| کد مطلب: ۱۹۷۲۷

درباره کابینه پزشکیان و یادآوری موقعیت خاتمی و روحانی در زمان معرفی وزرا

زمان همراهی است، نه قهر و دوری

محمدجواد نصراصفهانی، پژوهشگر سیاسی

زمان همراهی است، نه قهر و دوری

نباید فراموش کرد که میزان موفقیت رئیس‌جمهور، به‌عنوان پیونددهنده در یک دولت ترکیبی، به مدیریت و پایگاه اجتماعی وی و میزان نجابت نیروهای شکست‌خورده در انتخابات بستگی خواهد داشت. جامعه کارشکنی‌های افراطیون در دوران خاتمی و روحانی را هنوز از یاد نبرده است. باید از گذشته درس گرفت و آن را چراغ راه آینده کرد. بر این اساس، اکنون زمان همراهی با پزشکیان است نه زمان قهر و دوری.

رئیس‌جمهور، مسعود پزشکیان، روزهای سختی را سپری می‌کند. در ایستگاه معرفی کابینه قرار گرفته است؛ کابینه‌ای که وی علاقه‌مند است آن را یک دولت وفاق ملی معرفی نماید.

اگر تا هفته قبل، هواداران رقیب انتخاباتی پزشکیان، بی‌محابا بر نامزدهای احتمالی عضویت در کابینه چهاردهم می‌تاختند، با معرفی کابینه پزشکیان به مجلس برای کسب رای اعتماد، طیف گسترده و متنوعی از مخالفان رقیب انتخاباتی پزشکیان، دست به نقد عملکرد پزشکیان در انتخاب نامزدهای عضویت در کابینه چهاردهم زدند.

یک سوی این طیف گسترده و متنوع، افرادی هستند که شکست زودهنگام دولت پزشکیان را معادل پهن کردن فرش قرمز پیش پای افراطیون شکست‌خورده می‌دانند و سوی دیگر این طیف، افرادی هستند که در انتخابات شرکت نکردند و شانسی برای اصلاح و تغییر قائل نیستند. در میانه این طیف هم، افرادی هستند که در اعلام هر نوع موضعی، همچنان جانب احتیاط را در پیش گرفته‌اند و با کلی‌گویی سعی دارند امکان حرکت به سوی هر یک از دو سوی این طیف را همچنان برای خود حفظ کنند.

برای بررسی چرایی این رفتار باید به سه ماه قبل بازگشت؛ زمانی که با اعلام برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری، جبهه اصلاحات اعلام نمود در این دوره از انتخابات زیر بار کاندیدای نیابتی نخواهد رفت. با آغاز ثبت‌نام از نامزدهای کسب پُست ریاست‌جمهوری، جبهه اصلاحات از بین افرادی که برای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرده بودند، اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و مسعود پزشکیان را به‌عنوان نامزدهای اختصاصی خود معرفی کرد.

پس از اعلام اسامی کاندیداهای تاییدصلاحیت‌شده از سوی شورای نگهبان، مشخص شد در بین شش نامزد تاییدصلاحیت‌شده، تنها صلاحیت دکتر مسعود پزشکیان از نامزدهای معرفی‌شده توسط جبهه اصلاحات، مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است. با آغاز تبلیغات انتخابات، پزشکیان، همانگونه که پیش‌تر و به‌هنگام ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم اعلام کرده بود، خود را فردی بدون عضویت حزبی معرفی کرد و هدف اصلی از نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری را افزایش مشارکت در انتخابات اعلام کرد. به‌رغم این موضع‌گیری صریح، افراد شاخص جبهه اصلاحات، از اولین ساعات شروع تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری با حضور در ستاد انتخاباتی پزشکیان با انتشار بیانیه و کلیپ، حمایت خود را از نامزدی دکتر مسعود پزشکیان اعلام کردند.

در شرایطی که اصلاح‌طلبان و بخشی از اصولگرایان به حمایت از پزشکیان برخاستند، وی تنها توانست حدود ۲۷درصد جامعه دارای حق رای را با خود همراه کند. با این وجود، اگر از هر انسان منصفی سوال شود که اصلاح‌طلبان در انتخاب مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور چهاردهم چه نقشی داشتند، بدون شک با این پاسخ روبه‌رو خواهید شد که نقش آنها بسیار مهم و تعیین‌کننده بود.

به‌هرحال، اکنون و با معرفی کابینه توسط پزشکیان، همانگونه که در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز تاکید کرده بود، نشان داد که دولت وی نه دولت سوم خاتمی و نه دولت سوم روحانی است، بلکه دولت اول مسعود پزشکیان است. پزشکیان هیچ‌گاه در اظهارات و اعلام مواضعش تعهدی مبنی بر تشکیل یک کابینه کاملاً اصلاح‌طلب را نداده بود. بلکه همواره بر تعدیل و دوری از افراط و تفریط تاکید داشت. بنابراین، از وی نباید انتظار داشت که اولویت‌های دولتش با اولویت‌های سیاسی-اجتماعی اصلاح‌طلبان انطباق کامل داشته باشد. هرچند امکان همپوشانی بخشی از آنها در آینده، دور از ذهن نیست.

شاید اگر مجلس دوازدهم معتدل بود و جامعه استقبال بهتر و بیشتری از پزشکیان کرده بود، کابینه مقبول‌تری به مجلس پیشنهاد می‌شد. همانگونه که در خرداد ۱۳۷۶ اتفاق افتاد. خاتمی حدود ۵۵درصد واجدان شرایط رای‌دهی و اندکی بیش از یک‌سوم مجلس پنجم را با خود به همراه داشت. بر این اساس، سیدمحمد خاتمی کابینه‌ای معرفی نمود که در یک سوی آن دری نجف‌آبادی، حسین مظفر و محمد شریعتمداری و در سوی دیگر عطاءالله مهاجرانی، مصطفی معین و عبدالله نوری بودند.

در آن روزگار، در مجلس پنجم، نه‌تنها وزن نیروهای میانه‌رو قابل توجه بود بلکه خاتمی پشتوانه رای اجتماعی قابل توجهی داشت. یا در زمانه خرداد ۱۳۹۲، روحانی حدود ۳۷درصد  واجدان شرایط رای‌دهی و اندکی کمتر از یک‌سوم مجلس نهم را با خود به همراه داشت. با این وجود، به هنگام معرفی دولت اول روحانی، افرادی همچون جعفر توفیقی، احمد مسجدجامعی و علی یونسی به مذاق مجلس نهم خوش نیامدند. حال در روزگار پزشکیان و مجلس دوازدهم چه انتظاری می‌توان داشت؟ در واقع، خاتمی و روحانی کوشیدند با ایجاد یک دولت ترکیبی، کابینه را به سمتی سوق دهند که بیش از ۵۰درصد جامعه و مجلس را با خود همراه سازند.

این کُنِش از آنجا ناشی می‌شود که در کشور ما، برخلاف کشورهای توسعه‌یافته که اساسنامه و مرامنامه احزاب، خط‌مشی حزب را تعیین می‌کند، این افراد هستند که خط مشی‌ها را تعیین می‌کنند. بنابراین از یک سو، سهم هریک از جریان‌ها هیچ‌گاه به‌طور دقیق مشخص نمی‌شود و از سوی دیگر، تشکیل کابینه‌ای یکدست هم موفق نخواهد بود. شاید بر همین اساس، دولت‌هایی نظیر دولت‌های نهم، دهم و سیزدهم که یکدست چیده شدند نتوانستند همچون دولت‌هایی نظیر دولت‌های هفتم و یازدهم که به صورت ترکیبی بودند موفق عمل نمایند.

باید پذیرفت شرایط امروز با روزگار خاتمی و روحانی متفاوت است. جامعه در قیاس با آن روزگار رادیکالیزه‌تر شده است. پزشکیان در این روزگار با حمایت حدود ۲۷درصد از واجدان شرایط رای‌دهی و بدون حمایت قابل توجه مجلس، گام در مسیر معرفی کابینه برداشته است. حدود ۵۰درصد جامعه در انتخابات شرکت نکردند و بنابراین سهم آنها در کابینه چهاردهم قابل تعیین نیست. در چنین شرایطی تشکیل دولت فراجناحی، دولت وفاق ملی یا عناوینی از این دست، به‌رغم تاکید دکتر مسعود پزشکیان، تا حدی دور از واقعیت است.

با وجود تمام این مسائل و مشکلات، کشور نه صرفاً با جابه‌جایی افراد و تغییرات ظاهری در کابینه بلکه با تغییر سیاست‌ها می‌تواند از مشکلات و گرفتاری‌ها خارج گردد. بر همین اساس، کابینه را هم صرفاً از روی نام‌ها یا عناوین و به صورت صفر یا صد نمی‌توان قضاوت کرد. انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم پیام‌های زیادی داشت. بیش از خاستگاه فکری اعضای کابینه، این مهم باید مدنظر باشد که اعضای کابینه چهاردهم و مسعود پزشکیان پیام‌های این انتخابات را درک کرده باشند.

پزشکیان اگر نیازمند حمایت و پشتیبانی مردم در جهت رشد سرمایه اجتماعی دولت خود است، باید مانعی در برابر آزادی‌های سیاسی-مدنی و افکارعمومی نباشد. تجربه رفتارهای پوپولیستی بعضی از دولت‌های گذشته را نباید فراموش کند. این رفتارها قادر نخواهند بود بی‌اعتمادی ناشی از مشکلات ملموس معیشتی و اجتماعی را حل کند. خوشبختانه، نوع نگرش و دیدگاه پزشکیان با این نوع رفتارها فاصله قابل‌توجهی دارد. رویکرد کلان دولت توسط رئیس‌‌جمهور تعیین می‌شود.

اعضای کابینه ملزم به اجرای سیاست‌های مسعود پزشکیان هستند. اتاق‌های فکر مستقل از دولت در زمینه تعیین رویکردها و برنامه‌ها کمک‌حال مفید و مثمرثمری برای دولت پزشکیان خواهند بود. باید به پزشکیان مهلت داد تا به برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی‌اش عمل کند. نباید فراموش کرد که میزان موفقیت رئیس‌جمهور، به‌عنوان پیونددهنده در یک دولت ترکیبی، به مدیریت و پایگاه اجتماعی وی و میزان نجابت نیروهای شکست‌خورده در انتخابات بستگی خواهد داشت. جامعه کارشکنی‌های افراطیون در دوران خاتمی و روحانی را هنوز از یاد نبرده است. باید از گذشته درس گرفت و آن را چراغ راه آینده کرد. بر این اساس، اکنون زمان همراهی با پزشکیان است نه زمان قهر و دوری.

توانایی دولت پزشکیان بر حل مشکلاتی که به او و دولتش به ارث رسیده، از افراد و عناوین آنها مهمتر است. هنوز چیزی تمام نشده است. نقش کارگزاران دولت در سطح استان‌ها که ارتباط ملموس‌تری با جامعه دارند، شاید مهم‌تر از نقش اعضای کابینه باشد. به‌طور قطع، نقش دکتر مسعود پزشکیان در انتخاب کارگزارانش در سطح استان‌ها هنوز پابرجاست. در پایان لازم به یادآوری است که نه پزشکیان معجزه‌‌گر است و نه از وی انتظار معجزه داشتن معقول است. منتها حرف آخر را هم نباید در اول راه زد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی