| کد مطلب: ۱۹۵۹۷
هم کنشگری هم انتقاد

ارزیابی تحلیلگران از نسبت حضور در انتخابات و طرح انتقادات از دولت پزشکیان

هم کنشگری هم انتقاد

پس از اعلام لیست پیشنهادی وزرا از سوی رئیس‌جمهوری بسیاری از فعالان سیاسی و بخشی از جامعه به وضوح دغدغه و نگرانی خود را از انتخاب وزرای کشور و آموزش و پرورش اعلام کردند که شاید بتوان گفت که حاکی از تبدیل شدن نقد به مثابه یک امر سیاسی به یک کنش هدفمند، پیگیرانه و پرسشگرانه دارد؛ هرچند که از سوی نخبگان سیاسی و افراد آشنا به امر سیاسی رخ داده باشد. چقدر از این انتقادها از سوی سهم‌خواهانی پیش رفته که به دنبال جایگاهی بوده‌اند که به آن نرسیده‌اند؟ چه میزان از روی دلسوزی انتقاد کردند و مرز بین کنشگری سیاسی، انتقاد و اظهارنظرهای احساسی کجاست و وظیفه رئیس‌جمهور نسبت به این انتقادها چیست؟ هم‌میهن در پاسخ به این پرسش‌ها گفت‌وگوهایی با اساتید علوم سیاسی و فعالان سیاسی داشته است که در ادامه این گزارش می‌خوانید.

نقد به دولت چهاردهم، با فاصله اندکی از انتخاب مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب آغاز شد. اصلاح‌طلبان او را روزنه امیدی برای بازگشت خود به قدرت و عبور از حاکمیت جریان تندرو خالص‌سازی که اداره کشور را برعهده داشت می‌دانستند. انتقادها به او ابتدا از خبرهایی که از شورای راهبری و لابی‌هایی که برای معرفی افراد خاص به او مطرح می‌شد آغاز شد و پس از ارائه لیست اعضای کابینه به اوج خود رسید. پزشکیان در زمان تبلیغات آنچنان در مقابل جریان تندرو حاکم ایستاده بود که کسی فکرش را نمی‌کرد با چنین کابینه‌ای روبه‌رو شود.

او پس از پیروزی در دور اول انتخابات وعده داده بود برای بازگشت به عدالت گم‌شده و تأمین آزادی‌های محدودشده و رفع موانع پیشرفت همه‌جانبه ایران، اصلاح رویکردهای نادرست و رویه‌های نامناسب حکمرانی در جهت خواست و رضایت عموم مردم گام برخواهد داشت که در انتخاب و اعلام برخی وزرا از جمله وزیر آموزش و پرورش، وزیر کشور و وزیر اطلاعات رنگ باخت و همین سه انتخاب صدای معترضان را بلندتر کرد و آنها را با این پرسش انتقادی اساسی روبه‌رو کرد که چطور می‌شود به دنبال تامین آزادی بود و از چنین کابینه‌ای رونمایی کرد؟

او در زمان تبلیغات انتخابات با صراحت صحبت کرده بود، مواضع خود را محکم بیان کرده و زمانی که انتخابات به دور دوم رسید، به تشریح دلایل عدم مشارکت مردم در انتخابات هم پرداخت:«همه دیدیم در مرحله اول انتخابات حدود 60 درصد مردم نیامدند، بسیاری از آنان از صندوق رای خود را کنار کشیدند، چون نمی‌خواستند مشارکت‌شان را مصادره به مطلوب کنند.» (بخشی از سخنان مسعود پزشکیان در تبلیغات دوره دوم انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم)

«دولت وفاق ملی» عبارتی بود که پزشکیان نخستین بار پس از پیروزی در انتخابات به آن اشاره کرد. وی یک روز پس از پیروزی در مرحله دوم انتخابات در بیانیه خود اعلام کرد که از ایــن پــس بــه دنبــال پیشــبرد گفــت‌و‌گــو، همگرایــی و وفــاق ملــی در حکومــت بــرای بازگشــت بــه مــردم و اهتمــام بــه مســائل جامعــه در همــه عرصه‌هــای اقتصــادی، اجتماعــی، فرهنگــی و سیاســی خواهــد بــود؛ «مــن در پــی آن هســتم کــه بــا تفاهــم و همــکاری همــه ارکان حاکمیــت، مجلــس و قــوه قضائیــه تنــش و واگرایــی را از نهــاد سیاســت و حکمرانــی دور کنــم.»

اما او حالا در معرض انتقادات جدی و اساسی است. از اظهارنظرهای شخصی افراد و شخصیت‌های سیاسی گرفته تا تذکر گلایه‌آمیز جبهه اصلاحات، نگرانی افراد و گروه‌ها از تصمیمات رئیس‌جمهوری که به گفته اطرافیان او مردی لجباز، جسور و صادق است بالا گرفته است. محمد فاضلی که از طرفداران پروپاقرص او بود در انتقاد به برخی اسامی نوشته بود که داشتن آدم‌هایی از همه کابینه‌ها، توافق‌سازی یا ساختن دولت وفاق ملی نیست و سرمایه‌های اجتماعی با شنیدن نام برخی از آنها کهیر می‌زند. هرچند که معتقد بود نتیجه کنش سیاسی قابل تضمین نیست.

بسیاری نیز به عدم برگزاری نشست خبری و تعامل او با رسانه‌ها که زبان مردم هستند انتقاد داشتند، شایعاتی مبنی بر اینکه پزشکیان جلساتی درباره تعویض برخی از وزرای پیشنهادی برگزار می‌کند نیز مطرح شد اما در نهایت پزشکیان با توئیتی همه را به صبر و خویشتنداری دعوت کرد و گفت که صبر کنید کابینه کار کند و آن‌را از روی عملکردش نقد کنید.  آنچه روشن است در این مدت کوتاه با ظرفیت‌های مختلف و متفاوتی از کنشگری سیاسی روبه‌رو بودیم و طیف گسترده‌ای از رفتارها در مقابله با یک امر سیاسی که به صورت ناگهانی خود را به شرایط کشور تحمیل کرد رخ داد؛ مردم ما بخشی از کنشگری سیاسی خود را با عدم مشارکت در انتخابات به رخ حاکمان کشاندند و عده‌ای نیز به صورت سازمان‌یافته‌تر و از طریق تشکل‌های مدنی و معدود احزاب و فضای مجازی به کنشگری سیاسی دست زدند و حالا در این مدت کوتاه پس از اعلام لیست پیشنهادی وزرا از سوی رئیس‌جمهوری بسیاری از فعالان سیاسی و بخشی از جامعه به وضوح دغدغه و نگرانی خود را از انتخاب وزرای کشور و آموزش و پرورش اعلام کردند که شاید بتوان گفت که حاکی از تبدیل شدن نقد به مثابه یک امر سیاسی به یک کنش هدفمند، پیگیرانه و پرسشگرانه دارد؛ هرچند که از سوی نخبگان سیاسی و افراد آشنا به امر سیاسی رخ داده باشد. چقدر از این انتقادها از سوی سهم‌خواهانی پیش رفته که به دنبال جایگاهی بوده‌اند که به آن نرسیده‌اند؟ چه میزان از روی دلسوزی انتقاد کردند و مرز بین کنشگری سیاسی، انتقاد و اظهارنظرهای احساسی کجاست و وظیفه رئیس‌جمهور نسبت به این انتقادها چیست؟

هم‌میهن در پاسخ به این پرسش‌ها گفت‌وگوهایی با اساتید علوم سیاسی و فعالان سیاسی داشته است که در ادامه این گزارش می‌خوانید.

علی بیگدلی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی:

خلأ نقد سیاسی و ساختاری منجر به بحران می‌شود

bigdeli

علی بیگدلی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است همه رؤسای‌جمهور در ایران در چارچوب ایدئولوژی حاکمیت حرکت می‌کنند و به همین دلیل صحبت‌های آن‌ها قبل و بعد از ورود به سیستم ممکن است فرق داشته‎باشد. او در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره کنشگری سیاسی و انتقاد به کابینه سخن گفت که در ادامه می‌خوانید.

‌پس از روی کارآمدن مسعود پزشکیان و تشکیل شورای راهبری انتقادات فراوانی به لابی‌های سیاسی و سهم‌خواهی‌ها و در ادامه نیز کابینه معرفی‌شده از سوی او مطرح شده است. این نقدها چقدر سمت و سوی کنشگری سیاسی دارند و چقدر واکنش‌های احساسی هستند که از سوی بخشی از مردم و فعالان سیاسی برانگخته شده است؟

یکی از مشکلات اساسی ما نبود یک استراتژی است که موجب می‌شود هر گروه و جمعیت و حزبی نسبت به رویدادها اظهارنظر ‌کنند و این باعث لَنگی حرکت می‌شود. از طرفی نیز جامعه ما فاقد یک ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. ما با ساختار حرکت نمی‌کنیم، بلکه با تغییر آدم‌ها حرکت می‌کنیم و نبود یک ساختار منظم و اثبات‌شده باعث می‌شود گروه‌ها و افراد شاید بی‌ارتباط با مسائل سیاسی هم در ارتباط با مسائل سیاسی اظهارنظر ‌کنند و این موجب کندی حرکت سیاسی ‌شود.

در واقع ما با دو مشکل روبه‌رو هستیم، اول، نبود یک استراتژی تنظیم‌شده و همچنین نبود یک ساختار منظم سیاسی و اقتصادی که جامعه ما را از ابتدای انقلاب دچار یک سرگردانی و بلاتکلیفی کرده است که در هر دوره‌ای و در زمان هر رئیس‌جمهوری این‌چنین چالش‌هایی داریم. درحالی‌که اگر به کشورهای غربی نگاه کنید، اگرچه در آمریکا نیز اخیراً این‌چنین شده اما در اروپا به دلیل اینکه نقد سیاسی ساختار یافته است هیچ‌وقت چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، اما ما به دلیل دو خلأ که در نقد سیاسی و ساختاری داریم همیشه دچار بحران می‌شویم.

از طرفی نیز سیاست خارجی به گونه‎ای تعریف شده که کابینه هیچ‌کدام از دولت‌ها استقلال عمل را نداشتند و خود رئیس‌جمهور و اعضای کابینه قادر نیستند یک سیاست مستقل داشته‎باشند. مسئله بعدی این است که کابینه آقای پزشکیان یک کابینه ترکیبی است. در درون کابینه با این ترکیب قطعاً اختلاف‌نظرهای عمیقی وجود خواهد داشت و این ناسازگاری ظاهراً به دلیل این بوده که دل همه آن‌هایی که در تنظیم روابط داخلی و خارجی دخالت دارند را به دست آورند اما به نظر من ترکیب نامتناسبی حتی برای مدیریت کردن است.

‌همه معتقدند که «در نهایت رئیس‌جمهور تصمیم‌گیرنده است، اما ایشان هم نسبت به حرف‌هایی که در دوران تبلیغات گفتند مسئول هستند و بخشی از عملکرد ایشان ناشی از آن حرف‌ها نیست»؛ فکر می‌کنید نحوه برخورد رئیس‌جمهور با این انتقادها چگونه باید باشد؟

رئیس‌جمهور زمانی که وارد مبارزات انتخاباتی می‌شود بیرون از چارچوب‌های نظام اظهارنظر می‌کند و وعده‌هایی می‌دهد، اما زمانی که فرمان ریاست را به دست بگیرد  باید درون نظام کار ‌کند و ناچار است چارچوب‌های نظام را رعایت کند و در درون نظام با دیوارهای سخت و سنگینی مواجه است. از آنجایی که سیستم ما فاقد دستورالعمل‌های تنظیم شده است، در نتیجه هرکسی که وارد می‌شود ناچار است در قالب‌های موجود شکل بگیرد و کار کند.

‌پس می‌توانیم این حق را به عده‌ای بدهیم که در زمان تبلیغات معتقد بودند حرف‌هایی زده می‌شود که در زمان اجرا به آن‌ها عمل نمی‌شود و به همین دلیل عده زیادی در انتخابات شرکت نکردند. آیا می‌توانیم این را قبول کنیم که این نقطه‌نظر و انتقاد به حاکمیت و شخص رئیس‌جمهور قابل پذیرش است؟

ما در ساختار سیاسی و نوع ایدئولوژی حاکم بر این ساختار در دنیا نمونه هستیم و چون ما در چارچوب ایدئولوژی حرکت می‌کنیم، ناچاریم منافع ملی را فدای مصالح مختلف کنیم و این کار را برای ما مشکل کرده است. بنابراین باید انتقادات را بتوان با این شرایط مقایسه کرد که همه خارج از نظام اظهارنظرهایی کردند، آقای روحانی هم این کار را کردند و زمانی که وارد مسئولیت شدند دیدند که دیگر نمی‌توانند براساس ادعاهایشان عمل کنند و رئیس‌جمهور اگر بخواهد رئیس‌جمهور بماند ناچار است که این کار را بکند و ما دیدیم که در دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی ایشان با مشکلاتی مواجه شد و آقای خاتمی هم همینطور.

بنابراین کسانی که رئیس‌جمهور می‌شوند باید بپذیرند وقتی وارد سیستم می‌شوند به ناچار همسو عمل‎ می‎کنند و اعتراضاتی که حتی اصلاح‌طلبان به رئیس‌جمهور دارند شاید مقداری بجا باشد؛ برای مثال کسی نمی‌تواند بگوید آقای خطیب نباشد چراکه او را رهبری تعیین می‌کند. به قول آقای پزشکیان به دنبال وفاق ملی هستند و اگر به دنبال وفاق ملی هستیم این کابینه همان وفاقی است که از آن سخن گفته است. اما اداره کردن این سیستم کار دشوار و سختی است و شاید آقای پزشکیان قدرت اداره کردن این تکثر و تعدد را نداشته باشد.

‌به این اشاره کردید که قبل از رئیس‌جمهور شدن افراد نظر خود را می‌گویند اما وقتی که وارد چارچوب کار می‌شوند مجبورند محدودیت‌ها را بپذیرند. آیا فکر می‌کنید جایگاه نقد و کنشگری در کشور ما این ظرفیت را دارد که باعث شود در پی این انتقادها رئیس‌جمهور از برخی محدودیت‌های خود خارج شود؟

بعید است که ایشان بتواند از آن چارچوب خارج شود. ایشان یکباره نرفتند در وزارت کشور برای انتخابات ثبت‌نام کنند، مقدمات و ملاقات‌هایی احتمالاً داشته و در آن‌ها احتمالاً تذکراتی داده شده که در چه موضوعاتی اظهارنظر کنند؛ بنابراین ورود ایشان از اول هدایت شده بوده وقتی در مناظرات می‌گویند من نیامدم چیزی را تغییر دهم و خط رهبری را دنبال می‌کنم، خب ایشان در همان روزهای اول تکلیف را مشخص کرده و به همین دلیل می‌گویم برخی از انتقاداتی که اصلاح‌طلب‌ها دارند خریداری ندارد چراکه مواضع خود را روز اول مشخص کرد اما گفت همه دست به دست دهیم و کشور را از این تحریم‌های سیاسی و اقتصادی رها کنیم و همین کار را هم کرده است و از هر درختی یک نفر را چیده و وارد کابینه کرده است.

‌فکر می‌کنید منتقدین در یک کنشگری سیاسی در حال انتقاد هستند یا اینکه مسئله سهم‌خواهی است که برخی دیگر مطرح می‎کنند؟

خیلی‌ها سهم‌خواهی کردند اما برخی هم به ترکیب موجود انتقاد دارند. نظر من این است که پس از گرفتن رای اعتماد این هجمه‌ها و انتقادها کم

خواهد شد.

سعید شریعتی عضو شورای مرکز حزب اتحاد ملت:

اغلب نقدها به دولت کنشگری سیاسی نیست

shariati-saeed

سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو حزب اتحاد ملت معتقد است آنچه در این مدت در انتقاد به رئیس‌جمهور رخ داده، یک کنشگری سیاسی نبوده چراکه کنشگری سیاسی حرکتی جمعی است و تنها گروهی که اکت سیاسی داشته اصلاح‌طلبان بوده‌اند و باقی انتقادها شخصی و انفرادی بوده است. او در گفت‌وگو با هم‌مهین توضیحاتی درباره انتقادات اخیر به رئیس‌جمهور داده است که در ادامه می‌خوانید.

‌انتقادها به دولت در این مدت گاهی از قالب نقد خارج شده و حالت هجمه به خود گرفته، چقدر از این انتقادها را کنشگری سیاسی باید در نظر گرفت و چقدر واکنش احساسی است؟

کنشگری سیاسی در واقع از سوی مجموعه‌های سیاسی و احزاب و سازمان‌ها و تشکل‌ها صورت می‌گیرد و بقیه تحلیل‌ها و مواضع افراد و اشخاص است چراکه اساساً کار سیاسی یک کار جمعی است. از طرف احزاب و سازمان‌ها به جز جبهه اصلاحات، موضع جمعی درباره ارزیابی کابینه آقای پزشکیان ندیدم. آن نامه نیز رنگ و بوی انتقادی که مشخصاً درباره مصادیق کابینه باشد نیست و بیشتر توصیه منتقدانه‌ای است که در مجموع می‌گوید کابینه‌ای که معرفی می‌شود باید نماد تغییر باشد. سایر مواضعی که در رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی از سوی افراد، کنشگران و فعالان مطرح شده بیشتر مواضع فردی است که می‌تواند مبتنی بر تحلیل و یا احساس باشد.

در مجموع معتقدم به جز موضع جبهه اصلاحات، مابقی مواضع شخصی و فردی بوده و در مجموع یک نارضایتی عمومی وجود دارد. هرچند در ارزیابی اولیه یک وفاق ملی صورت گرفته که به نظر می‌رسد رضایت عمومی از این ترکیب وجود ندارد. اینکه آیا این نارضایتی مبنا دارد و یا قابل برطرف شدن است و یا قابل توجیه است، نیازمند مشاهده دفاع آقای پزشکیان از کابینه خود در مجلس است.

‌برداشت من از حرف شما این است که این صحبت‌ها را نه باید کنشگری سیاسی در نظر گرفت و نه صحبت‌های احساسی، در واقع انتقاداتی است که از سوی اقشار مختلف مطرح شده است...

این امواج انتقادی طبع آشوبناک جامعه ایران است و هر انتقادی هم از این به بعد بشود، فضای رسانه‌ای آنقدر متکثر و متنوع است و دسترسی افراد به رسانه‌های مختلف متعدد و زیاد است که قابل کنترل نیست و نیازمند این است که تیمی همه این فضا را بتواند رصد کند و برای مواجهه با این انتقادها آمادگی داشته باشد. کار دولت و آقای پزشکیان در این شرایط بسیار دشوار است. این یک کنش سیاسی نبوده، و به این انتقادها نمی‌شود معنای کنش سیاسی داد الا اینکه یک نامه‌ای از طرف اصلی‌ترین جبهه حامی آقای پزشکیان منتشر شده که در آن نیز انتقاد مصداقی وجود ندارد و حرفی زده شده که درست است و آقای پزشکیان نیز موافق آن هستند که مردمی که به او رای دادند خواستار تغییر وضع موجود بودند و همکاران آقای پزشکیان باید نماد تغییر باشند و آقای پزشکیان باید توضیح دهند که این تیم نماد تغییر است و دفاعیات خود را بگویند.

برای مثال به دو وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت کشور انتقادات جدی وجود دارد و ارزیابی فعالان سیاسی درباره مهمترین وزارتخانه یعنی وزارت کشور ارزیابی مثبتی نیست و انتظار این است که سیاسی‌ترین رجل کابینه وزیر کشور باشد و آقای مومنی رجل سیاسی نیست. در مورد آقای کاظمی که به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی شده‌اند نیز از اعضای برجسته کارگروه‌های آقای پزشکیان نقدهایی شنیدم که اگر ۱۰۰ نفر را بتوانیم برای این سمت لیست کنیم، ایشان نفر صدم لیست هم نیست. در مجموع مستقل از فضای عمومی نقدی که به آقای پزشکیان و این فهرست وارد است، می‌بینیم اگر یکی دو نفر از این افراد در این کابینه نبودند، ۹۰ درصد از انتقادات نبود.

‌آیا منتقدین در یک کنشگری سیاسی در حال انتقاد هستند و یا اینکه سهم‌خواهانی هستند که به خواسته‌های خود در این دولت تاکنون نرسیده‌اند؟

مطلقاً از این واژه سهم‌خواهی بیزارم. عرصه سیاسی عرصه‌ای است که جریان‌ها و گروه‌ها به طور مشروع و قانونی سعی می‌کنند از طیف قدرت سهمی ببرند و این اشکالی ندارد و طبیعی است که به‌ویژه گروه‌های سیاسی فعال و حامی رئیس‌جمهور بگویند در پیروزی نقش داشتیم و می‌خواهیم در اداره امور همکاری کنیم. خود این کلیشه سهم‌خواهی بد است؛ اتفاقاً از سوی کسانی صورت می‌گیرد که در گذشته خود سهم‌خواهی داشتند و اینکه به صورت شفاف و روشن مشورت می‌دهند و می‌گویند چه کسی برای کدام گزینه بهتر است را نباید سهم‌خواهی گذاشت.

‌ناامیدی در پی این چینش کابینه ایجاد شد و یک‌بار دیگر کسانی که در این مدت برای روی کار آمدن ایشان فعالیت کردند را به نظر می‌رسد از سوی منتقدان و مخالفان شرکت در انتخابات زیر سوال برده است؛ این ناامیدی و انتقاد در پی آن چقدر درست است و کنشگری بدون تضمین را چقدر مسئولانه می‌دانید؟

من این را ناامیدی نمی‌دانم. این فضای نقد دولت با همین شدت باید ادامه پیدا کند. وقتی می‌گوییم آقای پزشکیان با محدودیت مواجه است این انتقادها می‌تواند اسباب چانه‌زنی را ایجاد کند و رئیس‌جمهور باید از این فضا استفاده کند و اگر درست از این فضا استفاده کند این نقد معنا پیدا می‌کند و منشأ امید می‌شود.

انتقادها به پزشکیان فرصت است

jalaeepoor

حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی  دانشگاه تهران در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره ضرورت نقد و کنشگری سیاسی سخن گفت که در ادامه می‌خوانید.

‌انتقادها به دولت در این مدت گاهی از قالب نقد خارج شده و حالت هجمه به خود گرفته، چقدر از این انتقادها را کنشگری سیاسی باید در نظر گرفت و چقدر واکنش احساسی است؟

درست است. اگر به انتقادها درست پاسخ داده نشود، طبیعی است که به هجمه تبدیل می‌شود. ببینید این انتقادها از چه زمانی اوج گرفت؛ زمانی که پزشکیان لیست وزرایش را به مجلس تقدیم کرد منتقدین از وزرای کشور، آموزش و پرورش و ورزش تعجب کردند. البته ده تا از وزرای او خیلی کیفی‌ و قابل دفاع‌اند و محصول کمیته‌ها و شورا‌های مشورتی‌اند. اما انتخاب آن سه نفر برای کثیری از کنشگران حامی پزشکیان غیرمنتظره بود. مضافاً در همین زمان هم جواد ظریف که ستاره همراهان پزشکیان بود، استعفا داد و قصه نگرانی‌ها تشدید شد. البته منتقدان پزشکیان دو نوع هستند و شایسته است آقای پزشکیان حداقل حرف منتقدین نوع اول را جدی بگیرد و آنها گروهی هستند که کنشگر سیاسی و دلسوز دولت پزشکیان هستند و در واقع سرمایه دولت او حساب می‌شوند و انتظار معرفی این سه نفر را نداشتند.

نوع دوم منتقدینی هستند که اصلاً به اثربخشی انتخابات با شرایط موجود سیاسی (یعنی در شرایطی که سیستم سیاسی مشکلات ساختاری دارد) امید نداشتند و چه‌بسا در انتخابات هم شرکت نکردند اما الان می‌گویند دیدید گفتیم که پزشکیان نمی‌تواند و یا حکومت به او اجازه تغییر نمی‌دهد و آیه یأس می‌خوانند. با این همه اولاً تا سه‌شنبه هفته دیگر باید صبر کرد و دید همه اعضای کابینه از مجلس رای اعتماد می‌گیرند یا نه؟ اگر همه اعضای کابینه رای بیاورند نقد ناقدان گروه دوم زیاد شنیده نخواهد شد. ثانیاً باید دید این دولت در عمل چکار می‌کند، و بعد به نقاط قوت و ضعف دولت پرداخت. ثالثاً پزشکیان به هر قیمت نباید با استعفای ظریف موافقت کند. ظریف نماد «هوشمندی، تغییر، انعطاف، مردمی‌بودن و امید دادن به مردم» بود.

نحوه برخورد رئیس‌جمهور به این کنشگری سیاسی یا انتقادها چگونه باید باشد؟

بله، نهایتاً تصمیم‌گیرنده پزشکیان است نه دیگر کنشگران، اما او در جریان تبلیغات انتخابات دو قول به مردم داد. قول اول اینکه با حکومت دعوا ندارد و می‌خواهد تعامل و کار کند و تاکنون این بخش را خوب انجام داده. قول دوم توجه به مطالبات و محرم دانستن مردم بود و او وعده تغییر داد. در این بخش کار پزشکیان می‌لنگد و از وقتی که رای‌ آورده با رسانه‌ها گفت‌وگویی نداشته است. تا حالا این مشکل را جواد ظریف با مصاحبه‌هایش حل می‌کرد. حالا که ظریف استعفا داده این بخش کار پزشکیان روی زمین است.

‌آیا منتقدین در یک کنشگری سیاسی در حال انتقاد هستند و یا اینکه سهم‌خواهانی هستند که به خواسته‌های خود در این دولت تاکنون  نرسیده‌اند؟

سهم‌خواهی بخشی‌ جدایی‌ناپذیر از سیاست‌ورزی است. کسبه در بازار به دنبال سود و پول هستند. کنشگران سیاسی هم از طرق قانونی دنبال گرفتن پست‌ها برای خدمت هستند. درست است که کنشگران «برای ایران» سیاست‌ورزی می‌کنند اما آن‌‌ها انتظار دارند افراد شایسته و مناسب برای خدمت به ایران به‌کار گرفته شوند. وزارت کشور، آموزش و پرورش و ورزش و جوانان ویترین دولت هستند. لذا شایسته است آقای پزشکیان به کنشگرانی که برای پیروزی او تلاش کردند برای تصمیماتش پاسخ درخوری دهد. مثلاً اگر پزشکیان نتواند ظریف را در خدمت دولتش حفظ کند، چگونه می‌تواند پاسخگوی سایر کنشگران پرتوقع‌تر باشد؟ توجه داشته باشید این خطا در دولت حسن روحانی هم رخ داد. وقتی او رای آورد، به تقاضاهای بدنه انتخاباتی و سیاسی خود توجه نکرد و به تدریج دولتش ضعیف شد، و اصول‌گراهای خالص‌ساز هم به حسن روحانی رحم نکردند.

‌ناامیدی در پی این چینش کابینه ایجاد شد این ناامیدی و انتقاد در پی آن چقدر درست است و کنشگری بدون تضمین را چقدر مسئولانه می‌دانید؟

در بالا اشاره کردم. انتقاداتی که هم‌اکنون به سه نفر از لیست دولت پزشکیان می‌شود، در واقع برای پزشکیان یک فرصت و  نقد رحمت است. امیدوارم سه‌شنبه همه کابینه او رای بیاورند، و ایشان هم جواد ظریف را برگرداند بلکه به ظریف‌های کابینه و دولت بیافزاید؛ دولتی که نتواند بدنه اجتماعی رای‌دهندگان و حامیان سیاسی‌ خود را حفظ کند، در اداره جامعه با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود.

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار