هم شرقی، هم غربی با شرط منافع ملی/آیا دیدار با پوتین در تعارض با پیام مذاکره به ترامپ است؟
ایران باید با رجعت به مانیفست دیپلماسی خود و شعار «نه شرقی و نه غربی»، در بازخوانی مدرن این شعار، راهبرد مبتنی بر موازنه مثبت «هم شرقی و هم غربی» با ملاحظه شرایط منافعملی را پی بگیرد و از افراط و تفریط در روابط با سایر کشورها پرهیز کند و به دنبال ایجاد تعادل در روابط خود باشد.
از ابتدای پیروزی انقلاب، به واسطه نقشآفرینی آمریکا بهعنوان مهمترین حامی سلطنت پهلوی بعد از کودتای 28مرداد و نیز موج جهانی استکبارستیزی چپگرایانه و انقلابی و نیز سفر شاه مخلوع به ایالات متحده و واکنش متقابلِ منجر به اشغال سفارت، روند منازعه و مجادله با ایالات متحده سیر و شکلی حیثیتی-جهادی نزد انقلابیون در قدرت به خود گرفت و آمریکاستیزی تبدیل به یک پارادایم بلامنازع و مانیفست هویتی در نظام تازهآمده شد و بر همه سطوح و لایههای تصمیمگیری دامن گستراند. برخلاف آنچه که در شعار نقشبسته بر سر در وزارت امور خارجه حک شده و پیگیری دیپلماسی تعادلی و منطبق بر منافعملی فراتر از سوگیری معمول و متداول در جهان دوقطبی آن روزها را هدفگذاری کرده بود، این الزام ناخواسته هر چه جلوتر آمدیم، فربهتر نیز شد و در طول چند سال اخیر، پس از بسط نفوذ منطقهای و طرح ایران بهعنوان یک بازیگر مهم و بسیَطالید ژئوپلیتیکی و در پیامدش شتابگیری تنشها و تقابلهای گاه مستقیم و دوجانبه میان دو کشور و نیز حواشی و جنجالها پیرامون پرونده هستهای ایران و نقشآفرینی آمریکا در مرکز ثقل و بطن ماجرای اعمال تحریمها، روند تصاعدی دوچندانی نیز به خود گرفت.
موضوع تقابل با آمریکا در ابتدای امر، برآمده از خوی مبارزه با استعمار و استبداد و آزادیخواهی انقلابیون بود و عداوت و خصومت مشخص و متمرکزی روی آمریکا بهعنوان یک اصل اساسی و رکن رکین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نبود، آنچنان که محمد هاشمی رئیس سازمان صداوسیمای وقت، هفته گذشته در گفتوگو با سایت جماران دو خاطره و نقل قول جالب در این خصوص دارد و تصریح میکند که بنیانگذار انقلاب وقتی تصویر رژه نیروهای سپاه بر نقاشی پرچم آمریکا را دیدند، گفتهاند که «پرچم متعلق به مردم است، چرا به مردم آمریکا توهین میکنید؟» هاشمی در بخش دیگری از این گفتوگو نیز، مطرح میکند که وقتی شعار «مرگ بر شوروی» را از مراسم رسمی حذف کردیم، ایشان گفتند که «یا آن یکی (آمریکا) را هم حذف کنید یا هر دو را بگویید.»
این نکات و خاطرات نشان میدهد نگاه بنیانگذار انقلاب مبتنی بر حفظ تعادل و پرهیز از یکجانبهنگری در سیاست خارجی بود که در سالهای بعد مرسوم شد؛ چنانکه مبارزه با آمریکا را امری اصالتی و هویتی و ارزشی برای انقلاب ایران میدانستند. این روزها که بعد از فرازوفرودهای بسیار و دوباره آمدن ترامپ به کاخسفید، موضوع مذاکره با آمریکا در فضای سیاسی و رسانهای پرطنین شده و پیرامون آن حرف و سخن بسیار است، رجوع به آن نگاه تعادلی و پرهیز از افراط و تفریط در این مقوله بسیار مهم و تعیینکننده است. اکنون که زمزمههای مذاکره با آمریکا ازیکسو و امضای توافق راهبردی با روسیه از سوی دیگر، مطرح شده؛ لازم است که در مقوله تعیین راهبرد و نیز رویکردهای رسانهای، ضمن تاکید بر لزوم تعامل سازنده با سایر کشورها، از افراط و تفریط در زمینه پیوستهای رسانهای و بسترسازی دیپلماتیک در خصوص پیگیری مقوله مذاکره با آمریکا یا همکاری راهبردی با روسیه، احتیاط لازم را مبذول داشت تا نتیجه معکوس حاصل نشود و بهترین مسیر در راستای منافع ملی طی شود.
میدانیم که حلوفصل مناقشه با ایالات متحده و یا بهتر بگوییم کاهش روند تنش چند دهساله و همیشه روبهتزاید، یکی از مهمترین مقولات مبتلابه دستگاه دیپلماسی کشور است و ادامه روند فعلی بازی باخت-باخت برای طرفین را رقم میزند. در این میان، با توجه به حساسیتهای مضاعف برجایمانده از چند دهه تقابل و تخاصم دوجانبه، صحنه را بهمثابه میدان مینی کرده است که حرکت در آن ظرافت دوچندان میطلبد. دیپلماسی «تعاملی-تعادلی» راهبردی است که به دنبال ایجاد تعادل میان منافع ملی و تعامل با سایر بازیگران بینالمللی است. این راهبرد، نه انزواطلبی را میپذیرد و نه تسلیم بیچونوچرا در برابر خواستههای دیگران. در شرایط کنونی، ایران با توجه به تحریمها و فشارهای بینالمللی، نیازمند اتخاذ چنین رویکردی است. نحوه مذاکره با آمریکا، بهعنوان یک گزینه روی میز، همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است؛ اما چگونگی بسترسازی و تعیین راهبرد در این مقوله باید با احتیاط و هوشیاری کامل همراه باشد. ازیکسو، نباید به این مذاکرات بهعنوان تنها راهحل مشکلات کشور نگاه کرد و یا چنین برداشتی را در طرف مقابل ایجاد کرد و از سوی دیگر، نباید از فرصتهای موجود برای رفع برخی از تحریمها غافل شد و با رویکرد انفعالی دست بر سینه گذاشت و زمینه را برای مدیریت ترامپ توسط تندروهای مختلف داخلی و دشمنان نامونشاندار خارجی مخالف ایران مهیا کرد. از طرف دیگر، فرصت فعلی در امضای توافق راهبردی با روسیه، گامی مهم در جهت تقویت روابط دوجانبه و تعمیق همکاریها است. چنین توافقاتی، میتواند بهعنوان مکمل مذاکرات با آمریکا عمل کند و به ایران قدرت چانهزنی بیشتری بدهد و برخلاف انگارههای برخی یک امتیاز و فرصت در صحنه دیپلماسی تعاملی-تعادلی برای ایران و دولت چهاردهم در شرایط فعلی است و نباید به دلیل تاکید بر مذاکره با آمریکا، در روابط با روسیه دچار افراط و تفریط شویم. روسیه، بهعنوان یک بازیگر مهم جهانی میتواند نقشی تعادلبخش در دیپلماسی تعاملی و انسجاممدار مدنظر پزشکیان باشد. در نهایت، میتوان گفت که دیپلماسی ایران باید بر اساس اصول تعامل تعادلی پیش رود. این بدان معناست که ایران باید همزمان با حفظ استقلال و منافع ملی، به دنبال تعامل سازنده با سایر کشورها باشد. همچنین، ایران باید با رجعت به مانیفست دیپلماسی خود و شعار «نه شرقی و نه غربی»، در بازخوانی مدرن این شعار، راهبرد مبتنی بر موازنه مثبت «هم شرقی و هم غربی» با ملاحظه شرایط منافعملی را پی بگیرد و از افراط و تفریط در روابط با سایر کشورها پرهیز کند و به دنبال ایجاد تعادل در روابط خود باشد.