماتیک و چه از نظر سیاسی، انجام دهد تا پایبندی اسرائیل به تعهداتش را تضمین کند. به همین ترتیب، طرفهای منطقهای مانند مصر، اردن، عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و ترکیه باید با حماس همکاری کنند تا از پایبندی آن به شرایط دشوار خلع سلاح اطمینان حاصل شود. هر طرحی، صرف نظر از اینکه چقدر از نظر استراتژیک درست باشد، برای دستیابی به نتایج ملموس، نیازمند تعهد سیاسی منطقهای و بینالمللی پایدار است.
در ارزیابی کلی، طرح ترامپ ممکن است خوب به نظر برسد. این طرح ابعاد بشردوستانه و توسعهای را با ابعاد امنیتی و سیاسی ترکیب میکند. چارچوبی برای ادغام نقشهای بینالمللی و عربی در بازگرداندن و حمایت از ثبات در غزه ایجاد میکند. همچنین، در را به روی یک راهحل سیاسی برای مسئله فلسطین میگشاید، حتی اگر آن را به اصلاح تشکیلات خودگردان فلسطین مرتبط کند و هیچ زمینه یا زمانی برای آن مشخص نکند. در نهایت، این طرح توانایی همه طرفهای درگیر را برای دستیابی به اجماع و پذیرش مسئولیت میسنجد و بر لزوم مدیریت دقیق درگیری در چارچوب توازنهای پیچیده داخلی، منطقهای و بینالمللی تأکید میکند.