مهمترین میدان گازی کشور چیست؟
با سردشدن هوا مدیریت تامین و توزیع انواع فرآوردههای نفتی گرمازا به جمع انواع فرآوردههای نفتی مصرفی در بخشهای حمل و نقل و همچنین تولید انواع و اقسام فرآوردههای فرعی و ویژه (که غالباً در صنایع کشور کاربرد دارد ) میپیوندند.

نیمه دوم سال مقارن اوج فعالیتهای صنایع نفت و گاز کشور است. نظام تولید و توزیع و تامین همهی فرآوردهها در بخش پاییندستی به لحاظ دگرگونی در تقاضای فرآوردهها، دچار تغییراتی میشود. با سردشدن هوا مدیریت تامین و توزیع انواع فرآوردههای نفتی گرمازا به جمع انواع فرآوردههای نفتی مصرفی در بخشهای حمل و نقل و همچنین تولید انواع و اقسام فرآوردههای فرعی و ویژه (که غالباً در صنایع کشور کاربرد دارد ) میپیوندند.
درواقع علاوه بر تامین نیازهای متعارف بخشهای مختلف اقتصاد و صنعت کشور، بایستی آن بخش از فرآوردهها با مصارف حرارتی نیز در دستور کار تولید، تامین و توزیع این بخش قرار گیرد. در اولین قدم، این بهمنزلهی ایجاد تغییراتی در سبد تولید کمی و کیفی فرآوردهها در صنایع پالایشی است.
اما در نیمهی دوم سال عمدهی بار تامین انرژی حرارتی بر دوش صنعت گاز کشور است. کشورمان بر جایگاه سومین تولیدکننده گاز جهان تکیه زده است. با این اوصاف چرا در سالهای اخیر باز هم ناترازی گریبان این صنعت را رها نکرده است؟ چه اتفاقی افتاده که کشورمان در روزهای خیلی سرد زمستان چیزی حدود روزانه 300 میلیون مترمکعب گاز کسری دارد؟ این کسری (یا ناترازی یا کمبود یا هر اسم دیگری که روی آن گذاشتهاند) چه ماهیتی دارد؟
برخی از رسانهها برای توضیح قضیه اقدام به مقایسه کردهاند. مثلاً جمعیت ایران و چین را مقایسه کرده و میزان مصارف گاز طبیعی دو کشور را در نسبت با آن قرار میدهند. برخی دیگر هم این مقایسه را بین ایران و اتحادیهی اروپا انجام میدهند.
این مقایسهها معمولاً به لحاظ علمی صحیح نبوده و در بهترین حالت به دنبال نوعی توضیح خام آماری (و نه توجیه تبیینی) هستند. اما در هر حال باید اعتراف کرد که نتیجه چندان بیراه و نادرستی هم ندارند. کشور ما به بلای مصرف مسرفانه دچار شده که گزند و محنت زیادی بر ما وارد میکند.
ما در حالی سومین تولیدکنندهی گاز جهان هستیم که متقابلاً رتبهی چهارم مصرف جهانی را در اختیار داریم. ما به معنای متداول جهانی، یک کشور صنعتی، پیشرفته یا پیشرو نیستیم. لذا گاز مصرفی کشور نیز در بخش تولید و صنعت به مصرف نمیرسد. این میزان گاز که با زحمت و سرمایه و تلاش فراوان به شبکههای توزیع تحویل میشود، عمدتاً در بخشهای غیرمولد مصرف میشود.
گفته شده که حدود 94 درصد جمعیت روستایی و حدود 83درصد جمعیت شهری کشور به شبکهی گاز پیوستهاند. در کشور ما بهطور متوسط چیزی حدود 55 درصد گاز کشور در بخش خانگی مصرف میشود (این رقم صرفاً متوسط نرخ است وگرنه درصد مذکور در زمستان و تابستان تغییر میکند).
این به غیر از نیروگاهها و صنایع غولآسا (مثل فولادیها و پتروشیمیها و کارخانجات سیمان) است. کارخانجات بزرگ و متوسط و کوچک در کنار کارگاهها و تولیدیها و انوع مؤسسات و شرکتها و مراکز خدماتی هم در زمرهی مشترکان گاز هستند.
یکی از مصادیق «بلا» که پیشتر به آن اشاره شد، این است که کشورمان در مجموع حدود 95 درصد از گازی را که به زحمت تولید میکند، در داخل و با قیمتهای یارانهای به مصرف میرساند. همسایهی شمالی ما کشور روسیه چیزی حدود سه برابر ما گاز تولید میکند. با اینکه روسیه اقلیم سرد دارد ولی جمعاً حدود 60 درصد از گاز خود را در داخل مصرف کرده و از این میزان فقط بالغ بر 11 درصد آن را برای مصارف خانگی تخصیص میدهد.
در یکی دو دهه اخیر و به مدد افزایش تولید از میادین کشور، میزان قابلتوجهی به تولید گاز کشور افزوده شده است اما در عین حال با گازرسانی به گسترههای عمیق و وسیعی از داخل کشور، عملاً حجم عمدهای از این افزایش تولید به مصارف داخلی میرسد. هرچند رفاه و آسایش شهروندان به عنوان غایت اصلی توسعهی صنعت نفت کشور تعریف شده اما به نظر میرسد این رفاه در همهی ابعاد منجر به توسعهی مطلوب نشده است.
منبع گازی پارس جنوبی قطعاً بزرگترین میدان گازی دنیا است. اما هیچ میدانی با هر اندازه و وسعتی هم که باشد، توان رقابت با مصارف مسرفانه را ندارد و به زودی در برابر آن کمر خم میکند. به همین دلیل است که مدیرعامل شرکت ملی گاز گفته بزرگترین و مهمترین منبع گاز که میتوانیم در اختیار داشته باشیم همانا «مصرف بهینه» است.