بررسی طرح جدید مجلس درباره تغییر مرجع دادن مجوز مشاوره روانشناسی به حوزه علمیه
روحانیون روانشناس میشوند؟
بعد از طب اسلامی، حالا نوبت به مشاوره اسلامی رسیده است. ۶۹نماینده مجلس دوماه پیش، پای طرح پیشنهادی را امضا کردهاند که حالا سروصدای زیادی راه انداخته: «صلاحیت اعطای مجوز مشاوره روانشناسی که اکنون در اختیار نظام روانشناسی و مشاوره کشور است، در اختیار حوزههای علمیه قرار بگیرد.»
در مقدمه این طرح که آن زمان در کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام وصول شد، آمده است: «باتوجه به مرجعیت دینی حوزههای علمیه و ضرورت استقلال آن، لازم است صلاحیت اعطای مجوز مشاوره با رویکرد دینی و اسلامی، بهصورت مستقل در اختیار مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور قرار گیرد. این مهم با اضافه شدن یک تبصره، ذیل مادهیک قانون تشکیل سازمان روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران محقق میشود.»
نمایندگان موافق این طرح، این دلایل را در موافقتشان نوشتهاند: « در دلایل توجیهی طرح اصلاح مادهیک قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور آمده است که «باتوجه به اینکه در ۲۵ استان کشور رشته «مشاوره اسلامی» توسط حوزههای علمیه دایر شده (که ازجمله مهمترین مراکز فعال در این زمینه «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه»، «موسسه امامخمینی (ره)» و «مرکز تخصصی امامخمینی (ره)» است) و نیز باتوجه به مرجعیت دینی حوزههای علمیه و ضرورت استقلال آن، لازم است صلاحیت اعطای مجوز مشاوره با رویکرد دینی و اسلامی بهصورت مستقل در اختیار مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور قرار گیرد.»
هرچند در این دوماه، سکوت معناداری درباره این طرح برقرار بود و صدایی از روانپزشکان و روانشناسان در رد آن درنمیآمد، بالاخره سهشنبه گذشته، سازمان نظام روانشناسی و نجمن روانشناسی ایران به آن واکنش نشان دادند. در نامه پنجبندی این انجمن خطاب به محمدباقر قالیباف آمده است: «روانشناسی و مشاوره بهعنوان یک علم از اصول و فنونی برخوردار است و سازمان حرفهای برای صیانت از حقوق مراجعان لازم است این امر را ارزیابی کند که دارندگان مدرک در این رشتهها، به چه میزان بر آن اصول و فنون وقوف لازم را دارند و نوع گرایش یا رویکرد دانشآموختگان، تفاوتی در نحوه ارزیابی یا نظارت بر عملکرد آنها ایجاد نمیکند. اگر این طرح، معطوف بر رویکرد دانشآموختگان مراکز حوزه علمیه، یعنی رویکرد دینی و اسلامی است، اینجا جداسازی براساس دینی و غیردینی انجام شده است که ضمن اینکه مغایر با سیاستهای جمهوری اسلامی مبنی بر وحدت حوزه و دانشگاه است، در عین حال ادراک غیرمقبول دانستن دانشگاهها را -آن هم بعد از چنددهه از گذشت انقلاب اسلامی- ایجاد میکند و پیامدهای سیاسی و اجتماعی منفی در ابعاد وسیعی بهدنبال خواهد داشت.»
موافق و مخالف در مجلس
طرح عجیب نمایندگان مجلس اما غیر از روانپزشکان و روانشناسان، مخالفانی در مجلس هم دارد؛ تعدادی از نمایندگان میگویند سر و ته این طرح معلوم نیست و مشخص نیست چرا چنین طرحی باید در دستورکار قرار بگیرد. نمونهاش کیومرث سرمدی، دبیر دوم کمیسیون اجتماعی مجلس که به هممیهن میگوید این طرح باید بررسی شود و بعد درباره آن اظهارنظر شود: «جزییات جدی درباره این طرح بیرون نیامده که بخواهیم درباره آن اظهارنظر کنیم. باید ببینیم اصلقصه چیست و اگر موردی وجود داشته باشد به آن ورود میکنیم. باید منتظر بمانیم تا این طرح بررسی و شفافتر شود.»
حسین گودرزی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم به هممیهن میگوید این طرح چندان جدی نیست و به تصویب نخواهد رسید: «اینکه صلاحیت اعطای مجوز مشاوره روانشناسی که اکنون در اختیار نظام روانشناسی و مشاوره کشور است، در اختیار حوزههای علمیه قرار بگیرد، کار درست و دقیقی نیست. مثل این است که مسائل فقهی را به جای دیگری بدهیم. بالاخره تقسیمکار هست و هر حوزهای متولی خودش را دارد، اما اینکه طلبه یا روحانیای درس روانشناسی هم خوانده باشد و کار روانکاوی انجام دهد، ایرادی ندارد. خود حوزه هم قطعبهیقین دنبال این موضوع نیست و این موضوع را نخواهد پذیرفت.»
او ادامه میدهد: «نمیدانم چقدر این طرح جدی است، حالا اینکه یک نماینده طرحی برای خودش تهیه کرده و ارائه داده تا زمانی که مصوب کمیسیون مربوطه شود، طول میکشد. بهنظرم نباید خیلی این موارد را جدی گرفت و دنبال کرد. حوزه اصلا با اینکه متولی این کار شود، موافقت نخواهد کرد چون بحث تخصصی روانشناسی در تخصص حوزه نیست. نمیدانم که طراح این طرح، نظر حوزه را دراینباره جویا شده یا نه.»
گودرزی میگوید: «زمانی بود که میگفتند متولی مطبوعات دینی، حوزهها باشند یعنی حوزه در این زمینه مجوز صادر کند، اما حوزه اعلام کرد به دلیل اینکه سازوکار اینکار را نداریم آنرا نمیپذیریم. هر اقدامی سازوکاری دارد و اینکه کار روانشناسی به حوزه سپرده شود به هیچ عنوان تخصصی نیست.»
امضاکنندگان طرح اما حرف خودشان را دارند؛ نمونهاش سلمان ذاکر که خود روحانی است و از امضاکنندگان این طرح. او به «انتخاب» در این باره گفته است: «طبیعی است که همه مردم نمیتوانند طلبه شوند و دین را یاد بگیرند، فقط عدهای دنبال آن میروند. حال بهمنظور اینکه برای مردم این دین را تشریح کنند، در رابطه با مشاوره دادن به مشکلات خاص دینی مردم، نیاز به مجوز اخص دارند. عمامه یک امر الزامی نیست که مردم بدانند یک فرد، روحانی است. خود عمامه درجه علمی روحانیون را هم مشخص نمیکند که تخصصشان در کدام سطح است. برای اینکه مردم این را خوب بدانند و به راحتی بتوانند از سطوح مختلف طلاب علوم دینی استفاده کنند، نیاز به مجوزهایی داریم که همانطور که مشاوران و وکلا در مکانهای خاص مستقر میشوند، طلاب هم مشکلات دینی و فکری مردم را حل کنند. با این تفاسیر من اعتقاد ندارم اگر طلبهای خوب درس بخواند با روانشناسی دانشگاه در تضاد است، خیر اتفاقا خیلی از دروس ما درمورد جوانان و روانشناسی آنها است. مرحوم فلسفی فقط هزاران کتاب درمورد روانشناسی برای علما نوشتهاند. بنابراین این دو امر با یکدیگر منافات و تعارضی ندارند. کمااینکه بسیاری از طلبهها علاوه بر تحصیلات حوزوی، در دانشگاه هم درس خواندهاند.»
نظام روانشناسی، نیازمند استقلال
حرف روان شناسان اما همان است که بود. محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، درباره طرح مجلس به هممیهن میگوید: «در روانشناسی، بحثی مبنایی مطرح است و آن هم این است که مساله پیشگیری در حاشیه قرار دارد و نگاه مسئولان، سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان، درمانمحور است. یعنی برای کسی که دچار مشکل و بیماری شده امکانات لازم را فراهم میکنیم، اما درباره مساله پیشگیری در اسناد بالادستی برنامه مدونی نداریم. به همین دلیل است که مسائل و مشکلاتی ایجاد میشود. مقاممعظم رهبری هم تاکید میکنند که پیشگیری بر درمان اولویت دارد و باید برای آن برنامهریزی شود. بنابراین باید مهارتهای زندگی و مهارتهای مقابله با خشم آموزش داده شود و سواد سلامت مردم افزایش پیدا کند، ضمن اینکه اگر نیاز به کار مداخلهای باشد، انجام شود.
سازمان نظام پزشکی با همین هدف تاسیس شده است، اما میبینیم بهدلیل اینکه جایگاه روانشناسی و مشاوره بهدرستی در نظام سلامت کشور تعریف نشده، شاهد مداخلات غیراصولی هستیم. مثلا سازمان بهزیستی مجوز مشاوره میدهد که همین موضوع باعث آسیبهای روحی، روانی میشود یا مثلا قوهقضاییه مجوز مشاوره طلاق و خانواده میدهد که همین باعث میشود افرادی که شاید صلاحیت لازم را ندارند، حال مراجعان را بدتر کنند. بههرحال سازمان نظام روانشناسی، سازمانی تخصصی است که اصلا با اذن مقام معظم رهبری هم تاسیس شده و خدمات بسیاری هم در همین مدتکوتاه تاسیس انجام داده است.
بههرحال برای انجام اموری که به یک سازمان محول شده، نیاز به افراد متخصص در همان حوزه است. این امکان هم در سازمان نظام روانشناسی وجود دارد که هرکسی طبق قانون تحصیلات لازم در این حوزه داشته باشد، میتواند از سازمان مجوز فعالیت دریافت کند. بسیاری از روحانیونی که داریم تحصیلات روانشناسی دارند، از سازمان نظام پروانه گرفتهاند، فعالیت میکنند و حتی بسیاری از آنها در کارشان موفق بودهاند. بهطور کلی حرف من این است که فقط از یک مرجع، آنهم بهصورت تخصصی مجوز صادر شود. درواقع این سازمان پذیرای تمام افراد است درصورتیکه تخصص داشته باشند. بهعلاوه اینکه ماهیت فعالیت سازمان نظام روانشناسی و تمام سازمانها و نهادها، براساس اصول ایرانی-اسلامی است و مسیری جز این ندارند، بنابراین به باور من ارائه چنین طرحی ضرورت ندارد. در جلساتی که روزهای گذشته با حوزه علمیه هم داشتیم، آنها در جریان این طرح نبودند و ورودی در این موضوع نداشتند، بلکه این طرح درون مجلس و براساس گزارشهایی که به نمایندگان مجلس رسیده، تعدادی از آنها این طرح را ارائه کردند اما هنوز اعلاموصول هم نشده است. به باور من، مساله ما با این طرح حل میشود و مشکلی ایجاد نخواهد شد.»
بهروز بیرشک، روانشناس، هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و از اعضای هیاتموسس سازمان نظام روانشناسی ایران، انجمن مشاوره ایران و انجمن روانشناسی ایران هم درباره اهمیت نگاه تخصصی به روانشناسی به هممیهن میگوید: «گاهی اوقات یک سری از نمایندگان مجلس، بدون تخصص و کارشناسی، طرحهایی ر ارائه میدهند. مساله روانشناسی و مشاوره، دقیقا یک کار تخصصی است. متاسفانه دانشگاههای ما خروجیهای زیادی در رشتههای روانشناسی دارند که انتظار فارغالتحصیلان هم این است که بلافاصله به آنها پروانه کار داده شود، درحالیکه کسی که میخواهد کار رواندرمانی و مشاوره انجام دهد، باید پختگی خاص و تخصصی داشته باشد. در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، تقریبا چنین رویکرد غیرتخصصی دیده نمیشود. در وزارت بهداشت، دانشجویانی که کار بالینی انجام میدهند، حتما بهصورت تماموقت و زیر نظر اساتید خودشان، مراجعان و بیماران را میبینند، بهخصوص در دوره دکترا که یکسال دورههایی را میگذرانند و به پختگی میرسند. بهنظر من اگر طلاب وارد چنین مقوله تخصصیای شوند، خلط موضوع و دخالت است. بهدلیل همین، تمام روانشناسان، انجمنها و خود سازمان نظام روانشناسی هم با این طرح مخالفت کرده است. بهطور کلی ما تا حدودی شاهد دخالت بعضی نمایندگان و حتی بعضی وزارتخانهها و سازمان در فعالیتهای روانشناسان و سازمان هستیم درحالیکه سازمان، مستقل است و هیچ ربطی به دولت ندارد. مثلا وزارت صمت تهدیدها و دخالتهایی درمورد سازمان و روانشناسان انجام میدهد که اصلا کار آنها این نیست.
برای چنین موضوعاتی که دولت اجازه مداخله نهادهای دیگر را میدهد، ما بارها مکاتبه کردیم مبنی بر اینکه همانطور که سازمان نظام پزشکی بهطور مستقل فعالیت خودش را دارد، سازمان نظام روانپزشکی هم باید استقلال داشته باشد. ممکن است داخل سازمان کمبودها و مشکلاتی داشته باشیم، اما خودمان بر این مسائل تمرکز کردیم و در حال تغییر و اصلاح هستیم. اینکه به این صورت با مداخله و هجمه واردکردن بخواهند استقلال این سازمان و اعضا را بگیرند، کار عبث و بیهودهای است. سازمان نظام روانشناسی هم مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده است.
رشته روانشناسی و مشاوره بسیار رشته حساسی است. به باور من، روحانیون باید سمت امور مذهبی بروند و اگر بخواهند اموری را مطرح کنند که مغایر علم روانشناسی است، آسیبزننده خواهد بود. مگر روحانیای که علاوه بر تحصیلات حوزوی، دانشآموخته روانشناسی و مدرک کارشناسیارشد یا دکترای مشاوره داشته باشد. حتی همین بهاصطلاح روانشناسانی که بهنام روانشناسان زرد معروف هستند هم ممکن است حرفهای درستی بزنند، اما عمومشان کاملا به امور تخصصی روانشناسی ناآشنا هستند. هدف ما هم این است که سازمان بهقدری تقویت شود که بتواند مقابل دخالتها و رفتارهای غیرتخصصی بایستد.»