سال پرحادثه
پیشبینی بنیاد وودرو ویلسون از تحولات سال ۲۰۲۳
پیشبینی بنیاد وودرو ویلسون از تحولات سال 2023
سال 2022برای آمریکا و جهان سال عجیبی بود. از جنگ در اوکراین گرفته تا افزایش بیشمار پناهجویان، از چالشهای امنیت انرژی و غذایی گرفته تا اهمیت احیای ائتلافهای جدید و قدیم، از توسعه در روابط آمریکا با چین گرفته تا گرایشهای چپگرایانه در بسیاری از کشورهای قاره آمریکا و تعداد زیادی از رویدادهای دیگر. نگاهی به سال 2023 نشان میدهد که باید منتظر سال پرحادثه دیگری باشیم. اندیشکده ویلسون سنتر تحلیلهای هدفمند و پژوهشهای کاملی را درباره رویدادهای جهان ارائه کرده است. این اندیشکده اطلاعات و بینشی را در اختیار نمایندگان کنگره آمریکا در هر دو حزب، برای دولت و جامعه سیاستگذاران ارائه میدهد و در این گزارش به بررسی رویدادهای مهم در سال 2023 پرداخته است.
خاورمیانه
بحران اقلیم و اقدام در خاورمیانه و آفریقای شمالی
2023 سال تغییر اقلیم در خاورمیانه است. نشست اقلیمی کاپ27 سازمان ملل در شرمالشیخ مصر در حالی پایان یافت که دولتهای غربی نتوانستند تضمینهای بیشتری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در جهان ارائه دهند. رهبران جهان با عقبنشینی کشورهای تولیدکننده هیدروکربن مانند عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی روبهرو شدند. مصر و دیگر کشورهای آفریقایی متعهد شدند تا ذخایر گازی خود را توسعه دهند و آن را به عنوان سوخت گذار ترویج و به نیازهای توسعه رجوع کنند. نشست کاپ27 با موافقتنامهای برای ایجاد صندوق «ضرر و زیان» برای کشورهای در حال توسعه است که در خط مقدم بحران اقلیم قرار دارند. بسیاری از این کشورهای آسیبپذیر در خاورمیانه و آفریقای شمالی قرار گرفتهاند که براساس پیشبینیهای «موسسه منابع جهان» تا سال 2024، 20 کشور از 33 کشور کمآب در جهان را شامل خواهد شد. در این میان، کاخ سفید و اماراتمتحده عربی از توافقنامهای پردهبرداری کردند که 100 میلیارد دلار را به سرمایهگذاری در پروژههای اقلیمی جدید اختصاص میدهد؛ اقدامی که ارتباط پیچیده میان درآمد از منابع هیدروکربنی و سرمایهگذاری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای را برجسته میکند. نشست بعدی تغییر اقلیم سازمان ملل در نوامبر 2023، در ابوظبی برگزار میشود که نشاندهنده سالی بیسابقه از مذاکرات اقلیمی در منطقهای است که سرنوشت آن به بحرانهای آبوهوایی گره خورده است.
انرژی، شورای همکاری خلیجفارس و آمریکا
حمله روسیه به اوکراین شوک شدیدی را به سراسر بازارهای انرژی جهانی وارد کرد. نتیجه این حمله، تنظیم مجدد بازار عرضه و تقاضای انرژی و ارتقاء نقش تولیدکنندگان آن در خاورمیانه بهویژه عربستانسعودی و قطر بوده است. عربستان سعودی با وجود افزایش شدید قیمت نفت در یک سال گذشته به درخواستهای آمریکا و متحدان غربی برای افزایش تولید نفت توجه نکرده است. خیلیها این اقدام سعودیها را نوعی بازی قدرت ژئواکونومیکی (اقتصاد ژئوپلیتیکی) میدانند. در میانه نگرانیهای ادامهدار درگیری در اوکراین، عدم افزایش تولید نفت به همراه تحریمهای اتحادیه اروپا و تعیین سقف قیمت برای نفت خام روسیه توسط «گروه جی7-اتحادیه اروپا-انگلستان»،کاهش تولید نفت کارتل اوپکپلاس احتمالا فشار بیشتری بر بازار میآورد؛ امری که تنشی را میان آمریکا و عربستان سعودی ایجاد کرد و احتمالا به مرحله نزاع میرسد، چون هر دو کشور به تحولات ژئوپلیتیکی واکنش نشان میدهند. نقش محوریتری در اقتصاد جهان برای قطر در حال شکلگیری است که عرضه گاز LNG را بهسمت بسیاری از کشورهای اروپایی سوق میدهد که برای جایگزین کردن منابع گازی روسیه با چالش روبهرو شدهاند. قراردادی که اخیرا میان آلمان و قطر امضا شده، قرار است در سال 2026 از طریق ترمینالی که هماکنون در دست ساخت است، اجرایی شود. نقشی برجسته برای قطر که احتمالا روابط این کشور با آمریکا و غرب را قویتر میکند.
زن، جوانی و درخواست تغییر
اتفاقاتی که در چندماه اخیر در ایران شاهد آن بودیم، توجهها را به تحولات دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه جلب کرده است؛ جایی که زنان و جوانان در خط مقدم درخواستها برای تغییر ظاهر شدهاند. با توجه به شرایط اقتصادی در منطقه به دلیل پاندمی کرونا و اثرات جنگ در اوکراین، بستر ناآرامیهای مدنی و مطالبات برای اشتغالزایی و اصلاحات آماده شده است. همانند زنان و جوانان ایرانی که خواستار تغییر و تحولات در ساختار جامعه هستند، بسیاری از فعالان حقوق زنان و جوانان میدانند که آنها هم قدرت رهبری تغییر مدنظر خود را دارند؛ نهتنها از طریق اعتراضات بلکه از طرق کارآفرینی، طرفداری از حفاظت از محیط زیست، هنر و مشارکت سیاسی.
آسیا
تنشها و بحرانهای منطقهای ادامهدار
همانطور که در واکنش چین به سفر نانسیپلوسی، سخنگوی پیشین کنگره آمریکا در آگوست 2022 به تایوان دیدیم، رقابت برای تبدیل شدن به قدرت بزرگ باقی مانده است. در 2023، آمریکا به تغییر تامین منابع خود ادامه میدهد، بودجه دفاعی را بیشتر میکند و قدرت مقابله و بازدارندگی خود را بالا میبرد. تمرکز بالای استرالیا بر جزایر اقیانوس آرام، تنشهای ادامهدار هند با چین و پاکستان، تصمیم ژاپن برای افزایش بودجه دفاعی و چرخش کرهجنوبی به سمت آمریکا، تنشهای امنیتی میان آمریکا و متحدان و شرکایش و حتی با چین را احتمالا افزایش میدهد. در این میان بحرانهای دیگری نیز ثبات منطقه را تضعیف میکند. روی کار آمدن طالبان در افغانستان چالش سختی را بهوجود آورده است. بهخصوص زمانی که آمریکا تلاش میکند تا سیاستی را ایجاد کند که مشکلات افغانهای مبارز را برطرف کند، بدون آنکه تحریمها برایشان دردسرساز شود. تنش در شبهجزیره کره احتمالا با آزمایشهای موشکی و هستهای کرهشمالی تشدید پیدا میکند. جنگ داخلی در میانمار بدتر و از کنترل خارج خواهد شد. در تمام این مدت، اثرات جنگ در اوکراین امنیت غذایی و انرژی در سراسر هند-پاسیفیک را دگرگون میکند.
افزایش برتری کشورهای جهان سوم و چندجانبهگرایی منطقهای
درحالیکه قدرتهای بزرگ بر بحثهای سیاست خارجی تسلط دارند، بقیه کشورها خیلی بیشتر فعالاند. هند بهعنوان صدای قاطع فزایندهای ظاهر شده است و دهلینو قصد دارد تا از موقعیت ریاست بر گروه G20 استفاده کند و توانایی خود در مدیریت تنشهای فزاینده را نشان دهد. اندونزی همانند هند از ریاست خود بر G20 در سال 2022 استفاده کرد و برنامه دارد تا از ریاست خود در انجمن کشورهای جنوبشرق آسیا در سال 2023 استفاده کند. هر دو کشور بهطور قابلتوجهی از تلاش برای تحریم روسیه سر باز زدند و در عوض بر منافع خود پس از تامین امنیت غذایی و انرژی تاکید کردند. کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور نیز چندجانبهگرایی را اجرا خواهند کرد. با اینکه اتحادیه کشورهای جنوبشرق آسیا گرفتار چندین بحران شده است، اما کشورهای عضو همچنان به گسترش گروه ادامه میدهند. در اقیانوس هند، گروه 12U2 (شامل چهارضلعی هند، اسرائیل، اماراتمتحدهعربی و آمریکا) نشاندهنده واقعیسازی رابطه کشورهای اقیانوس هند و آرام به یک فضای استراتژیک واحد یکپارچه است. همانطور که در تلاشهای مجمع اقیانوسآرام برای تغییر اقلیم دیده میشود، کشورهای کوچکتر هم از طریق نهادهای چندجانبه به دفاع از منافع و نیروهای فعال خود ادامه میدهند.
اروپا
روندهای اقتصادی اروپا
اقتصادهای اروپایی از حمله پوتین به اوکراین آسیب دیدهاند. به خاطر جنگ، اروپا در حال تغییر جهت بازارهای انرژی از منابع روسی است. برخی پیشبینی میکنند که بحران جنگ، مرحله گذار به انرژیهای تجدیدپذیر را با حفظ مولد بودن صنایع اروپایی، تسریع میکند، اما نیاز به همکاری در سطح اروپا وجود دارد. هزینههای انرژی کمتر برای بهحداقل رساندن اثرات تورمی در سراسر منطقه ضروری است. علاوه بر آن، پیامدهای اقتصادی ناشی از همهگیری کرونا و جنگ اوکراین باعث اختلال شدید در زنجیره تامین شده است. دولتها به دنبال تضمین زنجیرههای تامین انعطافپذیرند؛ بهویژه در صنایع مهم مانند نیمهرساناها.
سیاست امنیتی اروپا
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو در حال بررسی پذیرش سوئد و فنلاند به اعضای خود در سال 2023 است که احتمالا پس از انتخابات ترکیه در ماه ژوئن رخ میدهد. این امر بخش اسکاندیناوی ائتلاف را تقویت میکند با اینکه اعضای ناتو میخواهند مطمئن شوند که بحثی درباره شمال-جنوب بودن کشورها در داخل ائتلاف شکل نخواهد گرفت. ما شاهد اجرای تعهداتی خواهیم بود که در جولای 2023 در نشست ناتو شکل خواهند گرفت که برای برقراری امنیت کشورهای متحد در بخش شرقی ناتو ضروریاند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بهدنبال راههایی برای توصیف بیشتر جامعه سیاسی اروپایی مورد نظرش خواهد بود. ممکن است بحثهایی درباره ساختارهای امنیتی کشورهای اروپایی غیرناتو شکل بگیرد.
پیامدهای سیاسی بحران
در مناطق فقیرنشین اروپایی، هزینه اقتصادی جنگ اوکراین نارضایتی عمومی را افزایش میدهد. دولتهای اروپایی میخواهند که از ایجاد شکاف عمیق میان اروپای «قدیم» و «جدید» جلوگیری کنند. آنها درعین حال، تضمین میکنند که دولتها از تعهد خود به ارزشهای دموکراتیک دور نمیشوند. اتحادیه اروپا بهطور فزایندهای از ابزاری که در اختیار دارد، استفاده میکند تا چنین عقبنشینیای، هزینه اقتصادی در پی داشته باشد و منجر به اصلاحات در کشورهایی شود که حکومت قانون را تضعیف میکنند.
آمریکای لاتین؛ چالشی مهم برای آمریکا، یک سیکل سیاسی جدید
در سالهای اخیر، رایدهندگان آمریکای لاتین در آرژانتین، بولیوی، برزیل، شیلی، کلمبیا، هندوراس، مکزیک و پرو، نامزدهای چپگرا را انتخاب کردهاند. پیروزیهای آنها حس ایجاد «موج صورتی» یا چرخش به چپ، مشابه با دگرگونی ایدئولوژیکی 2 دهه گذشته ایجاد کرده است؛ زمانی که رهبرانی مانند هوگو چاوز در ونزوئلا و اوو مورالس در بولیوی سیاستهای منطقه را بهشدت تغییر دادند، وضعیت کنونی از جنبههای مهمی متفاوت است. اولا شواهد کمی دال بر تغییر ترجیحات ایدئولوژیکی در میان رایدهندگان وجود دارد. بسیاری از رهبران چپگرای جدید منطقه مانند پدرو کاستیو، رئیسجمهور مخلوع پرو، با اختلاف کمی در انتخاباتها پیروز شدند. بقیه مانند گابریل بوریک، محبوبیت خود را در شیلی بهسرعت از دست دادند. در انتخابات ریاستجمهوری برزیل در اکتبر گذشته، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، یکی از نمادهای اصلی موج صورتی، تنها رقیب راستگرای خود، ژائیر بولسونارو را با اختلاف کمی شکست داد و بسیاری از متحدان بولسونارو کرسیهای کنگره را بهدست آوردند.
دوما برخلاف اوایل سالهای 2000، رهبران جدید چپگرای آمریکای لاتین در دوران رخوت اقتصادی داخلی روی کار آمدهاند. بازگشت به شرایط عادی پس از همهگیری کرونا در آمریکای لاتین روند کندتری پیدا کرده، زیرا این منطقه از رشد جهانی آرام، تورم بالا و خماری بدهی کووید-19 رنج میبرد. این امر کار رهبرانی مانند گوستاو پترو در کلمبیا را برای تحقق وعدههای انتخاباتیاش مبنی بر کاهش نابرابری دشوار میکند. در این شرایط، مشخص نیست این چرخه سیاسی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. با این حال، چالشهایی را برای آمریکا در پی داشته است. مثلا برخلاف نقض بیشمار حقوق بشر توسط مادورو، کشورهایی مانند کلمبیا روابط خود را با رئیسجمهور ونزوئلا از سر گرفتهاند، حمایت منطقهای از فشار ایالاتمتحده بر دولت ونزوئلا نخنما شده است. با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، فرصتهایی هم برای ایالاتمتحده وجود دارد. بسیاری از رئیسجمهورهای جدید چپگرا در منطقه، از جمله بوریک رئیسجمهور شیلی، از غرایز استبدادی و تعصبات ضدامپریالیستی چپگراهای بانفوذ سابق مانند چاوز و مورالس اجتناب میکنند. در عوض، رهبرانی مانند پترو بسیاری از مشکلاتی را اولویتبندی میکنند که
با اهداف آمریکا همراستا است، مانند مقابله با تغییر اقلیم.
سیاستهای اقتصادی در حال تحول
دور سوم ریاستجمهوری شیجینپینگ احتمالا با سیاستهای اقتصادی خارجی قاطعتری همراه خواهد بود چون چین از اهرم اقتصادی شدید خود برای اعمال نفوذ سیاسی در خارج از کشور از جمله آمریکای لاتین استفاده میکند. با فرض اشتیاق لولا برای گروه بریکس که شامل قدرتهای اقتصادی نوظهور (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است و برای بانک توسعه جدید یا NDB، انتخاب لولا داسیلوا در برزیل به پکن کمک میکند تا نفوذ اقتصادی خود در منطقه را افزایش دهد.
رهبرانی مانند نجیب بقیله، رهبر السالوادور درباره مزیتهای همکاری تجاری با پکن صریحتر بودهاند و از دریافت وامهای بیقید و شرط چین به خود میبالیدند. چین همچنین برای همکاری با دولتهای دموکراتیک خوشحال است، اما راحتیاش با اقتدارگرایی در آمریکای لاتین هزینههایی دارد. سرمایهگذاری چین تاکنون باعث سرپا ماندن رژیمهای بیرحم شده و فناوریهای چینی روشهای پیچیدهتری را برای سرکوب مخالفان مجاز کرده است.
با در نظر داشتن این موضوع، تنشها میان چین و آمریکا میتواند روابط چین با آمریکای لاتین را به نوعی تغییر دهد، بهویژه در کشورهایی که به آمریکا نزدیکترند. انتقال زنجیره تامین به کشورهای همسایه میتواند بهتدریج نفوذ چین در آمریکای مرکزی و مکزیک را کاهش دهد، همانطور که شرکتهای تجاری آمریکایی به بازارهای آمریکا نزدیکتر شدهاند. در این میان، رکود اقتصاد چین ممکن است تقاضای این کشور برای صادرات کالاهای آمریکای جنوبی مانند آهن و مس را کاهش دهد. در نهایت، وامها و سرمایهگذاریهای چین در آمریکای لاتین که در سالهای اخیر کمتر شده است احتمالا به سطح دوران پیش از همهگیری کرونا بازنخواهد گشت.
ظهور استبداد، کاهش نفوذ آمریکا
در ماه ژوئن، رهبران سراسر نیمکره غربی برای شرکت در نشست بینالمللی کشورهای عضو «سازمان کشورهای آمریکایی یا OAS» گرد هم آمدند. این نشست غایب هم داشت. آمریکا دیکتاتورهای کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا را دعوت نکرده بود و این امر باعث تحریم این نشست از سوی مکزیک و ایجاد پوششی دیپلماتیک برای دیگر کشورهایی که شرکت نکردند، شد. این شرمندگی تاکیدی بود بر دو روند نگرانکننده و مرتبط با یکدیگر در آمریکای لاتین: افزایش اقتدارگرایی و کاهش تمایل دموکراسیها برای مشاجره.
درام شرکت در این نشست همچنین حقیقت ناخوشایند دیگری را آشکار کرد: کاهش نفوذ آمریکا در این سمت نیمکره زمین. سالها تشدید تحریمها علیه رژیم دانیل اورتگا در ماناگوا و دیکتاتوری نیکولاس مادورو در کاراکاس نتوانست هیچیک از دو مرد قدرتمند را از قدرت کنار بزند. همانطور که دههها مجازات اقتصادی نتوانسته رهبری سرکوبگرانه کوبا را سرنگون کند.
بدتر از آن، آمریکا به سرعت دارد متحدان خود را در این نبرد از دست میدهد. در سرتاسر منطقه، چالشهای اقتصادی و ناآرامیهای اجتماعی حواس رهبرانی را پرت کرده که در غیر این صورت انرژی دیپلماتیک خود را برای دفاع از حقوق بشر بهکار میگیرند. در موارد دیگر، ملاحظات ایدئولوژیک بر ارزشهای دموکراتیک غلبه کردهاند. اینکه دبیرکل سازمان کشورهای آمریکایی! و روسایجمهور کشورهایی مانند آرژانتین و مکزیک از یکدیگر خوششان نمیآید هم کمکی به این ماجرا نکرده است.
برای آمریکا این بیتفاوتی گسترده در برابر دیکتاتوری بهخصوص نگرانکننده است چون افول دموکراتیک نیز در منطقه گسترش پیدا کرده است. برای السالوادور و گواتمالا نگرانی بیشتری وجود دارد. در السالوادور، واکنش شدید به خشونت گنگها شامل وضعیت اضطراری طولانیمدت و اتهامات بازداشتهای خودسرانه است. رئیسجمهور السالوادور از نامزدی مجدد خود در انتخابات برخلاف ممنوعیت واضح قانون اساسی خبر داده است. در گواتمالا، تعداد زیادی از مهاجران که به ایالاتمتحده میروند اکنون شامل دادستانها و قضات متعددی است که به خاطر تعهدشان به مبارزه با فساد از مجازات واهمه دارند.
آمریکا همواره تمایل داشته تا این کار را بهتنهایی انجام دهد. مثلا در پاراگوئه، دولت آمریکا علنا معاون رئیسجمهور فعلی و آخرین رئیسجمهور را به فساد متهم کرد. اما بهطور فزایندهای کشورهای منطقه شرکای دیگری دارند که در مورد هنجارهای دموکراتیک، بهویژه چین مطالبهگری کمتری دارند.
روسیه و اوکراین
نه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و نه ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین نمیتوانند با خواستههای طرف مقابل موافقت کنند: پوتین نمیتواند بدون کسب منافع ارضی موردنظرش، جنگ را پایان دهد و زلنسکی نمیتواند هیچ منطقهای از اوکراین را تسلیم کند. با ادامه جنگ، روسیه تلاش خواهد کرد تا باحملات موشکی مداوم به زیرساختهای تولید آب و برق، جنگ را برای مردم اوکراین فرسایشی کند.
روسیه همچنین به دنبال خسته کردن متحدان غربی از طریق ترویج ناامنی انرژی و غذایی، امید به ایجاد مشکلات اقتصادی و ناآرامیهای سیاسی است که حمایت بینالمللی از اوکراین را تضعیف میکند. رهبران مسکو امیدوارند که جهان بر اوکراین فشار بیاورد تا توافقی را امضا کند یا حداقل با آتشبسی موافقت کند که روسیه را قادر به تجهیز مجدد و تجدید قوا میکند. ایالاتمتحده، به نوبه خود، بهطور فزایندهای با تصمیمات پیچیدهای در تلاش برای حمایت از جنگ اوکراین و برای آزادی در داخل و خارج از خانه روبهروست. باید ائتلاف متنوعی از کشورهای متحد را بر سر حفظ تحریمها علیه روسیه، ارائه کمک به اوکراین و پاسخ به پیامدهای جهانی جنگ در اوکراین متحد نگه دارد. در داخل کشور، حمایت سیاسی برای کمک به اوکراین ممکن است کنگره جدید را تضعیف کند.
اگرچه پایانی برای جنگ اوکراین دیده نمیشود، رهبران غربی باید برای اروپا و اوراسیای پس از جنگ آماده شوند. این امر شامل آمادهسازی انتقال انرژی اروپا از خط لوله گاز به ترکیبی جدید که شامل عرضه بینالمللی گاز LNG، برنامهریزی برای بازسازی عظیم در اوکراین و شرایط مذاکره برای عادیسازی روابط با روسیه در دوران پس از جنگ است و شامل ملاحظاتی مانند دادگاه جنایات جنگی، غرامتها و پایان تحریمهای بینالمللی است.
چه زمانی تحریمهای غرب علیه روسیه کارساز خواهند بود؟
شاید بزرگترین انتقاد از اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه این باشد که چه زمانی واقعا کارساز خواهند بود؟ پاسخ به این سوال این است: آنها کارسازند و کارساز خواهند بود. تحریمهای بینالمللی بهویژه تحریمهای صادراتی هماکنون توانایی روسیه در تولید سلاحهای مدرن برای استفاده در میدانهای نبرد اوکراین را محدود کرده است.
یکی از جنبههای ناامیدی روسیه در اتکای فزاینده این کشور به پهپادها و تهیه مواد اولیه از کره شمالی دیده میشود. اقتصاد مدرن روسیه فقط چندماه دوام میآورد. مهمتر از آن، اقتصاد روسیه هماکنون فقط برای چند ماه کوتاه کمتر مدرن است. مثلا، تولید خودرو در روسیه دوباره آغاز شده، اما خودروهای جدید کیسه هوا و ترمزهای ضدقفل یا ABS ندارند. هوانوردی غیرنظامی همچنان پابرجاست، اما با استانداردهای ایمنی فزاینده کمتری صورت میگیرد، زیرا روسها برای حفظ هواپیماهای ساخت کشورهای غربی بدون دسترسی به قطعات یا پشتیبانی مورد نیاز تقلا میکنند.
داراییهای مسدودشده امروز روسیه احتمالا فردا بهنوعی به غرامت برای بازسازی اوکراین تبدیل میشوند. شاید بزرگترین پیامدهای تحریمها چند سال دیگر خود را نشان دهند: اروپا در حال جایگزینی کامل خط لوله گاز روسیه تا سال 2026 یا 2027 با ترکیبی از LNG، حفظ منابع طبیعی و انرژیهای تجدیدپذیر است. این موضوع ممکن است تصمیمگیری در کرملین را تغییر ندهد، اما برای همیشه اهرم نفوذ روسیه در پایتختهای اروپایی را از بین خواهد برد.
تابآوری در زمان جنگ در برابر فرسایش
در فوریه 2022، پوتین پیش از آغاز «عملیات ویژه نظامی» خود برای سرنگونی دولت اوکراین و بازپسگیری آنچه او قانونا متعلق به روسیه میداند، برای مردم روسیه سخنرانی کرد. او بهشدت معتقد بود که اوکراین یک کشور واقعی نیست و طی 30سالی که استقلالش را بهدست آورده، ثابت کرده کشوری ضعیف، فاسد و ازهمگسیخته است.
10 ماه بعد، پوتین خیلی بیشتر از آنچه انتظار میرفت از عزم و اتحاد اوکراین آگاهی پیدا کرد. پوتین در ماهها و سالهای آینده اگر بخواهد این جنگ را ادامه دهد، یاد میگیرد که اوکراین فرهنگی پرجنبوجوش و منحصربهفرد ساخته است و حمله روسیه به اوکراین فقط تمایزات بین دو کشور را تشدید کرده است.
امروز روسیه پیروز میدان نبرد اوکراین نیست. درعوض برای بازگرداندن جریان بهنفع خود بر یک تاکتیک متفاوت تکیه میکند: فرسایش. رهبران روسیه با پرتاب موشک به زیرساختهای غیرنظامی اوکراین همزمان با فرارسیدن زمستان درمنطقه امیدوارند توانایی اوکراین، اگر نه تمایلش برای جنگ را از دست بدهد. از آنجایی که جنگ تا سال 2023 و احتمالا فراتر از آن ادامه مییابد، پوتین ممکن است کنترل مقداری از خاک اوکراین را بهدست بیاورد یا نیاورد، اما برای دههها، شایدم نسلها اوکراینیها را از روسها جدا کرده است. نام پوتین در تاریخ بهعنوان رهبری از روسیه که اوکراین را از دست داد، ثبت خواهد شد.
تحقیق درمورد جنایات جنگی روسیه
امروز، سربازان اوکراین در خط مقدم تلاش میکنند مهاجمان روس را عقب برانند. مهندسان و کارکنان تاسیسات اوکراین در سراسر شهرهای این کشور تلاش میکنند تا آب، برق و گرمایش را با همان سرعتی که موشکهای روسی میتوانند آنها را از دسترس خارج کنند، بازیابی کنند. وکلا، نیروی پلیس و روزنامهنگاران اوکراینی سخت تلاش میکنند تا جرایم و سایر قساوتهای جنگی را در روستاها و شهرهایی که زمانی توسط نیروهای روسی اشغال شده بود، ثبت کنند.
کسانی که بهدنبال محاکمه سربازان یا مقامات روسی به دلیل نقششان در جنایات جنگی در اوکراین هستند، راه دشواری را در پیش دارند، حتی اگر اوکراین در جنگ پیروز شود. دادگاه کیفری بینالمللی یا ICC یا همان دادگاه لاهه تنها جایی است که میتوان از پروندههای مربوط به برخی از اتفاقهایی که در اوکراین رخ داده، خبردار شد اما روسیه از امضاکنندگان این دادگاه نیست. این دادگاه فقط میتواند به برخی از جرایمی که در اوکراین اتفاق افتاده، بپردازد. حکم دیوان بینالمللی کیفری فقط با قدرت شورای امنیت سازمان ملل میتواند روسیه را شامل شود که خود روسیه میتواند آن را وتو کند. با این وجود، بازرسان اوکراینی با حمایتهای بینالمللی به مستندسازی اقدامات و صحنههای شکنجه و اعدام ادامه میدهند به این امید که فقط یک روز مجرمان پاسخگو باشند. کار آنها به همراه بسیاری از مثالهای خشونت روسیه کار بیشتری برای شکلگیری واکنشهای آینده انجام میدهد.
چالش مهم برای آمریکا
آمریکا و چین هر دو درتلاشند تا روابط رو به وخامت خود را چیزی غیر از آنچه هست نشان دهند: جنگ سرد. دولت بایدن انکار میکند که میخواهد در یک جنگ سرد شرکت کند حتی اگر برای آن آماده شود. در اکتبر 2022 وزارت بازرگانی اعلام کرد که ممنوعیت نیمهرساناهای پیشرفته به چین یک مورد قابل توجه بوده است.
عدم ارائه فناوریهای پیشرفته و تواناییهای هوش مصنوعی برای ارتش و دولت نظارتی چین، به معنای انکار ارائه آنها به محققان پزشکی، کشاورزان، آموزگاران، مدیران زنجیره تامین و کارشناسان حملونقل و ارتباطات است. فاش کردن اینکه استراتژی آمریکا بهخاطر مسائل امنیتی مانع از توسعه بیشتر اقتصادی و فناوری چین میشود، نشانهای واضح از شرایط جنگ سرد است. چین در سال 2022 که از اواخر دهه 70 میلادی به یک کشور توسعهیافته تبدیل شده، در بیستمین کنگره حزب کمونیسم به وضوح نشان داد که یک کشور امنیتی بسیار ایدئولوژیک است. چین در حال جدا کردن خود از غرب و تشکیل یک ارتش مدرن و قدرتمند بر آن اساس است، اما همچنان علنا انکار میکند که روابط آمریکا-چین اساسا رقابتی است. با بیاعتمادیای که به بالاترین حد خود رسیده، خطر فروپاشی فاجعهبار روابط چین و آمریکا بهدلیل جنگ در تنگه تایوان افزایش یافته است.
شکست پکن و واشنگتن در مدیریت روابط خود در چارچوبی واقعگرایانه نهتنها برای رهبران ملی مهم است بلکه برای شرکتهای تجاری، جوامع، کالجها و دانشگاهها و دیگر نهادها که در 40 سال گذشته نقش مهمی در روابط آمریکا و چین داشتهاند نیز اهمیت دارد. سال 2023، اتفاقاتی رخ میدهد که احتمالا وضعیت وخیم روابط را شناسایی و آن را بهگونهای متفاوت مدیریت میکند.
دریچه نظم جهانی
اگر جنگ سرد جدید اساسا رقابت بر سر فناوری و ژئواکونومیک باشد، جایزهای که واشنگتن و پکن برای آن رقابت میکنند تاثیر نسبیای در تغییر نظم جهانی دارد. هر کدام از این کشورها میخواهند باورها، هنجارها، قوانین و سیستمهای جهانی را مشروعیت ببخشند که به نفع پیشرفت اهداف خود است و عرصه را برای رقبای خود تنگتر کنند. این رقابت شامل سازمانهای چندجانبه تاسیسشده مانند سازمان ملل متحد، سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و سازمانهای کوچکتر مانند Quad، Aukus، شانگهای و سازمان همکاری است.
رهبری چین
پکن در حال برنامهریزی برای افزایش نقش چین در تنظیم قوانین جهانی است و به مباحثی مانند ارزشهای مشترک و حکمرانی خوب میپردازد. درحالیکه استدلالهای چینیها برای کشورهای دموکراتیک توسعهیافته غیرقانعکننده، حتی مضحک یا خطرناک، به نظر برسد، درخواستهای پکن برای حاکمیت مطلق، عدم مداخله و گفتمان بینالمللی چندگانه و رد انتقادهای آمریکا ممکن است طرفداران بسیاری در کشورهای در حال توسعه داشته باشد. ابتکار توسعه جهانی شیجینپینگ یا GDI و طرح امنیت جهانی یا GSI آنقدر مبهم هستند که انگار وجود ندارند اما بسیاری از کشورهایی که طرح کمربند و جاده را امضا کردهاند نیز به GDI و GSI علاقهمند شدهاند. چین مدعی گسترش رهبریاش در جهان است حتی اگر روند رشد اقتصاد داخلی این کشور کندتر شده و به کشوری جزیرهای و ملیگرایانه تبدیل شده باشد. موقعیت چین بهعنوان بزرگترین کشور تجاری و تولیدی جهان ممکن است کمک کند بهرغم انگیزههای بهظاهر متناقضاش به اهدافاش برسد.