بازار متحدان را از دست دادیم/ارزیابی کارشناسان از فرصتسوزیهای سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه
گاهی اوقات آنقدر محدودیت ایجاد میکنیم که عملاً امکان رشد و توسعه و ایجاد مناسبات با دیگر کشورها برای ما فراهم نمیشود. پس قبل از اینکه به این پردازیم که چه فرصتهایی را در منطقه از دست دادهایم باید نوع نگاه خود را در حکمرانی تغییر دهیم وگرنه دیپلماسی اقتصادی و رایزنیهای بازرگانی موثر نخواهند بود.
تحولات سیاسی که در این مدت در خاورمیانه رخ داد بر اقتصاد نیز تاثیر داشت؛ از حمله اسرائیل به غزه و تغییر دولت در ایران تا سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه و حتی جنگ روسیه با اوکراین و اینجاست که دیپلماسی اقتصادی ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند. اینکه آیا ایران توانسته از دیپلماسی اقتصادی خود در سطح ملی، منطقهای و جهانی بهخوبی استفاده کند؛ همان چالشی است که روز دوشنبه در نشست «فرصتسوزیهای سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه» به آن پرداخته شد. در این نشست که به میزبانی انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد، کیوان جعفریطهرانی، تحلیلگر ارشد بازار بینالملل، بهرام شکوری، فعال اقتصادی و محمد خواجویی، تحلیلگر مسائل ایران در روزنامه الاخبار لبنان، درباره این موضوع به گفتوگو نشستند.
در ضعیفترین نقطه اقتصاد بینالملل هستیم
کیوان جعفریطهرانی، تحلیلگر ارشد بازار بینالملل در این نشست عنوان کرد: من همیشه معتقد بودهام که در ایران همیشه اقتصاد و تجارت دنبالهرو سیاست است و طبیعتاً ایران با کشورهایی که رابطه سیاسی نداشته و یا رابطه ضعیفی داشته، نمیتواند رابطه اقتصادی شفاف و قابل گسترشی داشته باشد اما این واقعیت ثابت شد که ما حتی با کشورهایی که متحد ما بودند نیز نتوانستیم به درستی رابطه اقتصادی برقرار کنیم.
در مطالب خود به این نکته اشاره کردهام که در سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران و رایزنهای آن که به آن آتاشه گفته میشود در واقع ماموران وزارت صمت در سفارتخانه هستند، البته در استاندارهای بینالمللی آتاشه دیپلماتی است که اقتصاد را کامل بلد است.
به نظر من، چه رایزنهای بازرگانی که در چند سال اخیر در کشورهای منطقه مثل عراق، افغانستان و سوریه داشتیم و چه کشوری مثل چین که دور از منطقه است، به آن صورتی که باید نتیجه میگرفتند نگرفتند و همچنین سفرایی که میتوانستند نقش پررنگی در آنجا ایفا کنند و تاثیرگذاری مناسبی داشته باشند، کار خاصی انجام ندادند. پیش از ماجرای سوریه اتفاقی که افتاد این بود که ترامپ و پوتین با هم توافق کرده بودند که فولاد عربستان را از روسیه تامین کنند.
قبل از این جلسه به من گفتند که براساس آخرین اطلاعات، کشور سوریه برای پروژههای خود در ماه 10 میلیون تن فولاد نیاز دارد و این یعنی سالی 120 میلیون تن فولاد. جهت استحضار باید بگویم که چین از ماه ژانویه تا نوامبر یعنی در 11 ماه فقط 101 میلیون تن فولاد صادر کرده است یعنی بازار سوریه در یک سال از کل صادرات فولاد چین در سال 2024 بیشتر است، ببینید این چه بازار بزرگی است که ما میتوانستیم استفاده کنیم ولی متاسفانه این فرصتها را از دست دادیم.
متاسفانه در تصمیمگیریهای کلانی که در کشور انجام میشود نقش کارشناسان خبره بخش خصوصی و حتی افرادی که میتوانستند تاثیرگذار باشند کمرنگ و یا بیرنگ است. من به عنوان یک تاجر و تحلیلگر بارها در مقالات خود به سیاستگذاران گفتهام که چه اشتباهاتی را مرتکب میشوند. بههرحال در عرصه بینالمللی نیاز است که کارشناسانی که متخصص امور اقتصادی هستند فعالتر برخورد کنند و از آنها در جهت توسعه اقتصادی نظرخواهی شود.
متاسفانه باید اعلام کنم که ما از نظر اقتصادی بازار سوریه، لبنان، پاکستان، عراق، آذربایجان، اردن، امارات و ترکیه را از دست دادهایم. امروز از یکی از شرکتهای ذوبآهن با من تماس گرفتند که فولاد مصرفی در کشور امارات باید فلان استاندارد خاص را داشته باشد آیا اگر ما نیز آن استاندارد را بگیریم شانس فروش خواهیم داشت؟ که من گفتم خیر و اگر میخواهید هزینه کنید در جای درست هزینه کنید. متاسفانه ما در تولید و بدتر از آن در فروش و صادرات آن مشکل داریم.
اکنون باید تمرکز ما بر روی کشورهایی باشد که بتوانیم در آنها شانس حضور داشته باشیم، از کشورهایی که بهطور صددرصد بازارهای آن را از دست ندادیم میتوان به عربستان، هندوستان و چین اشاره کرد که باید روی آنها کار کنیم. وزارت خارجه باید از کارشناسان خبره که در عرصه بینالملل فعال هستند دعوت کند و از آنها در حوزههای مختلف نظرخواهی کند. هنر ما این خواهد بود که بتوانیم این چند کشور اندکی که در منطقه مانده را نگه داریم چون آنها انتخابهای زیادی دارند. متاسفانه اکنون در ضعیفترین نقطه سیاست خارجی کشور در اقتصاد بینالملل هستیم و ایران اگر نتواند کالاهای خود را صادر کند وضعیت اقتصادی کشور با حضور دوباره ترامپ غیرقابل کنترل خواهد شد.
بلد نیسیتم اغماض کنیم
در ادامه این نشست، بهرام شکوری، فعال اقتصادی حوزه معدن عنوان کرد: من نیز معتقدم که در ایران اقتصاد به دنبال سیاست حرکت کرده است، باید همیشه بررسی شود دوستی و دشمنی با کشورها چه فایدهای از لحاظ اقتصادی برای ما دارد.
تا نوع نگاه خود را در حاکمیت تغییر ندهیم طبیعتاً فرصتسوزیها در منطقه و جهان باز اتفاق خواهد افتاد. میگویند در دنیا نه دوست استراتژیک وجود دارد و نه دشمن استراتژیک، پس منافع ما آن چیزی است که تعیین میکند چه کسی دوست و یا دشمن ماست. در رفاقت و دوستی و نزدیک شدن به کشورها و یا دور شدن از آنها، منافع اقتصادی مردم تعیینکننده است.
ترکیه نمونه این تفکر است، اگر یادتان باشد ترکیه هواپیمای روسیه را زد و از امکانات نظامی آمریکا استفاده کردند اما وقتی دیدند S400 را به آنها گران میفروشند دوباره روسیه را بغل کردند و گفتند اشتباه کردیم و S400 را از روسیه خریدند. این رفتار نشان میدهد که این کشور هر جا که منفعت اقتصادی داشته باشد دوستی میکند و اگر منفعت نداشته باشد دشمنی خواهد کرد، اگر نوع نگاه دیگر کشورها را نیز در دنیا نگاه کنید طبیعتاً همینگونه هستند و سمت و سوی نگاه سیاسی آنها را اقتصاد تعیین میکند. اما ما جزء نادر کشورهایی هستیم که اقتصاد آن متاثر از بحثهای سیاسی است و همیشه فرصتسوزی کردهایم.
بارها دیدهاید که ما در کشورهایی سرمایهگذاری کردهایم اما از لحاظ اقتصادی از آن استفاده نکردهایم و بهره آن را دیگر کشورها بردهاند. مثلاً در سوریه بسیار هزینه کردیم اما ترکیه از آن استفاده میکند، در مورد بازار عراق نیز همینگونه بود و در نهایت دیگران استفاده بیشتری بردند.
در منطقهای که ما زندگی میکنیم هشت درصد از جمعیت دنیا زندگی میکند و 12 درصد اقتصاد دنیا در اینجا است و کشورهایی مثل افغانستان، یمن و سوریه درگیر جنگ شدهاند و نیازمند محصولاتی که پتانسیل تولید و عرضه آن در کشور ما وجود دارد اما آیا در دیپلماسی اقتصادی به این نقطه رسیدهایم که از این فرصت استفاده کنیم یا خیر؟
یکی از دوستان تعبیر خیلی جالبی داشت و میگفت در شکار وقتی اسلحه را برمیدارید برای اینکه به هدف بزنید حتماً باید یک چشم خود را ببندید چون با دو چشم باز نمیتوان به هدف زد و این یعنی باید اغماض کرد اما ما این را بلد نیستیم و در داخل کشور نهتنها دوچشمی به هدف نگاه میکنیم بلکه 10 چشم دیگر نیز ما را نگاه میکنند که به هدف میزنیم یا نه و طبیعتاً نمیتوانیم به هدف بزنیم.
یا وقتی میخواهیم به یک بازار نامحدودی وصل شویم طبیعتاً با محدودیت نمیتوان به آن نامحدود رسید و فقط دست و پای خود را میبندیم. گاهی اوقات آنقدر محدودیت ایجاد میکنیم که عملاً امکان رشد و توسعه و ایجاد مناسبات با دیگر کشورها برای ما فراهم نمیشود. پس قبل از اینکه به این پردازیم که چه فرصتهایی را در منطقه از دست دادهایم باید نوع نگاه خود را در حکمرانی تغییر دهیم وگرنه دیپلماسی اقتصادی و رایزنیهای بازرگانی موثر نخواهند بود و لازمه آن نیز داشتن نگاه استراتژیک است و اینکه منافع ملی ما به نوع روابطمان با کشورهای منطقه و دنیا جهت دهد.
متاسفانه ما تاریخ را یاد میگیریم اما از آن درس نمیگیریم، کشور شوروی از لحاظ نظامی بسیار قدرتمند بود و یکی از نمادهای جهان شرق و غرب کشور شوروی محسوب میشد اما از لحاظ اقتصادی از هم پاشید. باید بیاموزیم آنچه که میتواند ما را دچار مشکل کند در نیروی خارجی نیست بلکه در داخل است و آن معیشت مردم است. هدف دولت این است که برای رفاه مردم خود تلاش کند، وقتی در مورد کشوری صحبت میکنیم که خوب یا بد است قطعاً منظور تولید ناخالص داخلی آن است. تولید ناخالص داخلی ایران با جمعیت 85 میلیون نفری زیر 200 میلیارد دلار است اما ترکیه با همین جمعیت بالای 1100 میلیارد دلار است.
اینها شاخصهایی است که در راستای رفاه جامعه است که نشان میدهد مردم یک کشور چقدر خوب زندگی میکنند. ژاپن، کره جنوبی و برزیل در خیز اقتصادی با کشور ما یکی بودند پس چگونه آنها رشد کردند؟ چگونه ژاپن توانست به نقطهای برسد که تورم آن تقریباً صفر و گاهی منفی است؟ آنها توانستند با دیگر کشورها تعامل داشته باشند حتی با آمریکا که دیدیم در جنگ چه بلایی سر آنها آورد. ویتنام نیز بعد از جنگ با آمریکا با آنها سرمایهگذاری مشترک داشت و توانست تولید ناخالص داخلی خود را به بالای 5 تریلیون دلار برساند. معیار باید این باشد که در جهت رفاه مردم تلاش کنیم و آن چیزی که کشور و حکومت و مردم را تهدید میکند قطعاً معیشت مردم است.
بال توسعه را بریدهایم
محمد خواجویی، تحلیلگر مسائل ایران در روزنامه الاخبار لبنان نیز در این نشست با بیان اینکه به باور من این سیاست است که باید به دنبال اقتصاد و تامینکننده منافع اقتصادی و توسعه کشور باشد، گفت: واقعیت این است که وضعیتی که امروز برای ایران میبینیم و اتفاقاتی که اخیراً افتاده، محصول سیاستها و انتخابهای ما بوده است و به اصطلاح وقتی یک کشاورزی بذری را میکارد خب همان محصول را میتواند برداشت کند. اگر بخواهیم عمیقتر به موضوع نگاه و ریشهیابی کنیم که چرا ما به این وضعیت رسیدهایم، بههرحال آن انتخابهایی که ما در عرصه سیاست خارجی بهویژه در شرایط منطقه داریم محصول آرایش نیروهای داخل ایران است و باید به سیاست داخلی نگاه کنیم.
تقریباً بعد از جنگ مشخصاً ما دو نگاه را در عرصه حکمرانی جمهوری اسلامی نسبت به سیاست داخلی و سیاست خارجی داشتیم و تقریباً این دو گرایش از ابتدای جنگ متوازن حرکت میکرد؛ یک گرایش امنیتمحور بود که بیشترین تاکید آنها بر روی مسائلی مثل بازدارندگی نظامی و مسائلی از این قبیل بود و در این باره نیز به توجیهات و دلایلی به لحاظ تاریخی اشاره میکردند که ایران کشور ضعیفی بوده و همیشه در معرض مداخله خارجی بوده و در آن کودتا و جنگ شده که اشارات تاریخی درستی هم بود، پس میگفتند ما باید به این سمت برویم که ایران قوی از لحاظ اقتصادی داشته باشیم. این گرایش در عرصه حکمرانی، که نمایندههای آنان نیز مشخص بود سویههای غربستیزانه نیز داشتند که عمدتاً این سویهها ایدئولوژیک بود.
گرایش دیگری نیز به صورت موازی وجود داشت که قائل به بحث توسعه و بازسازی بود و اینکه باید به سمت نظامسازی حرکت کنیم که نفر اول این جریان آقای هاشمیرفسنجانی بودند. حرف این جریان این بود حالا که نظام انقلاب اسلامی پیروز شده برای اینکه بتوانیم اهداف انقلاب را ادامه دهیم نیازمند توسعه هستیم و توسعه نیز نیازمند روابط خارجی متوازن با همه قدرتها است.
این دو رویکرد تقریباً به صورت متوازن تا حدود 15 سال جلو رفت و اتفاقاً در عرصه سیاست داخلی، قدرت این دو جریان تقریباً با همدیگر برابر بود و یکی از بهترین دورههای تاریخی ایران را در همین سالها شاهد بودیم که اوج آن در ابتدای دهه 80 بود. وقتی به شاخصها در ابتدای دهه 80 نگاه میکنیم، شاخصهای اقتصادی ایران، ترکیه و عربستان تقریباً در یک نقطه برابر بود.
من یادم است در سال ۱۳۸۴ که بحث سند چشمانداز 20 ساله مطرح بود، وقتی گفته میشد که ایران قرار است قدرت اول اقتصاد منطقه باشد حرف عجیبی نبود، برعکس الان که در فرهنگ سیاسی ما تبدیل به جوک شده است، در آن زمان واقعاً قابل دسترس بود؛ چون واقعاً در آن موقعیت بودیم و بحث بر سر این بود که بر رقبای اصلی خود فائق بیاییم.
در واقع جمهوری اسلامی عملاً با این دو بال، هم در عرصه سختافزاری نظامی و امنیتی و هم در عرصه روابط خارجی و بحث توسعه حرکت میکرد اما از زمانی کار به مشکل خورد که این توازن از بین رفت. از نظر زمانی تقریباً نقطه شروع این قضیه از ابتدای باز شدن پرونده اتمی ایران بود و بعد از آن روی کار آمدن آقای احمدینژاد، که در نتیجه جریان توسعهگرا در عرصه حکمرانی در داخل ایران روزبهروز لاغرتر و تقریباً کنار گذاشته شد. حتی جالب است مثلاً برخی واژهها نیز تغییر کرد و دیگر در داخل ایران کلمه «توسعه» را به کار نمیبرند و از واژه «پیشرفت» استفاده میکنند.
کار زمانی به مشکل خورد که جریان امنیتیمحور که در جای خود میتوانست باعث ارتقای قدرت شود و باید کشور را اداره میکرد، در عرصه سختافزاری و صنعت نظامی حرفی برای گفتن داشت و از زمانی که این جریان شروع به کار کرد، شاهد پیشرفتهایی در صنایع نظامی بودیم اما مسئله اینجا بود که این جریان اساساً هیچ ایدهای برای توسعه نداشت که همزمان شد با فشارهای خارجی که اوج آن پرونده اتمی ایران بود که باعث شد همه شئونات سیاست خارجی ایران تحت تاثیر این پرونده قرار بگیرد و به دلیل فرصتسوزیهایی که در این قضیه اتفاق افتاد، از آن هیچ خروجیای بیرون نیامد، از دل آن برق درنیامد که حداقل بتواند ناترازی برق را حل کند و فرصتهای اقتصادی بسیاری نیز از بین رفت.
فرصتسوزی اصطلاحی است که یک پیشفرض دارد، یعنی باید یک عقل محاسبهگر داشته باشیم که بگوییم در اینجا یک فرصت است اما وقتی این عقل محاسبهگر را اساساً نداشته باشید و نقشهای برای توسعه نداشته باشید، هیچ موردی اصولاً برای شما فرصت تلقی نمیشود و برعکس جایی که برای کشور هزینه دارد را بهترین سیاست فرض میکنید چراکه هیچ ارتباطی بین تحرکات میدانی خود و پیشرفت و توسعه کشور و افزایش ثروت در کشور ندارید.
در اینجاست که وقتی نگاه میکنیم، میبینیم ایرانی که در ۲۰ سال پیش به لحاظ قدرت اقتصادی در کنار عربستان و ترکیه قرار داشت، امروز از نظر اقتصادی بههیچعنوان قابل مقایسه با این کشورها نیست و به دلیل اینکه خودمان را به دلیل پروندههایی مثل پرونده اتمی یا موضوعاتی از این قبیل تبدیل به یک سوژه امنیتی کردهایم عملاً توانایی استفاده از فرصتها را نداریم و ایران دچار وضعیت فرسایشی شده است که روند بسیار خطرناکی است.
وقتی راجع به شاهان قاجار قضاوت میکنیم، میگوییم خیلی آدمهای بیکفایتی بودند که کشور را به فنا دادند و کشور با عهدنامه گلستان و ترکمنچای تجزیه شد اما به باور من تقلیل دادن این مسئله به شاهان قاجار ندیدن درست مسئله است. وقتی تاریخ را نگاه میکنیم شاهان قاجار اتفاقاً آدمهای وطنپرستی بودند، وقتی شخصی مثل ناصرالدینشاه را میبینیم نمیتوانیم بگوییم آدم نادانی بود، اتفاقاً اهل شعر، فضل و ادب بود.
نمیخواهم بگویم سیاست او درست بوده اما اینگونه نبوده که از جدا شدن بخشی از ایران خوشحال بوده است اما چیزی که گفته نمیشود این است که ما رفتیم و جنگیدیم اما نتوانستیم، یعنی کشور به راحتی تجزیه نشد. ضعفی که در آن دوره دچار آن شدیم حاصل یک گسست و گسل و یک عقبماندگی تمدنی است که وقتی وارد جنگ شدیم، دیدیم که روسها توپ و سلاحهای پیشرفته دارند اما ما با سلاحهایی مثل شمشیر رفتیم تا مبارزه کنیم، اینجا بود که پیشرفت و ناترازی را دیدیم.
وقتی دچار ضعف تدریجی شویم اتفاقاً همین موضوع امنیت هم برای ما تضمینشده نیست. کشور وقتی از درون دچار مشکل شود آنقدر ضعیف میشود که حتی کشورهای ضعیف هم میتوانند مشکل سیاسی و تمامیت ارزی و امنیتی برای شما ایجاد کنند. نمونه جدید این مسئله اتفاقی است که در مورد امارات متحده عربی راجع به سه جزیره رخ داده است، چرا به یکباره و در روند چند سال اخیر ناگهان موضوع سه جزیره مطرح میشود؟ زمانی همین عربستان سعودی حاضر نبود کنار امارات قرار بگیرد، چون روابط خوبی با ایران داشتند و نیازی نمیدیدند.
وقتی شما هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاست خارجی، ضعیف و ضعیف و ضعیفتر میشوید همه این کشورها میتوانند برای شما تهدید امنیتی درست کنند. اروپایی که بههیچعنوان حتی حاضر نبود وارد بازی اماراتیها شود، الان وارد شده و حتی روسیه و چین و کویت نیز وارد شدهاند. میدان گازی آرش تا سالها بین ایران و کویت یک میدان مناقشهبرانگیز و مورد اختلاف بود اما چه شد که دوسال پیش به یکباره کویتیها اعلام کردند که این میدان اصلاً متعلق به ایران نیست و در واقع یک گام جلوتر آمدند و گفتند این میدانی بین کویت و عربستان است.
دلیل آن ضعف ایران است چراکه طرف مقابل میداند ایران به دلیل شرایط تحریمی امکان سرمایهگذاری در میدان نفتی را ندارد پس سیاست امر واقع را پیش میگیرد و یک گام جلوتر میآید و میگوید ایران که به خاطر یک میدان نفتی با من نمیجنگند پس من در آنجا سرمایهگذاری میکنم چون میدانم ایران اصلاً نمیتواند در آنجا سرمایهگذاری کند.
این همانجایی است که ما میگوییم وقتی توسعه وجود نداشته باشد و هیچ نگاهی در حوزه سیاست خارجی نداشته باشید، در حقیقت بال توسعه کشور زده شده و بال امنیت نیز نمیتواند همان امنیت را تامین کند.