انگیزه قاتل الهه سرقت نبود
بهمن فرزانه، متهم به قتل الهه حسیننژاد، دیروز گفته است که انگیزهاش از قتل این زن ۲۴ ساله، سرقت نبوده است.

بهمن فرزانه، متهم به قتل الهه حسیننژاد، دیروز گفته است که انگیزهاش از قتل این زن 24 ساله، سرقت نبوده است. خبرگزاریهای فارس و تسنیم گزارش دادهاند که در پی بررسیهای اخیر پرونده قتل الهه حسیننژاد، اعترافات متهم با تناقضهای جدی روبهرو شده است. او که پیشتر انگیزه خود از این جنایت را سرقت عنوان کرده بود، اخیراً در اظهارات جدید خود از این ادعا عدول کرده است.
بررسیها نشان میدهد، طلاهای مقتول به سرقت نرفته و این موضوع، فرضیه سرقت را با تردید مواجه ساخته است. بااینحال بهدلیل ناپایداری در اعترافات متهم، نمیتوان بهصورت قطعی به اظهارات فعلی او استناد کرد. تسنیم در این باره نوشته است: «بررسیها نشان میدهد، طلاهای مقتول به سرقت نرفته و این موضوع، فرضیه سرقت را با تردید مواجه کرده است.» دیروز اعتمادآنلاین هم گفتوگویی با متهم به قتل الهه حسیننژاد منتشر کرد.
این سایت دیروز در این باره نوشت: «هرچند در ابتدا گفته شده بود، الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلباش برخورد کرد، اما بهمن در گفتوگویی که روز گذشته با خبرنگاران انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است.» بهمن فرزانه در این گفتوگو گفته است: «من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ، مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در میدان آزادی پیاده کردم و در همان میدان آزادی منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقهای ایستاده بودم تا باز هم از اسنپ مسافر بگیرم. الهه اول صندلی عقب نشسته بود. او گفت، برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلندبلند صحبت میکرد و از دوستانش و زندگی خصوصیاش میگفت.
بعد که تلفن را قطع کرد، سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرفهایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگیات صحبت میکنی و این حرفها را به همه میگویی؟ میخواستم نصیحتاش کنم. باتوجه به اختلافهایی که با زنم داشتم و حرفهایی که پشتسرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه میگفت، تو افسردهای و زندگی اینطوری نیست. او من را تحقیر میکرد. الهه روی صندلی جلو بود.
بعد از اینکه چاقو را زدم، جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا. دومین گوشی، کف ماشین افتاده بود. قبلاً هم پیش آمده بود که مسافر چیزی در ماشین جا میگذاشت. من آن را به اسنپ میدادم. گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چندروز که عکسهای الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشتهام، همان دختری است که دنبالش میگردند، ترسیدم و گوشی آیفون را به چاه توالت انداختم.»