| کد مطلب: ۴۲۳۴۷

مارادونا را ول کنید!/انگار روان‌مان نیاز دارد خودش را برای بی‌آبی، بی‌برقی، آلودگی هوا و ... آماده کند

بعد از یک جنگ ۱۲ روزه اگر به لینکدین و سایت‌های کاریابی سر بزنید، متوجه می‌شوید که به لحاظ اقتصادی تاب‌آوری نداشتیم و چقدر نیرو تعدیل شده‌اند و چقدر موقعیت کسب‌وکارها به‌خصوص آن‌ها که مبتنی بر اینترنت و آنلاین هستند، در خطر است، باز هم داریم مسیر را اشتباه می‌رویم.

مارادونا را ول کنید!/انگار روان‌مان نیاز دارد خودش را برای بی‌آبی، بی‌برقی، آلودگی هوا و ... آماده کند

آن جوک قدیمی فوتبالی یادتان است که طرف در بازی با آرژانتین، آنقدر گل‌به‌خودی می‌زد که مربی خطاب به بازیکنان داد و فریاد کرد که: مارادونا رو ول کنین، فلانی رو بچسبین! وضعیت امروز ما شبیه همان مربی است. بعد از یک جنگ ۱۲ روزه اگر به لینکدین و سایت‌های کاریابی سر بزنید، متوجه می‌شوید که به لحاظ اقتصادی تاب‌آوری نداشتیم و چقدر نیرو تعدیل شده‌اند و چقدر موقعیت کسب‌وکارها به‌خصوص آن‌ها که مبتنی بر اینترنت و آنلاین هستند، در خطر است، باز هم داریم مسیر را اشتباه می‌رویم.

سایت رسمیو فیلترشده و مدیرانش هم احضار شده‌اند! اگر نمی‌دانید رسمیو چیست، باید بگویم که درواقع همان روزنامه رسمی کشور در بستر آنلاین است. یعنی شما اسم شرکت‌ها و اطلاعات مربوط به سهامداران‌شان را در آن جست‌وجو و پیدا می‌کنید. همان روزنامه رسمی که از قدیم برای خیلی از کارها باید در آن سه‌بار آگهی چاپ می‌کردیم و هنوز هم شرکت‌ها برای مناقصه و مزایده این کار را می‌کنند.

حالا اینکه چرا نسخه‌ی آنلاین آن خطرناک است و نسخه‌ی چاپی بی‌خطر، خودش نکته‌ای است. اینکه فکر می‌کنیم شفافیت، امنیت را از ما می‌گیرد هم مسئله‌ی دوم است. کافی است با دو، سه نفر از نخبه‌های حوزه‌ی اینترنت و ISP‌ها و... صحبت کنید. کمااینکه اخیراً گفت‌وگویی دیدم در یکی از سایت‌های تکنولوژی با بنیان‌گذار یکی از سایت‌های مهم این سال‌ها که جمله‌ی درخشانی گفت: «بعد از جنگ الان می‌دانیم که فیلترینگ اقدام علیه امنیت ملی است». (نقل به مضمون)

هر کسی بخواهد واقعیت ماجرا را ببیند، متوجه می‌شود که اینترنت ملی در جهان امروز یعنی خوابیدن اقتصاد و کسب‌وکار. یعنی ایجاد محرومیت و البته مانع از جاسوسی و عدم امنیت هم نمی‌شود. تصور اینکه پیام‌های واتساپ باعث ترورها می‌شود، عجیب است. سیم‌کارت و اینترنت هم به پهپاد ربطی ندارد. قبل از پیدایش اینترنت، هم جاسوس بود، هم ترور. گذشته از اینکه هک‌شدن برخی شبکه‌ها که مشخصاً از اینترنت داخلی یا همان اینترانت استفاده می‌کنند، نشان می‌دهد که نفوذ از اینترنت بین‌المللی نیست. خلاصه اینکه مارادونا را ول کنید. دارید گل‌به‌خودی می‌زنید. 

هیچ خبر خوشایندی فعلاً در کار نیست جز اینکه این هفته را در صلح گذراندیم که البته خودش بهترین خبر است. اما در هوای تهران نمی‌شود نفس کشید. شبیه اردیبهشت‌ماه کرمانشاه و شبیه زمستان اهواز شده که همیشه در گردوغبار فرو رفته‌اند. چه کسی متولی آب و هوا در این مملکت است؟ شهردار؟ استاندار؟ وزیر محیط‌زیست؟ جمله‌ی حیرت‌انگیزی هم از یکی از مسئولان شنیدم که مردم تهران هم باید عادت کنند، چون از این به‌بعد همین است. طبعاً نمی‌توان جلوی بلند شدن گردوغبار از عراق را گرفت ولی من سه، چهار نفر متخصص محیط‌زیست می‌شناسم که سال‌هاست چنین روزی را پیش‌بینی می‌کردند. یعنی نه دور از انتظار بود، نه عجیب. 

دلم می‌خواهد ستون را حداقل با یک نکته‌ی زیبا تمام کنم. سخت است ولی فکر می‌کنم به‌هرحال روان‌مان نیاز دارد کم‌کم خودش را برای بی‌آبی، بی‌برقی، آلودگی هوا و مشکلات اقتصادی در فضای عادی غیرجنگی آماده کند. پس دوباره شروع کرده‌ام به کتاب‌خواندن و به‌مناسبت اکران این روزهای «پیرپسر» رفتم سراغ «برادران کارامازوف». خودم دنبال نسخه‌ی صالح حسینی بودم، ولی در جست‌وجوی اینترنت دیدم که گویا نسخه‌ی آقای احمد علیقلیان به نثر نویسنده وفادارتر بوده. پارسال را با «جنگ و صلح» تمام کردم و امسال با «برادران کارامازوف» شروع شده. ادبیات روسیه منبع فوق‌العاده‌ای برای لذت بردن از ادبیات است.

چه مثل تولستوی کلی‌نگر باشی و وقایع مهم‌تر از شخصیت‌ها باشند، چه مثل داستایوفسکی بنویسی که از روحیه و شخصیت آدم‌ها صحبت کنی و نکته‌ی مشترک هر دو؛ «دین و مذهب» است. چه با تایید کلیسا و چه با نقد آن، هر دو نویسنده عمیقاً مومن هستند و ایمان را ترویج می‌دهند. هنوز به جایی نرسیده‌ام که کتاب را با «پیرپسر» تطبیق بدهم. فعلاً از آشنایی با خانواده‌ی کارامازوف خرسندم. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار