| کد مطلب: ۱۹۷۴۷
ناشکیبایی عمومی و شبکه‌های اجتماعی

ناشکیبایی عمومی و شبکه‌های اجتماعی

در نکوهش و ستایش شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی فراوان گفته می‌شود، شنیده‌ایم و می‌شنویم و خواهیم شنید. شبکه‌های اجتماعی در بالابردن آگاهی‌های محیط‌‌زیستی، حساسیت روی آثار ملی، تاریخی و منابع طبیعی نقش مهمی بازی کرده‌اند.

درست است که در این فضا، حقه‌بازان و کلاهبرداران توانسته‌اند بساط شیادی خود را پهن کنند و از جیب خلق‌الله پول بکشند یا بدنامان برای خود پیشینه جعلی فراهم کنند، اما بنابر خاصیت دسترسی همگانی به این فضا، عمر این‌قبیل امور کوتاه ‌است و غالباً دست شیادان و حقه‌بازان زود رو می‌شود و طبل رسوایی‌شان را همان‌جا می‌زنند.

ازسوی‌دیگر آدم‌های شریف و مقبول هم که حرفی برای گفتن دارند از طریق این فضا صدای خود را به گوش بقیه می‌رسانند. تشخیص سره از ناسره و بد از خوب البته مهارت‌هایی لازم دارد که روز‌به‌روز عده بیشتری آنها را کسب می‌کنند.

پس در این فضا هم دروغ و دورویی و کالای بی‌ارزش به مردم عرضه می‌شود، هم سخن خوب و نیکو و آموزه‌های بسیار ارزشمند. با چند جست‌وجو می‌توان به حجم عظیمی از دوره‌های آموزشی‌ای که توسط بزرگترین و بهترین دانشگاه‌های دنیا به رایگان عرضه می‌شود، دست یافت. در ایران استادان فلسفه، ادبیات و رشته‌های دیگری که حضور در کلاس‌های درس‌شان برای بسیاری آرزو بوده، درس‌گفتارهایشان را در فضای مجازی منتشر می‌کنند.

اگر به مشکلی در نصب تجهیزات یا تعمیر وسیله‌ای برخورد کنید، حتماً فیلم آموزشی مناسبی را می‌توانید روی شبکه یوتیوب پیدا کنید. جوان‌ترها برای آموختن بسیاری از مهارت‌ها مستقیم سراغ یوتیوب می‌روند. مثلاً در حوزه عکاسی و رشته‌های مختلف آن صدها فیلم پیدا می‌شود که استادان و متخصصان فن در آنها به بهترین شیوه‌ها، آموزش عملی عکاسی می‌دهند. در این شبکه‌ها مثل اینستاگرام و یوتیوب، محتوای غیراخلاقی کمتر پیدا می‌شود و این تولیدات به پلتفرم‌های خاصی رانده شده‌اند و در دسترس عموم و در فضای شبکه‌های اجتماعی تقریباً وجود ندارند.

اما در کنار همه این محسنات شبکه‌های اجتماعی که رفع فیلتر از آنها را الزامی می‌کند، حداقل یک ضایعه و گرفتاری در اثر مجاورت و تماس دائمی با این شبکه‌ها گریبان‌گیر همه شده. به‌نظر می‌رسد که «ناشکیبایی عمومی» ضایعه‌ای است که این روزها بیش‌ازپیش به چشم می‌آید. ایرانی بعد از مواجهه با مدرنیته غربی، احساس کرد که از زمان عقب افتاده، عباس‌میرزا اولین پرسش را از سفیر فرانسه قریب به مضمون در همین موضوع پرسید که «چرا ما جا ماندیم و شما رفتید؟». در این پرسش نوعی اضطراب وجود دارد که شاید همین اضطراب سبب ناشکیبایی تاریخی ما باشد؛ ملتی که «تأمل» و ژرف‌نگری در امور عالم، وجه ممتاز صفات تاریخی و اجتماعی‌اش بود و این تأمل، ژرف‌نگری و ظرافت در معماری و ادبیاتش به روشنی عیان است، به ورطه اضطراب و ناشکیبایی و عجله افتاد؛ دلواپسی از جا ماندن همچنان با ما هست.

آن اضطراب تاریخی با سرعت تولید و دریافت خبر و دیدن ویدئوهای بسیار کوتاه در تیک‌تاک و اینستاگرام، ناشکیبایی ما را تشدید کرده و عادات ما را تغییر داده. ریتم زندگی در جهان تغییر پیدا کرده، حتی ضرباهنگ تدوین در فیلم‌های پنج، شش سال گذشته تاکنون هم شکل دیگری به خود گرفته‌اند. در این فضا کمتر کسی حوصله خواندن کتاب‌های قطور و رمان‌های چندجلدی را دارد و کمتر افرادی پیدا می‌شوند که حوصله کنند و سر صبر حرف‌های یک سخنران را بشنوند. کار به اینجا کشیده که خود سخنران‌ها هم حوصله خواندن متون کمی طولانی را ندارند.

صحنه‌هایی که در این چند روز در مجلس دیده شدند، نشان داد که معضل به نقاط سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری رسیده است. احتمالاً دیگر گزارش‌های مفصلی که توسط کارشناسان تهیه‌ می‌شوند، خوانده نمی‌شوند و یکسره به بایگانی می‌روند، بنابر آنچه دیده‌ایم، حتی تشریفات و الزامات رأی‌گیری‌ها و سخنرانی‌های موافق و مخالف هم بیش‌ازپیش لق و بیهوده جلوه می‌کند. سخنران در فضایی پر از همهمه انگار برای خود و تعداد اندکی خطابه‌ای را می‌خواند و بعد شخص دیگری می‌آید و حرف خودش را می‌زند. کسی به حرف کسی گوش نمی‌دهد؛ مگر برای نکته‌گیری. ناشکیبایی عمومی که دامن‌گیر ما شده، ما را دچار درشت‌بینی، سطحی‌نگری و عجله در تصمیم‌گیری می‌کند. پی‌آمد این عادت در تمام شئون زندگی‌مان قابل دیدن است و به زودی بیش‌از‌پیش آشکار خواهد شد.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار