درباره عکسی از موتورهای برقی اداره پست که در سال ۱۴۰۱ وارد ناوگان شدند
پستچی بیاعصاب
ظاهراً یکبار آماری از کم شدن آلایندهها و صرفهجویی در مصرف سوخت به وسیله موتورهای برقی از سوی مدیران پست در سال ۱۴۰۲ ارائه شده که البته با توجه به تعداد موتورها خیلی چشمگیر نبود. اما سوالم اینجاست که اگر طرح موفق بود چرا کسی پی ماجرا را نگرفت و اگر شکست خورد چرا کسی گردن نمیگیرد.
پستچی زنگ زد. پستچی خیلی بیاعصاب زنگ زد. بدوبدو خودم را دم در رساندم. یک آب معدنی کوچک هم برایش بردم. آب را تعارف کردم و نامه را گرفتم. جرعهای نوشید و کمی اخمش باز شد. پرسیدم چرا اینقدر بیاعصابی؟ گفت قرار بود نامهرسان باشم، شدم بستهرسان، شدم پیکموتوری بیجیره و مواجب.
صبح به صبح صد تا کیسه لباس و کفش و فلان و بهمان را در خورجین این لگن میریزم و آواره کوچههای شهر میشوم. به موتورش اشاره کردم و گفتم مگر قرار نبود موتورهایتان را برقی کنند؟ گفت دلت خوشه عامو...
اول اینکه موتور برقی به درد کار ما نمیخورد بعد هم دو سال پیش یک نمایشی دادند و یک پولی را به شاخ گاو زدند و... اگر شما دیدی من هم دیدم. این حرفها را که زد یاد دو سال پیش افتادم. بهمن ۱۴۰۱ بود که در سردر باغ ملی با حضور شهردار تهران و وزیر ارتباطات وقت و... از «موتورهای برقی هوشمند پست» رونمایی شد.
خاطرم آمد که طرح با همکاری وزارت ارتباطات، شهرداری تهران، سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان اوقاف و امور خیریه اجرایی شده بود. در طرح قرار بود موتورها را به نامهرسانها به قیمت ۸۵ میلیون تومان تحویل دهند که ۲۵ میلیون را برای کاهش آلودگی هوا تخفیف میدادند. میماند ۶۰ میلیون که تا ۲۰ ماه مبلغ ۲ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان و مابقی تا ۵ سال مبلغ ۴۰۰ هزارتومان به عنوان وام از حساب نامهرسان کم میشد.
قرار بود در مرحله اول ۱۰۰ موتور به صورت پایلوت در طرح آزمایشی قرار بگیرند. در خبرگزاریها سرچ کردم جز یکی دو خبر چیزی ندیدم. ظاهراً یکبار آماری از کم شدن آلایندهها و صرفهجویی در مصرف سوخت به وسیله این موتورها از سوی مدیران پست در سال ۱۴۰۲ ارائه شده که البته با توجه به تعداد موتورها خیلی چشمگیر نبود. اما سوالم اینجاست که اگر طرح موفق بود چرا کسی پی ماجرا را نگرفت و اگر شکست خورد چرا کسی گردن نمیگیرد.