محمدحسین شفیعیها دبیر حزب موتلفه استان قزوین: کلید اصلی انتصابات دست استاندار قزوین نیست
محمدحسین شفیعیها، دبیر حزب موتلفه استان قزوین در گفتوگو با هممیهن با اشاره به نقش برخی چهرههای اصلاحطلب در انتصاب مدیران استاندار معتقد است که با چنین روشی در چینش مدیران رسیدن به اهداف ترسیمی استاندار کمی سخت بهنظر میآید.

محمدحسین شفیعیها، دبیر حزب موتلفه استان قزوین در گفتوگو با هممیهن با اشاره به نقش برخی چهرههای اصلاحطلب در انتصاب مدیران استاندار معتقد است که با چنین روشی در چینش مدیران رسیدن به اهداف ترسیمی استاندار کمی سخت بهنظر میآید.
عملکرد استاندار قزوین را از زمان روی کار آمدن بهعنوان استاندار در این استان چطور ارزیابی میکنید؟
داستان انتخاب و معرفی استاندار قزوین چندین ماه طول کشید تا بالاخره آقای نوذری که در دولت دوازدهم استاندار ایلام بود، از سوی وزیر کشور با تصویب هیئت دولت منصوب شد. طبعاً وی شناخت خاصی از استان نداشت و این مسئله ایجاد نگرانی میکرد که خوشبختانه با استقرار ایشان در استان و اعلام برنامههای خود و عملکرد ششماهه نشان داده که بهرغم آن عدماشراف به استان و مسائل آن، ولی با کوشش و حضور پررنگ در نقاط مختلف استان از نزدیک و بررسی مسائل این خلأ را پر کرده و هماکنون نسبت به استان شناخت کافی پیدا کرده و قوت و ضعفهای آن را بخوبی شناخته است و این نقطه قوت وی محسوب میشود. آقای نوذری با ورود به استان اعلام کرد که بهدنبال توسعه و پیشرفت است و از همه ظرفیتها برای رسیدن به این مقصود بهره خواهد گرفت.
انتصابهایی که استاندار قزوین تاکنون انجام دادهاند را چطور ارزیابی میکنید؟
دو مشکل جدی بر سر راه استاندار وجود دارد که اگر بتواند همانند موضوع اول از پس آن برآید میتوان به دستیابی اهداف او امیدوار بود. مشکل اول، مسئله لَختی و انفعال دستگاههای اجرایی است که موجب شده آنها نتوانند همراه و همپای او در اداره امور و رفع و رجوع کارهای مردم باشند که البته مربوط به دوره ایشان نیست و از سالیان گذشته این بلیه خودنمایی دارد که باید برای آن چارهاندیشی کرد.
فترت دوره کووید و تنبلی ذاتی دستگاهها و سازمانهای خدماترسان موجب شده که مردم در مراجعه به آنها کارهایشان با سهولت و بیدغدغه حل و فصل نشود و بلکه نگرانی از کارشکنی و عدم اهتمام به حل مشکلات آنان پررنگ باشد. مشکل دوم، موضوع کیفیت و چگونگی انتصابات در استان است که میتواند پاشنه آشیل موفقیت استاندار باشد.
به نظر میرسد این مسئله در استان قزوین از ویژگی خاص و منحصربهفردی برخوردار بوده و آن اینکه برای همگان آشکار شده که کلید اصلی انتصابات نه بهدست استاندار بوده و نه دولت در سایه، بلکه افراد خاصی پشت پرده کلیددار قطعیت انتصابات بوده و هستند. متأسفانه در استان قزوین بهخصوص در دورههای صدارت اصلاحات هنوز نظام اربابرعیتی حاکم است و برای رسیدن به مناصب و پستها به اصطلاح باید دم آن افراد را دید تا اجازه صدور حکم مسئولیت داده شود!به عبارتی برای ۹۵ درصد انتصابات این فرآیند طی شده و ۵ درصد متعلق به چند نفری است که آقای استاندار با خود از استانهای دیگر آورده است.
روشن است که چنین رویهای طبعاً نمیتواند برای دهه چهارم انقلاب ثمربخش باشد چراکه اینگونه انتصابات یقیناً بر مبنای بلهقربانگویی است تا شایستهگزینی! ولو اینکه ممکن است در این میان معدودی هم انتصاب موفق اتفاقی باشد! این معضل تا جایی جلو رفته که صدای اعتراض یکی از منصوبین از این دست هم درآمده بود و به دوستی گلایهمندانه اظهار کرده بود که اینها حتی اجازه نمیدهند ما معاونین و کارشناسان خود را هم بر اساس مصلحت سازمان و مأموریت مربوطه انتخاب کنیم.
آیا از چهرههای اصولگرا و جریانهای دیگر در کابینه استانی خود استفاده کردهاند؟
در انتصابات بهرهگیری از ظرفیتهای مدیریتی جریان اصولگرا را در استان شاهد نیستیم. البته جای گلایه هم ندارد، زیرا حضرات مدعی هستند در انتخابات آقای پزشکیان رأی آورده و تنها همراهان ایشان هستند که استحقاق واگذاری مسئولیت را دارند! بر این مبنا حدس بنده این است که رسیدن به اهداف ترسیمی آقای استاندار با این شیوه چینش مدیران کمی سخت به نظر میآید.
آیا استاندار در راستای وفاق ملی حرکت کرده است؟ آیا توانستهاند نیروهای کارآمد را در کابینه استانی خود منصوب کنند؟
با چنین فضای حاکمی مشخص است که شعار وفاق دولت چهاردهم تنها در تبلیغات مطرح است و نه در عمل. جریان آشنای رسانهای اصلاحات استان (بخش تندرو و فرصتطلب آن که بیشتر بهدنبال کسب آمال مادی خود هستند) شعار وفاق را همچون شمشیری بالای سر منتقدان قرار دادهاند و آدمی را به دورههای قبل میبرند که هر کلام منتقدانه را با تیر وحدتشکنی و مانع توسعه سرکوب میکردند. حال و روز این روزهای استان قزوین چنین است که اگر نقدی و ایرادی به عملکرد و یا برخی انتصابات میشود جبهه رسانهای موصوف به حرکت درآمده و با جنجال کردن سعی در خاموش کردن صداهای منتقد میکنند.
صاحب رسانهای که با گرفتن پست مشاوره دائماً در رثای جریان حاکم مینویسد همزمان با تمام قوا منتقدین را با عبارات و الفاظ ناشایست مینوازد، یا اگر نسبت به انتصاب غیرکارشناسانه و دارای ابهام قانونی از جانب افرادی مورد اعتراض و طلب شفافیت قرار میگیرند بهجای پاسخ منطقی مورد هجوم و سرکوب پیادهنظام رسانهای واقع میشوند. لذا معتقدم همانگونه که مبارزه با فساد لوازمی دارد و تا آن الزامات فراهم نباشد امکان از بین بردن فساد نیست، در بحث وفاق هم این اصل جاری است. اینکه منتقدان با کوچکترین انتقاد و یا طلب شفافیت در اقدامات با انگ و اتهام و برچسب سرکوب شوند، با وفاق سازگاری ندارد و طبعاً از بستر مشارکت و همفکری در جامعه میکاهد.
در اکثر استانها انتقاد به دخالت نمایندگان مجلس نسبت به انتصابات در استانها وجود دارد. آیا در قزوین نیز چنین اتفاقی رخ داده است؟
نکتهی آخر در مورد دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات استانها که اشاره داشتید، خوشبختانه مورد خاصی را نشنیدهام که حاکی از دخالت آنان در انتخاب مدیران باشد و با اینکه نمایندگان استان بر مبنای سلایق سیاسی در طیف مقابل قوه اجرایی استان هستند ولی تعاملات مثبت و همراهی قابل قبولی وجود دارد که مورد تاکید هر دو طرف میباشد.
عملکرد اجرایی و عمرانی ایشان چگونه بوده؟ آیا قدرت چانهزنی برای دفاع از حقوق استان قزوین در سطح ملی را دارند؟
در مورد عملکرد عمرانی استاندار محترم هنوز زود است که بتوان قضاوت صریحی داشت ولی طبیعی است که در آینده نزدیک باید زمینه به ثمر نشستن پیگیریها و تلاشها را مردم شاهد باشند. از جمله ویژگی استاندار پیگیریهای مستمر مسائل استان و چانهزنیهای وی در سطح ملی است که امیدوارم حاصل آن را در بهبود وضعیت مشکلات ببینیم.