چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
تحلیلی بر تحریم ابرآروان و تلاش حاکم تحریم برای خشکاندن ریشه کارآفرینی در ایران
تحلیلی بر تحریم ابرآروان و تلاش حاکم تحریم برای خشکاندن ریشه کارآفرینی در ایران
رضا قربانی
موسس کارخانه نوآوری رسانه راهکار
«تحریم» سالهاست به بخشی از زندگی «ما ایرانیان» تبدیل شده است. بهجز برخی فارسیزبانها که کاسب تحریم شدهاند، فارسیزبان و ایرانیای پیدا نمیشود که موافق تحریمهای ظالمانه غیرانسانی باشد. با اینکه تحریم انتخاب ما نیست ولی در شرایط تحریمی نیز دست روی دست گذاشتن انتخاب درستی نیست و باید راهی پیدا کرد که به محصولات و خدمات تحریمشده دسترسی یافت. قاعدتا کسانی که در شرایط تحریمی برای کاهش اثر تحریمها فعالیت میکنند، کاسب تحریم نیستند. در شرایطی که دسترسی ما ایرانیان به محصولات و خدماتی معمولی در جهان ممکن نیست، کسانی باید همت کنند و زیرساختهای کار و زندگی را فراهم کنند که شرایط زندگی در کشور سختتر و سختتر نشود. قاعدتا این خواسته تحریمکنندگان و همراهان آنها نیست و در محاسبات خود جایی برای آنهایی ندیدهاند؛ کسانی که در سختترین شرایط نیز کار میکنند. کار کردن در شرایط تحریمی بهمثابه دویدن سرعتی در زمینی گلآلود و چسبناک است، آنهم در شرایطی که وزنههای ۲۵کیلوگرمی به پاهای دونده بسته شده. حتی اگر یوسین بولت، یعنی قویترین و سریعترین دونده جهان هم که باشید در این شرایط کم میآورید و حداقل نمیتوانید بهگرد
پای رکوردهای قبلی خودتان هم برسید. زندگی و کار در شرایط تحریم یعنی هدررفتن پیوسته انرژی و هرچه بیشتر تلاش کردن و کمتر نتیجه گرفتن. از سالهای گذشته بسیاری که ادعای کارآفرینی و خلقارزش داشتند، نتوانستند در این شرایط ادامه دهند و جلایوطن کردند یا به حوزههای سادهتری چون دلالی و واسطهگری رو آوردند. اندککسانی هم که در میدان باقی ماندهاند و سعی میکنند چیزی خلق کنند، هرروز بیانگیزهتر میشوند.
قصه ابرآروان و تحریم این کسبوکار و بنیانگذاران آن را در بافتاری که گفته شد، باید تحلیل کرد. ابرآروان نمادی از همه آن کسبوکارها و کارآفرینان جوان ایرانی است که میگویند در شرایط تحریم میتوان ماند و ساخت. حاکم تحریم میگوید، هرکه جرأت کرده در مقابل تحریم بایستد را باید شکست، باید بیآبرویش کرد، اگر شرمنده نشد و کماکان ادامه داد باید به مجرم تحتتعقیب تبدیل شود. حاکم تحریم تصمیم گرفته نمادهای کارآفرینی را بزند. او که پیشازاین نمادهای مقاومت نظامی را هدف گرفته و سعی کرده بود، نشان دهد در میدان نظامی هیچ طغیانی را برنمیتابد، در میدان اقتصاد هم هرآنکه سر خم نکند را میشکند.
در این شرایط قصه ما که ماندهایم که بسازیم، حکایت پرتاب گِل توسط شبلی بهسمت حلاج است که در کتاب تذکرةالاولیای عطار آمده: «هر کس سنگی میانداخت؛ شبلی را گلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: از اینهمه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند، معذورند؛ از او سختیم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.» بهقول سعدی: از دشمنان برند شکایت به دوستان / چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
متاسفانه برجسته بودن بیشازحد کارآفرینان و بنیانگذاران ابرآروان در سالهای گذشته، تحریک حس حسادت بسیاری و برنامهریزی دقیق حاکم تحریم، ما را به اینجا رسانده که هرکسی لگدی به کسبوکار ایرانی بزند که تلاش کرده در شرایط سخت زندگی، اندکی از سختی زندگی بکاهد و اندکی کیفیت زندگی را افزایش دهد. حاکم تحریم میگوید، کارآفرین ایرانی باید شرمنده باشد و قبول کند که تسلیمشدن بهترین انتخاب است.
از نظر من تحریم اخیر ابرآروان، تحریم یک کسبوکار نبود و نیست؛ تحریم یک کارآفرین نبود، زدن نمادهای کارآفرینی در ایران و تلاش برای خشکاندن ریشه درخت خلقارزش در ایران بود. آن هم با منتسب کردن اتهامی به آنها که ۱۸۰درجه خلاف فعالیت اصلیشان است. قاعده این است؛ اگر تصمیم گرفتهاید در شرایط تحریم کار کنید، کاری میکنیم که نگذارند کار کنید! این تازه شروع ماجراست و حاکم تحریم بهسادگی کوتاه نمیآید.