| کد مطلب: ۱۵۱۶۳
کارنامه آمریکا در جنگ غزه

کارنامه آمریکا در جنگ غزه

دولت بایدن ۵ هدف اصلی را برای سیاست‌هایش در خصوص واکنش به حملات ۷ اکتبر حماس و جنگ اسرائیل علیه غزه مطرح کرده‌است. در این گزارش تلاش شده‌است تا موفقیت یا شکست دولت آمریکا در رسیدن به این اهداف بررسی شود. این گزارش براساس قضاوت مستقل و تحلیل یکی از پژوهشگران مؤسسه خاورمیانه براساس پژوهش‌های او و بازخوردهایی که از همکاران و همتایانش گرفته‌است، تدوین شده‌است.

آنچه در این گزارش آمده، دیدگاه یک اندیشکده آمریکایی است که عملکرد دولت این کشور را در قبال جنگ غزه ارزیابی کرده‌است. محتوای منتشرشده در این گزارش الزاماً منعکس‌کننده دیدگاه روزنامه «هم‌میهن» نیست و تنها با هدف آشنایی مخاطبان فارسی‌زبان با برداشت‌ها و نظرات پژوهشگران و اندیشمندان آمریکایی نسبت به عملکرد دولت آمریکا در منازعه کنونی خاورمیانه منتشر شده‌است.

برایان کاتولیس، پژوهشگر ارشد اندیشکده موسسه خاورمیانه: دولت بایدن ۵ هدف اصلی را برای سیاست‌هایش در خصوص واکنش به حملات ۷ اکتبر حماس و جنگ اسرائیل علیه غزه مطرح کرده‌است. در این گزارش تلاش شده‌است تا موفقیت یا شکست دولت آمریکا در رسیدن به این اهداف بررسی شود.

این گزارش براساس قضاوت مستقل و تحلیل یکی از پژوهشگران مؤسسه خاورمیانه براساس پژوهش‌های او و بازخوردهایی که از همکاران و همتایانش گرفته‌است، تدوین شده‌است. در این چارچوب برای هر هدف اعلام‌شده از ۲۰ نمره داده‌شده و دلایل این نمره توضیح داده‌شده‌است.

حمایت از اسرائیل در دفاع از خود و از بین بردن تهدید حماس

نمره کلی سیاست آمریکا: ۱۸

حمله حماس در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در یک روز بیش از کل دوران چهارونیم ساله انتفاضه دوم بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ تلفات بر جای گذاشت. این روز، مرگبارترین روز در تاریخ اسرائیل بود. چندین روز طول کشید تا اسرائیل بتواند کنترل بر سرزمین‌هایش را در جنوب بازپس بگیرد و افرادی را که از درون غزه نفوذ کرده‌بودند بازداشت کند یا به قتل برساند.

ساعاتی پس از حمله ابتدایی اسرائیل کارزار ویرانگر بمباران هوایی را در باریکه متراکم از لحاظ جمعیتی غزه آغاز کرد. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، ساعاتی پس از حمله سخنرانی کرد و به میلیون‌ها اسرائیلی اطمینان داد. او روز ۱۸ اکتبر به اسرائیل سفر کرد تا پیام حمایت قاطع خود را به اطلاع مقام‌های اسرائیل برساند و در عین حال تلاش کند بر فرآیند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری اسرائیل در مرحله بعدی اثرگذاری کند.

بایدن بلافاصله پس از بازگشت در ساعت پرمخاطب تلویزیون، سخنرانی‌ای برای شهروندان آمریکایی انجام داد و خواستار کمک‌های نظامی بیشتر به اسرائیل شد که تا آن زمان پشت سد کنگره مانده‌بود. حمله زمینی اسرائیل به غزه از ۲ نوامبر آغاز شد و با تحولاتی در مقیاس و شدت عملیات ادامه پیدا کرد.

در طول ۶ ماه جنگ، دولت بایدن دفاع اسرائیل را به یکی از اولویت‌های اصلی خود بدل کرده‌است و به صورت مستمر از هدف اسرائیل برای از بین بردن تهدید حماس حمایت می‌کند. دولت بایدن به انتقال سلاح به اسرائیل بدون هیچ محدودیت و هماهنگی اطلاعاتی، حتی در بدترین شرایط اختلاف علنی در مورد جنگ بین دو دولت، استمرار یافت.

ماه فوریه مقام‌های اسرائیلی اعلام کردند که برنامه حمله زمینی به رفح را در جنوب نوار غزه در دستور کار دارند. بایدن و تیمش نگرانی‌هایی را بر این اساس مطرح کردند که اسرائیل هیچ برنامه مشخصی برای حفاظت از شهروندان غیرنظامی ندارد. این مسئله از آن جهت اهمیت داشت که جمعیت رفح به یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسیده‌بود که بخش اعظم آنها شهروندانی بودند که از دیگر نقاط غزه آواره شده‌بودند.

همزمان دولت بایدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که خواستار آتش‌بس فوری شده‌بود و راهکارهای جایگزین ارائه داده‌بود، وتو کرد. اواخر مارس و اوایل آوریل، اختلاف میان دولت بایدن و دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بر سر حمله نظامی به رفح و برنامه اسرائیل برای روز بعد از حمله علنی‌تر شد. روز ۲۵ مارس دولت ایالات متحده به قطعنامه شورای امنیت که خواستار آتش‌بس فوری شده‌بود رای ممتنع داد.

نتیجه‌گیری: دولت بایدن، حتی در دورانی که شکاف و اختلاف به وجود آمد و شاهد انتقادهای تندی از سوی مخالفان داخلی سیاست‌هایش بود، حمایت قاطع خود را از اسرائیل در دفاع از خود و از بین بردن تهدید حماس نشان داد. آمریکا به ارسال بدون محدودیت سلاح و هماهنگی اطلاعاتی با اسرائیل ادامه می‌دهد. عملیات اسرائیل آثار ویرانگری بر ظرفیت اجرای عملیات حماس علیه اسرائیل برجای گذاشته‌است اما باید در آینده دید که اسرائیل تا چه حد توانسته‌است این تهدید را در درازمدت تخفیف دهد و برنامه‌های اسرائیل برای امنیت پس از جنگ هنوز روشن نیست.

آزادی گروگان‌هایی که توسط حماس در غزه نگهداری می‌شوند

نمره کلی سیاست آمریکا: ۱۵

حماس، جهاد اسلامی فلسطین و گروه‌ها و اشخاص دیگر بیش از ۲۵۰ اسرائیلی و شهروندان کشورهای دیگر را بازداشت کردند و به گروگان گرفتند. اجساد تعدادی از افراد که تصور می‌شد روز ۷ اکتبر به گروگان گرفته‌شده‌اند بعدها در همان روزهای ابتدایی جنگ شناسایی شدند. تعدادی دیگر در اسارت و احتمالاً به دلیل حملات اسرائیل جان باختند.

ایالات متحده تلاش زودهنگام دیپلماتیکی را با هماهنگی نزدیک با اسرائیل، قطر، مصر و تعدادی دیگر از بازیگران برای آزادی گروگان‌ها آغاز کرد. در هفته‌های نخست جنگ اسرائیل و حماس، دیپلمات‌های آمریکا تلاش گسترده‌ای را برای آزادی هزاران شهروند آمریکایی که اغلب آنها تبار فلسطینی داشتند و در نوار غزه گیر افتاده‌بودند اما گروگان نبودند، آغاز کردند.

این تلاش دیپلماتیک نتایجی را در بر داشت. نزدیک به ۱۱۲ گروگان از جمله چند شهروند آمریکایی آزاد شدند. آتش‌بس یک‌هفته‌ای بین ۲۴ نوامبر تا یک دسامبر به آزادی ۱۰۵ گروگان در مقابل آزادی ۲۰۰ اسیر فلسطینی منجر شد. حدود ۱۰۰ گروگان در غزه باقی مانده‌اند، اما این عدد دقیق نیست و تردیدهایی در مورد تلفات احتمالی در بین آنها وجود دارد.

تصور می‌شود که حدود ۶ شهروند آمریکایی همچنان در غزه در اسارت هستند. مقام‌های ارشد آمریکایی از جمله ویلیام برنز، رئیس آژانس مرکزی اطلاعات (CIA)، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و شخص جو بایدن، رئیس‌جمهور ماه‌ها درگیر این گفت‌ؤگوها بودند و برنز بارها برای مذاکره به خاورمیانه و اروپا سفر کرد. آنها همچنین با خانواده‌های گروگان‌ها در تماس بودند و هم‌دردی و صمیمیتی را نشان دادند که این خانواده‌ها معتقد بودند دولت اسرائیل از آنها دریغ کرده‌است.

بعد از بیش از ۴ ماه مذاکره، هنوز تعداد بیشتری از گروگان‌ها آزاد نشده‌اند. ماه فوریه گزارش‌هایی در مورد توافق اسرائیل با یک توقف ۶ هفته‌ای در جنگ به ازای آزادی ۴۰ گروگان در نوار غزه به ازای آزادی تعداد نامعلومی از اُسرای فلسطینی مطرح شد.

گفت‌وگوها در مورد یک توافق به دلیل عوامل مختلف از جمله این واقعیت که طرف‌های درگیری همچنان از زور، خشونت، اقدام‌های نظامی، پروپاگاندا و اظهارات رسانه‌ای برای شکل دادن به محاسبه‌های افرادی که در مذاکرات شرکت دارند و استفاده می‌کنند، پیچیده شده‌است.

این گفت‌وگوها همچنین به دلیل موضوع بازگشت آوارگان فلسطینی به شمال غزه، مطالبه حماس برای عقب‌نشینی کامل نیروهای اسرائیلی از نوار غزه و آتش‌بس دائمی و درخواست کمک‌های بشردوستانه بیشتر، پیچیده‌تر شده‌است.

این واقعیت که اسرائیل همزمان با مذاکره با حماس از طریق قطر و مصر خواهان از بین بردن تعداد بیشتری از رهبران این گروه است، خودش نمایانگر پیچیدگی‌های وضعیت جاری است.

حمله اسرائیل در ژانویه گذشته که باعث کشته شدن صالح العاروری، رهبر ارشد حماس مستقر در بیروت شد که در مذاکره تبادل اُسرا نقش داشت، احتمالاً بر تلاش‌های دیپلماتیک تاثیر گذاشت.

علاوه بر این تبلیغات حماس، از جمله انتشار ویدئویی از زنان اسرائیلی که در غزه گروگان بودند، جنگ روانی‌ای است که با هدف اثرگذاری بر مباحث سیاست داخلی اسرائیل طراحی شده‌است.

نتیجه‌گیری: دیپلماسی اواخر ماه نوامبر نتایجی بر جای گذاشت، اما ناتمام باقی ماند.

اجتناب از جنگ گسترده‌تر منطقه‌ای

نمره کلی سیاست آمریکا: ۱۴

علاوه بر افزایش انتقال سلاح و همکاری اطلاعاتی با اسرائیل، ایالات متحده آمریکا در هفته‌های نخست جنگ برای ارسال پیام بازدارندگی به ایران، حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌هایی که تهدید به گسترش جنگ می‌کردند، دو ناوگروه تهاجمی هواپیمابر به منطقه اعزام کرد.

ارتش آمریکا در واکنش به تهدیدهایی که در عراق، سوریه، لبنان و یمن وجود داشت سطح حضور و آمادگی خود را پیرامون منطقه افزایش داد. حوثی‌های یمن به دریانوردی بین‌المللی در دریای سرخ حمله کردند و انگیزه آن را مخالفت با عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس در غزه عنوان کردند.

حوثی‌ها همچنین با پهپاد و موشک بالستیک به اسرائیل حمله کردند. دولت بایدن «عملیات متولی رونق» را با همکاری یک ائتلاف چندملیتی از ۲۰ کشور برای حفاظت از امنیت و ایمنی دریانوردی در دریای سرخ آغاز کرد. علاوه بر این عملیات دفاعی، ایالات متحده مجموعه‌ای از حملات هوایی را با هماهنگی متحدانش علیه مواضع حوثی‌ها در یمن انجام داد.

شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در سوریه و عراق نیز نظامیان آمریکایی و اسرائیلی را در منطقه با صدها حمله هدف گرفتند. روز ۲۹ ژانویه این حملات منجر به کشته شدن ۳ سرباز آمریکایی شد که در پایگاهی در اردن مستقر بودند و از تلاش‌های آمریکا برای مقابله با تهدید داعش حمایت می‌کردند. این حمله منجر به مجموعه‌ای از حملات آمریکا در ماه فوریه به مواضع شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در عراق و سوریه شد.

اردن در این دوران با فشارهای زیادی مواجه شد؛ بالا رفتن مخاطره یک منازعه منطقه‌ای در کنار رابطه نزدیک با فلسطینیان ساکن کرانه باختری، غزه و قدس باعث بالا رفتن فشارهای داخلی در اردن شد. عراق هم با مخالفت‌های داخلی و افزایش تنش‌ها به دلیل حضور نظامی آمریکا در خاک خود مواجه شد.

منازعه و تنش بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان در طول شش ماه گذشته مستمراً افزایش پیدا کرد و حملات از دو سوی مرز بین اسرائیل و حزب‌الله همچنان ادامه دارد. این حملات در طول زمان به تدریج مقیاس گسترده‌تری پیدا کرده‌اند.

دولت بایدن، آموس هوچستاین، نماینده ویژه خود را برای چندین ماموریت دیپلماتیک با هدف کاهش تنش در مرز اسرائیل و لبنان اعزام کرد. همه این گروه‌ها پیوندها و ارتباطاتی با ایران دارند.

سیاست آمریکا نسبت به ایران یکی از ضعیف‌ترین حلقه‌های زنجیره رویکرد آمریکا در قبال خاورمیانه باقی مانده‌است. همزمان با افزایش تعامل دیپلماتیک دولت بایدن در خاورمیانه، ایران همچنان از طریق برنامه هسته‌ای‌اش، اقدام‌های بی‌ثبات‌ساز منطقه‌ای، حمایت از تروریسم، سرکوب مردم کشورش و افزایش تلاش‌ها برای تولید پهپادهای ارزان‌قیمت و ارائه آنها به بازیگران منطقه‌ای، چالشی برای ثبات و نظم منطقه‌ای محسوب می‌شود.

حمله ایران به اسرائیل در ۱۴ آوریل و شلیک بیش از ۳۵۰ پهپاد و موشک از خاک ایران نمایانگر تحول به سمت رویارویی علنی‌تر بین دو طرف بود که تا پیش از این در یک جنگ سایه و از طریق گروه‌های نیابتی برای سال‌ها با هم مقابله کرده‌بودند. این تا حد زیادی غیرمؤثر بود و تقریباً تمامی پهپادها و موشک‌ها رهگیری و منهدم شدند.

نتیجه‌گیری: ایالات متحده تاکنون جلوی جنگ گسترده‌تر متعارف را گرفته‌است، اما در مجموع با توجه به تعداد بازیگران دولتی و غیردولتی که علیه آمریکا و متحدانش تهدید محسوب می‌شوند، امنیت در خاورمیانه در وضعیت افولی قرار دارد.

دولت بایدن هم تلاش کرده‌است تا در مقابل ایران و شبکه نیروهای نیابتی‌اش از طریق استفاده هدفمند از زور بازدارندگی ایجاد کند و همزمان موضع کاهش تنش را مطرح کند، اما هنوز مشخص نیست که آیا این دو هدف «بازدارندگی» و «کاهش تنش» با یکدیگر سازگار باشند.

تضمین جان غیرنظامیان

نمره کلی سیاست آمریکا: ۱۱

براساس بسیاری از تخمین‌ها در شش ماه ابتدایی جنگ اسرائیل و حماس بیش از ۳۰ هزار فلسطینی کشته‌شدند. تعداد فلسطینی‌هایی که در چند هفته ابتدایی بمباران هوایی غزه جان باختند از مجموع فلسطینی‌هایی که از سال ۲۰۰۵، پس از عقب‌نشینی اسرائیل از این باریکه، در تمام جنگ‌ها کشته‌شدند، بیشتر بود.

حتی در شرایطی که بایدن و تعدادی از مقام‌های بلندپایه دولت او، از جمله لوید آستین، وزیر دفاع به اسرائیل در خصوص تکرار اشتباه‌هایی که آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر مرتکب شد، هشدار داده‌بودند، دولت بایدن، ابتدا برای ابراز نگرانی در خصوص نحوه اداره جنگ توسط اسرائیل به‌خصوص در مورد تلفات غیرنظامی، بی‌میل به نظر می‌رسید.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا، ماه نوامبر در مصاحبه‌ای در پاسخ به این سوال که آیا اسرائیل قوانین جنگی را رعایت می‌کند، حاضر به پاسخگویی نشد و گفت، حاضر نیست «نقش قاضی یا هیئت منصفه را بازی» کند.

در سه‌ماهه نخست سال ۲۰۲۴ تعدادی از مقام‌های دولت بایدن به شکل روزافزونی نسبت به افزایش تعداد تلفات غیرنظامیان فلسطینی در غزه واکنش نشان می‌دادند و به همین دلیل است که رویکرد کنونی کاملاً شکست نخورده‌است.

علاوه بر این دولت بایدن در فصل بهار گام‌هایی برداشت تا هزینه اقدام‌های خشونت‌آمیز را توسط اسرائیلی‌ها در کرانه باختری افزایش دهد، از جمله این گام‌ها اعمال تحریم‌هایی علیه شهرک‌نشینان غیرقانونی در کرانه باختری بود که اقدام‌های ضدامنیتی انجام می‌دادند. این اقدام‌ها در واکنش به تشدید خشونت‌ها در کرانه باختری بود که پس از آغاز جنگ غزه شروع شده‌بود.

نتیجه‌گیری: تلفات بالا در میان غیرنظامیان غزه نتیجه عوامل مختلف از جمله تاکتیک‌هایی است که حماس برای اجرای عملیات در مناطق شهری با تراکم جمعیتی بالا اتخاذ می‌کند و در عین حال نتیجه رویکرد اسرائیل به نبرد است. ایالات متحده تلفات غیرنظامی را نسبت به دیگر اهدافی که در ابتدای جنگ داشت در فهرست اولویت‌هایش در جایگاه بالایی قرار نداده‌است، اما این موضوع در هفته‌های اخیر ممکن است تغییر کرده‌باشد.

تسهیل ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه

نمره کلی سیاست آمریکا: ۹

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، یک هفته پس از پایان جنگ، دیوید ساترفیلد، دیپلمات کارکشته آمریکایی را به‌عنوان فرستاده ویژه در مسائل بشردوستانه خاورمیانه منصوب کرد. ممکن است که میزان کمک‌های بشردوستانه‌ای که به غزه رسیده‌است نسبت به آنچه ممکن بود اتفاق بیفتد، در نتیجه تلاش‌های دیپلماتیک زودهنگام آمریکا بهبود یافته‌باشد اما این کمک‌ها به شکل قابل‌توجهی برای تامین نیازهای فلسطینیان ناکافی هستند.

وضعیت وخیم انسانی که برای فلسطینیان ساکن غزه پیش آمده‌است، باعث شد تا دولت بایدن چهار ماه پس از آغاز جنگ رویکرد جدیدی را در پیش بگیرد. سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای بشردوستانه در مورد احتمال وقوع قحطی هشدار داده‌اند و گزارش‌هایی وجود دارد که کودکان فلسطینی بر اثر سوءتغذیه جان می‌دهند.

آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده اوایل بهار ۲۰۲۴ تایید کرد که قحطی در شمال نوار غزه اتفاق افتاده‌است. ایالات متحده آمریکا با همکاری اردن در ماه مارس ارسال کمک‌های بشردوستانه را از طریق پرتاب محموله‌های هوایی آغاز کرد و برنامه‌هایش را برای ایجاد یک بندر موقت برای ارسال کمک‌های بشردوستانه اعلام کرد.

بخش بزرگی از اختلاف عمیق میان ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در خصوص عملیات زمینی غزه به دلیل نگرانی‌ها در مورد حفاظت از جان غیرنظامیان و ارسال کمک‌های بشردوستانه است. وتوهای مکرر آمریکا در رای به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار اولویت دادن به ارسال کمک‌های بشردوستانه به فلسطینیان ساکن غزه می‌شد، به‌‌رغم توضیح مقام‌های آمریکایی در این مورد که وتو به دلیل ادبیات پیش‌نویس قطعنامه‌ها اتفاق افتاده‌است و نه به خاطر مخالفت با کمک‌های بشردوستانه، باعث شد تا پیام‌های متناقضی به جهانیان ارسال شود.

فقدان نظم و قانون و غیبت برنامه‌ای مشخص برای حفظ امنیت درون نوار غزه باعث شده‌است که توزیع کمک‌ها در میدان با مشکلات شدیدی مواجه شود. روز یک آوریل بعد از اینکه حمله هوایی اسرائیل باعث کشته‌شدن ۷ فعال در آشپزخانه مرکزی جهان شد، به سرعت تحولاتی در سیاست‌گذاری کمک‌های بشردوستانه رخ داد.

از جمله این تحولات اعلام گشایش یک دالان جدید کمک‌های بشردوستانه توسط اسرائیل بود. با گذر زمان مشخص خواهد شد که آیا اسرائیل به تعهدات جدیدش برای اجازه دادن به گشایش کانال‌های جدید برای ورود کمک به غزه وفادار خواهد بود یا نه.

نتیجه‌گیری: هنوز روشن نیست که آیا تحولات اخیر باعث تغییرات چشمگیر در حل چالش‌های بسیار بزرگ امنیت بشری برای شهروندان عادی غزه خواهد شد یا نه. اولویت اصلی سیاست‌گذاری آمریکا در خصوص جنگ غزه دفاع اسرائیل از خود و تلاش برای نابودی حماس به عنوان تهدید امنیتی و همزمان جلوگیری از توسعه منطقه‌ای جنگ بود. در نتیجه اهداف مرتبط با تضمین حفاظت از جان غیرنظامیان و ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه نسبت به دیگر اهداف، جایگاه پایین‌تری در میان اولویت‌های آمریکا داشتند.

تدوین یک برنامه بازسازی پس از جنگ که به راهکار دودولتی و تسهیل تلاش‌ها برای عادی‌سازی منطقه‌ای منجر شود

نمره کلی سیاست آمریکا: ۱۲

دولت بایدن پیش از ۷ اکتبر و جنگ اسرائیل و حماس، تعامل‌های دیپلماتیکش را در خاورمیانه تشدید کرد تا بتواند زمینه را برای یک توافق عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی آماده کند. این آغاز مسیر پیشبرد چشم‌اندازی بود که به ادغام و همکاری بیشتر منطقه‌ای از طریق پروژه‌هایی جدید مانند کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا منجر می‌شد.

این کریدور برنامه‌ای بلندپروازانه بود که سپتامبر ۲۰۲۳ در حاشیه اجلاس G20 در هند اعلام شد تا خاورمیانه را بیشتر به شرق آسیا و اروپا پیوند دهد. جیک سالیوان در این دوران بسیار خوشبین بود و می‌گفت: «خاورمیانه اکنون از هر زمان دیگر در دو دهه گذشته آرام‌تر است.»

جنگ اسرائیل و حماس بسیاری از این برنامه‌ها را فعلاً به حالت تعلیق درآورده‌است، اما بازیگرانی که در این برنامه‌ها نقش داشتند، همچنان نسبت به این برنامه‌ها علاقه‌مند هستند. برخی از برآوردهای اولیه برای بازسازی غزه، ارقامی حدود ۲۰ میلیارد دلار را نشان می‌دهد، انتظار می‌رود که این ارقام افزایش پیدا کند.

اوایل جنگ اسرائیل و حماس، شکاف‌هایی میان آمریکا و شرکای عربش ایجاد شد، چراکه آمریکا از هدف نابودی تهدید حماس حمایت می‌کرد و شرکای عرب آمریکا خواستار آتش‌بس فوری بودند. وزرای خارجه عربستان سعودی، اردن و دیگر کشورهای کلیدی عرب و مسلمان، تورهای دیپلماتیک خود را از جمله به مقصد واشنگتن آغاز کردند و خواستار آتش‌بس شدند.

دولت بایدن تلاش‌ها را برای پیش‌برد یک برنامه بلندمدت که به ایده یک راهکار دودولتی برای پایان دادن به منازعه فلسطین و اسرائیل منجر شود، آغاز کرده‌بود. رهبران کنونی اسرائیل، از جمله بنیامین نتانیاهو، این هدف را رد کرده‌اند و گفته‌اند که «هدیه‌ای بزرگ برای تروریسم» محسوب می‌شود. دیگر بازیگران منطقه‌ای مانند حماس و ایران نیز ایده دودولتی را رد کرده‌اند.

این واقعیت که تلاش برای رسیدن به یک توافق آتش‌بس موقت دیگر تا این حد طول کشیده‌است، باعث می‌شود که با دیده تردید نسبت به انتظارهای بلندمدت نگاه کرد. واقعیت دردناک خاورمیانه امروزی این است که بسیاری از بازیگران سراسر منطقه از جمله ایران و برخی از رهبران و جناح‌های فلسطینی و اسرائیل کنونی خواستار مانع‌تراشی در مقابل دیپلماسی ظریفی هستند که با هدف پایان دادن به جنگ و ایجاد مسیری به سمت مذاکرات صلح طراحی شده‌است.

نتیجه‌گیری: تلاش ایالات متحده برای ایجاد مسیری میان وضعیت کنونی و دیپلماسی منطقه‌ای برای پیشبرد راهکار دودولتی، عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل و دیگر اقدام‌های مرتبط با صلح و ادغام، همچنان در مراحل اولیه خود قرار دارد. تحولات افکار عمومی در سراسر منطقه در نتیجه جنگ غزه باعث می‌شود تا رسیدن به اهداف بلندمدت‌تر مشکل شود.

یکی از عناصر غایب در سیاست آمریکا چارچوب دیپلماتیک منسجم برای سازمان‌دهی اقدام جمعی شرکای منطقه‌ای و جهانی است. ایجاد ائتلافی منسجم میان این شرکای منطقه‌ای در شرایط منازعه سهل‌الوصول نیست. شرایط کنونی با سال ۲۰۱۴ که می‌شد گروهی را از شرکای کلیدی عربی برای مبارزه با داعش گرد هم آورد، متفاوت است.

چشم‌انداز منطقه‌ای و ژئوپلیتیک با شرایط سال‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ که ائتلاف متفاوتی برای بیرون کردن عراق از کویت ایجاد شد هم متفاوت است. ایالات متحده آمریکا در گذشته نیز با شرکای کلیدی‌اش در مورد رویکردش نسبت به خاورمیانه، از جمله در جنگ ۲۰۰۳ عراق، بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۵ دچار اختلاف شده‌است.

برخلاف ایجاد ائتلاف منطقه‌ای برای مبارزه با داعش در سال ۲۰۱۴ که از حمایت قوی منطقه‌ای برخوردار شد، جنگ کنونی بین اسرائیل و حماس باعث می‌شود که روابط آمریکا با جهان عرب مادامی که نبرد ادامه داشته‌باشد، با محدودیت مواجه شود. این جنگ می‌تواند مسیر رسیدن به چشم‌انداز صلح و ادغام منطقه‌ای را نیز با ابهام مواجه کند.

داوری‌های کلیدی

۱- بازیگران منطقه‌ای اصلی‌ترین پیشران رویدادها و روندها هستند. واقعیت‌های میدانی، از جمله پویایی‌های غیرقابل پیش‌بینی منازعه‌های متعدد در خاورمیانه و اراده‌ها، نیت‌ها و ظرفیت‌های طرف‌های متعارض تعیین‌کننده این هستند که نتیجه طراحی‌ها چه خواهد شد.

۲- ایالات متحده آمریکا همچنان مؤثرترین و قدرتمندترین بازیگر خارج از منطقه در خاورمیانه باقی مانده‌است، اما توانایی‌هایش برای تعیین نتایج در منطقه با محدودیت‌های فراوانی مواجه است. ویلیام برنز، رئیس آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) که به‌تازگی نقش کلیدی در مذاکرات میان حماس و اسرائیل بازی کرده‌است، سال ۲۰۱۹ در کتاب خاطرات خود با عنوان «گفتگوهای پشت پرده» نوشته‌بود که یکی از اشتباهات سیاست خارجی آمریکا این است که از ابزارهای حداقلی برای رسیدن به نتایج حداکثری استفاده می‌کند.

دولت بایدن هم ممکن است همین اشتباه را تکرار کند. این واقعیت که زمان بسیاری طول کشیده‌است تا آمریکا به نتایج کوتاه‌مدت برسد، نشان می‌دهد که وضعیت جاری تا چه اندازه پیچیده است. این مسئله همچنین نشان می‌دهد که عملی کردن چشم‌انداز تیم بایدن برای صلح خاورمیانه هم تا چه اندازه مشکل خواهد بود. گفتمان سیاست خارجی در طول سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگر معطوف به محدودیت‌های آمریکا بوده‌است تا توانایی‌های آمریکا برای ظرفیت‌ها و فرصت‌ها.

۳- سیاست ایالات متحده در خاورمیانه به دلیل ناهماهنگی و ادغام نشدن رویکردهای سیاست‌گذاری امنیتی و دیپلماتیک ضربه خورده‌است. به لحاظ تاریخی دیپلماسی با پشتوانه ابزارهای نظامی و تهدید معتبر استفاده از زور ظرفیت مؤثرتری برای ایجاد ثبات و صلح در میدان داشته‌است تا عملیات دیپلماتیکی که هیچ پیوندی با منازعه‌ها و تنش‌های میدانی نداشته‌باشد.

در دو دهه پس از ۱۱ سپتامبر برای مدت طولانی سیاست آمریکا در خاورمیانه از نظامی‌گری و اولویت دادن به قدرت سخت نسبت به دیپلماسی راهبردی، آسیب دیده‌است. دولت بایدن تلاش کرده‌است که در اظهارنظرهای عمومی و ادبیات سیاسی خود به دیپلماسی در سیاستگذاری ایالات متحده در خاورمیانه اولویت دهد، اما به دفعات دیده شده که ابتکارهای دیپلماتیک این کشور از ابتدای جنگ حماس و اسرائیل با سیاستگذاری‌های نظامی و امنیتی‌اش در منطقه سازگار و همگام نبوده است.

علاوه بر این ناتوانی آمریکا در بازدارندگی در مقابل ایران و جلوگیری از حملات بخشی از شبکه شرکای ایران در سراسر منطقه طی شش ماه گذشته نشان‌دهنده شکاف در رویکرد راهبردی ایالات متحده آمریکا بود. بخشی از این چالش، فقدان رویکرد دیپلماتیک با پشتیبانی رویکردی با کفایت امنیتی و نظامی است که بتواند محاسبه‌های دشمنان و رقبا را در مواجهه با آمریکا و شرکایش در منطقه تغییر دهد.

۴- آمریکا همچنین به دلیل دودستگی درونی زمین‌گیر شده‌است. از آنجا که ۲۰۲۴ سال انتخابات است، رویارویی انتخاباتی ریاست‌جمهوری و رقابت برای کرسی‌های مجلس نمایندگان و سنا در ماه نوامبر سال جاری تقریباً تمامی مسائل مختلف سپهر عمومی از جمله سیاست خاورمیانه‌ای را در قالب خصومت جناحی رقم خواهد زد. همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۴ بیش از شش ماه جنگ و تشدید تنش در خاورمیانه نتوانسته‌است که چارچوب گفت‌ؤگو را در سپهر سیاسی آمریکا جابه‌جا کند.

مرکز ثقل مجادلات سیاسی در آمریکا مسائل داخلی باقی مانده است. اقتصاد و مهاجرت مهم‌ترین نگرانی رای‌دهندگان عادی در ابتدای سال جاری میلادی بود. اما عدم قطعیت در مورد وضعیت منطقه خاورمیانه و جهان در عین حال پیش‌بینی‌ناپذیری روزافزون در سیاست‌های آمریکا، ممکن است باعث تغییر خیلی چیزها از حالا تا نوامبر شود.

تمایل قدرتمندی وجود دارد که سیاست خارجی آمریکا به یک موضوع تفرقه‌افکن جناحی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. به احتمال زیاد انتخابات امسال هم تفاوتی نخواهد داشت و حتی ممکن است به دلیل برخی اختلاف‌های شدید بین‌حزبیِ جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در مورد برخی مسائل مهم خاورمیانه، امسال این تفرقه شدیدتر هم باشد.

صداهای متفاوتی که از این مجادله پیچیده شنیده می‌شود ممکن است که سیگنال‌های متفاوتی به دوستان و دشمنان در خاورمیانه بفرستد و نگرانی نسبت به تغییر دفعتی سوگیری قوا در آمریکا از ابتدای ۲۰۲۵ ممکن است باعث شود که بازیگران کلیدی همچنان دست خود را تا آن زمان مخفی نگه دارند.

۵- سیاستگذاری آمریکا در خصوص خاورمیانه تا حد زیادی از استراتژی کلی امنیت ملی آمریکا جدا افتاده‌است و دولت با چالش‌های زیادی در خصوص ظرفیت دیپلماسی برای پیشبرد رویکرد امنیت ملی مواجه شده‌است. دولت بایدن در حال حاضر با چالش‌های متعدد ظرفیت عملیاتی در ساز و کار امنیت ملی خود مواجه است.

این موضوع در کنار فقدان تمرکز راهبردی و اولویت‌بندی روشن در سیاست خارجی، می‌تواند توانایی آمریکا را در پیشبرد استراتژی کلی‌تر تعاملی در خاورمیانه از بین ببرد. جنگ جاری روسیه در اوکراین و اقدام‌های چین در آسیا و سراسر جهان هم وقت و توجه زیادی را از آمریکا گرفته‌است. تمایلی بنیادین در دولت بایدن برای اجتناب از موضع‌گیری جلودارانه در رویکردهای نظامی و دیپلماتیکش در سراسر خاورمیانه تا حدی به دلیل مشکلات ظرفیتی ایجاد شده‌است و ممکن است منازعه‌هایی مانند جنگ اسرائیل و حماس را طولانی‌تر کند.

این موضوع می‌تواند باعث شود که برخی از فرصت‌هایی که پیش از ۷ اکتبر دولت بایدن به صورت جلودارانه پیگیری می‌کرد در کوتاه‌مدت مسدود شوند. با استمرار منطقه خاورمیانه بزرگ همچنان بر لبه پرتگاه فروپاشی قرار دارد و همزمان بر دیگر عدم قطعیت‌ها در اروپا و آسیا اضافه می‌شود. بحران کنونی احتمالاً روابط آمریکا را در منطقه برای سال‌های آینده تعیین خواهد کرد.

ترجمه: شهاب شهسواری

عکس: GPO

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار