تعهدی مبهم به قطر/احتمالاً کشورهای حاشیه خلیج فارس به دنبال تنوعبخشیدن به توافق امنیتی با دیگر کشورها خواهند رفت
اقدام ایالات متحده برای اعطای تضمینهای امنیتی بیسابقه به قطر، اگرچه ممکن است تا حدودی قطریها را راضی کرده باشد و مانع حملات آینده اسرائیل به این کشور شود، اما بعید است که در صورت درگیری مجدد بین ایران و آمریکا، مانع از هدف قرارگرفتن پایگاه آمریکا در قطر توسط ایران شود.

اقدام ایالات متحده برای اعطای تضمینهای امنیتی بیسابقه به قطر، اگرچه ممکن است تا حدودی قطریها را راضی کرده باشد و مانع حملات آینده اسرائیل به این کشور شود، اما بعید است که در صورت درگیری مجدد بین ایران و آمریکا، مانع از هدف قرارگرفتن پایگاه آمریکا در قطر توسط ایران شود. علاوه براین، این اقدام آمریکا موجب خواهد شد سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز درخواست تعهدات مشابهی را از آمریکا مطرح کنند. به موازات آن، کشورهای حاشیه خلیج فارس احتمالاً تلاشهای خود را برای تنوع بخشیدن به شرکای امنیتی خود، به غیر از آمریکا، متوقف نخواهند کرد.
در اول اکتبر، کاخ سفید اعلام کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، یک فرمان اجرایی، به تاریخ دو روز قبل، امضا کرده است تا تعهد امنیتی ایالات متحده به قطر ارتقا یابد. این دستورالعمل که رسماً با عنوان «تضمین امنیت کشور قطر» منتشر شده است، بیان میکند که هرگونه حمله مسلحانه به قلمرو، حاکمیت یا زیرساختهای حیاتی قطر به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت ایالات متحده تلقی خواهد شد و واشنگتن متعهد میشود که با «اقدامات قانونی و مناسب»، از جمله اقدام دیپلماتیک، اقتصادی و در صورت لزوم، نظامی، به چنین حملهای پاسخ دهد.
این دستورالعمل همچنین مستلزم برنامهریزی مشترک احتمالی بین مقامات ایالات متحده و قطر برای تضمین پاسخهای سریع و هماهنگ به تجاوز خارجی است. اما در حالی که ترامپ این دستور را به عنوان تضمین امنیتی ارائه کرده است، در فرمان خود از دادن تعهد دفاع اتوماتیک خودداری میکند و لحن توافق را به گونهای تنظیم میکند که فضا برای مصلحتسنجی و تفسیر باز بماند. این دستور در جریان سفر اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به واشنگتن امضا شد. نتانیاهو در واشنگتن با نخستوزیر قطر تماس گرفت تا از حملات هوایی ناموفق اسرائیل در 9 سپتامبر علیه اعضای حماس در دوحه عذرخواهی کند.
دستورات اجرایی عموماً دستورالعملهای یکجانبهای هستند که توسط رئیسجمهور ایالات متحده صادر میشوند. آنها از نظر قانونی برای همیشه الزامآور نیستند و میتوانند به سرعت توسط رؤسایجمهور دیگر لغو یا اصلاح شوند. در مقابل، یک معاهده، پس از مذاکره و تصویب با دوسوم رأی سنا، وزن قانونی به خود میگیرد و در دولتهای مختلف ایالات متحده پابرجا میماند و دوام و اعتبار بینالمللی بسیار بیشتری خواهد داشت.
قطر از ژانویه ۲۰۲۲ به عنوان متحد اصلی غیرناتو (MNNA) ایالات متحده تعیین شده است. این وضعیت، همکاری دفاعی و دسترسی به فناوری نظامی، فرصتهای آموزشی و مالی ایالات متحده را افزایش میدهد، اما شامل تعهدات دفاعی متقابل مانند تعهدات مندرج در ماده ۵ ناتو نمیشود.
این فرمان اجرایی نهتنها به دنبال جبران خسارت قطر به خاطر تلاش ناموفق اخیر اسرائیل برای ترور رهبران حماس در دوحه است، بلکه به قطر (و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس) اطمینان میدهد که واشنگتن پس از حمله ژوئن 2025 ایران و حمله 9 سپتامبر اسرائیل به پایتخت قطر، همچنان به تعهد خود به امنیت منطقه پایبند است. حمله بیسابقه اسرائیل در ۹ سپتامبر، اعضای حماس در دوحه را هدف قرار داد، اما در نهایت به جای کشته شدن هر یک از رهبران این گروه شبهنظامی فلسطینی، یک افسر امنیتی قطری کشته شد.
این حمله همچنین دومین حمله به پایتخت قطر در ماههای اخیر بود. پیشتر ایران در ماه ژوئن، در تلافی حملات هوایی ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، دهها موشک بالستیک را علیه نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه هوایی العدید دوحه شلیک کرد. حملات اسرائیل و ایران، کشورهای حاشیه خلیج فارس را در مورد اثربخشی روابط امنیتی و دفاعی خود با ایالات متحده نگران کرده است. حمله اخیر اسرائیل به دوحه، بهویژه با توجه به وضعیت روابط قطر با آمریکا و میزبانی نیروهای آمریکایی، در شورای همکاری خلیج فارس نیز تردیدهایی را در مورد توانایی و یا تمایل واشنگتن برای مهار نزدیکترین متحد منطقهای خود، اسرائیل، ایجاد کرده است.
در این زمینه، دستور اجرایی ترامپ به همان اندازه که به حفاظت از داراییها و حضور نظامی ایالات متحده در منطقه ربط دارد، به بازسازی اعتماد شکننده با شرکای شورای همکاری خلیج فارس نیز مرتبط است. با گسترش تعهدات صریح نسبت به امنیت قطر، حتی اگر این تعهدات شامل یک پیمان دفاع متقابل مصوب سنا نباشد، ایالات متحده به متحدان منطقهای سیگنال میدهد که در مواجهه با تهدیدات مداوم از سوی ایران و اسرائیل، همچنان به امنیت آنها متعهد است و قصد دارد در برههای که کشورهای حاشیه خلیجفارس در مورد قابل اعتماد بودن ایالات متحده تردید دارند، نقش ثباتبخش خود را دوباره تثبیت کند.
امنیت داخلی قطر از نظر تاریخی از درگیریهای منطقهای مصون بوده است. این کشور هرگز در طول جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ یا جنگهای خلیجفارس در سالهای ۱۹۹۰-۱۹۹۱ مستقیماً مورد حمله قرار نگرفت و عموماً از خشونتهای گسترده اجتناب کرده است. تنها حادثه مهم قبل از حمله اخیر اسرائیل، یک بمبگذاری انتحاری در سال ۲۰۰۵ در دوحه بود. به همین دلیل است که حمله ۹ سپتامبر اسرائیل به دوحه، توسط یک متحد نزدیک آمریکا اقدامی بیسابقه بودهاست.
فرمان اجرایی ترامپ به احتمال زیاد اسرائیل را از انجام حملات آشکار در قطر در کوتاهمدت باز میدارد، اما بعید است که مانع حملات ایران به این کشور حاشیه خلیج فارس شود؛ عملیاتهای پنهانی اسرائیل نیز همچنان یک خطر با احتمال کم و تأثیر بالا خواهد بود که میتواند روابط ایالات متحده و اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد.
تعهدات امنیتی افزایشیافته ایالات متحده به احتمال زیاد آستانه واکنش به هرگونه حمله آینده اسرائیل به خاک قطر را با نشان دادن اینکه چنین اقداماتی باعث واکنش دیپلماتیک، اقتصادی یا حتی نظامی ایالات متحده، احتمالاً به شکل قطع تسلیحات یا تحریمهای جدید علیه اسرائیل، خواهد شد، افزایش میدهد. این امر به نوبه خود و بهویژه با توجه به واکنش شدید دیپلماتیک ایالات متحده که اسرائیل پس از تلاش ناموفق ترورش در دوحه، از جمله طبق گزارشها از سوی خود ترامپ، با آن مواجه شد، احتمالاً در کوتاهمدت مانع از حملات هوایی بیشتر اسرائیل به اهداف حماس در قطر خواهد شد.
با این حال، در صورت وقوع درگیری مسلحانه دیگر بین ایران و اسرائیل، بعید است که این فرمان حملات ایران را که در پسزمینه یک چرخه تلافیجویانه ممکن است رخ دهد، متوقف کند. اگرچه فرمان اجرایی ترامپ در چنین سناریویی به عنوان یک لایه بازدارندگی اضافی در برابر حمله آشکار ایران یا حمله نیابتی به اهداف آمریکایی در قطر عمل خواهد کرد. زیرا چنین حملهای اکنون احتمال انتقامجویی ایالات متحده علیه ایران را بسیار بیشتر میکند؛ چه از طریق تحریمهای هدفمند گستردهتر، حملات سایبری یا اقدام نظامی مستقیم. با این حال، احتمالاً همچنان یک خطر کم اما با تأثیر بالا وجود دارد که اسرائیل، بهویژه با توجه به میزان تحمل ریسکی که در دو سال گذشته از خود نشان داده، ممکن است با انجام یک عملیات مخفیانهتر علیه اعضای حماس در قطر، در صورتی که آنها با خواستههای اسرائیل برای ترک قطر موافقت نکنند، عزم واشنگتن را آزمایش کند. چنین اقدامی تقریباً به طور حتم روابط ایالات متحده و اسرائیل را بیشتر تحت فشار قرار میدهد و اعتبار واشنگتن را به عنوان ضامن امنیتی شورای همکاری خلیج فارس تضعیف میکند.
قبل از اینکه نتانیاهو از قطر به خاطر حمله 9 سپتامبر دوحه عذرخواهی کند، رهبران اسرائیل، از جمله نتانیاهو، همگی تهدید به حملات بیشتر علیه اعضای حماس، چه در قطر و چه در جای دیگر کردند. در ماههای اخیر، قطر نیز به دلیل میزبانی از اعضای حماس تحت فشار اسرائیل و ایالات متحده قرار گرفته است. هرچند با توجه به نقش دوحه در میانجیگری در درگیری غزه، بعید است اعضای حماس قبل از هرگونه توافق آتشبس در غزه، قطر را ترک کنند.
تضمینهای امنیتی بیشتر ایالات متحده به قطر احتمالاً کشورهای همسایه، بحرین، امارات متحده عربی، کویت و در نهایت عربستان سعودی را وادار به درخواست تعهدات مشابه خواهد کرد، زیرا این کشورها نیز میزبان نیروهای آمریکایی هستند و با خطرات مشابهی از سوی ایران و اسرائیل روبهرو هستند.
برای هر یک از این کشورهای حاشیه خلیجفارس، حضور نیروهای آمریکایی در خاکشان همزمان محافظت و ایجاد اهداف بالقوه را فراهم میکند. این دوگانگی موجب میشود احتمال اینکه این کشورها به دنبال توافقات امنیتی دوجانبه قویتر با واشنگتن برای جلوگیری از حملات احتمالی ایران، مانند حمله به دوحه در ماه ژوئن باشند را افزایش میدهد.
بحرین و امارات متحده عربی، بهطور خاص، احتمالاً برای دریافت تضمینهای مشابه فشار خواهند آورد، زیرا هر دو کشور روابط خود را با اسرائیل عادی کردهاند و این امر آنها را در معرض اقدامات پنهانی یا تلافیجویانه ایران و نیروهای وابسته به آن در درگیری آینده اسرائیل و ایران قرار میدهد. بحرین همچنین میزبان ناوگان پنجم ایالات متحده است و امارات متحده عربی نیز با حملات متعددی از سوی شورشیان حوثی تحت حمایت ایران در یمن روبهرو شده است. کویت، که محل یکی از بزرگترین پایگاههای ایالات متحده در منطقه است نیز در برابر چنین حملاتی آسیبپذیر است؛ بنابراین احتمالاً تعهدات امنیتی مشابهی را از آمریکا مطالبه خواهد کرد.
ریاض نیز همچنان به دنبال روابط نزدیکتر با دولت ترامپ بوده و احتمالاً خواهان حمایت امنیتی قویتر ایالات متحده نیز خواهد بود. اما در پاسخ به چنین فشاری از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، ایالات متحده به احتمال زیاد به جای ارائه تعهدات امنیتی بیشتر در سراسر منطقه، پدافند هوایی بیشتری را در اختیار این کشورها قرار خواهد داد.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس روابط امنیتی متنوعی با ایالات متحده دارند که عمدتاً بر پایه روابط دفاعی بنا شدهاند. قطر میزبان پایگاه هوایی العدید، بزرگترین پایگاه ایالات متحده در منطقه است؛ بحرین میزبان ناوگان پنجم ایالات متحده برای امنیت دریایی خلیج فارس است؛ کویت به عنوان یک مرکز اصلی لجستیک و استقرار نیروها عمل میکند؛ عربستان سعودی نیروهای آمریکایی را در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان با تمرکز بر دفاع هوایی اسکان داده است؛ امارات متحده عربی به ارتش ایالات متحده دسترسی به پایگاه هوایی الظفره خود را برای هواپیماهای پیشرفته و عملیات اطلاعاتی اعطا میکند؛ و عمان دسترسی به بندر استراتژیک دقم را بدون دادن اجازه احداث پایگاههای دائمی بزرگ برای ایالات متحده فراهم میکند.
اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در ۲۸ سپتامبر، در کنار توقف مذاکرات هستهای ایالات متحده و ایران، خطر وقوع جنگ دیگری بین اسرائیل و ایران را در ماههای آینده افزایش میدهد، زیرا اسرائیل به دنبال بهرهبرداری از فرصت رو به پایان برای تضعیف بیشتر برنامههای هستهای، موشکی و پهپادی ایران پس از جنگ ژوئن است. هرگونه تشدید تنش تقریباً مطمئناً منجر به دخالت ایالات متحده خواهد شد؛ چه از طریق حمایت مستقیم نظامی از اسرائیل، تحریمهای گستردهتر علیه ایران یا استقرار نیروهای منطقهای و همه اینها خطرات گسترش درگیری در سراسر خاورمیانه را افزایش میدهد.
سالهاست که نیروهای دفاعی اسرائیل و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نیز درگیر یک درگیری پنهانی شامل جاسوسی، حملات سایبری و ترورهای هدفمند در سراسر منطقه بودهاند. برای مثال ترور یک خاخام اسرائیلی در امارات متحده عربی در نوامبر ۲۰۲۴ رخ داد که مقامات و رسانههای منطقهای آن را به عوامل مرتبط با ایران نسبت دادند. این مسائل خطر بالای گسترش خشونت حتی در کشورهای حاشیه خلیجفارس که مستقیماً درگیر این درگیری نیستند را برجسته میکند.
بهطور خلاصه، بعید است که وعدههای ایالات متحده به قطر روند گستردهتر کشورهای حاشیه خلیج فارس را در تنوع بخشیدن به روابط دفاعی با سایر قدرتها متوقف کند، بهویژه که ایالات متحده احتمالاً قادر و یا مایل به ارائه تعهدات امنیتی گسترده در سراسر منطقه نیست. حمله اسرائیل به دوحه، همراه با اکراه واشنگتن برای مهار اسرائیل در دو سال گذشته، اعتماد منطقهای به قابل اعتماد بودن ایالات متحده را از بین برده است. حتی با وجود تعهدات جدید آمریکا به قطر، این تعهدات هیچ شباهتی به تعهدات امنیتی دفاعی به سبک ماده 5 ناتو ندارد و عمداً شامل ادبیاتی مبهم است و همین امر کشورهای حاشیه خلیجفارس را در مورد میزان اراده ایالات متحده در یک بحران نامطمئن میکند.
علاوه بر این، بعید است که ایالات متحده ضمانتهای مشابه قطر را به طور گسترده توسعه دهد، مگر اینکه کشورهای حاشیه خلیج فارس با تهدیدات قریبالوقوع روبهرو شوند یا مشوقهای استراتژیک یا اقتصادی قابل توجهی به واشنگتن ارائه دهند. دلیل این امر این است که ایالات متحده نمیتواند در منطقه بیش از حد متعهد شود، زیرا دولت ترامپ به دنبال تغییر اولویتهای امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه و کاهش نیروهای آمریکایی در کشورهایی مانند عراق و سوریه است. این داینامیک، استراتژیهای کاهش ریسک در خلیجفارس را تقویت میکند و تضمین میکند که تنوع روابط دفاعی همچنان یکی از ویژگیهای اصلی وضعیت امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد.
بنابراین، اعضای شورای همکاری خلیج فارس تقریباً به طور حتم به دنبال ترتیبات امنیتی موازی با سایر قدرتها - چه در داخل منطقه و چه در جاهای دیگر - خواهند بود تا وابستگی بیش از حدشان به واشنگتن را کاهش دهند. توافق دفاعی اخیر عربستان سعودی و پاکستان نمونهای از این الگو است و پیمانهای مشابهی بین کشورهای حاشیه خلیجفارس و ترکیه یا حتی کشورهای اروپایی احتمالاً به مرور زمان رخ خواهد داد.