آثار طرح ۲۱ مادهای
نتانیاهو با پذیرش طرح صلح ترامپ و از دست دادن حمایت دو حزب فوق افراطی، همچنان به کار خود در مقام نخستوزیری ادامه خواهد داد و چهبسا پس از انتخابات پارلمانی سال آینده، شانس خود را به عنوان یکی از گزینههای تصدی نخستوزیری حفظ کند.

بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل با ویرایشی نهچندان مهم در پیشنویس طرح صلح ترامپ برای پایان دادن به جنگ در نوارغزه، موافقت خود را با آن اعلام کرده است.
حالا نتانیاهو میکوشد تا این طرح 21 بندی را به عنوان دستیابی به تمام اهدافش در جنگ غزه، در داخل اسرائیل به افکار عمومی بفروشد. با این حال، ادعایش در این باره بین احزاب اپوزیسیون خریدار بیشتری دارد تا احزاب فوقافراطی شریک در دولت او که خواهان کوچ دادن فلسطینیها از نوارغزه و ایجاد شهرکهای یهودینشین در این سرزمین بودند.
طبق طرح صلح ترامپ که با مشارکت تونی بلر، جارد کوشنر و استیو ویتکاف تهیه شده است، نوارغزه به عنوان بخشی از سرزمینهای فلسطینی در تملک آنها باقی میماند و طرحهایی مانند ریویراسازی که مستلزم خروج ساکنان نوارغزه از زاد و بوم خود بود، منتفی میشود.
در واقع محور اصلی طرح، همین بند است و نتانیاهو با تکیه بر سایر بندها نمیتواند آن را به عنوان دستیابی به همۀ اهداف مجموعۀ دولتش معرفی کند. با این حال، با پذیرش طرح توسط نتانیاهو، موقعیت سیاسی او با مخاطره روبهرو نمیشود.
به احتمال زیاد، دو حزب تندرو اقتدار یهود و صهیونیست مذهبی از دولت نتانیاهو خارج میشوند و آن را از اکثریت پارلمانی میاندازند، اما یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون اعلام کرده است که در آن صورت حزب متبوعش حاضر به حمایت از دولت نتانیاهو، خارج از چارچوب دولت است تا بقا و ادامۀ آن تا انتخابات پارلمانی سال آینده تضمین شود.
نگرانی دیگر نتانیاهو را گویا قرار است اسحاق هرتزوگ رئیسجمهور تشریفاتی اسرائیل برطرف کند. نتانیاهو درگیر سه پروندۀ فساد در دادگاه است و از آن بیم دارد که با اتمام دورۀ نخستوزیریاش، محکوم و راهی زندان شود. برای رفع این بیم و نگرانی هرتزوگ وعده داده است که نتانیاهو را مورد عفو و بخشش قرار دهد و پروندۀ او را در دادگاه مختومه کند.
بنابراین، نتانیاهو با پذیرش طرح صلح ترامپ و از دست دادن حمایت دو حزب فوق افراطی، همچنان به کار خود در مقام نخستوزیری ادامه خواهد داد و چهبسا پس از انتخابات پارلمانی سال آینده، شانس خود را به عنوان یکی از گزینههای تصدی نخستوزیری حفظ کند.
قاعدتاً نتانیاهو از برخی بندهای طرح صلح بهخصوص اشاره به امکان تأسیس یک کشور فلسطینی در آیندهای نامعلوم به شدت ناراضی است، اما مخالفت او با اصل طرح، میتوانست روابط او را با دولت ترامپ بحرانی کند. طبق برخی گزارشهای رسانهای ترامپ تهدید کرده بود که اگر نتانیاهو طرح صلح مورد نظر او را رد کند، از سوی کاخ سفید به عنوان طرف مقصر در ادامۀ جنگ غزه معرفی خواهد شد.
با پذیرش طرح صلح توسط نتانیاهو اما حماس در موقعیت سخت و بغرنجی قرار گرفته است. هرچند که درخواست این گروه برای عقبنشینی ارتش اسرائیل از نوارغزه البته به صورت مرحلهای در طرح گنجانده شده است، اما طبق مفاد طرح، حماس نهفقط در ادارۀ غزۀ پس از جنگ نقشی به عهده نخواهد داشت بلکه مجبور به خلع سلاح و نابودی عموم امکانات نظامی خود نیز خواهد شد.
رهبران حماس تاکنون خلع سلاح را به عنوان خط قرمز عبورناپذیر خود اعلام کردهاند، اما بندهای مختلف طرح صلح بر خلع سلاح حماس صراحت دارد. مشکل اصلی حماس در شرایط کنونی این است که علاوه بر آمریکا و تمام اروپا، آن دسته از رهبران کشورهای عرب و مسلمانی که در حاشیۀ اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل با ترامپ دیدار کردند، حمایت قاطع خود را از پیشنویس طرح صلح اعلام کردهاند؛ بنابراین، مخالفت حماس با طرح، مساوی بروز اصطکاک شدید آن با این کشورهاست.
حماس در شرایطی است که به نظر نمیرسد که بخواهد روابط خود را با کشورهایی مثل ترکیه و قطر و مصر به خطر اندازد و با طرح مخالفت قطعی کند. چنانچه خطر این اقدام را هم به جان بخرد، علاوه بر انزوا به عنوان مسئول ادامۀ جنگ هولناک غزه هم معرفی خواهد شد.
از این جهت، حماس ممکن است ضمن موافقت کلی خود با طرح، تحفظ خود را نسبت به نحوۀ اجرای برخی از بندهای آن بخصوص خلع سلاح و جدول زمانی عقبنشینی ارتش اسرائیل از نوارغزه اعلام کند و خواستار مذاکرۀ بیشتر در این باره شود. با این حال، به نظر نمیرسد راه مذاکره در این باره چندان باز باشد و به احتمال بسیار زیاد، حماس بر سر دو گزینۀ رد یا قبول کامل طرح مخیر خواهد شد.
آنچه اما در طرح صلح ذکری از آن به میان نیامده اما روشن است که یکی از اهداف اصلی تدوین و تهیۀ آن است؛ پیوستن شماری از کشورهای عرب و مسلمان از جمله قطر، عربستان سعودی، اندونزی و پاکستان به «پیمان ابراهیم».
پیمان ابراهیم در واقع در دو جهت هدفگیری شده است، نخست، ادغام اسرائیل در منطقۀ خاورمیانه به عنوان «کشوری عادی» و دوم، انزوای جمهوری اسلامی و اعمال فشار فزاینده به آن به قصد اجبارش به همراه شدن با نظم جدید خاورمیانهای با تمام لوازم و آثار مترتب بر آن بخصوص قطع حمایت از گروههای همسو در لبنان و عراق و یمن و حتی کمک به خلع سلاح آنان.
از این رو، به فرض به حرکت در آمدن قطار آتشبس دائمی و پایدار در نوارغزه، تلاشهای آمریکا و اروپا و کشورهای منطقه در جهت تحقق هدف دوم پیمان ابراهیم متمرکز خواهد شد.
در واقع، فعال شدن اسنپبک و احیای تحریمهای سازمان ملل، گامی عملی و در عین حال نمادین در این جهت است. جنبۀ عملی ماجرا محروم کردن ایران از درآمدهای معمول به قصدعدم توانایی آن برای کمک مالی به گروههای همپیمان آن است. جنبۀ نمادین ماجرا نشان دادن جدیت ارادۀ طرف غربی و متحدانش برای وادارساختن جمهوری اسلامی به تطبیق کامل و نه نصف و نیمه با نظم در حال ظهور در منطقه است.
به این دلایل، در ماههای پیش رو، در کنار تشدید فشارهای مالی و دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی، برنامۀ خلع سلاح حزبالله در لبنان و منزویسازی حشدالشعبی در انتخابات پارلمانی ماه آیندۀ میلادی عراق و حمله به تأسیسات و منابع حوثیهای یمن وارد مرحلۀ جدیتری خواهد شد. قاعدتاً نوع واکنش جمهوری اسلامی به این برنامهها، سناریوهای متفاوتی را برای نظم و ثبات منطقه رقم خواهد زد.