| کد مطلب: ۵۶۹۴
جامعه‌شناسان را کنار گذاشتند

جامعه‌شناسان را کنار گذاشتند

انتقاد گروهی از پیشکسوتان علوم اجتماعی به وضعیت حضور جامعه‌شناسان در جامعه و حذف تدریجی‌شان از دانشگاه‌ها

انتقاد گروهی از پیشکسوتان علوم اجتماعی به وضعیت حضور جامعه‌شناسان در جامعه و حذف تدریجی‌شان از دانشگاه‌ها

برجسته‌ترین جامعه‌شناسان کشور دیروز به‌مناسبت روز معلم دور هم نشستند و از مشکلات‌شان گفتند. حرف آنها این بود که در دانشگاه‌ها دیگر جایی برای آنها نیست، صدای‌شان را نمی‌شنوند و کنارشان گذاشته‌اند. توقف ارتباط میان‌نسلی مسئله آنهاست، می‌گویند که جوانان تنها افراد 40-35ساله نیستند، جوانان آن 20ساله‌ها هم هستند و باید مخاطب قرارشان داد. باید دور هم بنشینند و حرف بزنند. نشست فعالان علوم اجتماعی روز گذشته با عنوان «علوم اجتماعی و مسئولیت‌هایش در جامعه امروز»، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و پیشکسوتان حوزه اجتماعی و علوم انسانی در آن شرکت داشتند؛ جامعه‌شناسان و متخصصان علوم انسانی مانند فرهنگ ارشاد، باقر ساروخانی، سعید معیدفر، ژاله شادی‌طلب، عمادالدین باقی، هادی خانیکی، شهلا کاظمی‌پور و....

بزرگان را رها کرده‌اند

باقر ساروخانی، جامعه‌شناس در این نشست، به موضوع توجه به سالمندان اشاره کرد. به اعتقاد او، توجه به سالمندان به معنی توسعه پایدار است، اگر جامعه‌ای را دیدید که بزرگان خود را رها کرده‌اند یعنی آن جامعه، جامعه پیشرفته‌ای نیست. باید خرد جمعی را با تجربه جمعی بیاموزیم. هیچ تصمیم‌گیری اجتماعی‌ای نمی‌تواند بدون خرد این بازنشسته‌ها گرفته شود. جا دارد که برای هر تصمیم‌گیری اجتماعی‌ای در کنار جوانان، بازنشسته‌ای هم قرار گیرد که او هم بتواند تاریخ جامعه را شناسایی کند و دیدگاه‌های رفته را نشان‌شان دهد. ساروخانی در ادامه به نکته دیگری اشاره کرد، به گفته او جامعه‌شناسان نباید از جامعه دور بمانند و باید مسائل اجتماعی را مطرح کنند: «من همیشه نگرانی‌هایم را مطرح کرده‌ام، یکی از آنها را هم اخیرا در یک برنامه تلویزیونی گفتم که اتفاقا در میان مردم دیده شد. من اعلام کردم که نباید جوانان برای خود سرزمین موعود در جای دیگری پیدا کنند و سرزمین خودشان را خالی کنند.»

جامعه‌شناسان را کنار گذاشتند

در ادامه این نشست، هادی خانیکی، جامعه‌شناس ، درباره توجه به پیشکسوتان علوم اجتماعی به موضوع دیگری اشاره کرد. به گفته او، در همین نشست، سه لایه از استادان و دو لایه از دانشجویان دیده می‌شود. همه نسل استادان برجسته و شاگردان آنها هستند که آنها هم جزو اساتید به‌شمار می‌روند درحالی‌که از نسل سوم خبری نیست؛ همان افرادی که مخاطبان این جمع هستند. او ادامه صحبت‌هایش را گرفت و گفت که آنچه احساس می‌شود توقف ارتباط نسلی است: «تبار علوم اجتماعی ایران باید به سمتی برود که بررسی کند جامعه‌شناسی ایران در چه وضعیتی قرار دارد. به نظر می‌آید که اگر به این موضوع فکر و توجهی نشود، ارتباط میان نسلی متوقف می‌شود. این همان موضوعی است که در جامعه ما دیده می‌شود. وقتی درباره جوانان صحبت می‌کنیم همه حرف‌مان با افراد 40-35 ساله است. درحالی‌که ما گروه 20 ساله‌ها را فراموش کرده‌ایم.» این جامعه‌شناس معتقد است که میراث جامعه‌شناسی در وضعیت شکننده‌ای قرار گرفته است: «ما نیاز به نشست‌هایی با جامعه‌شناسان داریم. همانطور که اشاره شد ما دیگر جایی در دانشگاه‌ها نداریم و آنجا نمی‌توانیم صحبت کنیم، همین حالا هم برگزاری جلسه‌های انجمن جامعه‌شناسی نیاز به مجوز دارد، یعنی برای اینکه 5 نفر با هم بنشینند و حرف بزنند، باید مجوز گرفت. در کنار همه اینها جامعه ما دچار تغییرات پردامنه‌ای شده و همچنان در معرض تغییرات است. در چنین شرایطی اول باید سراغ جامعه‌شناسان رفت.» به گفته او، انجمن جامعه‌شناسی در جریان اعتراضات، جلسات پی‌درپی برگزار کرد تا برای امروز و آینده منابع و مستنداتی تولید کند. به‌هرحال چه کسی باید بیاید و بگوید که در ایران امروز چه می‌گذرد؟ «کارگاه جامعه‌شناسان همین حضور روزمره است، به همین دلیل این توقع وجود دارد که پیشکسوتان با مسئولیت بیشتر و حضور موثری به مسائل ورود پیدا کنند. باید صورت‌مسئله روشن شود، اگر برای پیدا کردن جواب به تفاهم نرسیم، صورت‌مسئله را هم نمی‌توانیم روشن کنیم. همه اینها در شرایطی است که اساتید جوان ما در دانشگاه‌ها در معرض تهدیدهای شغلی فراوانی قرار دارند. اگر استادان پیشکسوت در کنار آنها بایستند، خیلی مسئله متفاوت می‌شود.» خانیکی گفت که آنها نمی‌خواهند به‌طور مستقیم وارد مسائل روزمره سیاسی شوند: «ما نگرانیم، مگر قرار نبود مشارکت موثر نسبت به مسائل اجتماعی ازسوی جامعه‌شناسان صورت گیرد؟ بالاخره آنها هستند که می‌توانند بگویند مسئله امروز ایران چیست. زبان این افراد علمی و مبتنی بر تحقیقات و پژوهش‌هاست. این تبار باید حفظ شود. باید خانواده علوم اجتماعی از بزرگان این رشته حمایت و دفاع کند. حالا در جریان این دفاع از آن تاریخ شفاهی، مجله و... هم در می‌آید.» او از پیشکسوتان جامعه‌شناسی خواست تا به‌طور ماهانه یا هر فصل، نشستی داشته باشند و به گفت‌وگو بنشینند تا سرمایه‌ها حفظ شود.

حبیب آقابخشی، جامعه‌شناس هم در ادامه صحبت‌های خانیکی از نحوه تعامل جامعه‌شناسان با جامعه انتقاد کرد و گفت که آنها ارتباط‌شان را با مردم برقرار نکرده‌اند. این افراد اطلاعاتی دارند که باید به‌سمت جامعه برود اما تنها میان خودشان این حرف‌ها رد و بدل می‌شود. او به شرایط فعلی جامعه و محدودیت‌های ایجادشده برای جامعه‌شناسان اشاره کرد: «من اصلا قادر به تحلیل مسائل اجتماعی نیستم. شرایط به‌گونه‌ای شده که همه موضوعات ریشه سیاسی پیدا کرده و وقتی سر کلاس‌های درس، دانشجویانم از من درباره موضوعی سوال می‌کنند، می‌گویم که نمی‌توانم تحلیل کنم.» به گفته او، دولت مداخله‌گر است و چطور می‌توان به مردم گفت که دولت مداخله‌گری می‌کند. یعنی کار و وظیفه خود را به‌درستی بلد نیست و انجام نمی‌دهد و در بخش‌های دیگر که متعلق به مردم است، دخالت می‌کند. حتی در ارتباط با کالاها هم دستوری برخورد می‌کند و برای مثال می‌گوید قیمت‌ها کاهش پیدا کنند. در کنار همه اینها مردم حق انتخاب دارند اما حق برکناری نه. آقابخشی تاکید کرد که جامعه‌شناسان باید این حرف‌ها و گفت‌وگوهایی که میان خودشان می‌کنند به جامعه ببرند وگرنه فایده‌ای ندارد: «ما در کشور با بحران قدرت مواجهیم و تئوری مهارت قدرت را نداریم. تمام بحث‌های دولت عوام‌گرایی است، حتی در هنر و فلسفه هم چنین اتفاقی افتاده است. در دانشگاه‌ها هم شاهد این موضوع هستیم. مسائلی که برای اعضای جوان هیئت‌علمی دانشگاه‌ها ایجاد می‌شود هم حکایت از ورود عوام‌گرایی به دانشگاه‌ها دارد. در چنین وضعیتی جامعه‌شناسان باید این مسائل را به‌سمت مردم و جامعه ببرند.»

جامعه‌شناسی غیرکنش‌گر

ژاله شادی ‌طلب، جامعه ‌شناس هم یکی دیگر از شرکت‌کنندگان در این نشست بود. او گفت که فکر می‌کند اندیشمندان علوم اجتماعی به‌ویژه جامعه‌شناسان در کشور ما با یک سوال یا یک چالش مواجه‌اند: «من برای اینکه درباره این موضوع صحبت کنم، دو تصویر کلی از جامعه ارائه می‌دهم. یکی تصویر جامعه با حدود 30 میلیون نفر که سهم زیادی از آنها در روستا زندگی می‌کنند؛ جامعه‌ای را تصور کنید که نیمی از آنها سواد خواندن و نوشتن ندارند. نیمی از زنان شهری سواد خواندن و نوشتن ندارند و بیشتر از 80 درصد زنان روستایی خواندن و نوشتن نمی‌دانند. مادران در جامعه روستایی اغلب بی‌سواد بودند. در این جامعه زنان شاغل نیستند به‌جز زنان روستایی که هیچ‌وقت شاغل محسوب نمی‌شوند. در این جامعه مردان متاهل کار زنان در خارج از خانه را نمی‌پسندیدند و 75 درصد مردان مخالف کار کردن زنان در خارج از خانه بودند. در این خانواده‌ها مردان تصمیم‌گیرنده مطلق بودند. ازدواج یک امر الزامی و طلاق امر ناپسندی بوده است. در چنین جامعه‌ای، ازدواج درون‌فامیلی ترجیح داده می‌شود. این جامعه را همه ما می‌شناسیم. کشور ما در 50 سال پیش است. اما براساس یافته‌های علمی همان دوران در دهه 50، در همین جامعه وقتی به متغیرهای اجتماعی و فرهنگی که به آن اشاره کردم نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم هرچقدر خانواده باسوادتر، مخالفت با اشتغال زنان کمتر بوده و مخالفت با ازدواج درون‌فامیلی بیشتر؛ در این جامعه 50سال پیش، متغیر سواد در رابطه با اغلب متغیرهای فرهنگی و اجتماعی رابطه تنگاتنگی را نشان می‌دهد.»

او ادامه داد: «تصویر دوم، مربوط به زمان حال است و به‌استناد یافته‌های پژوهشی که اندیشمندان علوم اجتماعی انجام داده‌اند. نرخ سواد افزایش چشمگیری دارد، در این تصویر نرخ باسوادی زنان شهری تقریبا 90 درصد است و نرخ سواد در میان زنان روستایی حدود 83 درصد. این جامعه‌ای است که بیشتر زنان آن باسوادند. زنان دارای تحصیلات عالی هستند. در خانواده 50 سال قبل حدود هفت‌دهم درصد تحصیلات عالی داشتند. اما در جامعه جدید 50 درصد تحصیلکردگان دانشگاهی را زنان تشکیل می‌دهند. در بیش از نیمی از خانواده‌ها، یک زن تحصیلکرده دانشگاهی داریم. امروز در جامعه جدید، کار زنان خارج از خانه مورد مخالفت اکثریت مردان متاهل نیست. از میزان مخالفت مردان با کار زنان، به‌شدت کاسته شده است. در این جامعه جدید نگرش‌ها تغییر کرده است. مخالفت با ازدواج درون‌فامیلی تغییر کرده و نگرش نسبت به طلاق و ازدواج متفاوت شده است. از همه مهم‌تر بر اساس پژوهش‌ها و رسیدگی به پرونده‌های خانواده در دادگاه، درخواست طلاق از سوی زنان برای این است که زنان تبعیت کامل از همسر را نمی‌پذیرند. آنها برای خروج از خانه انتظار اجازه همسر ندارند. زنان روابط نامشروع مردان و ازدواج مجدد همسر را نمی‌پذیرند. در این جامعه جدید، زنان مایل به مشارکت در عرصه‌های عمومی‌اند و مردان مخالفتی با این مشارکت ندارند، البته به این معنی نیست که این مشارکت‌ها اتفاق افتاده است. تصمیم‌گیری مطلق مرد در خانواده‌، کاهش یافته است، زنان حتی در روستاها درباره آموزش و تعداد کودکان، نامگذاری و ازدواج‌ آنها و شبکه روابط خانوادگی اظهارنظر کرده و در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت می‌کنند.»

به اعتقاد شادی‌طلب کشور در 50 سال، از تصویر اول به تصویر دوم رسید، آنچه در جامعه دوم نسبت به تصویر اول به چشم می‌خورد، تغییرات شگرف در درون خانواده‌هاست: «ما به‌عنوان پژوهشگران علوم اجتماعی و جامعه‌شناسان چقدر توانسته‌ایم این تغییرات بسیار شگرف در درون خانواده‌ها را در جامعه طرح کنیم؟ و چقدر این اطلاعات به صورت پژوهش‌های جلد شده روی میز مانده است؟ ما جامعه‌شناسان نتوانسته‌ایم این تغییرات اجتماعی و فرهنگی را به مردم یا به قشر خاصی از جامعه که مسئولان و قانونگذاران هستند، انتقال دهیم؟ چقدر توانستیم آنها را از آنچه طی 50 سال در درون خانواده‌ها اتفاق افتاده است، مطلع کنیم؟ آیا اندیشمندان علوم انسانی، فقط رسالت آموزش و پژوهش را در کلاس‌ها دارند یا می‌توانند نقش کنشگر اجتماعی را هم داشته باشند. جواب با شماست.»

دانشگاه‌ها دیگر محلی برای گفت‌وگو نیست

سعید معیدفر به ‌عنوان مسئول برگزاری این نشست ، از نبود فرصت‌های گفت‌وگو ازسوی جامعه‌شناسان در دانشگاه‌ها انتقاد کرد و گفت که متاسفانه دیگر دانشگاه‌ها محلی برای گفت‌وگو نیست و افراد در آن احساس غریبگی می‌کنند. بنابراین برگزاری چنین نشست‌هایی، فرصتی است برای گفت‌وگو. به گفته او، هدف اصلی این نشست، ایجاد یک جامعه است، اصل بقای تمام امور جامعه است، اگر این جامعه شکل بگیرد، در پرتو آن اتفاقات زیادی می‌افتد. معیدفر در ادامه به مشکلات جامعه توجه کرد و گفت: «یکی از دلایلی که جامعه ما تا این میزان دچار مشکل شد،ه این است که تمام این ارتباطات گسیخته است، زمینه‌های مشارکت، ارتباط و گفت‌وگو، مفاهمه و دوستی و تعامل از میان رفته است، حالا در چنین فضایی جامعه‌شناسان در این نشست‌ها می‌توانند ایده‌های‌شان را مطرح کنند. انجمن جامعه‌شناسی می‌تواند مجری منویات پیشکسوتان علوم اجتماعی باشد و فرصتی برای گفت‌وگو ایجاد کند.»

مصطفی ازکیا، سخنران بعدی این نشست بود. او در بخشی از صحبت‌هایش پیشنهاد داد تا گروهی برای انتشار مجله‌ای به زبان انگلیسی تشکیل شود. همچنین گروهی ایجاد شود تا آثاری درباره ایران تولید شود. به گفته او، در حال حاضر شرایط اجتماعی به اندازه‌ای آماده نیست که جامعه‌شناسان وارد حل‌ مسائل شوند. به‌هرحال ما را قبول ندارند و نمی‌دانیم که چقدر به حرف‌های ما عمل شود. به‌همین‌دلیل بهتر است در زمینه‌های دیگر ازجمله انتشار مجله و... ورود پیدا کرد.

تشکیل کمیته‌ای برای پیگیری وضعیت اساتید بازنشسته

محمد زاهدی ‌اصل هم جامعه‌شناس دیگری بود که در این نشست حضور داشت. او به مسائل رفاهی جامعه‌شناسان به‌ویژه اساتید بازنشسته اشاره کرد. به گفته او، بازنشستگی همیشه موضوع بسیار مهمی بوده است، سازمان ملل در سال 1990، در ارتباط با این موضوع، قانونی را تصویب کرد که 15 شاخص در ارتباط با سالمندان و بازنشستگان داشت اما در کشور ما هیچ‌کدام از این شاخص‌ها عملیاتی نمی‌شود: «ما در قانون خدمات کشوری، قانونی برای بازنشستگان داریم و جایگاه مناسبی هم برای‌شان تعریف شده است، درحالی‌که تا سال 99، همکارانی داشتیم که استادتمام و بازنشسته بودند اما با سه‌میلیون تومان زندگی می‌کردند. اگر مدعی هستیم که اثرگذاریم، باید در عمل نشان دهیم. پیشکسوتان دانشگاهی باید در اولویت این توجه‌ها قرار گیرند.» او به تشکیل کانونی برای حمایت از این افراد اشاره کرد، اما گفت که این کانون از وزارت کشور مجوز نگرفت و هیچ‌وقت نتوانست فعالیتش را شروع کند. در کنار آن هم قانون همسان‌سازی حقوق بازنشسته‌ها بود که پس از 9سال توقف، درنهایت اجرا شد اما مدت زمان اجرای آن تنها یک‌سال بود: «زمانی‌که این قانون اجرا شد، حقوق بازنشسته‌ها سه‌برابر شد، اما تنها برای همان سال این قانون به اجرا درآمد، در سال 1400 دولت اجرایش نکرد و دولت بعدی هم که آمد، قانون به‌طور کامل متوقف شد. رئیس قبلی سازمان برنامه و بودجه به‌گونه‌ای عمل می‌کرد که به ضدبازنشسته‌ها تبدیل شده بود. هرچند درنهایت برکنار شد اما شرایط همان است.» تاکید این جامعه‌شناس بر این است که بازنشسته‌ها هم مانند شاغلان از مزایا استفاده کنند: «ما خلأ قانونی نداریم اما خود دولت یک عامل بی‌قانونی است. پیگیری‌های ما هم به نتیجه نرسیده است. در کشورهای دیگر زمانی‌که شخصی بازنشسته می‌شود، از مزایای بیشتری برخوردار می‌شود اما در کشور ما این موضوع برعکس است. دریافتی آنها کمتر می‌شود اما در مقابل مسئولیت‌های‌شان بالا می‌رود.» زاهدی‌اصل از جامعه‌شناسان پیشکسوتی که در این نشست حضور داشتند خواست، یک کمیته یا کارگروه مرتبط تشکیل و به این موضوع رسیدگی شود: «تمام مزایایی که برای بیمه تکمیلی شاغلان در نظر گرفته می‌شود، برای بازنشسته‌ها هم اعمال می‌شود.»

فاصله معنادار مسئولان و جامعه‌شناسان

شهلا کاظمی ‌پور، جمعیت ‌شناس هم در حاشیه این نشست به هم‌میهن از فاصله معنادار میان تفکر اجرایی و محققان جامعه‌شناسی گفت. به اعتقاد کاظمی‌پور، بسیاری از همکاران درگیر تدریس و تحقیق هستند و در دایره دانشگاه فعالیت می‌کنند؛ درحالی‌که بوته آزمایش جامعه‌شناس، جامعه است. باید برود بیرون و جامعه را بشناسد و بعد حرف بزند. جامعه‌شناس نباید فقط پرسشنامه را به دانشجو بدهد و با پایان‌نامه، موضوع تمام شود. خیلی از جامعه‌شناسان وقتی به جلسات با مسئولان دعوت می‌شوند، فقط از نظرگاه نظریه‌های جامعه‌شناسی صحبت می‌کنند درحالی‌که جامعه‌شناسی فقط نظریه نیست، بنابراین بین دانش جامعه‌شناسی و بحث اجرا فاصله معناداری وجود دارد؛ وضعیت طوری است که نه مسئولان اجرایی جامعه‌شناسان را قبول دارند، نه جامعه‌شناسان آنها را.»

او ادامه داد: «برای سیاست‌گذاری‌ها باید از جامعه‌شناسانی استفاده کرد که سال‌ها تحقیق کرده‌اند و حرف‌های‌شان از سر دلسوزی است. موضوع دیگر این است که فقط انتقادی حرف زدن، درست نیست. وقتی فقط انتقاد مطرح باشد، مسئولان هم قبول نمی‌کنند و می‌گویند اینها می‌خواهند تیشه به ریشه ما بزنند. به همین دلیل در همه صحنه‌های اجتماعی باید جامعه‌شناسان حضور داشته باشند چون وظیفه یک محقق این است که حداقل پنج سال از مجریان و مسئولان جلوتر باشد. ما باید پنج سال آینده را ببینیم، نه اینکه مثل دیگران در مشکلات غرق شویم.» کاظمی‌پور در ادامه گفت: «من معتقدم که ازطرف دولت‌ها، گوش شنوا برای نکات جامعه‌شناسان وجود دارد، ما هم باید مدیران را درک کنیم. رسالت جامعه‌شناس این است که اعتمادسازی کند و مسئولان بدانند که محققان دلسوزند و واقعی صحبت می‌کنند. بنابراین این فاصله باید پر شود تا مسئولان بدانند محققان دلسوزند. صداوسیما الی‌ماشاء‌الله از اساتید دانشگاه دعوت می‌کند اما محققان واقعی بین آنها خیلی کم است.»

باید از جامعه‌شناسی دفاع کرد

در ادامه مسعود کوثری ، جامعه‌شناس هم که در این نشست حضور داشت، اعلام کرد که تاکنون هیچ آرشیو تصویری‌ای از اساتید جمع‌آوری نشده و هیچ مستندی از فعالیت‌های آنها وجود ندارد. باید سرنخ‌هایی پیدا شود که بتوان جامعه‌شناسی در ایران را رشد و توسعه داد: «درست است که یکی از موانع بر سر راه‌ ما، مسائل سیاسی است و روز‌به‌روز هم فضا سخت‌تر می‌شود، اما بخشی هم به ایده‌های ما بر می‌گردد و هنوز می‌توان درباره آنها صحبت شود.» کوثری تاکید کرد که باید از جامعه‌شناسی دفاع کرد.

دیدگاه

ویژه جامعه
یادداشت
آخرین اخبار