بازیگری که خودش را بازی میکرد/مروری بر کارنامه هنری همایون ارشادی که بازیگری برای او بازی از دل بود، نه تکنیک
همایون ارشادی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایران پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان، روز گذشته در ۷۸ سالگی درگذشت.
همایون ارشادی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایران پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان، روز گذشته در 78 سالگی درگذشت. او نه آموزش بازیگری دیده بود، نه سودای شهرت در این حرفه را داشت، اما در میانه عمرش دست تقدیر او را به دنیای سینما کشاند و ناماش را برای همیشه در ذهن ایرانیها به شخصیتهای آرام، ساکت، درونگرا و متفکر «آقای بدیعی» در طعم گیلاس و «محمود» در درخت گلابی گره زد.
ارشادی برخلاف سایر هنرمندان در سالهای نوجوانی و جوانی، هیچ پیشینه و علاقهای به دنیای هنر نداشت. او سال ۱۳۲۶ در اصفهان متولد شد و در سال ۱۳۴۴ دیپلم گرفت. برای ادامه تحصیل در رشته معماری راهی ایتالیا شد. پس از پایان تحصیل، به ایران بازگشت و در یک شرکت ساختمانی در اهواز مشغول کار شد. اما یکسال پس از انقلاب، برای زندگی و کار به کانادا مهاجرت کرد و تا سال ۱۳۷۰ در آنجا ماند.
ورود غیرمنتظره به سینما
تا اینجا 44 سال از عمر ارشادی میگذرد و ردی از سینما و بازیگری در زندگی او دیده نمیشود. حتی خودش هم در آندوران تصور نمیکرد که بازیگر شود و بعدها در مصاحبهای گفته بود: «زمانی فکر میکردم خواننده میشوم، اما اصلاً به بازیگری فکر نمیکردم.» بااینحال یکسال بعد در سال 1371 زندگی کاری ارشادی که یک معمار و آرشیتکت بود، بهکل تغییر کرد.
ماجرا از این قرار است که ارشادی بهصورت اتفاقی محمد نیکبین، دوست قدیمی خود را در آمریکا میبیند و یکروز باهم با یکپرواز به ایران برمیگردند. ارتباط ایندو با یکدیگر در ایران ادامه مییابد و ارشادی در زمان ازدواج نیکبین با تهمینه میلانی، یکی از شاهدان ازدواج آنها میشود.
چندماه بعد، تهمینه میلانی به همایون ارشادی زنگ میزند و از او درخواست میکند تا در فیلم «کاکادو» بازی کند. او هم پیشنهاد را قبول میکند و بهعنوان اولین تجربه کاری در سینمای ایران، با محمد نیکبین همبازی میشود. هرچند بازی در فیلم «کاکادو» بهنوعی ورود جدی ارشادی به دنیای بازیگری محسوب میشود، اما نقطهعطف فعالیت هنری او در سال 1375 از آشنایی با عباس کیارستمی شروع شد. کیارستمی در جستوجوی چهرهای تازه و غیرحرفهای برای فیلم جدیدش بهنام «طعم گیلاس» بود. فیلمیکه با دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن، نام سینمای ایران را دوباره در جهان طنینانداز کرد و بازی درخشان ارشادی را بهنمایش گذاشت.
انتخاب ارشادی برای نقش مرد میانسالی بهنام آقای بدیعی در این فیلم، نهتنها موجب آغاز کار حرفهای او شد، بلکه زمینهای فراهم کرد تا نگاه انسانی و بیتکلف او به شخصیتها و موقعیتها، امضای هنریاش شود. ارشادی بعدها در گفتوگویی درباره آندوران گفته بود: «من نقشی بازی نمیکردم، فقط خودم بودم. هیچ الگویی نداشتم، چون سواد سینمایی نداشتم. یک معمار بودم که بهصورت تصادفی جلوی دوربین رفتم.»
تثبیت جایگاه و فعالیت بینالمللی
پس از موفقیت ارشادی در طعم گیلاس، داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۷ او را برای فیلم «درخت گلابی» انتخاب کرد. او در این فیلم توانست در قالب مردی دروننگر و پرخاطره، عمق احساسی ویژهای خلق کند که منتقدان را به تحسین واداشت. در سالهای بعد هم، مسیر حرفهای در بازیگری را با همکاری با کارگردانان شناختهشده سینمای ایران ادامه داد.
فیلم «ملکه» ساخته محمدعلی باشهآهنگر که در آن بدون دیالوگ اما با حضوری مؤثر نقشآفرینی کرد و فیلمهایی چون «واکنش پنجم»، «نارنجیپوش»، «بمانی» و چندین فیلم کوتاه جوانان که به گفته خودش از سر عشق در آنها بازی کرد، از دیگر فعالیتهایش در عرصه سینماست. البته هنر ارشادی صرفاً به سینمای ایران محدود نشد و نقشآفرینیهای دلی و طبیعی او بهخصوص در فیلم «طعم گیلاس»، باعث شد تا نام او به گوش فیلمسازان بینالمللی نیز برسد.
در سال ۲۰۰۷، او در فیلم «بادبادکباز» (The Kite Runner) ساخته مارک فورستر، بازی کرد. منتقدان، نقشآفرینی او را ستودند؛ تا جایی که روزنامه لسآنجلس تایمز در آنزمان درباره او نوشت: «مارک فورستر، نقطه حیرتانگیز بازی در «بادبادکباز» را در طبیعیبودن همایون ارشادی میداند. بسیاری از بازیگران به تکنیک خود تکیه میکنند، اما او به دل خود تکیه کرده است.» موفقیت ارشادی در «بادبادکباز»، زمینه بازی او در فیلمهای بینالمللی دیگری همچون «آگورا»، «سی دقیقه پس از نیمهشب»، «تحت تعقیبترین مرد» و «علی و نینو» را رقم زد.
با وجود این موفقیتها در عرصه جهانی، اما ارشادی هیچگاه خود را بازیگر بینالمللی نمیدانست. حتی در گفتوگویی گفته بود: «من بازیگر ایرانی هستم که چند تجربه بازی در فیلمهای خارجی داشتهام. بازیگر بینالمللی یعنی کسی که همه جای دنیا شناختهشده باشد، و من با آن تعریف یکی نیستم.» بااینحال او جوایز و افتخارات متعددی در جشنوارههای بینالمللی دریافت کرده است. جایزه بنیاد بلونلیج در بخش بازیگری در جشنواره بینالمللی فیلم ونیز ۲۰۱۹، نامزد جایزه بهترین روایت جوایز بینالمللی فیلم و ویدئو تورنتو برای بازی در فیلم «آرمانشهر» ۲۰۱۶ و نامزد جایزه بهترین بازیگر جشنواره بینالمللی «فیلم اکشن آن فیلم آمریکا بازی» در فیلم «اینجا ایران» ازجمله این موارد است.
عاشق سینما نه شهرت
با اینکه ارشادی فعالیت هنری خود را با سینما شروع کرد، اما هنرش را صرفاً به این حوزه محدود نکرد و در تلویزیون و تئاتر هم سابقه کاری پرباری داشت. تا جاییکه کمتر کسی است که نقش سرهنگ در سریال «تا ثریا» ساخته سیروس مقدم را بهیاد نیاورد. او که در آن سالها نگاه مثبتی به تلویزیون داشت، در مجموعههایی چون «همشاگردیها» و «شمسالعماره» هم ایفاینقش کرد و تجربه آندوران را «بسیار آموزنده» اعلام کرده بود. ارشادی همچنین چند تجربه تئاتری داشت و میگفت، تئاتر را از سینما بیشتر دوست دارد: «تئاتر تمرین نفس برای بازیگر است؛ تمرینی برای صداقت و حضور زنده. البته درآمدش زیاد نیست، اما سالی یک نمایش برایم حکم پالایش روح را دارد.»
مرور زندگی و کارنامه هنری همایون ارشادی نشان داد که برای ماندگارشدن در سینما، نه جوانی و نه تکنیکهای پیچیده، شرط لازم نیست. او بر این باور بود که بازیگر باید از درون بازی کند، نه با نمایش تکنیک: «وقتی وارد سینما شدم، هیچ الگویی نداشتم. کمکم یاد گرفتم که نگاهکردن و راهرفتن سینمایی یعنی چه. بعضی کارگردانان میخواهند تو خودت باشی، بعضیها تکنیک میخواهند. من حالا میتوانم هردو را انجام دهم، چون بالاخره یاد گرفتهام.»
همچنین ارشادی هیچگاه از ورود دیرهنگاماش به سینما پشیمان نشد و حتی معتقد بود که اگر زودتر بازیگر میشد، شاید موفق نمیشد: «قرار بوده من در این سن بازیگر شوم. شاید اگر در جوانی وارد میشدم، اصلاً دوام نمیآوردم.» علاوه بر این، عدمعلاقه ارشادی به شهرت از ویژگیهای اخلاقی برجستهاش بود. او در مصاحبههای مختلف گفته بود که هیچگاه بهدنبال شهرت نبوده و در سینما بهخاطر «عشق» در آن مانده است.
همایون ارشادی از آندست هنرمندانی بود که به حضور اخلاقی و انسانی در کنار حرفه، باور داشت. او از خطوط قرمز فرهنگی و اعتقادی خود هم عبور نکرد و حتی پیشنهادهای کاری خارج از ایران را که با باورهایش سازگار نبود، رد کرد. این بازیگر پس از سهدهه فعالیت هنری در سینما و تلویزیون، بیستم آبانماه در 78 سالگی بر اثر متاستاز سرطان، درگذشت و پیکر او امروز در بهشت سکینه کرج آرام میگیرد.