| کد مطلب: ۲۳۷۰

خوشی و ناخوشی صد شماره

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

انتشار صدمین شمارۀ یک روزنامه در دنیا امری بی‌اهمیت و پیش‌پاافتاده است، اما در کشور ما خیلی هم بی‌ارزش نیست! واقعیت این است که در ایران انتشار روزنامه به کاری صعب و دشوار تبدیل شده است. گویی همۀ عوامل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و روانی و تکنولوژیک دست‌به‌دست هم داده‌اند تا انتشار روزنامه را به اقدامی طاقت‌فرسا تبدیل کنند. از منظر اقتصادی، چاپ روزنامه زیان خالص است. تحصیل درآمد که جای خود، حتی رسیدن به نقطۀ «یر به یر» نیز حکم معجزه را پیدا کرده است. نه تک‌فروشی بر بنیاد تیراژی سودآور در انتظار است و نه از آگهی در شرایط رکود و تحریم خبری است. فقط اشتیاق به کار فرهنگی در جامعه می‌تواند توجیه‌گر به دوش کشیدن این بار مالی سنگین باشد.

در کنار این معضل، سیاست هم چندان مهربان نیست و سرِ همکاری و سازشِ لازم با مطبوعات را ندارد. بسیاری از واژه‌ها همچنان «تهدید» و «خطر» به حساب می‌آیند و به‌کارگیری عادی آنها نیز بعضاً موجب طرح شکایتِ شاکیان حرفه‌ای و حضور پی‌درپی مدیرمسئول در دادسرای رسانه برای پاسخگویی می‌شود. دیوار روزنامه‌نگاران هم همچنان کوتاه‌ترین دیوارهاست. معمولاً مرغ عزا و عروسی‌اند و اشتیاق‌شان برای شکار نخستین خبرها و گزارش‌ها از حساس‌ترین رویدادها، گاه سبب دردسرشان می‌شود و عناوین اتهامی سهمگینی دامن‌شان را می‌گیرد، همانطور که دامن همکار گزارشگر اجتماعی روزنامه خانم الهۀ محمدی را گرفت. فرهنگ جامعه نیز دچار دگرگونی‌هایی شده که انگار با مطبوعات کاغذی قهر کرده یا اصلاً به نقطۀ طلاق با آن رسیده است. شهروندانی که روزگاری اطلاعات مورد نیاز و علاقۀ خود را در روزنامه‌های مختلف می‌جستند، اینک عموماً سر در گوشی‌های موبایلی دارند که بخش مهمی از محتوای قابلِ دسترس آنها، دقت و صحتِ لازم در خبررسانی را ندارد و در بسیاری موارد، سبب گمراه کردن مخاطبان با انتشار خبرهای کذب و نادرست می‌شوند.

سرعت و وسعت نشر خبرها از چهارگوشۀ جهان، روان جامعه را هم به نوعی متلاطم و بی‌ثبات و عجول کرده است. دیگر کمتر شهروندی یافت می‌شود که از فراغت و حلاوت لازم برای سر فرو بردن در یک صفحۀ کاغذی به‌منظور تأمل و تعمق دربارۀ متنی مربوط به زوایای پنهان‌تر یک معضل اجتماعی برخوردار باشد. همۀ امور چنان گذراست که فرصتی برای ژرف‌اندیشی یا سپردن آنها به حافظه وجود ندارد و به‌همین علت نیز اغلب به سرعت فراموش می‌شوند.

تکنولوژی ارتباطی نیز با رشد و توسعۀ فزایندۀ خود به موارد فوق شدت می‌دهد و کار مطبوعات کاغذی را روز به روز دشوارتر می‌سازد.

براین‌اساس روشن می‌شود که انتشار یک روزنامه از نقطۀ صفر در این روزگار و به صد رساندن روزهای انتشار آن بر‌خلاف آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد، کاری چندان ساده هم نیست؛ به‌خصوص روزنامه‌ای که اصرار بر تولیدِ محتوا و پرهیز از کپی‌پیست در هر صورتِ آن دارد و به‌همین دلیل باید از تحریریه‌ای چابک، علاقه‌مند، پابه‌کار، باانگیزه، پرتحرک و زحمتکش برخوردار باشد.

قاعدتاً مجموعۀ محدودیت‌های کار روزنامه‌نگاری در جامعۀ ما، روزنامۀ هم‌میهن را در دستیابی به همۀ اهداف اعلام‌شدۀ خود باز داشته اما محصول کلی کار، نه فقط قابل‌دفاع بلکه مایۀ سرزندگی و سربلندی روزنامه‌نگاران عمدتاً جوانی است که در شرایط معیشتی دشوار، با ذوق و شوق گزارش‌های خبری به‌خصوص گزارش‌های میدانی برای روزنامه تهیه می‌کنند و مایۀ غنای روزافزون محتوای آن می‌شوند.

مشخص است که هم‌میهن هنوز با هویت و تشخصی که به دنبال آن است، فاصله‌ای معنادار دارد، اما به امید خدا این فاصله روزبه‌روز کمتر و در صورت سر به سلامت بردن از توفان‌های موسمی سیاست، نهایتاً به نقطۀ بهینۀ خود خواهد رسید.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی