| کد مطلب: ۱۱۴۵۳

تروریسم و عمومی‏‌سازی راهبرد نرم

ابعاد پنهان و پیدای حادثه کرمان و اقداماتی که در قبال آن می‏‌توان انجام داد

Younesian-Majid مجید یونسیان

مجید یونسیان

روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی

حادثه دلخراش کرمان که گروهی انسان بی‌گناه را به خاک و خون کشید، هشداری است که باید جدی گرفت. بیش از چهار دهه است که کشور ما با پدیده تروریسم روبه‌روست و تاکنون هزینه‌های انسانی و مالی فراوانی را پرداخته است. این تروریسم از کشتن چهره‌های سیاسی، نظامی و دینی آغاز شد و به مرور به کشتن آدم‌ها و مردم عادی کشیده شد.

ابعاد، شیوه‌ها و دلایل این اقدامات روزبه‌روز پیچیده‌تر و متنوع‌تر شده و اکنون به‌نظر می‌رسد وارد مرحله نوینی گردیده است. انفجارهای هولناک و غیرانسانی کرمان تحول مهمی در شیوه و نوع عمل و نتایج احتمالی مترتب بر آن را گوشزد می‌کند. هدف اصلی انفجارها در کرمان کشتن انسان‌های عادی آن‌هم به‌طرزی فجیع و غیرانسانی است؛ به‌گونه‌ای که چند نکته به‌عنوان حاصل و نتیجه آن

برجسته شود:

اول: به رخ کشیدن ناتوانی سیستم اطلاعاتی و امنیتی و نشان دادن فقدان قدرت اجرایی و عملیاتی این نیروهاست.

دوم: دامن زدن به فشار عصبی و هول دادن جامعه و حکومت به اتخاذ سیاست‌های هیجانی است.

سوم: جلوگیری از ادامه سیاست عقلانی خویشتنداری ایران در برابر تحریکاتی است که برای ایجاد یک جنگ تمام‌عیار میان ایران با آمریکا و اسرائیل در جریان است. بعد از تحولات غزه، برخی اقدامات همسو با این هدف صورت گرفت که از جمله آنها تحریک حزب‌الله برای ورود به جنگ با اسرائیل، ترور سردار موسوی در سوریه، بحران در دریای سرخ و امثالهم است اما آنچه مانع از به ثمر رسیدن این تحریکات شده است، اتخاذ دیپلماسی خویشتنداری و صبر است که این سیاست بیش از آنکه بُعد منطقه‌ای و بین‌المللی آن مدنظر باشد، مطالبات داخلی مردم لحاظ شده است. اما به‌نظر می‌رسد حادثه کرمان با این هدف برنامه‌ریزی شده است که این مطالبه کمرنگ شود.

آنچه خطر این رخداد را بیشتر می‌کند دو نکته مهم است:

اول، به‌رغم تحول در شیوه و هدف‌گذاری و ابعاد تروریسم در ایران، نوع برخورد ما تغییر زیادی نکرده است.

دوم، تاکنون شیوه کار و عمل ما در قالب شعار برای انتقام سخت، نسبت دادن آن به دشمنان خارجی و عموماً آمریکا، اسرائیل و منافقین است.

سوم، دامن زدن به هیجانات سیاسی و دینی مردم.

و چهارم، اقدامات ایذایی و گاه تلافی‌جویانه محدود است.

این چهار اقدامی که تاکنون انجام شده، شاید در مقاطعی درست یا مؤثر و یا ناگزیر بوده است اما این سیاست‌ها اکنون نه‌تنها پاسخگو نیست بلکه کاملاً خنثی و بی‌نتیجه و گاه مضر است.

اکنون چهار اقدام ضروری را می‌توان پیشنهاد کرد:

۱. برای بازگرداندن بی‌اعتمادی و کاهش اثر روانی این حادثه بر روی امنیت عمومی بررسی شود که در انجام وظیفه کدام مسئول سیاسی یا امنیتی و انتظامی استانی یا ملی قصوری بوده یا خیر و متناسب با آن اتخاذ تصمیم شود.

۲. با استفاده از کارشناسان خبره به تمام نکات فنی و اثرات احتمالی این حادثه رسیدگی شود.

۳. از تهییج افکار عمومی و ادامه سیاست انتقام سخت خودداری شود.

۴. از کمک رسانه‌ها برای ورود به موضوع استفاده شود.

در واقع، هدف باید این باشد که موضوع از حالت پنهان اطلاعاتی و حوزه محدود حکومت و دولت تا حدودی که به ابعاد اطلاعاتی آسیب نرساند خارج شود و به مسئله ملی تبدیل شود. بدون شک سیاست نرم در برخورد با این نوع تروریسم باید تغییر کند و به یک دغدغه عمومی تبدیل شود؛ در غیر این‌صورت همه بازنده‌اند.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی