تصویری نادرست از ثروتمندان در مجموعهها
گویا رسم شده برای نشاندادن ثروت و سرمایهداری در کشور، مجموعهسازان پلتفرمی از هم سبقت بگیرند. آن هم با نمایانکردن سرمایههایی که یک جای کارش میلنگد.

گویا رسم شده برای نشاندادن ثروت و سرمایهداری در کشور، مجموعهسازان پلتفرمی از هم سبقت بگیرند. آن هم با نمایانکردن سرمایههایی که یک جای کارش میلنگد. اصولاً اینگونه ساختنها از رنج و گیر درونی سازندگان نشأت میگیرد و بس. و هیچگونه شناختی از جامعه هدف (در اینجا اولترا ثروتمندان جامعه) وجود ندارد. در جدیدترین این آشکارسازیهای مُدشده؛ مجموعه «از یاد رفته» هست که تا چهار قسمتی که از آن پخش شده، هیچگونه شناخت درستی از کلونی و افراد سرمایهدار وجود ندارد. راهی که سلف آن در «آبان» هم پیموده بود.
طرفه آنکه، شناختی صحیح از قشر پولدار جامعه، کمتر در فیلم و سریالهایمان رویت شده است. آنسان که در برخی مجموعهها از قشر فرودست تصویر کاملتر و تا حدود درستی ارائه شده، در برابرش از گروه متمول چنین تصویری نداریم. از دهه 60 تاکنون، آنچه از این گروه دیدهایم، مرفهان بیدردی بودهاند که در خانه و عمارتهای اشرافی زندگی میکنند.
جالب آنکه سازندگان این آثار کمترین زحمتی به خود، در شناختن درست این افراد، ندادهاند. مذمومبودن ثروت و تالی ادامهدار آن هم سببساز چنین نگرش نادرستی شده است. میزانسن و دکوپاژی هم که تدارک دیده میشود، تازه اگر بهطور درست باشد، در دمدستترین شرایط ممکن چیدمان میشود. گویی این افراد جز ذات بد و سرشت ناصواب، هیچگونه معرفت و مرامی ندارند. پُرواضح است که این وجیزه در مقام دفاع از سرمایه و ثروت در وجه نامتعارف آن نیست. ولی حجم زیادی از تصاویر نادرستی که در آثار سینمایی، تلویزیونی و اخیراً پلتفرمی، درباره این گروه ساخته میشود، ذهن را مشوش مینماید.
شناخت درست هر سه گروه موجود در اجتماع که فرودست، متوسط و سرمایهدار را شامل میشود، میتواند در بستر و روانسازی اثر مثمرثمر باشد. در نمونههای دمدستی که ذهن مخاطب هم آنان را از یاد نبرده، میتوان گزینههایی را نام برد از پرداخت درست حاشیهنشینی، میانهبودن و ثروتمندی محض. بهطور مثال، سریال «یاغی» همزمان از فقر و دارایی، تصویر قابللمسی ارائه داد. حتی در انتخاب لوکیشن سرمایهداران نیز دقت داشت. نگاه شود به کاراکتر «اکبر مجلل» با بازی فرهاد اصلانی و مقایسهاش با نقشی که در «از یاد رفته» دارد.
کدام باورپذیرتر است نزد مخاطب؟! یا مجموعه مانای «در انتهای شب» و شناخت درست از قشر متوسطی که افول میکند. یا همین فصل اول «وحشی» که حاشیه بینامونشان افرادی را بهدرستی بهتصویر میکشد. و باز هم در مجموعه «یاغی»، کاراکتر ثروتمند الان و بینوای گذشته، بهمن با بازی خوب پارسا پیروزفر. مقایسه شود با کاراکترهای مایهدار «ثابت گروپ» و «ادیبی گروپ» فعلی که از ثروتمندی فقط قمارکردن و مشروبخوردن را یدک میکشند آنهم در بدترین حالت ممکن بازیگری. گویا این دوستان سازنده و بازیگیر تابهحال در فضاهای اینچنینی نبودهاند (البته مقصود لازمه حضورمداوم نیست)، یا اینکه سعی در پرسوجو از فضاهای اینچنینی نداشتهاند که دستکم بدانند «اسمال معمار» قبلی و مایهدار فعلی، در خلوتاش آواز سنتی با تار، تمبک و ویولن گوش نمیدهد لاجرم، که این نیز خود از عدم شناخت درست میآید.
دوستان سازنده بد نیست سری به بازار (سرمایهداران سنتی با اصول مشخص) بزنند و از بزرگان این جغرافیا کمی بپرسند که راه و رسم زندگیشان در خلوت و جلوت چیست. نه اینکه فقط شرکتداران بینوا را مورد نوازش قرار دهند؛ آنهم بی هیچ اطلاع، آگاهی و درکی. تکلمه آنکه، در همین مجموعه یادشده شخصیتهای فرودست اجتماع نیز رفتارهای بالادستی دارند! آنجا که شخصیت پسر داستان، مادرش را با نام صدا میزند؛ درحالیکه در ضلع مقابل چنین نیست! توصیه به دیدن چندباره آثار مسعود کیمیایی و زندهیاد علی حاتمی برای این دوستان بد نیست تا آگاه شوند تصویر درست از قشر سرمایهدار فقط ماشین، عمارت و لباس نیست.