| کد مطلب: ۳۰۳۷

نتانیاهو به دنبال گشودن صندوق پاندوراست؟

اسرائیل پدیدۀ بسیار خاصی است. بدون شناخت دقیق و درست از رفتار آن، بسیاری از تحولات خاورمیانه غیرقابل درک است.

اسرائیل پدیدۀ بسیار خاصی است. بدون شناخت دقیق و درست از رفتار آن، بسیاری از تحولات خاورمیانه غیرقابل درک است. اغلب جنگ‌های منطقه در دوران پس از جنگ جهانی دوم، مستقیم یا غیرمستقیم به سیاست اسرائیل ربط داشته است.
به‌نحوی کاملاً غم‌انگیز، اسرائیلی‌ها به‌صورتی پنهان یا آشکار در ایجاد مؤلفه‌های نظم منطقه‌ای در خاورمیانه نقش مؤثری ایفا می‌کنند تا آنجا که محمد حسنین‌هیکل، روزنامه‌نگار فقید مصری با نوعی تأثر تأکید کرده بود که تحولات خاورمیانه همیشه طبق تمایلات اسرائیل پیش رفته است!
سخن هیکل حتی اگر اغراق‌آمیز هم به نظر برسد، خالی از واقعیت نیست و متأسفانه شعاع اثرگذاری اسرائیل در خاورمیانه را می‌توان تا هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای آن نیز ملاحظه کرد.
اسرائیل خود را «کشور دموکراتیک یهود» معرفی می‌کند. به‌عبارتی، دو عنصر «یهودیت» و «دموکراسی» را دو پایۀ اصلی ماهیت خود می‌داند. مشکل اما این است که این دو عنصر، سازگاری لازم را با هم ندارند. به واقع، در این ماهیت دوگانه، تناقضی ژرف و حل‌نشدنی خود را پنهان کرده است که حتی روشنفکران انسان‌دوست یهودی نیز بعضاً از برملا شدن آن بیم دارند، به‌طوری‌که از رویارویی شفاف و صادقانه با این تناقض فرار می‌کنند. به نظر نگارنده، بسیاری از رفتارهای ماجراجویانۀ اسرائیل یا تلاش‌های پنهان و آشکار آن برای بحران‌سازی‌های منطقه‌ای، به همین ماهیت دوگانۀ تناقض‌آمیز مربوط می‌شود. این دوگانگی در عین حال، منشأ اصلی‌ترین شکاف‌های داخلی جامعۀ اسرائیل است؛ شکاف‌هایی که معمولاً از طریق ایجاد بحران‌های امنیتی مصنوعی یا واقعی، به محاق برده می‌شوند، زیرا حل نهاییِ مهمترینِ آنها به دلیل همان ماهیت تناقض‌آمیز دولت اگر هم ممکن باشد، برای یهودیان بی‌نهایت دردناک است.
در حقیقت، اسرائیل به دلیل همین تناقض ماهوی، بعد از گذشت حدود 75 سال از تأسیس آن، هنوز فاقد قانون اساسی است و براساس چند «قانون پایه» امور آن اداره می‌شود. اسرائیل باز هم به همان دلیل، هنوز مرزهای سیاسی و جغرافیایی مشخصی برای خود تعریف نکرده است و به‌واقع، فاقد قلمرو سرزمینی رسمی یا حتی جمعیتِ مشخص است!
به‌عبارت روشن‌تر، اسرائیل هنوز کشوری نامتعین است و تاکنون هیچ‌کدام از ائتلاف‌های حاکم بر آن نخواسته و یا در حقیقت نتوانسته‌اند که حدود و ثغور مرزها را از یک طرف و نوع رابطۀ دین و دولت و پیوند این دو با قومیت یهود و موضوع دموکراسی را از طرف دیگر، تعیین‌تکلیف و به‌عبارتی متعین کنند. از این رو، اسرائیل در عقب انداختن رویارو شدن با مشکلات عمیقش در دو حوزۀ داخلی و سرزمینی تاکنون مهارت بسیاری از خود نشان داده است، اما عقب انداختن رویارو شدن با مشکلات سبب حل آنها نمی‌شود، بلکه فقط به حجیم و انباشت شدن‌شان کمک می‌کند.
در واقع، همین انباشت مشکلات و حجیم شدن آنها یکی از زمینه‌های اصلی گرایش اکثریت اسرائیلی‌ها به احزاب مذهبی و ملی‌گرای افراطی شده است، به‌طوری‌که ائتلافی از آنها 64 کرسی از مجموع 120 کرسی پارلمان را در انتخابات اخیر به خود اختصاص داده و در حال تشکیل تندروترین کابینۀ تاریخ اسرائیل هستند.
افراط‌گرایان راستگرا که رهبری آنها را بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود برعهده گرفته است، مدعی حل مشکلات فراروی دولت و جامعۀ اسرائیل هستند. راه‌حل مورد نظر آنها اما از نگاه جامعۀ جهانی و حدود نیمی از اسرائیلی‌ها و همینطور اکثریت یهودیان ساکن کشورهای دیگر به‌خصوص آمریکا، به فاجعه بیشتر شباهت دارد تا راه‌حل! به واقع، راه‌حل مورد نظر حزب لیکود و متحدان افراطی‌اش نوعی گشودن صندوق پاندوراست که بلایای ناشی از آن تا شعاع بسیار وسیعی پخش و پراکنده خواهد شد.
با این حساب، آیا دولت تحت رهبری نتانیاهو با آگاهی از پیامدهای راه‌حل مورد علاقه‌اش، به سیاستِ تأخیر و عقب‌اندازی مشکلات اسرائیل به‌صورتی کم‌وبیش مشابه دولت‌های قبل از خود ادامه خواهد داد یا اینکه به هر بهایی صندوق پاندورا را خواهد گشود؟ اگر نتانیاهو و متحدان نژادپرست او به گشودن صندوق پاندورا اصرار داشته باشند، برای آنکه خودشان کمترین آسیب را متحمل شوند، به بحران‌سازی‌های بزرگ در منطقه خواهند پرداخت.
این بحث در روزهای آینده ادامه می‌یابد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی