توقفناپذیرها/موفقیت راگبیبازان زن ایرانی در ادامه دیگر افتخارات ورزش زنان از رنسانسی ورزشی و فرهنگی در ایران حکایت دارد
ایرانیها صبح روز دوشنبه را با خبری مسرتبخش آغاز کردند؛ نایبقهرمانی تیم ملی راگبی زنان ایران در رقابتهای آسیایی این رشته که امسال در مسقط برگزار شد و طی آن، تیم ایران موفق شد با نتایجی درخشان و کارنامهای تحسینبرانگیز، هرچند با اندکی تلخی شکست در رقابت نهایی، به مدال نقره این مسابقات دست یابد.
ایرانیها صبح روز دوشنبه را با خبری مسرتبخش آغاز کردند؛ نایبقهرمانی تیم ملی راگبی زنان ایران در رقابتهای آسیایی این رشته که امسال در مسقط برگزار شد و طی آن، تیم ایران موفق شد با نتایجی درخشان و کارنامهای تحسینبرانگیز، هرچند با اندکی تلخی شکست در رقابت نهایی، به مدال نقره این مسابقات دست یابد. در این مسابقات زنان ایران، نخست کره جنوبی را با نتیجه ۲۹ بر ۵ شکست دادند، سپس در مقابل ازبکستان به برتری ۱۲ بر ۵ دست یافتند.
نتایج دو بازی بعدی آنها از این هم خیرهکنندهتر بود: لبنان را ۳۴ بر صفر بردند و اردن را ۳۹ بر صفر. پس از کسب این نتایج، آنها خود را در فینال بار دیگر روبهروی تیم ازبکستانی دیدند که پیشتر یکبار طعم شکست را برابر ایران چشیده بود، اما اینبار موفق شد ۱۷ بر ۷ مسابقه را بهنفع خود به پایان برساند و جام قهرمانی این دوره از رقابتها را با خود به خانه ببرد. با وجود این شکست، این نتیجه به یکی از نقا عطف تاریخ راگبی زنان ایران بدل شد؛ زیرا برای نخستینبار بود که چنین افتخاری رقم خورد.
راگبیبازان زن ایرانی البته چهار سال پیش در رقابتهای غرب آسیا به کسب اولین مدال تاریخ راگبی زنان ایران نائل آمده بودند و با شکست تیم ملی سوریه، به روی سکو رفته بودند. جالب آنکه آنها در همان دوره از مسابقات در دور مقدماتی به تیم سوریه باخته بودند، اما در مسابقه ردهبندی با جبران آن شکست، نام خود را در تاریخ ورزش ایران ماندگار ساختند. دو سال بعد در سال ۱۴۰۲ روند موفقیتهای راگبی زنان تداوم یافت و این تیم توانست برای نخستینبار در مسابقات راگبی هفتنفره ۲۰۲۳ آسیا در دوحه قطر، صاحب مدال برنز آسیا شود. در آن مسابقات نیز ایران در اولین مسابقه، رویاروی ازبکستان قرار گرفت و توانست ۳۱ بر ۱۲ این تیم را شکست دهد.
راگبی؛ در حاشیه یا در صدر؟
چندسال پیش وقتی خبرنگار سایت آسیا راگبی میخواست گزارشی درباره رواج این ورزش در ایران بنویسد، متناش را چنین آغاز کرد: «شاید وقتی صحبت از راگبی میشود، ایران اولین کشوری نباشد که همه از آن صحبت میکنند، اما راگبی در ایران در صدر اخبار است.» اینک و با وجود خوشحالی از موفقیت تیم راگبی زنان ایران، همچنان هنگام خواندن این دو جمله، دو حس متفاوت در ما برانگیخته میشود؛ احتمالاً با بخش اول آن موافقت داریم و بخش دوم را اغراقآمیز ارزیابی میکنیم. هرچه باشد، اما بهتر است فراموش نکنیم که گاهی مواقع سوگیریها، افراد را در تشخیص اهمیت واقعی پدیدهها نزد سایر مردمان دچار خطا میکند. از این منظر شاید برای کسی که چندان علاقهای به ورزش ندارد، تصور اینکه در ایران راگبی، ورزشی پویا و در حال پیشرفت است، کمی عجیب بهنظر برسد.
عجیبتر از آن نیز میتواند تشکیل تیم ملی زنان این رشته و موفقیتهای کنونی آن باشد. آماری که سرپرست این فدراسیون در خردادماه سال پیش اما عرضه داشته است، به ما میگویند، ۲۲ استان در راگبی فعالیت دارند، در بعضی از استانها جمعیت آماری راگبی به سههزار نفر نیز میرسد، در تهران نیز بیش از ۱۰ تیم در حوزه مردان فعالیت میکنند و در بخش زنان نیز سه تا چهار تیم حضور دارند.
همچنین باید بدین آمار این نکات را نیز افزود که درحالیکه تیمهای عربی، اکثر بازیکنان و مربیانشان را از کشورهای انگلستان، نیوزلند و استرالیا میآورند، اما راگبی مردان و زنان در ایران بهطرزی خودجوش و بهرغم حمایتهای اندک دولتی، راه پیشرفت را میپیماید. برای نمونه در سال ۱۴۰۱ تیم مردان ایران در اندونزی با حضور بیش از ۲۰ کشور، مقام چهارم را به دست آورد. همین تیم در تورنمنت استانبول نیز مقام دوم را کسب کرد. جالبتر اینکه برخی از بازیکنان ایرانی این رشته، سابقه لژیونری در کشورهای اسپانیا، ترکیه، آلمان، انگلیس و هلند را نیز در کارنامه ورزشی خود دارند.
این فوتبال فاسد
موفقیت زنان ایران در ماههای اخیر البته کم نبوده است و جز راگبی، کسب عنوان قهرمان تیم ملی والیبال زنان را نیز باید بهخاطر داشت. بر اینها بیافزایید افتخاراتی که در فوتسال، کوهنوری، پارادومیدانی، قایقرانی، ووشو، جودو، تیراندازی و... ورزشکاران زن ایران بهدست آورده بودند؛ آنهم در شرایطی که، نه بودجههای اختصاصیافته بدانها قابل مقایسه با بودجه ورزش مردان است، نه توجه رسانهای که به ورزشی چون فوتبال در ایران میشود، جای چندانی برای جلبتوجه مخاطبان به ورزش زنان میدهد.
با همه این مصائب همهچیز حکایت از این دارد که برای زنان ایرانی محدودیتها چندان رقیب جدیای بهشمار نمیروند و عزم آنها جزمتر از آن است که بخواهند اسیر این موانع شوند؛ حتی اگر در ورزشی که فساد فوتبالی آن شهره عام و خاص است، پاداش صعود به جامجهانی فوتسال زنان، ۵۰ میلیون تعیین شود و پس از کسر مالیات ۴۵ میلیون به بازیکنان اهدا شود یا هنگام تجلیل رئیسجمهور از ورزشکاران، اسامی بازیکنان تیم راگبی در ساعات پایانی حذف شود یا همین الان که زنان راگبی ایران چنین افتخاری را آفریدهاند، این تیم از داشتن زمین تمرین در تهران محروم باشد.
زنانی که پا پس نمیکشند
زنان ایرانی بهخصوص راگبیبازها البته به این تبعیضها عادت دارند اما مسئله این است که آنها خود را ذیل جنبشی تعریف میکنند که بهترین عنوان برای آن احتمالاً این است؛ «توقف ناپذیرها». این را نیز البته گزارشگر سایت آسیا راگبی چندسال پیش و پس از مشاهده پیشرفت روزافزون این رشته در ایران، با نیمنگاهی به نقش انکارناپذیر ناهید بیارجمندی که او را باید یکی از بانیان گسترش راگبی در ایران در دهههای اخیر دانست، به این شخصیت مطرح راگبی ایران در آسیا و کلیت توسعه این ورزش در کشور داد. جالب آنکه در آن گزارش بیارجمندی که در سال ۱۳۹۸، به انتخاب فدراسیون جهانی راگبی در جمع ۱۵ زن تأثیرگذار این ورزش قرار گرفت، از واقعیتی غریب پرده برداشت که شاید برای ما کمی غیرمنتظره باشد: «در ایران خوشبختانه دختران بیشتر از پسران به راگبی علاقه دارند.»
اشتیاقی بزرگتر از موانع
ماجرای راگبی در ایران البته سابقهای طولانی دارد و به پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بازمیگردد. این بازی که حداقل از دهه ۱۳۲۰ بهطور غیررسمی در آموزشهای نظامی استفاده میشد، پس از انقلاب ایران از رونق افتاد. در این دوران البته بازیکنی ایرانی همچون عادل کردونی، در تیمهای راگبی اروپایی بازی میکرد اما در داخل ایران خبری از راگبی نبود.
این وضعیت زمانی تغییر کرد که گروهی از دانشجویان تربیت بدنی به رهبری معلمشان بیژن صفایی، که پدرش بازیکن راگبی بود، در سال 1375 در دانشگاه آزاد، رنسانسی را آغاز کردند. صفایی توانست چند توپ راگبی قدیمی که بین ۳۰ تا ۵۰ سال قدمت داشتند، در انبار یکی از مراکز آموزشی پیدا کند و بدینترتیب در سال ۱۳۷۹، کمیته راگبی در فدراسیون بیسبال تشکیل شد.
در سال ۱۳۸۶، ایران اولین مسابقه آزمایشی مردان خود را انجام داد و در مسابقاتی در سریلانکا، پاکستان را با نتیجه ۳۲ بر ۳ شکست داد. سال بعد از آن نیز تیم راگبی زنان در مسابقات برونمرزی حضوری موفقیتآمیز را تجربه کرد. همه این تلاشها وضعیت راگبی را در ایران امروز متحول کرده است؛ بهنحویکه از حضور بیش از ۱۲ هزار نفر ورزشکار و بیش از ۳۰۰ مربی با مدارک معتبر جهانی در این رشته سخن بهمیان میآید؛ کسانی که شاید مصداقهایی روشن باشند از آنچه بیارجمندی بارها آن را اینجا و آنجا تکرار کرده است: «به اشتیاق خود فکر کنید، با موانع خود روبهرو شوید».