| کد مطلب: ۲۷۴۸۵
آتش‌بس لبنان و آینده‌ای سرشار از چالش

آتش‌بس لبنان و آینده‌ای سرشار از چالش

لبنان جنگ خانمان‌سوزی را پشت سر گذاشته اما همچنان مجبور به پنجه نرم کردن با چالش‌های بسیار سخت داخلی است.

صدای غرش جنگنده‌ها و پهپادها و موشک‌های مرگبار در جنگ بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان خاموش شد و دو طرف به توافقی برای 60 روز آتش‌بس دست یافتند؛ 60 روزی که اگر طبق توافقنامه پیش برود، به آتش‌بس دائم ختم خواهد شد. تا لحظۀ نگارش این یادداشت، متن توافقنامۀ آتش‌بس بین اسرائیل و حزب‌الله، هنوز علنی نشده است، اما رسانه‌ها برخی مفاد آن را فاش کرده‌اند. قاعدتاً تا زمانی که متن توافقنامه و پیوست‌های احتمالی آن به‌طور رسمی منتشر نشود، هرگونه تحلیلی دربارۀ آن از دقت لازم برخوردار نخواهد بود.

تاکنون تقریباً روشن شده است که توافقنامه بر مبنای قطعنامۀ 1701 شورای امنیت سازمان ملل تدوین شده است. این قطعنامه خواهان عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از خاک لبنان به پشت مرزهای بین‌المللی و همچنین استقرار نیروهای یونیفل و ارتش لبنان در بخش جنوبی این کشور از رودخانۀ لیطانی تا مرز اسرائیل است. به عبارت دیگر، هیچ نیروی شبه‌نظامی از جمله نیروهای حزب‌الله در این بخش از خاک لبنان حق حضور و اقدام علیه اسرائیل را ندارد.

دربارۀ موضوعات حساسی چون «حق دفاع» طرفین در صورت نقض توافق و یا احساس تهدید از طرف مقابل، «کمیتۀ ناظر» بر روند اجرای آتش‌بس و «انحصار سلاح» در دست دولت لبنان، خبرهای موثق و دقیقی در دست نیست، حال آنکه ماهیت آتش‌بس را جزئیات همین سه موضوع روشن خواهد کرد.

با این حال، تاکنون مشخص شده است که دولت آمریکا سرپرستی کمیتۀ ناظر بر آتش‌بس را به عهده خواهد داشت و فرانسه نیز یکی از اعضای آن خواهد بود. با این حساب، آمریکا علاوه بر ایفای نقش اول در تدوین توافقنامۀ آتش‌بس، در روند اجرا و نظارت بر آن نیز باز نقش اول را بازی خواهد کرد.

در حقیقت، بدون اعمال فشار دولت جو بایدن بر دولت بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل، توافقنامۀ آتش‌بس در جنگ لبنان در این موقعیت به دست نمی‌آمد. طبق گزارش رسانه‌های اسرائیلی، مهمترین دلیل پذیرش طرح آتش‌بس توسط نتانیاهو، احتمال اقدام دولت بایدن در شورای امنیت علیه اسرائیل در مدت باقی‌مانده از عمر آن بوده است.

اسرائیل در واقع برای ایمن‌سازی مناطق شمالی خود، جنگ کم‌شدت با حزب‌الله را به جنگی تمام‌عیار و شدید تبدیل کرد. پس از عملیات 7 اکتبرِ سال 2023  نیروهای حماس علیه اسرائیل، حزب‌الله به منظور کاهش فشار نظامی اسرائیل بر نوارغزه از طریق مشغول کردن بخشی از ارتش آن در نقطه‌ای دیگر، راکت‌پراکنی محدود به شهرک‌های شمالی اسرائیل را آغاز کرد.

این راکت‌پراکنی‌ها سبب آواره شدن حدود 70 هزار نفر از جمعیت ساکن در شهرهای شمالی و عزیمت آنان به شهرهای مرکزی به‌خصوص تل‌آویو شد. اسکان این افراد در هتل‌های مختلف، بار مالی مضاعفی بر دوش دولت نتانیاهو گذاشت؛ به‌طوری‌که در برهه‌ای از جنگ، دولت اسرائیل بازگشت امن آوارگان شهرهای شمالی به خانه‌های خود را یکی از اهداف رسمی جنگ اعلام کرد.

پیش از آن، عاموس هوچستین، مشاور ویژۀ بایدن، کوشش بسیاری برای پایان دادن به ماجرا از طریق دیپلماسی به خرج داد، اما در هنگامی که گفته می‌شد سیدحسن نصرالله دبیرکل فقید حزب‌الله با طرح آتش‌بس موافقت کرده است، پیجرهای مورد استفادۀ نیروهای حزب‌الله منفجر شد و متعاقب آن بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی حزب‌الله هدف حملات ارتش اسرائیل قرار گرفتند و سپس جنگ ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرد.

در حقیقت، هدف اعلام‌شده و رسمی اسرائیل از جنگ با حزب‌الله، بازگشت امن آوارگان مناطق شمالی و اطمینان از عدم به خطرافتادن دوبارۀ امنیت آنان بوده است. با این حال، با شدت گرفتن جنگ، اسرائیلی‌ها دستیابی به این هدف را جز از طریقِ «شکست حزب‌الله» ممکن ندانستند؛ به‌گونه‌ای که این گروه قادر به تهدید اسرائیل و تجدید سازمان و به دست‌آوردن سلاح‌های سنگین نباشد.

اکنون مسئلۀ اصلی این است که آیا توافقنامۀ آتش‌بس، امنیت بلندمدتِ مناطق شمالی و عدم تجدید سازمان حزب‌الله در هیئت یک نیروی نظامی را تأمین و تضمین می‌کند؟ رهبران شهرک‌های شمالی اسرائیل و برخی از وزرای تندرو به‌خصوص ایتامار بن گویر رهبر حزب «اقتدار یهود» نه‌فقط در این زمینه ابراز تردید می‌کنند بلکه پذیرش آتش‌بس در این مرحله از جنگ را «اشتباه بزرگ» نتانیاهو می‌دانند.

نتانیاهو و حلقۀ نزدیک مریدانش در حزب لیکود اما معتقدند که در صورت عدم تأمین اهداف اعلام شده، توافقنامۀ آتش‌بس دست اسرائیل را برای ازسرگیری جنگ باز گذاشته است. در جبهۀ داخلی لبنان اما اجماع وسیع‌تری در بین جناح‌های سیاسی و قومی دربارۀ لزوم پذیرش توافقنامۀ آتش‌بس دیده می‌شود، با این حال، نوعی ابهام در برنامۀ دولتِ نجیب میقاتی و دیگر گروه‌های سیاسی آشکارا خود را نشان می‌دهد. در واقع، مسئلۀ اصلی پیش رویِ نیروهای حاکم بر لبنان، نقش آینده حزب‌الله در این کشور است. از نظر آنان آیا قرار است حزب‌الله فقط به شمال رودخانۀ لیطانی عقب‌نشینی کند و در آن منطقه به بازسازی سازمانی و تسلیحاتی خود بپردازد و نقش سالیان اخیرش را فقط با درجاتی متفاوت از قبل بازی کند؟ یا اینکه حزب‌الله نقش نظامی خود را رها سازد و صرفاً به عنوان یک نیروی سیاسی در کنار سایر احزاب و اقوام لبنانی به حیات خود ادامه دهد؟

برخی احزاب مسیحی مثل «قوات لبنانی» به رهبری سمیرجعجع و حزب «کتائب» به رهبری سامی جمیل، آشکارا خواهان خلع سلاح حزب‌الله هستند و ورود آن به جنگ با اسرائیل را سبب ویرانی لبنان و آوارگی مردمش می‌دانند. دیگر احزاب اما به این روشنی اعلام موضع نمی‌کنند و ترجیح‌شان این است که به زبانی استفهامی و بعضاً مبهم اعلام موضع کنند. آغاز روند اجرای توافق آتش‌بس اما آنها را به موضع‌گیری شفاف‌تر در این رابطه مجبور خواهد کرد.

در این میان اما موضع نبیه بری رهبر جنبش شیعی امل و همینطور تصمیم نیروهای باقی‌مانده از حزب‌الله مهمتر از دیگران است. بری تاکنون با هیئت آمریکایی به منظور دستیابی به توافق آتش‌بس همکاری نزدیکی کرده است و قاعدتاً برای تحکیم و تثبیت آتش‌بس با کمیتۀ ناظر به رهبری آمریکا نیز همکاری خواهد کرد. با این وصف، آیا آمریکا و فرانسه و دیگر اعضای کمیتۀ ناظر، تثبیت آتش‌بس را به جلوگیری از تجدید سازمان حزب‌الله و جلوگیری از مسلح شدن دوبارۀ آن گره خواهند زد و همکاری نبیه بری در این مورد را خواهند خواست؟

اکنون نمی‌توان پاسخ دقیق و روشنی به این قبیل پرسش‌ها داد. فقط می‌توان گفت که لبنان جنگ خانمانسوزی را پشت سر گذاشته اما همچنان مجبور به پنجه نرم کردن با چالش‌های بسیار سخت داخلی است.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار