دیپلمات ایرانی: تحریم شویم هم نباید روابطمان با غرب را مختل کنیم
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: مواجهه با پرونده هستهای ایران این موضوع را روشن خواهد کرد که حاکم منطقه خاورمیانه کدام دولت و کدام کشور است.

به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از تجارت نیوز، علی ماجدی، دیپلمات و سفیر اسبق ایران در کشورهای آلمان، ژاپن و برزیل در جای جای این مصاحبه تاکید میکند: «در دنیایی که همواره در حال تغییر است نباید اجازه دهیم موضوعات مزمن مانند پرونده هستهای ایران مشمول گذر زمان شوند و به جایی برسند که مورد معامله قرار گیرند.» او معتقد است که اگر در زمان مقرر و مناسب در مورد موضوعات پرونده هستهای ایران مذاکره میکردیم حالا مجبور نبودیم که برای موضوعات موشکی و منطقهای هم پای میز مذاکره با غرب بنشینیم.
ماجدی در گفتوگو با تجارتنیوز تصریح میکند: «نباید اجازه دهیم که ایران نیز مانند اوکراین صحنه رویارویی غرب با شرق باشد.» او با بیان اینکه متاسفانه اسرائیل کمربسته است تا به ایران حمله کند، متذکر میشود: «ولو اینکه تحریم شویم هم نباید روابطمان با غرب را مختل کنیم. همکاریهایمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را قطع نکنیم و به دنبال خروج از NPT نباشیم.» متن این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند.
***
*به نظر میرسد که با اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای همهجانبه ایران، ما مجددا ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار میگیریم و وضعیت ناخوشایندی را تجربه خواهیم کرد.
با ارزیابی آنچه هم اکنون در جهان در حال رخ دادن است در مییابیم که موضوع هستهای ایران را نباید جدا و منفک از تحولاتی دانست که در نظام بینالملل و در جبهه میان شرق و غرب در حال وقوع هستند. یعنی در کنار داستان هستهای ایران که داستان مزمن و کهنهای به شمار میرود – در رابطه با این موضوع ما در ماههای آخر دولت آقای روحانی و همینطور سال نخست روی کار آمدن دولت آقای رئیسی فرصتهایی برای دستیابی به توافق داشتهایم اما بعد از حضور مجدد دونالد ترامپ در کاخ سفید و همینطور وقوع جنگ اوکراین و وقایع بعد از اکتبر 2023 و جنگ غزه، صفبندی جدیدی در جهان در شرف شکل گرفتن است – سیاست جهانی در حال یک نوع دگرگونی و تحولی است که اوضاع نظام بینالملل را تا میزان بسیار زیادی در هم پیچیده و تا اندازهای مبهم کرده است.
بعد از جنگ جهانی دوم یک نظام دو قطبی در جهان شکل گرفت که به شرق و غرب شناخته میشد. بعد از فروپاشی شوروی هم این گمان وجود داشت که این نظام دو قطبی تمام شده است و تا مدتها بحث این بود که شکل جدید نظام بینالملل به چه صورت خواهد بود که با رشد و پیشرفت آمریکا، وضعیت آن مشخص شد. اما سالها بعد و با رشد کشور چین جهان به تدریج از نظام چند قطبی که گمان میرفت به سمت ایجاد آن حرکت میکند فاصله گرفت و مجددا به سوی تشکیل نظام دو قطبی که با نام شرق و غرب شناخته میشود، رهسپار شد. این نظام البته هیچ سنخیتی با جبهه شرق و غرب که در گذشته وجود داشت و یک سو سرمایهداری کامل و یک سمت سوسیالیستی بود، ندارد.
*یعنی همان جنگ سردی که در گذشته وجود داشت این بار میان چین و آمریکا ایجاد شده است؟ البته فکر میکنم ما همین حالا هم در شرایط موردنظر قرار داریم.
شاید بتوان نام جدیدی به نام «صلح سرد» برای آن گذاشت. هر چند که تمایلی ندارم که نام خاصی به آن اختصاص دهم اما آن را موضوعی کاملا ملموس میدانم که در حال حاضر با آن مواجه هستیم. آخرین نشست شانگهای نیز نشان داد که نمایش دیگری با حضور چین و روسیه و در گام بعدی کرهشمالی و حتی ایران در حال شکلگیری است. در این میان کشورهای هند، ترکیه و آذربایجان نیز در حال بازیگری میان غرب و شرق هستند. در زمان جنگ سرد نیز جنبشهایی تشکیل شده بودند که هیچ وابستگی به غرب و شرق نداشتند که الان هم برخی از بازیگران نظام بینالملل به همان شکل عمل میکنند.
در این میان حضور فردی مانند ترامپ در کاخ سفید هم وضعیت جدیدی را بر این روابط حاکم کرده است. او در دوره نخست ریاستجمهوریاش دچار تنشهایی در روابط فرا آتلانتیکی آمریکا بود که البته در این دوره نیز با یک تفاوت اساسی تا حدودی تکرار شد. در این دوره کشورهای اروپایی که در دوره نخست ریاستجمهورری دونالد ترامپ در چالش و تنش با او قرار داشتند به دلیل بروز جنگ اوکراین و کشیده شدن این جنگ به برخی از کشورهای اروپای شرقی و همچنین بحرانی شدن وضعیت قاره اروپا و ضعف کشورهای این قاره در مواجهه با روسیه، ترجیح میدهند که آمریکا را در کنار خود داشته باشند.
با ارزیابی بودجه نظامی دولت آلمان میبینیم که این بودجه چند درصد افزایش پیدا کرده است اما هنوز توان مقابله نظامی با مسکو را ندارد. کشورهای اروپایی که امکان مقابله با تهدیدات روسیه را ندارند تصمیم گرفتند تا در اتخاذ برخی از سیاستهایشان، از سیاستها و تصمیمات ایالات متحده پیروی کنند. به طور مثال اگر چه کشورهای اروپایی و آمریکا که در قالب پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو گردهم آمدهاند در مواردی چون جنگ غزه با اختلافاتی در میان خود مواجه هستند – ما در سفر اخیر دونالد ترامپ به انگلیس و مذاکره در مورد اقدامات اسرائیل در غزه شاهد برخی از این مخالفتها در قالب نارضایتی مقامات لندن، از عملکرد آمریکا و پشتیبانی و حمایت بیچون و چرای واشنگتن از تلآویو بودیم؛ اروپا معتقد است آمریکا چک سفید امضایی را به اسرائیل ارائه کرده و این دولت در حال سواستفاده کردن از موقعیت خود است.
اما این کشورها در موضوع ایران انسجامی برای اتخاذ سیاستها و تصمیمهایشان با یکدیگر دارند. یعنی عدم همراهی اروپا با آمریکا در موضوع اسرائیل صرفا به دلیل فجایع غزه است اما این عدم حمایت را در موضوع پرونده هستهای ایران جبران کردهاند و کاملا مطیع تصمیمات ایالات متحده هستند. در این شرایط متاسفانه وضعیت به شکلی در حال پیشروی است که ما باید علاوه بر موضوع هستهای در رابطه با موضوعات موشکی و منطقهای نیز پای میز مذاکره با غرب بنشینیم. یعنی اگر زمانی ما میتوانستیم صرفا با گفتوگو در مورد موضوع هستهای به این قیل و قال خاتمه دهیم اما حالا باید در رابطه با تمامی این موارد صحبت کنیم. الان پرونده هستهای ایران محل مناقشه بین شرق و غرب و به عبارت دیگر محل رویارویی میان جبهه غرب و شرق است.
*یعنی برای اینکه مواجههای با چین داشته باشند پرونده هستهای ایران را تا این اندازه جنجالی کردهاند؟
مواجهه با پرونده هستهای ایران این موضوع را روشن خواهد کرد که حاکم منطقه خاورمیانه کدام دولت و کدام کشور است. در هر حال آمریکا تمایل دارد قدرت اصلی این منطقه را به اسرائیل واگذار کند اما روند اقدامات جنگطلبانه و کشتاری که اسرائیل در منطقه خاورمیانه به راه انداخته، وضعیت دشواری را برای ایالات متحده ایجاد کرده است و برای اینکه بده بستان کشورهای غربی یعنی آنچه میان اروپا و آمریکا در میان است پا بر جا باقی بماند اروپاییها نیز همگام و هم مسیر با آمریکا در خط و نشان کشیدن برای ایران نسبت به بازگشت و تشدید تحریمها وارد عمل شدهاند و پرونده هستهای ایران به جایگاه فعلی خود رسیده است.
برخی از کشورهای غربی – منظور کشورهای اروپایی هستند – از قدرت عمل لازم برای رسیدگی به پرونده هستهای ایران برخودار نیستند. بر همین اساس میگویند بروید با آمریکا مذاکره کنید و در صورت موفقیت، ما مکانیسم ماشه را فعال نخواهیم کرد. در این شرایط هم مطمئنا امتیاز بزرگی را از ایران طلب میکنند که شاید پاسخ دادن به آن بسیار سخت باشد. در دنیایی که همواره در حال تغییر است، نباید اجازه دهیم موضوعات مزمن مانند پرونده هستهای ایران مشمول گذر زمان شوند و به جایی برسند که مورد معامله قرار بگیرند. به درستی مقامات کشورمان اعلام کردند که موضوع فعالیتهای موشکی ایران به هیچ وجه قابل مذاکره نیست.
*همان بحثی که میگوید اگر پشت میز معامله نباشید قطعا روی میز معامله خواهید بود؟
دقیقا! وضعیت به گونهای شده است که ما به وسیلهای برای معامله تبدیل شدهایم که یک طرف کشورهای غربی قرار دارند و در سوی دیگر کشورهای شرقی و این موضوع در کل به ضرر ما است و معلوم نیست که در نهایت وضعیت ایران به کجا ختم خواهد شد. یعنی توافقی شکل میگیرد یا خیر؟ هر چند که با تکروییهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، و همچنین قلدریهای روسیه نسبت به اوکراین به نظر میرسد در نهایت ایران و اوکراین، قربانیهای این وضعیت هستند و هزینههای تصمیمات غرب و شرق بر سر آنها آوار خواهد شد. در این میان برخلاف برخی که دیدار مسعود پزشکیان و دونالد ترامپ را راهگشا تلقی میکردند معتقد بودم که حتی اگر قرار بود دیداری هم میان مقامات عالیرتبه ایران و آمریکا صورت بگیرد، بعید بود به نتیجه برسد.
*در این شرایط ما باید به چه صورتی عمل کنیم؟
در این شرایط ما باید یک بازنگری در سیاستهای کلی کشور نسبت به شرق و غرب داشته باشیم؛ مانند هند که هم با غرب کار میکند و هم با شرق و همینطور کشورهای ترکیه، امارات و عربستان که به هر دو جبهه غرب و شرق با یک نگاه مینگرند و بر اساس منافع ملی کشور خود روابطشان با کشورهای غربی و شرقی را تنظیم میکنند.
*آیا در شرایط فعلی غرب به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران است؟
ایران کشوری قوی به ویژه در حوزه نظامی است. بنابراین نمیتوانند به راحتی سیاستهایشان در قبال ایران را پیش برند اما میتوانند از توسعه ایران جلوگیری کنند. یعنی اگر ما میخواستیم در سال 1404 به یک قدرت بزرگ منطقهای تبدیل شویم، در این سالها نتوانستهایم به آن دست یابیم و روند توسعه کشورمان سالهاست که با مانع تراشی مسدود شده است. این در حالی است که کشورهای دیگر با سیاستورزی اقتصادی درست توانستند اهداف و برنامههای خود را پیگیری کنند.
*با این اوصاف ما باید چه کاری انجام دهیم؟ شما از وضعیت اقتصادی کشور مطلع هستید و میدانید که مردم با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند و بازگشت تحریمهای سازمان ملل هم چه تبعات دیگری برای اقتصاد کشورمان به همراه دارد. در سوی دیگر اگر ایران پای میز مذاکره هستهای بنشیند باید در رابطه با موضوعات موشکی و منطقهای هم پاسخگو باشد.
ایران تنها کشوری بود که در مقابل اسرائیل ایستاد. اعراب و کشورهای دیگر تنها به محکوم کردن اقدامات تلآویو بسنده کردند بنابراین ما قدرت نظامی و موشکیمان را نباید به هیچ عنوان از دست دهیم. یعنی با بازی فعلی میان غرب و شرق ما نباید به کشوری تبدیل شویم که حتی قدرت نظامی لازم برای مواجهه با تهدیدات کشورهای دیگر را ندارد. هر نوع توافقی باید به گونهای پیش رود که ما بتوانیم در صفبندی جدید میان غرب و شرق از کمکهای جبهه شرق در حوزه اقتصادی بهرهمند شویم. این در حالی است که در شرایط فعلی، اقتصاد جهانی بیشتر توسط غرب راهبری میشود و شرق به استثنای چین نقش چندانی در هدایت آن ندارد.
*در حال حاضر شرکتهای بزرگ چینی حتی از ترس تحریمهای غرب با ما همکاری نمیکنند و پس از اعمال تحریمهای جهانی قطعا این همکاریها کمتر میشود. روسها که در شرایط فعلی قدرت چندانی به دلیل مواجهه با تحریمهای اروپا و آمریکا ندارند و کشورهایی چون هند و حتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند امارات و قطر هم به بهانه تحریمهای آمریکا و تحریمهای سازمان ملل روند همکاریهایشان با ایران را بسیار کاهش دادهاند.
اگر ما میخواستیم به کشوری تبدیل شویم که نه به غرب وابسته است و نه به شرق و در عین حال هم با غرب کار میکند و هم با شرق، باید از مدتها پیش برای آن برنامهریزی می کردیم و در شرایط فعلی این کار تقریبا نشدنی است. پرونده هستهای ایران نیز در این شرایط به موضوعی برای مشخص شدن صفآرایی غرب و شرق با یکدیگر تبدیل شده است. این وضعیت در رابطه با اوکراین نیز وجود دارد. البته وضعیت آنها از ما بدتر است چرا که در این کشور جنگ در جریان است. در این شرایط ما باید به گونهای عمل کنیم که جنگی به ایران تحمیل نشود.
*چگونه میخواهیم از جنگ جلوگیری کنیم زمانی که میدانیم اسرائیل به دنبال حمله به ایران است؟
متاسفانه اسرائیل کمربسته است تا به ایران حمله کند. بر همین اساس هم معتقدم ولو اینکه تحریم شویم هم نباید روابطمان با غرب را مختل کنیم. همکاریهایمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را قطع نکنیم و به دنبال خروج از NPT نباشیم. زمانی که من در آلمان حضور داشتم ما هنوز تحت تحریمهای سازمان ملل قرار داشتیم اما در عین حال روابط تجاری ما با برلین بیش از 2 میلیارد دلار بود. میخواهم بگویم حتی اگر اوضاع به صورتی پیش رفت که ما نتوانسیم همکاری با آمریکا داشته باشیم، نباید همکاریهایمان با اروپا را قطع کنیم.