| کد مطلب: ۵۹۲۸۱

تصمیم نیمه‌تمام برای بازار سرمایه

به حداقل تعداد سهامی که باید در طول یک روز معاملاتی، معامله شود تا قیمت اصلی (پایانی) آن سهم امکان نوسان مثبت یا منفی داشته باشد، «حجم مبنا» گفته می‌شود. حالا پس از ۲۲ سال حجم مبنا از اول دی‌ماه به یک سهم در هر روز معاملاتی برای هر نماد، کاهش یافت؛ اتفاقی که در عمل به معنای حذف یکی از موانع رشد واقعی بازار و اجتناب از شاخص‌سازی است.

تصمیم نیمه‌تمام برای بازار سرمایه

به حداقل تعداد سهامی که باید در طول یک روز معاملاتی، معامله شود تا قیمت اصلی (پایانی) آن سهم امکان نوسان مثبت یا منفی داشته باشد، «حجم مبنا» گفته می‌شود. حالا پس از ۲۲ سال حجم مبنا از اول دی‌ماه به یک سهم در هر روز معاملاتی برای هر نماد، کاهش یافت؛ اتفاقی که در عمل به معنای حذف یکی از موانع رشد واقعی بازار و اجتناب از شاخص‌سازی است.

با حذف حجم مبنا و معرفی سازوکار TAL، ابزاری که معاملات دقایق پایانی بازار را بر اساس قیمت پایانی یعنی میانگین وزنی کل معاملات روز شکل می‌دهد و هدف آن بهبود کشف قیمت و نزدیک کردن قیمت پایانی به قیمت آخرین معامله است، این پرسش مطرح شده که آیا شکل‌گیری TAL الزاماً نیازمند کنار رفتن حجم مبنا، به‌عنوان یکی از محدودیت‌های قدیمی بورس، بوده است یا امکان اجرای آن بدون این تغییر نیز وجود داشت.

حجم مبنا از ابتدا با هدف جلوگیری از نوسانات هیجانی و دستکاری قیمت طراحی شده بود، اما در عمل به مرور تبدیل به یک مانع برای کشف واقعی قیمت شد؛ مخصوصاً در سهام کوچک و متوسط. حذف این محدودیت می‌تواند به روان‌تر شدن معاملات و واکنش سریع‌تر قیمت به عرضه و تقاضای واقعی بازار کمک کند.

اما مسئله اینجاست که هیچ سیاستی در بازار سرمایه را نمی‌شود «مجزا» قضاوت کرد. حذف حجم مبنا در بازاری که هنوز دامنه نوسان محدود و  پدیده‌ی صف خرید و فروش دارد، اگرچه در ظاهر یک گام اصلاحی است، اما در عمل می‌تواند کارکردی  ناقص و حتی معکوس پیدا کند. بنابراین می‌توان گفت؛ حذف حجم مبنا به‌خودی‌خود تصمیم درستی است، اما در شرایط فعلی بازار ایران، اجرای ناقص آن می‌تواند به ضرر سهامداران تمام شود.

حذف حجم مبنا بدون اصلاح دامنه نوسان، یک اصلاح ناقص است و می‌تواند اثراتی معکوس داشته باشد، این دو ابزار به‌شدت به هم وابسته‌اند. وقتی دامنه نوسان محدود و صف خرید و فروش برقرار است، حذف حجم مبنا عملاً هزینه‌ی کنترل بازار را  برای مدیریت بازار کاهش می‌دهد.

در بازار منفی، با خرید یا فروش حجمِ بسیار کمی از سهام بزرگ می‌توان کل بازار را به صف فروش کشاند و به دلیل دامنه محدود، قیمت‌ها در صفوف خرید و فروش قفل می‌شوند. در بازار مثبت هم همین اتفاق می‌افتد و صف‌های خرید طولانی‌تر می‌شوند. زیرا انگیزه‌ی معاملات پرحجم سهام  کاهش پیدا می‌کند زمانی حجم و ارزش معاملات افزایش می‌یابد که دامنه قیمتی بازتر باشد و انگیزه‌ی معاملات افزایش یابد.

در چنین شرایطی انگیزه برای معامله‌ی واقعی و حجم‌خوردن کاهش پیدا می‌کند و به‌جای افزایش کارایی بازار، شاهد ماندگاری صف‌ها، نوسانات ناگهانی و سینوسی شدن ارزش معاملات خواهیم بود. بنابراین اگر قرار است حذف حجم مبنا اثر مثبت واقعی داشته باشد، اصلاح یا حذف تدریجی دامنه نوسان یک ضرورت است!

حجم مبنا با این هدف طراحی شد که تغییرات قیمت فقط زمانی معتبر باشد که حجم مشخصی از سهام معامله شده باشد؛ یعنی قیمت سهام با چند معامله‌ی کوچک جابه‌جا نشود. این ابزار قرار بود مانعی در برابر دستکاری قیمت و نوسانات غیرعادی باشد. اما در عمل، حجم مبنا باعث قفل شدن قیمت‌ها، کاهش نقدشوندگی، شکل‌گیری صف‌های طولانی و به تعویق افتادن کشف قیمت واقعی شد.

به‌جای کاهش ریسک، ریسک را به زمان منتقل کرد؛ یعنی قیمت دیرتر، اما با شدت بیشتر تعدیل می‌شد. به همین دلیل در بسیاری از بازارهای توسعه‌یافته چنین مفهومی وجود ندارد و تمرکز اصلی روی عمق بازار، شفافیت اطلاعات و ابزارهای نظارتی هوشمند است، نه محدودیت‌های مکانیکی مثل حجم مبنا!

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه اقتصاد
پربازدیدترین
آخرین اخبار