| کد مطلب: ۴۴۶۶
یک قـدم  تـا جهنــم

یک قـدم تـا جهنــم

سی‌و‌چهارمین سالگرد صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی

سی‌و‌چهارمین سالگرد صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی

امام خمینی در ماه‌های پایانی عمر خود دو اقدام شاخص با محتوای دینی انجام داد که هرکدام بازتاب متفاوتی پیدا کرد. 11 دی 1367 امام خمینی نامه‌ای با مضمون فلسفه اسلامی خطاب به «میخائیل گورباچف» رهبر اتحاد جماهیر شوروی نوشت و 25 بهمن نیز فتوای ارتداد و اعدام «سلمان احمد رُشدی» نویسنده هندی‌تبار بریتانیایی را صادر کرد که بازتابی جهانی یافت. هرکدام از این دو رویداد تبعات و نتایج متفاوتی داشت اما مضمون هر دو، اقدامی از جایگاه یک رهبر دینی بود، نه رهبری سیاسی. نه نامه‌ای ارشادی و دعوت یک ابرقدرت جهان کمونیسم به اسلام اقدامی متعارف و سیاسی بود و نه صادر کردن حکم اعدام برای یک نویسنده اروپایی.

دعوت شرق و حمله به غرب

11 دی 1367 امام خمینی نامه‌ای با مضمون فلسفه اسلامی خطاب به گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی نوشت؛ نامه‌ای که شوروی آن را بهانه‌ای سیاسی برای برقراری رابطه بیشتر با شوروی قلمداد کرد چراکه مضمون فلسفی نامه آن روز به یک شوخی می‌ماند: «جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جست‌وجو کرد؛ چراکه مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چراکه مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به‌در آورد.»
آن‌روز هیچ‌کس در جهان باور نمی‌کرد کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جست‌وجو کرد. بگذریم که هنوز هم کسانی هستند که به کمونیسم باور دارند اما آن روز هیچ‌کس چنین باوری نداشت؛ حتی مسئولان نظام سیاسی جمهوری اسلامی نیز دو سال بعد با وجود اعلام استقلال جمهوری روسیه و بلاروس و اوکراین از شوروی فروپاشی این قدرت را باور نکرده بودند و تا زمانی که نزدیک بیست روز بعد میخائیل گورباچف خودش استعفا نداد و پارلمان اتحاد جماهیر شوروی رأی به انحلال اتحادیه نداد، علی‌اکبر ولایتی همچنان اصرار داشت که تحولات داخلی شوروی به ایران ارتباطی ندارد و وزارت امور خارجه ایران کشورهای استقلال‌یافته را به‌رسمیت نشناخته بود و هنوز دولت شوروی را به‌رسمیت می‌شناخت. اما حکم بعدی امام خمینی درباره نویسنده‌ای بود که فقط سه سال قبل‌تر رمان «شرم» او با ترجمه مهدی سحابی برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده بود و سه سال بعد رهبر جمهوری اسلامی حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی را صادر ‌کرد. حکمی که مضمون دعوت نداشت بلکه حمله به یکی از پایه‌ها و اصول تمدن غرب بود. آنچه در غرب آزادی عقیده و بیان تلقی می‌شود. امام خمینی که در مبارزه 15 ساله خود با رژیم پهلوی هرگز حاضر نشد فتوای قتل و اقدام مسلحانه رهبران و کارگزاران رژیم پهلوی را صادر کند و عملکرد گروه‌های مسلح مخالف پهلوی را تائید نکرد، حال حکم اعدام یک نویسنده را صادر کرده بود. حکم اعدام یک رمان‌نویس برای غربی‌ها هم بسیار نامتعارف و غیرقابل‌پذیرش بود و واکنش آنها نیز مانند گورباچف برخوردی سیاسی بود. آن موقع همه کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا (بازار مشترک) به‌طور موقت سفرای خود را از تهران فراخواندند. اما سلمان رشدی که بود و چه کرد؟

سلمان رشدی کیست؟

سلمان احمد رشدی ۲۸ خرداد ۱۳۲۶ شمسی برابر سال ۱۹۴۷ میلادی و دو ماه پیش از استقلال هند از بریتانیا در شهر بمبئی در خانواده‌ای مسلمان به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مبلغان مسیحی انگلیسی‌زبان گذراند و به‌همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کرد. او در کالج کمبریج مشغول به تحصیل شد و به شغل نویسندگی روی آورد. نام پدر او انیس احمد رشدی و نام مادرش نگین بهات بود. پدرش وکیل و فارغ‌التحصیل دانشگاه کمبریج بود که به تجارت روی آورده بود. به گفته سلمان در کتاب خاطراتش (تألیف ۲۰۱۲م) پدرش نام رشدی را از نام ابن رُشد، فیلسوف نامدار اندلسی مسلمان اخذ کرده بود.
سلمان رشدی در مصاحبه‌ای گفته‌ است: «خانواده من به اسلام گرایش داشتند، ولی در خانه ما خبری از دین نبود. فقط سالی یک‌بار مرا برای عبادت به مسجد می‌بردند؛ مثل مراسم سال نو مسیحیان. یک دایه مسیحی داشتم... . اکثر دوستان من غیرمسلمان بودند. پدرم از قانون قرآن در منع نوشیدن مشروبات الکلی تبعیت نمی‌کرد. خوشبختانه می‌توانم بگویم که پدر و مادر من مسلمان بدی بودند».
سلمان رشدی پس از تحصیلات ابتدایی در بمبئی به مدرسه‌ای انگلیسی در هند با عنوان (کلیسای جامع و مدرسه جان کانن) رفت. تدریس انجیل،‌ جزو متون آموزشی این مدرسه بود. در آن زمان، تربیت در مدرسه انگلیسی برای هندیان ارزش خاصی داشت. او درباره تحصیل در این مدرسه انگلیسی می‌گوید: «در آنجا من دو چیز را کشف کردم؛ اول نداشتن تعصبات نژادی و دوم، درک و تجسم خارجی بودن؛ تجربه‌هایی که انسان پیش خود می‌اندوزد».
سلمان رشدی برای ادامه تحصیل در ۱۴ سالگی عازم انگلستان شد. در مدرسه مختلط «راگبی» انگلیس درس خواند و به دانشگاه کمبریج راه‌ یافت و در رشته تاریخ، تحصیل کرد. تحصیل او در رشته تاریخ بعدها در نگارش رمان‌های او تأثیرگذار بود و رمان‌های او با تلفیق رئالیسم جادویی و برخی مضامین تاریخی پدید می‌آمدند. سال ۱۹۶۸ به پاکستان رفت و در تلویزیون مشغول به‌کار شد. اما یک‌سال بعد به انگلستان برگشت و مدت کوتاهی به‌عنوان بازیگر کار کرد - و در گروه تئاتر دانشجویان کمبریج بود-. در زمانی که رمان می‌نوشت به‌عنوان نویسنده متون تبلیغاتی هم کار می‌کرد و با کسب تابعیت انگلیسی ساکن لندن شد.
اولین کتابش به نام «گریموس» موفقیت چندانی کسب نکرد و همین باعث شد تا انتشار کتاب دوم او به پنج سال بعد موکول شود. انتشار «کودکان نیمه‌شب» در سال ۱۹۸۱ شهرتی عجیب برای او پدید آورد و با فروش نیم‌میلیون نسخه‌ای برنده جایزه معروف بوکر در بریتانیا شد. داستان «کودکان نیمه‌شب» در هند می‌گذشت.
سومین رمانش به نام «شرم» در سال ۱۹۸۳ درباره پاکستان بعد از جدایی از هند بود و بلافاصله با ترجمه مهدی سحابی در ایران نیز منتشر شد و توانست برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شود. چهار سال بعد، رشدی کتاب «لبخند یوزپلنگ» را نوشت که درباره سفر به نیکاراگوئه است.

آیات شیطانی و ورود به جهنم

سلمان رشدی که به‌سرعت با رمان‌های جذابش و جایزه‌های متعدد به شهرت رسیده بود سپتامبر ۱۹۸۸ برابر با ششم مهر 1367 پنجمین اثر خود را توسط انتشارات پنگوئن منتشر کرد که سرنوشت او را تغییر داد و پس از آن، زندگی‌اش را به تجسمی از جهنم بدل کرد. او تا به امروز حداقل ۱۸ کتاب نوشته که ۱۳ عنوان از آنها شامل رمان‌های داستانی است و «آیات شیطانی» پنجمین کتاب رمان اوست. رمان «آیات شیطانی» از سوی انتشارات وایکینگ از مجموعه نشریات پنگوئن در انگلستان و به زبان انگلیسی در ۵۴۷ صفحه و با جلد تصویر رزم دیو سفید چاپ شد. این کتاب در همان سال برنده جایزه ادبی «کاستا» شد. علاوه بر آن در شمار پنج کاندیدای جایزه ادبی «بوکر» قرار گرفت اما به‌دلیل مخالفت شدید علما و سیاستمداران جهان اسلام جایزه نهایی به این رمان شیطانی تعلق نگرفت. مجله اشپیگل آلمان مبلغ پیش‌پرداخت دریافتی سلمان رشدی از ناشر را حدود ۱.۵ میلیون مارک آلمان اعلام کرد که مبلغ بی‌سابقه برای یک رمان بود.
این کتاب شامل ۹ فصل با عناوین جبرئیل فرشته، ماهوند، الوون دئوون، عایشه، شهر پیدا و ناپیدا، بازگشت به جاهلیت، عزرائیل فرشته، شکافتن دریای عرب و چراغ شگفت‌انگیز است. در این اثر مسافران یک هواپیما پس از برخاستن از زمین در میانه آسمان به سفری جادویی در صدر اسلام می‌روند و رویدادهای صدر اسلام را به شکلی تحریف‌شده و توهین‌آمیز روایت می‌کنند. در این رمان به پیامبر و صحابه و همسران ایشان و جبرئیل، فرشته وحی و حجاج کعبه توهین شده است و بر اساس یک افسانه برگرفته از اسرائیلیات، به قران کریم نیز نسبت دروغ داده شده است. سایر مضامین این رمان آنچنان وهن‌انگیز و غیرمتعارف است که نمی‌توان توصیف کرد. تنها برای نمونه می‌توان گفت در این رمان برخی صحابه پیامبر از جمله بلال حبشی و سلمان فارسی با تعبیرهایی مانند هیولای سیاه و پدیده پست جهان آدمیت، معرفی شده‌اند.
نام «آیات شیطانی» اشاره به افسانه‌ای ساختگی به نام غرانیق دارد. غرانیق جمع غرنوق به معنی پرنده مرغابی است. یهودیان مدینه به‌دلیل کینه‌ای که از پیامبر اسلام به دل داشتند این داستان وهن‌آلود را درباره ایشان ساختند. افسانه غَرانیق داستانی است که در آن ادعا شده پیامبر اسلام(ص) هنگام تلاوت سوره نجم، تحت تاثیر شیطان دو عبارت غیر‌قرآنی را بین آیات این سوره خوانده و تصور شده که این دو نیز، آیات وحی است اما جبرئیل، پیامبر را از این اتفاق آگاه ساخت. این داستان ادعا می‌کند که این مسئله حدود دو ماه پس از هجرت مسلمانان به حبشه روی داده است. عالمان اهل‌سنت و شیعه با استدلال‌های فراوان، وقوع ماجرای غرانیق را زیر سؤال برده‌اند. مهم‌تر‌ آنکه این داستان تا قرن سوم هجری در هیچ منبعی ذکر نشده و به‌یک‌باره از قرن سوم در برخی آثار فرعی تاریخ اسلام به آن اشاره شده است. این‌گونه روایات مخدوش و دروغین که منشأ یهودی داشته‌اند و درباره زندگی پیامبران و تاریخ اسلام هستند در میان اهل حدیث به‌عنوان اسرائیلیات شناخته می‌شود.

خشم جهانی مسلمانان

انتشار این رمان باعث خشم سراسری در میان مسلمانان شد. اعتراضات از هند و پاکستان آغاز شد و هند اولین کشوری بود که این کتاب را ممنوع کرد؛ به‌دنبالش پاکستان و بعد بعضی دیگر از کشورهای مسلمان و آفریقای جنوبی کتاب را ممنوع کردند.
انتشار این کتاب آشفتگی بی‌سابقه‌ای در سطح جهان اسلام ایجاد کرد و اعتراضات مسلمانان علاوه بر کشورهای اسلامی در اروپا و خود بریتانیا نیز گسترش یافت. ژانویه ۱۹۸۹ مسلمانان در شهر بردفورد در مراسمی نسخه‌ای از کتاب را آتش زدند و فروشگاه دبلیواچ‌اسمیت در بریتانیا توزیع کتاب را متوقف کرد. به دفاتر انتشارات وایکینگ پنگوئن در لندن حمله شد و دفتر این انتشارات در نیویورک نامه‌های تهدید جانی دریافت کرد. در فوریه تعدادی در تظاهرات ضد سلمان رشدی کشته شدند و در تهران به‌سوی سفارت بریتانیا سنگ پرتاب شد و برای سر او جایزه تعیین شد.
چهار ماه پس از چاپ و انتشار جهانی کتاب «آیات شیطانی» و گسترش اعتراضات مسلمانان و در واکنش به سرکوب اعتراضات مسلمانان در هند و پاکستان، امام خمینی در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ با اعلام عزای عمومی، طی پیام کوتاهی حکم به خروج سلمان رشدی از دین اسلام و مهدورالدم بودن او داد. امام در این حکم نوشتند: «إنالله و اناالیه راجعون. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند.
از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است ان‌شاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد». به فاصله کوتاهی از صدور فرمان مهدورالدم بودن سلمان رشدی، شایعه لغو حکم اعدام در صورت پشیمانی سلمان رشدی بر سر زبان‌ها افتاد و امام خمینی در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ در واکنشی تند به شایعات رسانه‌های خارجی بیان کردند: «این موضوع صددرصد تکذیب می‌گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به‌کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند. اگر غیرمسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریع‌تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‌خواهد به‌عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند».
در پی حکم امام خمینی، وزرای خارجه ۴۵ کشور مسلمان عضو سازمان کنفرانس اسلامی، در ۲۵ اسفند ۱۳۶۷ کتاب آیات شیطانی را کفرآمیز دانسته و انتشار آن را محکوم کردند و مترجمان این کتاب در برخی کشورها نیز تهدید به مرگ و یا کشته شدند. ترور هیتوشی یاگاراشی مترجم ژاپنی کتاب «آیات شیطانی» و تهدید عزیز نسین، طنزنویس ترکیه‌ای از شاخص‌ترین این موارد بود.
سلمان رشدی پس از اعلام حکم اعدامش، به زندگی مخفی در انگلیس پناه برد. او در مصاحبه‌ای با روزنامه انگلیسی ‌دیلی‌میل‌ درباره اولین احساسش پس از شنیدن حکم امام خمینی، می‌گوید: «حس خوبی نبود. حس کردم که من یک مرد مرده‌ام... قدم زدن بدون یک محافظ شخصی، رفتن به خرید، دیدن خانواده، پرواز با هواپیما و تمام اینها در آن زمان برای من غیرممکن بود».
اسکاتلندیارد شدیدترین تدابیر امنیتی را برای حفاظت از رشدی فعال کرد و طی شش ماه اول بعد از صدور فتوای امام خمینی ۵۶ بار محل سکونت او را تغییر داد. او از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۲، مدت ۱۳ سال را مخفیانه زندگی کرد.

نقد توطئه ‌آیات شیطانی‌

در میان موج محکومیت‌ها عطاءالله مهاجرانی که بعدها به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیدمحمد خاتمی برگزیده شد نقدی علمی و مستدل بر کتاب «آیات شیطانی» نوشت. کتاب نقد توطئه‌ ‌آیات شیطانی‌، علاوه بر روایت مضمون خود کتاب «آیات شیطانی» نقدی تاریخی و فرهنگی و علمی به محتوای آن وارد کرده و در شش فصل به بررسی انتشار این کتاب پرداخته است. فصل اول با عنوان پژوهش، به جست‌وجوی جایگاه آیات شیطانی در تقابل امروز غرب و اسلام پرداخته است. در فصل دوم، سلمان رشدی و آثار منتشره‌ی او مورد بررسی نویسنده قرار گرفته است. در فصل سوم به نقد و تفسیر آیات شیطانی پرداخته شده است. در فصل چهارم فتوای امام خمینی‌(ره) مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پنجم واکنش غرب و مسلمانان نسبت به فتوای امام مورد پژوهش واقع شده و بالاخره در فصل ششم جنگ صلیبی غرب، در وجه فرهنگی آن بررسی شده است. نویسنده در سخن اول خود، موضوع کتاب را بررسی ابعاد پدیده‌ی سلمان رشدی دانسته که به‌عنوان حلقه‌ای از زنجیره‌ی برخورد غرب با جهان اسلام به‌کار گرفته شده است.
نویسنده با طرح چند پرسش اساسی در صدد حساس کردن ذهن خواننده نسبت به کتاب «آیات شیطانی» است: «... در پشت جلد کتاب، در میانه‌ی جلد، تصویر رزم رستم با دیو سپید چاپ شده است. چهره‌ی آرام و شرقی رستم که با دست چپ گلوی دیو سپید را می‌فشرد، و با خنجر سینه‌ی او را دریده است و دیو سپید که پای چپش قطع شده و گُرزش شکسته است، آخرین نفس‌هایش را می‌زند. حال چگونه این تصویر را که پیروزی راستی و آزادی و بندگی‌ست و شکست دیو شیطانی، سلمان رشدی برای کتابی انتخاب کرده که در آن شیطان پیروز می‌شود؟!... و اما نام کتاب؟ چرا سلمان رشدی عنوان آیات شیطانی را به کتاب خود داده است؟ این نام چه پیامی به‌همراه دارد؟...»
نویسنده سعی کرده از منظر تاریخی، قرآنی و عقلی به نقد و تحلیل افسانه غرانیق که آیات شیطانی اشاره به آن دارد، بپردازد. کتاب آیات شیطانی به دو زبان انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است.

موضع کلیسای کاتولیک و سایر ادیان

پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی» و اعتراضات عمومی مسلمانان، کلیسای کاتولیک واکنشی به این رویداد نداشت و تنها یک هفته پس از فتوای امام خمینی بود که کلیسای کاتولیک در این باره موضع گرفت. این موضع هم توسط خود پاپ ژان پل دوم اتخاذ نشد اما بیانیه‌ای بدون امضا در روزنامه رسمی واتیکان منتشر شد که موضع واتیکان در محکومیت این کتاب قلمداد شد. روزنامه واشنگتن‌پست انتشار همین بیانیه را هم برنتابید و نوشت: «تنها در موارد نادری پیش می‌آید که یک سازمان بزرگ مانند کلیسای کاتولیک رم به مردم اجازه می‌دهد تا آنچه ذهن و قلب‌شان هست را ببینند. چنین رویدادی هفته گذشته زمانی رخ داد که واتیکان به کتاب سلمان رشدی «آیات شیطانی» پاسخ داد. واتیکان در بیانیه‌ای بدون امضا در روزنامه خود، کتاب رشدی را بدون اشاره به درخواست رسمی و مورد تائید دولت ایران برای قتل وی محکوم کرد. بدون‌شک واتیکان با این استدلال که در مورد دستور قتل چیزی نگفته است و بنابراین به معنای تائید آن نیست، این «قصور» کوچک را توجیه خواهد کرد اما این پاسخ قانع‌کننده‌ای نیست. واتیکان نمی‌تواند وانمود کند که سکوتش به‌منزله یک چشمک و اشاره به خشونت و تعصبی نیست که به نام خدا انجام می‌شود. این به‌ویژه زمانی معنادار است که به یاد بیاوریم سفیر ایران در واتیکان علناً از دستور قتل رشدی حمایت کرده است. در واقع، واتیکان ماهیت نمادین عمل خود را تشخیص داده است. به یاد دارم که چند سال پیش واتیکان یک فرستاده آمریکایی را که طلاق گرفته بود نپذیرفت. به گفته واتیکان، این رد دقیقاً به این دلیل ضروری بود که پذیرش فرستاده ممکن بود تغییراتی را در موضع کلیسا در مورد غیرقابل‌انحلال بودن ازدواج پیشنهاد کند. ظاهراً حساسیت کلیسا نسبت به نمادهای اخلاقی آن‌قدر قوی بود که مقامات دانشگاه جورج تاون را وادار کرد تا سال‌ها و مقدار زیادی پول صرف کنند تا وجود گروه‌های دانشگاهی همجنس‌گرایان را به‌رسمیت بشناسند. هیچ نهاد مذهبی سختگیرانه‌تر از کلیسای کاتولیک موضع «حامی زندگی» اتخاذ نکرده است. می‌گوید زندگی همیشه مقدس است و سقط‌جنین همیشه و بدون استثنا و بدون ابهام اشتباه است اما در مورد زندگی رشدی، معیار دیگری اتخاذ شده است. اگر کلیسا مایل است در دنیای امروز جدی گرفته شود، باید توضیح دهد که چرا قتل در ازای جایزه به‌نوعی کمتر از سقط‌جنین یا طلاق نفرت‌انگیز است.» این در حالی بود که در بیانیه واتیکان هیچ اشاره‌ای به حکم اعدام رشدی نشده و فقط نوشته شده بود: «دلبستگی بسیار به ایمان، ما را وادار می‌کند که از محتوای این کتاب که همراه با بی‌احترامی و کفرآمیز است، ابراز تأسف کنیم». همین که کلیسای واتیکان محتوای کتاب «آیات شیطانی» را کفرآمیز دانسته بود موضعی اصولی و قابل‌احترام از سوی این نهاد بود. موضعی که پاپ فرانسیس نیز اخیراً در مورد قتل کاریکاتوریست‌ نشریه شارلی‌ابدو اتخاذ کرد. پاپ فرانسیس که در این رویداد در سفر آسیایی خود از سریلانکا به مانیل فیلیپین می‌رفت در پاسخ فی‌البداهه پرسشی در این باره بیان کرد. او دیدگاه خود را با بیان اینکه اگر همراهش در هواپیما، دکتر آلبرتو گازپاری، یکی از مقامات واتیکان، به مادر او توهین کند، می‌توان انتظار داشت که پاپ، او را با مشت بزند، توضیح داد. او چنین رفتاری را عادی خواند و گفت: «طبیعی است. طبیعی است. شما نمی‌توانید تحریک کنید. شما نمی‌توانید به ایمان دیگران توهین کنید.»
خاخام‌های بلندپایه یهودی در مناطق مختلف دنیا نیز علیه این کتاب موضع گرفتند.

تلاش برای اعدام سلمان رشدی

در پی اعلام حکم اعدام سلمان رشدی از سوی امام خمینی، مسلمانان مختلفی قصد ترور او را داشته‌اند که هیچ‌یک به‌اندازه آخرین آنها، هادی مطر به خواسته خود نزدیک نشده بود. رشدی که از سال 2016 به آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت امریکایی کسب کرد ۲۱ مرداد سال ۱۴۰۱ هنگام سخنرانی در مراسمی در نیویورک توسط یک جوان مسلمان اهل نیوجرسی با چاقو موردحمله قرار گرفت و از ناحیه گردن و پهلو زخمی شد. در این حمله بینایی یک چشم و توانایی حرکت یک دست سلمان رشدی بر اثر ضربه چاقو از بین رفت.
«ریه‌ی آسیب‌دیده و عصب‌های نابودشده»؛ توصیفی بود که رسانه‌ها از وضعیت سلمان رشدی، ارائه دادند و با وجود گذشت نزدیک شش ماه از این واقعه فقط یک عکس از سلمان رشدی منتشر شده و از پرونده هادی مطر نیز اطلاعات چندانی منتشر نشده است. هادی مطر پس از این حادثه گفت که بی‌گناه است و رشدی به اسلام توهین کرده است. او در مصاحبه با روزنامه نیویورک‌تایمز گفت که حمله به سلمان رشدی، هیچ ارتباطی با ایران نداشته است و درباره اینکه اقدام او در حمله به سلمان رشدی متأثر از فتوای امام خمینی بوده یا نه، گفت: «من برای آیت‌الله [خمینی] احترام قائلم. معتقدم او انسان بزرگی است. همین‌قدر می‌توانم در این‌باره بگویم». این شهروند آمریکایی از اینکه سلمان رشدی نمرده، ابراز تعجب کرد چراکه او نزدیک 15 ضربه چاقو به رشدی زده بود.
ضارب با شناسایی سلمان و محل سخنرانی‌اش در شهر نیویورک طرح ترور او با چاقو را برنامه‌ریزی کرده بود. به این منظور در ساعت ۱۱ صبح روز ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ به موسسه چاوتوکوا، جایی‌که سلمان رشدی مشغول معرفی کتاب جدیدش بود، رفت و با چاقو ضربات متعددی به او زد اما موفق به کشتن سلمان نشد. هادی بلافاصله توسط پلیس نیویورک بازداشت و به قتل از نوع درجه دو متهم شد اما هنوز از روند دادرسی و زمان برگزاری دادگاه او خبری در دست نیست.
پیش از هادی مطر، مصطفی مازح، جوان لبنانی‌الاصل تبعه فرانسه در ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ش. قصد کشتن سلمان رشدی را در طبقه سوم هتل بورلی هاوس در غرب لندن داشت که پیش از رسیدن به محل اسکان سلمان رشدی با جلیقه انفجاری که به خود بسته بود کشته شد. ابراهیم عطایی نیز در سال ۱۳۶۸ش. قصد کشتن رشدی را داشت؛ اما توسط تیم حفاظتی او کشته شد.
سلمان رشدی 75 ساله حتی اگر از ترورهای متعدد و عارضه ترور اخیر خود جان به‌در ببرد و به مرگ طبیعی بمیرد با نگارش «آیات شیطانی» خود را به دروازه‌های جهنم رساند و 34 سال گذشته را در خفا و با ترس زندگی کرد. او هرگز نتوانست زندگی عادی را تجربه کند؛ شرایطی که خود تجسمی از زندگی در جهنم است. کسی که خود مسلمان‌زاده بود با تمسخر و اهانت به اعتقادات بیش از یک‌میلیارد مسلمان، خشم آنان را برانگیخت و چه‌بسا به افراط‌گرایی اسلامی نیز دامن زد و دشمنی غرب و اسلام را نیز تشدید کرد. سلمان رشدی که تا پیش از انتشار این کتاب می‌توانست نویسنده‌ای موفق و ماندگار در تاریخ باشد با انتشار این کتاب میراثی از نفرت و خشونت و کینه از خود به یادگار گذاشت و جهان ادبیات را که بایستی منادی دوستی و نزدیکی فرهنگ‌ها باشد به آتش دشمنی آلوده کرد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار