«نمایش» مذاکرات صلح برای خشنود کردن پوتین و ترامپ
مواضع اخیر روسیه در مذاکرات صلح با اوکراین، بیش از آنکه تلاشی برای دستیابی به صلح واقعی باشد، به نظر میرسد یک نمایش دیپلماتیک است که با اهداف چندگانه و برای مخاطبان خاصی طراحی شده است.

مواضع اخیر روسیه در مذاکرات صلح با اوکراین، بیش از آنکه تلاشی برای دستیابی به صلح واقعی باشد، به نظر میرسد یک نمایش دیپلماتیک است که با اهداف چندگانه و برای مخاطبان خاصی طراحی شده است. این استراتژی در دور اخیر مذاکرات در استانبول به وضوح دیده شد؛ جایی که سند پیشنهادی روسیه نه برای رسیدن به یک توافق معنادار با اوکراین، بلکه برای جلب رضایت ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ تنظیم شده بود. هدف اصلی، ایجاد توهمی از پیشرفت دیپلماتیک بود تا ضمن راضی نگه داشتن بازیگران کلیدی، امکان ادامه جنگ برای مسکو فراهم بماند.
نشست استانبول که تنها یک ساعت به طول انجامید، به خودی خود گویای ماهیت این مذاکرات بود. این زمان کوتاه نشان میداد که هدف، بحثی عمیق و جدی میان هیئتهای روسی و اوکراینی نیست، بلکه ارسال پیامی مشخص به واشنگتن و شخص ترامپ است مبنی بر اینکه تلاشهای او برای میانجیگری به نتیجه میرسد و روسیه در حال همکاری است.
در نظام سیاسی روسیه، بسیاری از اقدامات، از سخنرانیهای مقامات محلی تا اخبار تلویزیون دولتی، برای یک مخاطب اصلی طراحی میشود: ولادیمیر پوتین. این داینامیک در سند ارائهشده توسط هیئت روسی نیز کاملاً مشهود بود. این سند باید تصویری از یک دیپلماسی حرفهای و پیروزمندانه را به پوتین ارائه میکرد تا او احساس کند کنترل کامل اوضاع را در دست دارد. اما این بار، یک مخاطب مهم دیگر نیز وجود داشت: دونالد ترامپ. دیپلماتهای روس در تلاش بودند تا به ترامپ نشان دهند که پوتین شریکی قابل اعتماد برای پایان دادن به جنگ است.
در این میان، هیئت اوکراینی در پایینترین اولویت برای طرف روسی قرار داشت. در شرایط فعلی، نظر کییف یا مردم اوکراین درباره پیشنهادات روسیه برای مسکو اهمیتی ندارد. هدف اصلی، مدیریت برداشتهای دو رهبر قدرتمند، یعنی پوتین و ترامپ است؛ هرچند جلب رضایت پوتین همچنان در اولویت بالاتری قرار دارد.با بررسی دقیقتر یادداشت روسیه، مشخص میشود که این سند یک متن یکپارچه نیست، بلکه ترکیبی هوشمندانه از سه بخش مجزاست که دیپلماسی را با تبلیغات در هم آمیخته است:
متن اول شامل مطالبات حداکثری و شناختهشده کرملین است؛ مواردی که شانس بسیار کمی برای تحقق دارند. این خواستهها بیشتر برای مصرف داخلی و نمایش قاطعیت به ملیگرایان افراطی و حامیان جنگ در روسیه طراحی شدهاند تا به آنها اطمینان دهد که دستاوردهای نظامی از دست نخواهد رفت.
متن دوم تنها شامل یک جمله است، خواستار خروج کامل نیروهای اوکراینی از چهار منطقهای میشود که روسیه در سال ۲۰۲۲ مدعی الحاق آنها شد. کوتاهی و غیرعملی بودن این درخواست نشان میدهد که هرگز قرار نبوده مبنای یک بحث جدی باشد. متن سوم مجموعهای از اقدامات را به صورت یک «بسته» پیشنهاد میکند که آتشبس را به تغییر دولت در کییف گره میزند.
این بسته با گامهای بشردوستانه و ظاهراً مثبت مانند تبادل اُسرا و اجساد سربازان آغاز میشود. این اقدامات اولیه که جلب رضایت ترامپ را نیز هدف گرفته، طراحی شدهاند تا با ایجاد یک شتاب اولیه، اوکراین را به سمت پذیرش گامهای بعدی سوق دهند؛ گامهایی که شامل عقبنشینی نیروهای اوکراینی و پذیرش یک توافق بلندمدت بر اساس شرایط روسیه است. این ساختار یک تله دیپلماتیک است که دشمن را در مسیر دلخواه مسکو به حرکت درمیآورد.
در مقابل، یادداشت طرف اوکراینی سادهتر و منسجمتر بود، هرچند آن نیز چندین مخاطب (داخلی، اروپایی و ترامپ) را هدف گرفته بود. با این حال، سند اوکراین بهطور قابلتوجهی فاقد درخواست حداکثری برای بازگشت به مرزهای سال ۱۹۹۱ بود که نشاندهنده رویکردی متفاوت در این مرحله از مذاکرات است.
در نهایت، پوتین پاسخی را که میخواست به تلاشهای ترامپ برای صلح بدهد، داده است. پیشنهاد روسیه، با تمام پیچیدگیها، تناقضها و تبصرههایش، مبنایی عالی برای یک فرآیند مذاکراتی طولانی، فرسایشی و کند است. این سند به گونهای تنظیم شده که در ظاهر نشان از تمایل به دیپلماسی دارد و شامل نکاتی قابل مذاکره و ژستهای بشردوستانه برای راضی کردن ترامپ است. اما مهمتر از همه، این پیچیدگی به کرملین اجازه میدهد تا همزمان با ادامه ظاهری مذاکرات، به جنگ خود در اوکراین ادامه دهد و زمان بخرد. این استراتژی، نمایشی از صلح است که هدف واقعی آن، تداوم جنگ بر اساس شرایط روسیه است.