| کد مطلب: ۱۵۶۷۸

کارنامه دیپلماتیک علی‌اصغرخان حکمت از وزارت معارف تا وزارت امور خارجه

دیپلماسی بر پایه فرهنگ

دیپلماسی بر پایه فرهنگ

امروزه دیپلماسی امری تخصصی از گرایش‌های علوم سیاسی دانسته می‌شود و عمدتاً به کسانی سپرده می‌شود که چنین دانشی داشته باشند اما دور نبوده زمانی که سکان هدایت دیپلماسی ایران را حکیمان همه‌چیزدان برعهده داشتند. علی‌اصغرخان حکمت یکی از همین حکیمان و دانشمندان برگزیده بود که در میان ده‌ها شغل و خدمتی که از خود به یادگار گذاشته دوبار نیز هدایت وزارت امور خارجه را برعهده گرفته است. از علی‌اصغرخان حکمت بیش از همه به‌عنوان وزیر معارف دوران رضاشاه و مؤسس دانشگاه تهران یاد می‌شود اما دایره خدمات و فعالیت‌های او گسترده‌تر بود.

علی‌اصغرخان حکمت گذشته از اینکه در درخشان‌ترین دوران خدمتش پنج سال وزیر معارف و رئیس دانشگاه تهران بود، دوبار وزیر کشور، دوبار وزیر امور خارجه، یک بار وزیر دادگستری، دو مرتبه وزیر پیشه و هنر، دو بار وزیر بهداری، سه بار وزیر مشاور و یک بار سفیر کبیر بوده است.

او تنها دوبار وزیر امور خارجه شد و در فاصله میان این دوبار نیز به‌عنوان سفیر کبیر ایران عازم هند شد اما در وزارت امور خارجه مانند سایر جاهایی که حضور داشت مبدع و مبتکر اقداماتی شد که برخی تاکنون نیز ادامه داشته‌اند.

او مبتکر انتشار نشریه وزارت امور خارجه بود و کارکنان وزارت امور خارجه را به تحقیق و پژوهش در مورد کشورهایی که به آن مامور می‌شوند تشویق کرد و خود نیز در پنج سالی که در هند بود بیش از پنج عنوان کتاب مفصل درباره هند نوشت و در هند نیز به شناخت و ارتباط با ایران و زبان فارسی همت گماشت.

او از کارکنان وزارت امور خارجه می‌خواست در کشورهای مقصد نماینده فرهنگ و تمدن ایران باشند و خود نیز در پنج سال ماموریتش در هند آئینه تمام‌نما از تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران بود.

حکمت با حضور خود در وزارت امور خارجه بر اهمیت مسائل فرهنگی در سیاست خارجی تاکید کرد و توانست جایگاه مهم فرهنگ را در دیپلماسی به رخ بکشد و از آن بهره ببرد.

حکمت نشان داد که نمایندگان سیاست خارجی ایران بایستی متناسب با فرهنگ و تمدن کهن این سرزمین دارای دانش کافی در این زمینه باشند و بتوانند از گنجینه تمدنی ایران برای ماموریت خود بهره ببرند.

او در دوران وزارت امور خارجه خود توانست از دولتمردان بزرگ و دانشمند عصر خود بهره ببرد و بر غنای علمی وزارت امور خارجه بیافزاید. گزارش‌هایی که حکمت پیش و پس از ماموریت نمایندگان ایران در سایر کشورها درخواست می‌کرد، انتشار بسیاری از آنها در مجله وزارت امور خارجه پس از گذشت چند دهه موجب گردآمدن مجموعه‌ای از مقالات ارزشمند و پرمحتوا درباره کشورهای مختلف دنیا به زبان فارسی شده است.

خود او علاوه بر چندین کتاب و مقاله درباره هند مقالاتی درباره تایلند که سفیر غیرمقیم ایران در آن بود نیز در مجله وزارت امور خارجه منتشر کرد.

حکمت با برگزاری کنگره‌های بزرگ چون هزاره فردوسی و بزرگداشت سعدی و حافظ و گردآوردن مستشرقین جهان، ایران را به مرکز فرهنگی در آسیا بدل کرد و توجه جهانی را نسبت به تحولات ایران معطوف کرد و ایران‌شناسی در دانشگاه‌های دنیا را رونق بخشید.

او با همت گماشتن بر گردآوری آثار تاریخی و نسخه‌های خطی ایران از سرتاسر جهان وزارت امور خارجه را در زمینه پاسداری از میراث فرهنگی ایران فعال کرد و جایگاه کشور را به‌عنوان یکی از پایه‌های تمدن بشری تثبیت کرد.

علی‌اصغرخان حکمت که در ادبیات و فقه نزد بهترین استادان سنتی تحصیل کرده بود و با تصحیح و انتشار تعدادی از آثار کهن زبان و ادبیات فارسی از متقدمان تصحیح این آثار است، اصلاحات مدرن نظام آموزشی را با هدایت و درخواست علی‌اکبر داور در اروپا مطالعه کرد و پس از بازگشت به ایران و برعهده گرفتن وزارت معارف در کابینه محمدعلی فروغی به‌خوبی مجری آن شد.

او در مقام وزیر معارف مشوق و حامی تصحیح و انتشار بسیاری از آثار کهن زبان و ادب فارسی بود و در تاسیس برخی از مهمترین نهادهای مدرن ملی همچون فرهنگستان و انجمن آثار ملی و دانشگاه نقش مؤثر و اصلی داشت.

تولد و تحصیلات سنتی و نوین

علی‌اصغر حکمت در سال ۱۲۷۲، در کوهمره سرخی شیراز در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. پدرش، میرزااحمدعلی حکمت، ملقب به معظم‌الدوله شیرازی، از مستوفیان شیراز و عموی سردار فاخر حکمت، از رجال دوره پهلوی بود. سردار فاخر یا رضا حکمت نیز در دوران پهلوی بارها به ریاست مجلس شورای ملی دست یافت و یک بار نخست‌وزیر شد.

اجداد پدری علی‌اصغر حکمت از علمای شیراز بودند و مادرش فاطمه، ملقب به احتجاب‌السلطنه، دختر حاج‌میرزا حسن فسائی، نویسنده کتاب فارسنامه ناصری و جدش سیدعلی‌خان امیرکبیر صاحب شرح صحیفه بود. به گفته همایون صنعتی‌زاده، بعضی از اجداد حکمت یهودی بوده‌اند.

مئیر عزری نماینده آژانس یهود در ایران درباره اصالت یهودی علی اصغرخان حکمت می‌نویسد: «کیا دیدار مرا با علی‌اصغر حکمت وزیر خارجه، برنامه‌ریزی کرد. چندی پیش از این دیدار با من بود و او از خود شماست، من به خوبی به گفته‌اش پی نبرده بودم تا اینکه پس از چندی دانستم خانواده حکمت (خاخام، از یهودیان سرشناس شیراز بوده‌اند و بالای یکصدوبیست سال پیش از سر ناچاری از کیش خویش دست شسته‌اند شاید هم خواسته‌اند با گزینش نام خانوادگی حکمت، از تنها یادگار خانوادگی پاسداری کنند چراکه واژه خاخام در زبان عبری برابر با خردمند فرهیخته، دانشور، دانا یا پژوهنده است.) حکمت هرگز گرایشی به گشودن این راز نداشت و گویی پدیده یهودی‌گری در اندرونش از میان رفته بود تا بدانجا که هرازگاه نشانه‌های ناسازگاری با اسرائیل در رفتارش دیده می‌شد.»

علی‌اصغر حکمت، تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه‌ی منصوریه، که موقوفه نیاکانش بود و مدرسه مسعودیه نزد آقاشیخ‌غلامحسین ادیب، معروف به لغوی، علوم ادبی و نزد آقاشیخ‌محمود حکیم، معروف به مسجد گنج، فلسفه و حکمت، و نزد تنی چند از علمای شیراز مباحثی از علوم قدیمه را گذراند و تا سن ۲۲سالگی در شیراز به آموختن علم و دانش مشغول بود.

سپس برای ادامه تحصیلات از شیراز رهسپار تهران گردید و علاوه بر تحصیل در مدرسه آمریکایی در تهران (دبیرستان البرز) به تحصیلات ادبی، فقه، اصول و علوم معقول روی آورد و نزد فقها و حکمای طراز اول وقت مانند میرزاطاهر تنکابنی به تحصیل پرداخت.

علی‌اصغر حکمت از هفده‌سالگی تا یک سال پیش از مرگ، نزدیک به شصت سال، به‌طور مرتب یادداشت روزانه داشته و نزدیک به صد دفتر یادداشت از او باقی مانده است. حکمت در سال ۱۲۹۷، وارد بخش خدمات دولتی شد و ضمن انتشار مقالات پژوهشی به تدریس و آموزش زبان انگلیسی در مدارس متوسطه پرداخت.

در سال ۱۳۰۳، به‌عنوان رئیس اداره کارگزینی و بازرسی وزارت معارف برگزیده شده و تا سال ۱۳۰۹، در وزارت معارف خدمت نمود. او در این مدت چاپ یک مجله آموزشی، به نام «تعلیم و تربیت» را در وزارتخانه آغاز کرد. او با موفقیت مقالاتی را از بسیاری از افراد برجسته ادبی و علمی آن زمان، از جمله سیدحسن تقی‌زاده، بدیع‌الزمان فروزانفر و عباس اقبال‌آشتیانی خواستار شد.

این مجله با نام جدید آموزش و پرورش تا آستانه انقلاب پابرجا بود. در سال ۱۳۰۴، وارد تشکیلات جدید علی‌اکبر داور در وزارت دادگستری شد و از طریق دوستی با داور به‌عنوان نماینده مجلس مؤسسان برگزیده شد و پس از آن، رایزن وزارت معارف شد.

در سال ۱۳۰۹ به دلیل فشار محافل سنتی از وزارت معارف جدا شد و با حمایت داور و بورس دولتی پس از مدتی برای مطالعه و تحقیق رهسپار اروپا شد.

سرانجام در سال ۱۳۱۱، موفق به اخذ درجه لیسانس ادبیات از دانشگاه سوربن پاریس شد؛ در همان زمان، او مأموریت یافت تا مؤسسات آموزش عالی اروپا را بررسی و مطالعه کند. مشاهدات وی در این باره به‌طور منظم به داور ارسال می‌شد.

وزارت معارف و اصلاحات نوین

در شهریور ۱۳۱۲ با روی کار آمدن محمدعلی فروغی(ذکاءالملک) ‌ابتدا سرپرست و پس از مدتی پست وزارت معارف را در دولت فروغی به دست آورد. در این مقام بود که حکمت به‌عنوان وزیر معارف، تأثیرات جاودان خود را بر نوسازی ایران برجای گذاشت. او در دفاع از توسعه آموزش و پرورش و مدرن‌سازی فرهنگی ایران خستگی‌ناپذیر بود و دوران تصدی وی را می‌توان به جرأت سازنده‌ترین دوره تاریخ آن وزارتخانه دانست.

وی مدافع برجسته ایجاد امکانات مدرن برای اهداف آموزشی یا هنری مانند پردیس دانشگاه تهران، موزه ایران باستان، ساختمان کتابخانه ملی، مقبره‌های فردوسی، حافظ و سعدی، استادیوم امجدیه و مدارس مدرن بود.

در یکی از جلسات کابینه به ریاست رضاشاه که او در زمینه نقایص پایتخت از وزیران پرسش کرد و وزیران در مورد لزوم احداث تأسیسات اساسی در تهران بحث می‌کردند، حکمت اظهار داشت که کمبود اصلی در پایتخت نبودِ دانشگاه است. شاه فوراً به او دستور داد که دانشگاه تهران را تأسیس کند.

شرح دقیق حکمت از چگونگی ساخت دانشگاه و دشواری‌های وی گویای وضعیت کسانی است که قصد نوسازی ایران را داشتند. وی تلاش‌های خود را برای یافتن و خرید محل مناسب برای احداث دانشگاه و نیز هماهنگی برای طراحی پردیس توسط آندره گدار را شرح می‌دهد.

در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۱۳، دانشگاه با شش دانشکده افتتاح شد. به پیشنهاد حکمت، به چهار دانشکده پزشکی، ادبیات، حقوق، و علوم، دو دانشکده مهندسی و الهیات نیز اضافه شد. با حکم رضاشاه، حکمت به‌عنوان اولین رئیس دانشگاه منصوب شد. وی تا زمان اخراج از این وزارتخانه در گسترش و توسعه این نهاد جدید نقش مهمی داشت.

حکمت با تأسیس هشت دانشسرا در تهران، تبریز، کرمان، مشهد، شیراز، اهواز، ارومیه و خرم‌آباد و همچنین تعداد زیادی از مدارس ابتدایی و متوسطه مدرن در تهران و مراکز استان‌ها نقش مهمی در مدرن‌سازی سیستم آموزشی ایران داشت. حکمت مجری قدرتمند و مدیر موفق سیاست‌های نوسازی و دگرسازی فرهنگی و متناسب ساختنِ نظام آموزش و پرورش کشور با مقتضیات سیاسی ـ اجتماعی دولت وقت بود.

هنگامی که رضاشاه تصمیم به برداشتن حجاب زنان گرفت، حکمت را مسئول تهیه نقشه راه کرد که شامل آموزش مشترک در چهار سال اول دبستان و تأسیس مرکزی بود که در آن سخنرانان برای سخنرانی مختلط دعوت می‌شدند و مخاطبان آنان نیز از هر دو جنس بودند.

مراسم افتتاح رسمی رونمایی که در دانشسرای مقدماتی تهران در ۱۷ دی ۱۳۱۴ برگزار شد، شاه، ملکه و دختران‌شان به همراه همسران وزرا حضور داشتند و بزرگان دیگری که برای اولین بار در ملأ عام بدون حجاب ظاهر شدند.

حکمت در خاطرات خود با لحن کمی انتقادی، گزارش می‌کند که با استفاده از زور در بی‌حجابی زنان مخالف است و ادعا می‌کند که از رویکردی تدریجی و داوطلبانه حمایت می‌کند که این امر حاکی از آن است که شاه به توصیه‌های او توجه نکرده‌است.

به‌دنبال کناره‌گیری رضاشاه، وزارت پیشه و هنر در کابینه فروغی به حکمت سپرده شد. به گفته سفارت انگلیس در تهران، حکمت به‌عنوان یکی از نزدیکان فروغی، «معامله خوبی درباره مذاکرات مربوط به پیمان سه‌جانبه ۱۹۴۲» داشت که سرانجام در حفاظت از تمامیت ارضی ایران بسیار مهم بود.

او در کابینه‌های بعدی به‌عنوان وزیر کشور، بهداری، دادگستری انتخاب شد اما در هیچ‌یک مانند وزارت معارف نتوانست بدرخشد. اما وزارت امور خارجه نیز فرصتی را فراهم کرد تا بتواند اثرات سودمندی از خود به جای بگذارد.

وزارت امور خارجه و ابتکارات نو

وی در سال ۱۳۲۷ در کابینه محمدساعد مراغه‌ای و سال ۱۳۳۷ در کابینه منوچهر اقبال به‌عنوان وزیر امور خارجه خدمت کرد. دوران وزارت امور خارجه او هرچند کوتاه بوده اما مشهور است که وزیر کارآمدی بوده و بخش‌های فرهنگی را در تعدادی از سفارتخانه‌های ایران تأسیس کرده‌است.

یکی از مهمترین اقدامات حکمت در دوران وزارت امور خارجه این بود که کارمندان وزارت امور خارجه، از جمله مستشاران سفارت و وزرای مختار را موظف ‌کرد قبل از اعزام به کشور محل مأموریت، تحقیق کرده و اطلاعاتی راجع به اوضاع جغرافیایی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی کشور محل مأموریت به دست آورند و آن را به صورت گزارش ارائه دهند.

این کار سبب می‌شد تا افراد علاوه بر اینکه سابقه ذهنی به محل مأموریت خود پیدا می‌کنند، به اطلاعات عمومی و سیاسی آنها نیز افزوده شود. حکمت، در اجرایی شدن هرچه بیشتر این برنامه بسیار مقید بود و گزارش‌ها و رساله‌ها را مطالعه می‌کرد و درصورتی‌که ناقص به نظر می‌رسید، دستور می‌داد دوباره نوشته شود و تا این کار انجام نمی‌گرفت، اجازه حرکت به فردی که مأمور بود برای انجام خدمت به خارج از کشور برود، داده نمی‌شد.

خود او زمانی که به مدت پنج سال به‌عنوان سفیر عازم هند شد، در بازگشت چند عنوان کتاب درباره تاریخ و فرهنگ و تمدن هند به نگارش درآورد. از دیگر اقدامات حکمت، می‌توان به تشویق و توبیخ ‌کارمندان وزارت امور خارجه اشاره کرد. برای تلاش بیشتر کارکنان در این وزارتخانه، تأکید داشت اعضای عالی‌رتبه که از مأموریت خود به ایران برگشته‌اند، خاطرات خود را بیان کنند.

در همین راستا، روزهای پنجشنبه، جلسات سخنرانی در باشگاه وزارت امور خارجه که در آن موقع در باغ فردوس، خانه شهاب خسروانی تشکیل می‌شد، برپا می‌نمود. برگزاری این‌گونه جلسات سخنرانی، از جمله نوآوری‌های حکمت بود و به این ترتیب، سطح کارآیی اعضا و کارمندان سیاسی وزارت امور خارجه نیز مورد ارزیابی قرار می‌گرفت.

علی‌اصغر حکمت، از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۶ به سِمت سفیرکبیر ایران در هند منصوب شد. وی در دوران تصدی خود در زمینه ارتقاء روابط فرهنگی بین ایران و هند بسیار فعال بود. اقامت وی در هند به‌عنوان سفیر ایران، منجر به علاقه شدید به روابط فرهنگی و تاریخی هند و ایران و تلاش برای آشنایی هموطنان خود با هند و هندیان با ایران توسط تعدادی کتاب، جزوه و مقاله به زبان‌های فارسی و انگلیسی شد.

انتشار کتاب‌های «پارسیان و ایران: گذشته و امروزشان»، «به یاد هند»، «نقش پارسی بر احجار هند: فهرستی از کتیبه‌ها و خطوط فارسی بر لوح‌سنگ‌های هندوستان»، «سرزمین هند: بررسی تاریخی و اجتماعی و سیاسی و ادبی هندوستان از ادوار باستانی تا عصر حاضر»، «نگاهی اجمالی به ادبیات فارسی و ترجمه نمایشنامه شاکونتالایا خاتم مفقود» حاصل این مدت کوتاه حضور حکمت در هند بود.

حکمت در دوره سفارتش در هند به گسترش مناسبات ایران و هند، به‌ویژه در امور فرهنگی، کمک کرد و به سبب احاطه‌اش به ادب فارسی و فرهنگ ایرانی، در محافل علمی ـ فرهنگی و حتی سیاسی هند تأثیری نیرومند و خوشایند گذاشت. وی از دانشگاه‌های دهلی، علیگر و لاهور دکتری افتخاری گرفت، درباره هند به مطالعه وسیعی پرداخت و کتاب «سرزمین هند: بررسی تاریخی و اجتماعی و سیاسی و ادبی هندوستان» از ادوار باستانی تا عصر حاضر و نیز تعدادی مقاله درباره جنبه‌هایی از هند و مناسبات فرهنگی و ادبی ایران و هند نوشت.

همچنین درباره مذاهب هندو، که از موضوع‌های درس تاریخ ادیان او بود، به مطالعه پرداخت. حکمت، نه‌تنها به آثار باستانی و تاریخی داخل کشور توجه خاصی داشت، بلکه زمانی که سفیرکبیر ایران در هند بود، به آثار باستانی و تاریخی هند که به تاریخ ایران مربوط می‌شد، توجه خاصی داشت و برای حفظ و نگهداری آنها تلاش‌هایی انجام داد.

انتصاب دوم حکمت به وزارت امور خارجه مصادف با دوره‌ای بود که ایران به دلیل مذاکره در مورد پیمان نظامی با ایالات متحده آمریکا تحت حملات تبلیغاتی شوروی قرار داشت. ایران برای خنثی‌کردن این حملات در آستانه امضای «پیمان عدم تجاوز» با اتحاد جماهیر شوروی بود. به نظر می‌رسد حکمت در مذاکرات دی ۱۳۳۷ با روس‌ها نقش مهمی داشته‌است.

در آن زمان سفارت ایالات متحده در ایران نتیجه گرفت که حکمت در آغاز مذاکرات تأثیرگذار است. وی، در ارزیابی آن‌ها، طرفدار بی‌طرفی برای ایران بود و شاه را متقاعد کرده بود که «بهترین دفاع در برابر اتحاد جماهیر شوروی، دیپلماسی و زیرکی است».

در دوران تصدی خود در وزارت خارجه، وی شروع به انتشار مجله جدیدی به نام نشریه وزارت امور خارجه کرد، که عمدتاً به انتشار مقالات و همچنین اسناد مربوط به روابط دیپلماتیک و سازمان‌های بین‌المللی و همچنین تاریخ ایران اختصاص داشت که مانند مجله «آموزش و پرورش» تا مدت‌ها بعد ادامه یافت و به یکی از منابع اصلی تخصصی بدل شد.

حکمت در مجامع ملی و بین‌المللی بسیاری شرکت جست و در بعضی از آنها، مانند نخستین کنگره نویسندگان ایران، سخنرانی کرد. او به‌عنوان عضو هیئت نمایندگی ایران، در چند اجلاس مربوط به یونسکو شرکت داشت.

حکمت، از زمان تأسیس کمیسیون ملّی یونسکو، هدایت آن را عهده‌دار و در انجمن آثار ملّی عضو و رئیس هیئت مؤسسین بود. در اجلاسیه سیزدهم ۱۳۳۷، ریاست هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد را برعهده داشت. او عضو افتخاری فرهنگستان‌های سوریه، عراق و مصر بود و چندین نشان افتخار گرفت.

برای سال‌ها، حکمت ضمن اینکه مسئولیت‌های سنگین خود را به‌عنوان عضوی از کابینه‌های مختلف بر عهده داشت، به‌عنوان رئیس نهادهای غیردولتی مانند انجمن آثار ملی، کمیسیون ملی یونسکو و سازمان شیر و خورشید نیز خدمت می‌کرد.

موفقیت اصلی وی به‌عنوان رئیس کمیسیون یونسکو سازماندهی انتشار ایرانشهر، یک مجموعه دائرةالمعارف از مطالعات اصلی به زبان فارسی بود که تقریباً همه جنبه‌های زندگی و فرهنگی ایران، اعم از تاریخی و معاصر را پوشش می‌داد که در آن زمان اقدامی ‌پیشگام و نوآورانه بود.

حکمت از سال ۱۳۴۴، هنگامی که از مسئولیت‌های عمومی خارج شده بود، یک دانشکده خصوصی برای آموزش زبان‌ها و ادبیات خارجی تحت نام «مدرسه عالی ادبیات و زبان‌های خارجی» را تأسیس کرد.

حکمت اولین سفیر «آکردیته» ایران در بانکوک تایلند بود. وی برای تقدیم استوارنامه خویش به‌عنوان اولین سفیر آکردیته‌ی ایران در بانکوک در اسفند ۱۳۳۵ از راه کلکته و رانگون، پایتخت برمه وارد بانکوک شد.

علی‌اصغر حکمت اولین سفیر ایران در تایلند بود و اگرچه به عنوان سفیر آکردیته و غیرمقیم فعالیت داشت اما گزارش نسبتاً مفصلی درباره این کشور تهیه کرده که یک شرح علمی و مستند است و بخش عمده آن با عنوان «مملکت تایلند» در فروردین۱۳۳۶ در نشریه وزارت امور خارجه منتشر شده است.

حکمت در این گزارش در مورد مردم تایلند می‌نویسد: «کلمه تای در لغت ایشان به‌معنی آزادی است و تایلندی‌ها خود را مردم آزاد لقب داده و به این نام افتخار می‌کنند. همه ملتی جدی و فعال و کاسب و بسیار با ادب هستند.

در شهرها و دهات یک نفر گدا و سائل بکف دیده نمی‌شود. همه کار می‌کنند و با زندگی بسیار ساده و به‌قناعت معاش می‌نمایند... با آنکه این کشور سعی می‌کند در تمام شئون اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تمدن و دموکراسی غرب را پیروی و اقتباس کند معذلک سنن و آداب و رسوم ملی خود را با کمال علاقمندی حفظ می‌کند... نسبت به خودی و بیگانه بسیار مؤدب هستند و در روش سیاسی از کمونیسم بسیار برحذر می‌باشند... و کمتر دنبال عقاید افراطی و انقلابی می‌روند. دو مبدأ مذهب و سلطنت در روح ایشان ریشه قوی دارد و از جان و دل به آن هر دو علاقمند می‌باشند».

حکمت مطالعات خوبی هم درباره تاریخ و جامعه تایلند انجام داده و در سفرنامه خود از پادشاهان تایلند و از جمله «پراسارد تونگ» (۱۶۵۵ – ۱۶۳۰ م) به‌عنوان پادشاهی که باب روابط خارجی به‌ویژه با اروپائیان را باز کرد، یاد کرده و می‌نویسد: «در همین موقع بود که تایلندی‌ها شکل فیل سفید را به‌علامت پرچم ملی اتخاذ کردند و گویند که پادشاه، سه فیل سفید داشت و به خداوند فیل سفید ملقب بود و چون از قدیم کشتی‌های تایلند بیرق سرخ استعمال می‌کردند آن پادشاه صورت فیل سفید را روی زمینه سرخ بیرق ملی کشور خود قرار داد».

وی همچنین از «رامای ششم» به‌عنوان یکی از سلاطین دانشمند تایلند و مترجم تئاترهای شکسپیر و بعضی درام‌های کلاسیک سانسکریت به زبان تایلندی و آغازگر عصر نوین در ادبیات تایلندی نام می‌برد و می‌نویسد: «اهالی تایلند در راه و روش زندگی با چینی‌ها نزدیکی و وحدت فکر دارند و با هندی‌ها کمتر. گرچه از فرهنگ هندو نیز بهره بسیار گرفته‌اند».

نخستین سفیر ایران اگرچه سیامی‌ها را مردمانی بسیار مهربان و مؤدب اما «خیلی مادی» توصیف می‌کند با این وصف در مورد دندانپزشکی که در آنجا او را معالجه کرده بود، می‌نویسد: «بعدازظهر نیز مختصر اتفاقی برای دندان افتاد که مجبور به مراجعه به دندانساز شدم، مرد خوب و مهربان و مؤدبی بود. همین‌که دانست این بنده اهل یونیورسیته [دانشگاه] هستم خیلی مهربانی کرد و دندان را مجاناً اصلاح نمود. هر چه تکلیف کردم‌[پول] قبول ننمود».

وی در نوشته‌های خود به تشریح مناظر زیبای بانکوک نیز می‌پردازد و می‌نویسد: «قایق موتوری کرایه کرده صبح زود ساعت هفت حرکت کرده از روی رودخانه و کانال‌های منشعبه از آن گردش کرده تا ساعت قریب به یازده بود مراجعت نمودیم. بسیار گردش بدیع و دلپذیر و تازه‌ای بود. منظره زندگانی طبقه زارع و کاسب در اطراف کانال‌ها و بازارها روی قایق‌های متحرک و میوه‌ها و خرید و فروش و درختستان‌های میوه، نارجیل و موز و سایر نباتات منطقه حارّه و افراد و اطفال سیاه لخت که هر طرف شناور بودند و جابه‌جا معابد بودائی بسیار منظره جالب و زیبائی بود».

حکمت در یادداشت روز چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۳۵ نیز می‌نویسد: «صبح امروز مصروف تماشای معابد بودائی در شهر بانکوک شده به اتفاق شخص بلد و راهنمائی سه معبد را مشاهده کردم.

۱- معبد بودا در حال خفتگی مرگ که محتوی مجسمه اوست درحالی‌که یک طرف دراز کشیده و چشمش نگران است... این معبد در جنب قصر در زمان رامای اول در سال ۱۷۹۳ ساخته شده است و قدیمی‌ترین معبد شهر بانکک است.

۲- معبد مرمر که پادشاه رامای چهارم بنا کرده است و سنگ‌های مرمر آن را از ایتالیا آورده و بی‌شباهت به کلیساهای ایتالیا نیست.

۳- معبد مجسمه طلا که اخیراً (چند سال قبل) کشف شد و پنج تن و نیم وزن آن است و از طلای خالص است و ظاهراً در سیصد سال قبل ساخته شده و از بُهره‌ها (اسماعیلی) مخفی کرده بودند و در زیر ساروج آن را حفظ کرده تا اینکه اخیراً کشف شد».

کسانی که حکمت را از نزدیک می‌شناختند و با او کار کرده بودند، او را منظم، جدّی، سخت‌گیر، دقیق، پرکار، مؤدب، خوش‌حافظه، سخنور و حساس به مسائل فرهنگی، هوشمند و آشنا به زبان انگلیسی وصف کرده‌اند.

با این همه، حبیب یغمائی او را اهل تقرب و مقام‌دوست و قدرت‌طلب خوانده، گرچه وی را از بیشتر رجال کشور بهتر و مدیرتر و داناتر و ادب‌پرورتر دانسته است.

حکمت، در جوانی با خواهر سردار فاخر حکمت ازدواج کرده و صاحب سه دختر شد و سرانجام در سن ۸۸سالگی در شهریورماه ۱۳۵۹درگذشت و در باغ طوطی شاه‌عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپرده شد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی