تحلیل حسین سلاحورزی از لایحه بودجه ۱۴۰۵: زمان دارد تمام میشود
حسین سلاحورزی نوشت: این بودجه میتواند سال را بگذراند، اما مسیر را عوض نمیکند و مساله امروز اقتصاد ایران، دقیقا همین است؛ زمان برای فقط گذراندن سالها، دارد تمام میشود.
به گزارش هممیهن آنلاین، حسین سلاحورزی در روزنامه اعتماد نوشت:
وقتی لایحه بودجه ۱۴۰۵ را ورق میزنیم، با یک متن هیجانی یا پرادعا روبهرو نیستیم. خبری از وعدههای بزرگ و اعداد غیرقابل باور هم کمتر دیده میشود. این خود، در شرایط امروز اقتصاد ایران، یک نشانه است؛ دولت میداند در چه زمینی بازی میکند، اما دانستنِ زمین بازی، الزاما به معنی انتخاب مسیر درست نیست. بودجه ۱۴۰۵ بیش از هر چیز، سندِ مدیریت وضعیت موجود است. نه قرار است معجزه کند و نه وانمود میکند که میتواند. این را میتوان جزو نقاط قوت آن دانست. در سمت منابع، برآوردها نسبت به برخی سالهای گذشته محتاطانهتر است. درآمدهای مالیاتی و منابع حاصل از داراییها، دستکم روی کاغذ، کمتر بر پایه خوشبینی افراطی بسته شدهاند. این یعنی بودجه تلاش کرده با واقعیتهای محدود اقتصاد کنار بیاید، نه اینکه آنها را انکار کند. در بخش هزینهها هم نشانههایی از تلاش برای انضباط دیده میشود. رشد حقوق و مزایا کنترل شده، سقفهایی تعریف شده و از تورمسازی مستقیم در سمت هزینهها پرهیز شده است. اصلاح تدریجی نرخ انرژی برای مصارف مازاد بر الگوی مصرف نیز از نظر فنی اقدامی درست است؛ پیامی آرام اما ضروری به مصرفکننده که انرژی کالای رایگان نیست. اما مشکل اصلی بودجه ۱۴۰۵ دقیقا جایی است که این احتیاط، جای اصلاح را گرفته است. تراز عملیاتی بودجه همچنان منفی است. یعنی دولت هنوز هم نمیتواند با درآمدهای جاری، هزینههای جاریاش را پوشش دهد. این یک عدد ساده نیست؛ این یعنی ساختار مالی دولت اصلاح نشده و هزینههای جاری، مستقل از توان واقعی اقتصاد، همچنان رشد کردهاند. وقتی دولت برای پرداختهای روزمرهاش به اوراق، بدهی یا منابع صندوق توسعه ملی متوسل میشود، مساله فقط امسال نیست؛ مساله آیندهای است که پیشخور میشود. در حوزه مالیات، انتخاب مسیر آشناست: فشار بیشتر بر همانهایی که شفافاند. به جای گسترش واقعی پایه مالیاتی و ورود جدی به حوزه فعالیتهای پنهان، تمرکز روی افزایش وصول از مودیان شناسنامهدار است.
این رویکرد شاید در کوتاهمدت کار کند، اما در بلندمدت پیام خطرناکی میفرستد: فعالیت رسمی پرهزینهتر از فعالیت غیررسمی است. این دقیقا خلاف مسیری است که یک اقتصاد سالم باید طی کند. در بخش انرژی هم با یک سیاست نیمهکاره مواجهیم. اصلاح قیمتها برای مصارف مازاد، بدون دست زدن به حاملهای اصلی مثل بنزین، سیاستی است که هزینه اجتماعی دارد اما منفعت کامل اصلاح را ایجاد نمیکند. مصرف اصلاح نمیشود، یارانه هدفمند نمیشود و فشار هزینهای به بخش تولید و فعالیت رسمی منتقل میشود. این نه محافظهکاری هوشمندانه است و نه اصلاح واقعی؛ چیزی بین این دو است. و در تمام این روایت، یک بازیگر بزرگ همچنان در حاشیه مانده است؛ شرکتهای دولتی. سهم آنها از بودجه کل کشور بسیار بالاست، اما بحث بهرهوری، شفافیت و پاسخگوییشان همچنان جدی گرفته نشده است. تا وقتی این بخش اصلاح نشود، هر انضباطی در بودجه عمومی، موقتی و شکننده خواهد بود؛ مثل کمکردن هزینههای خانه، وقتی انبار پر از هدررفت است. درنهایت، بودجه ۱۴۰۵ را باید بودجه «احتیاط» نامید، نه بودجه «اصلاح». نقاط قوتش در واقعگرایی نسبی و پرهیز از وعدههای غیرقابل تحقق است. ضعفش اما در همانجاست که باید تصمیمهای سخت گرفته میشد و نشد. این بودجه میتواند سال را بگذراند، اما مسیر را عوض نمیکند و مساله امروز اقتصاد ایران، دقیقا همین است؛ زمان برای فقط گذراندن سالها، دارد تمام میشود.