| کد مطلب: ۸۴۵۲

آدمیت، انقلاب، جنگ

علی ربیعی جامعه‌شناس و وزیر پیشین کار برای بچه‌های جنوب شهر تهران، خانواده صنیع‌خانی نمادی خاطره‌انگیز از برخی مفاهیم است. با او به سال‌های دور که برمی‌گردیم

آدمیت، انقلاب، جنگ

rabiee

علی ربیعی

جامعه‌شناس و وزیر پیشین کار

برای بچه‌های جنوب شهر تهران، خانواده صنیع‌خانی نمادی خاطره‌انگیز از برخی مفاهیم است. با او به سال‌های دور که برمی‌گردیم چهره‌اش یادآور انقلاب و انقلابی‌گری است. همینطور تاریخ را که ورق بزنیم با او از پیروزی انقلاب عبور کرده به دوران جنگ و روایت‌های انسان‌های آن دوران می‌رسیم. بچه‌های انقلاب در پساجنگ هر گروه‌شان داستان‌های متفاوتی دارند. صنیع‌خانی در پساجنگ در تلاشی صادقانه با کوله‌بار تجارب قبل، حتی برای یک مشارکت سیاسی و بدون آنکه سیاست‌کار و سیاست‌باز باشد، رانده شد. همینطور که با تاریخ جلو بیاییم او در کنش‌های اجتماعی، توانش را برای کمک کردن به آدم‌هایی که در محله‌شان زیسته‌اند، معطوف داشت و پس از حضور در انقلاب و جنگ، همیاران نازی‌آباد را بنیان نهاد.

1

انقلابی‌گری و آدم‌های انقلابی یکی از آن مفاهیمی است که بسیار تطور یافته و کارکردهای آن در هر دوره و به هر مناسبتی متفاوت شده است. زمانی مبارزان با شاه و به زندان رفته‌ها، انقلابی نامیده می‌شدند تا همین چند روز پیش که از سوی یک مقام وزارت کشور، اخراج‌کنندگان اساتید و فروبستن صداها، حرکت انقلابی تلقی شد. برای آدم‌های انقلابی ایستادن پای افراد ضعیف جامعه و مبارزه برای احقاق حق آنان امری انقلابی بود و آنها نشانانگان انقلاب را این مفاهیم می‌دانستند. تا رسیدیم به زمانی که انقلابی آدمی شد که نه برای یک آرمان و تلاشی داوطلبانه بلکه در شکلی کاریکاتوری از کنشی که برای حذف و تخریب دیگران و حضور در مناسک‌ها می‌انجامد، تعریف شد. خیلی وقت‌ها دلم می‌سوزد برای این مفهوم. متاسفانه در سال‌های اخیر از سوی دو جریان به ظاهر مخالف هم، آدم‌های انقلابی و نمادهای یک انقلابی به‌شدت مورد تهاجم قرار گرفت و هر دو روایت‌های جعلی را عرضه کردند و اتفاقا مفهوم انقلابی و افراد صادقی چون صنیع‌خانی ترور مفهومی در میان نسل‌های جدید شدند. از یک سو جریان‌هایی که اصل انقلاب و تغییرات ناشی از آن را هدف قرار داده بودند و تصویری خشن و بدون دانش از آدم‌های آن بازنمایی کردند و تلاش نمودند تا از میان همه بچه‌های مهربان و فداکار انقلابی تصویرسازی غلط را برای نسل‌های امروز ارائه کنند.
در مقابل آنها، در داخل نیز جریانی به‌خصوص در رسانه‌های رسمی، آدم‌هایی را به‌عنوان نماد انقلابی مطرح می‌کنند که فقط چهرهایی شبیه به چهاردهه قبلی‌ها دارند؛ اما زیاده‌گو و منفعت‌جوی سیاسی. آنان پرخاشگری با صدای بلند به این و آن را نماد آدم‌های انقلابی معرفی کردند. و اینچنین شد که نمادهایی چون صنیع‌خانی، حاج‌داود کریمی، بروجردی، سرحدی‌زاده و بسیاری از شهدایی که اتوبان‌ها به نام آنهاست، منش و رفتارشان به شهادت رسید. در بازخوانی حرکت‌های انقلابی جنوب شهر مانند جوادیه، نازی‌آباد و خانی‌آباد و... نام مهندس صنیع‌خانی و برادران شهیدش همیشه جاری و باقی است. او در بسیج عمومی مردم در انقلاب و حرکت‌های دانشجویی و دینی یکی از افراد شاخص در جنوب شهر تهران بود.

2

به یاد دارم صنیع‌خانی بعد از پیروزی انقلاب در ایجاد کمیته نازی‌آباد مشارکت داشت. اتفاقا کمیته نازی‌آباد از جمله کمیته‌هایی بود که با دقت و وسواس عمل می‌کرد. در ایامی که بیشتر بچه‌های انقلاب درس‌ها را رها کردند و به جهاد و یا به سپاه پاسداران پیوستند، روح فداکارانه انقلابی خانواده صنیع‌خانی این‌بار در جایی که باید در مقابل تجاوز بایستد، از جان خود سرمایه‌گذاری کرد و دو عضو از این خانواده با خون خود در پای آرمان‌های انقلاب ایستادند. نمی‌خواهم وارد مباحث پیرامون جنگ تحمیلی شوم. اما پس از جنگ سرنوشت‌ها متفاوت شد. صنیع‌خانی با منش انقلابی اصیل و بازهم فداکارانه در جامعه حضور یافت. گاهی فکر می‌کنم که عده قابل توجهی معصومانه وارد مرحله‌ای از تناقضات و مسابقات اجتماعی شدند. در این روند تعدادی با صداقت و فهم خود در فعالیت‌های مشارکت‌جویانه برای آنچه که فکر می‌کردند به نفع جامعه و سرزمین‌شان است بدون هیچ ادعا و چشمداشتی مشارکت کردند و صنیع‌خانی نمادی از این افراد است. اتفاقا بخشی از انقلابی‌ها و رزمندگان دیروز که صدای تحولات اجتماعی را به درستی می‌شنیدند به‌طور عجیبی آرام‌آرام حذف شدند و عده‌ای که نه در انقلاب بودند و نه در فداکاری‌های انقلاب و جنگ تحمیلی، انقلابیونی شدند با جریمه دیرکرد آن. یکی از اتفاقات ناگوار برای صنیع‌خانی در سال 1388 رخ داد که او هم در جرگه نامحرمان و غریبه‌های غیرانقلابی قرار گرفت!

3

اما او در خانه ننشست و گوشه‌نشینی اختیار نکرد و خود را بازیچه ندانست؛ این است تفاوت انقلابی‌های اصیل و دیگران. صنیع‌خانی یک‌تنه بچه‌های جنوب شهر به خصوص نازی‌آباد را به صحنه کشاند و نهادی برای احیای ارزش‌های محله و معاضدت و دستگیری به نام «همیاران نازی‌آباد» را تاسیس کرد. او با این فهم که جامعه ایران در شرایط سال‌های اخیر بیش از دوران گذشته، نیازمند آدم‌هایی با روح فداکاری و خیرجمعی است، روح انقلابی و در صف مقدم جبهه بودن را به همیاری تبدیل کرد. درست همانند روزهای انقلاب و جنگ، مشرب و مسلک هیچ‌کس ملاک نبود و در ساختمان کوچک همیاران افراد با نگاه‌های سیاسی متفاوت جمع می‌شدند. اتفاقا ارتباط صمیمی و نزدیک من با زنده‌یاد سیدعلی صنیع‌خانی به این بهانه بیشتر شد. با توصیه او انجمن هفتادساله محلی جوادیه فعالیتی جدید را آغاز کرد. در نتیجه این فعالیت، موزه‌ای برای احیای ارزش‌های محله در حد فاصل دو منطقه نازی‌آباد و جوادیه به کمک شهرداری پدید آمد. از تلخندهای این فعالیت‌ها حملاتی بود که به دو انجمن و به زنده‌یاد صنیع‌خانی از سوی تنگ‌نظرانی که مدعای انقلاب را دارند، شد. آنها به این فعالیت‌های انسان‌دوستانه حمله کردند که می‌خواهند شورش‌های محلی را سامان دهند و عجیب است که این تفکر هنوز هم در ابعاد بزرگتر فعالیت می‌کند.

4

آدم‌ها با آدمیت‌شان باقی می‌مانند. بدون تردید اولین تصویر که از صنیع‌خانی به ذهن می‌نشیند فداکاری است. او با آن سابقه پربار و خانواده پر از معنا به‌دنبال هیچ سهم اقتصادی و سیاسی نبود. تصویر دیگر از صنیع‌خانی صداقت اوست. هرآنچه می‌اندیشید که درست است، صادقانه بیان می‌کرد. برای دیگران زیستن و به فکر دیگران بودن، نمونه دیگری از آدمیت اوست. وقتی از صنیع‌خانی سخن به میان می‌آید نمی‌توان از حق‌جویی او تمجید نکرد. بدون پرخاشگری آنچه حق بود را بیان می‌کرد. یادش گرامی‌باد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار