یک میانجی محافظهکار اخلاقی/سریال اوباش (Mobland) آخرین تجربه گای ریچی در تلویزیون، داستان جنایی آشنا اما مفرح و پُرستاره است
در عالم سینما، گای ریچی را جادوگر صحنههای اکشن و داستانهای پرهیجان خطاب میکنند. او با کارگردانی دو قسمت ابتدایی «مابلند»، بار دیگر نشان داده که چرا یکی از بهترینهای ژانر جنایی است. امضای بصری او، صحنههای پرتحرک، کاتهای سریع و استفاده استادانه از نور و سایه در این سریال هم مطابق انتظارات است

وقتی نام گای ریچی پای یک فیلم یا سریال میآید، انگار زنگ شروع یک ماراتن هیجانانگیز به صدا درمیآید. مخاطبان که شیفته سبک پرشور و داستانهای پرپیچوخم این کارگردان بریتانیایی صاحبسبک هستند، بیصبرانه منتظر میمانند تا دستپخت تازه او را مزه کنند. معمولاً هم ناامید نمیشوند. سریال «Mobland» تازهترین کار گای ریچی است که این روزها برای تماشا در دسترس است و با ستارگان بزرگش توجههای زیادی را به خود جلب کرده است؛ سریالی 10 قسمتی با تم و فضای جرم و جنایت گروههای تبهکار و گانگستری که مضمونهای همیشگی گای ریجی است؛ که تا اینجا هم که پنج قسمت از آن پخش شده، توانسته مخاطبان را با خود همراه کند. البته منتقدان را هم ناامید نکرده است.
جذاب، پرستاره و پربیننده
پخش سریال «مابلند» از ۳۰ ما رس ۲۰۲۵ از شبکه پارامونتپلاس شروع شده و باتوجه به حضور بازیگرانی مطرح در آن، یکی از پرزرقوبرقترین آثار تلویزیونی سالهای اخیر در ژانر درام جنایی محسوب میشود.
این اثر در دورانی به میدان آمده که ژانر جنایی بیش از هر زمان دیگری جذابیت دارد. کمپانیها برای ساخت آثاری که تماشاگران بیشتری را پای تلویزیون میخکوب کنند، نفسگیر شده و بودجههای هنگفتی هم پای این کار میریزند. سریال «مابلند» هم از این قافله عقب نمانده و چند برگ برنده رو کرده که آن را از بقیه متمایز میکند. ترکیب بازیگران مطرح و کارگردان شناختهشده. تام هاردی، هلن میرن و پیرس برازنان، هرکدام بهتنهایی میتوانند یک سریال را به اوج ببرند. اما این سه در یک قاب، زیر چتر کارگردانی گای ریچی، روبهروی هم قرار گرفتهاند. گفته میشود قسمت اول «مابلند» با 2/2 میلیون بیننده، یکی از موفقترین افتتاحیههای پارامونتپلاس را رقم زده و نشان داده که این ترکیب ستارهای چه جذابیتی برای مخاطبان دارد.
وفاداری، قدرت و زخمهای پنهان
داستان سریال «مابلند» که در فارسی به اوباش ترجمه شده، درباره رقابت مافیایی و جنگ قدرت دو خانواده جنایی لندن است؛ هاریگانها و استیونسونها. این اثر بر تمهای کلاسیک وفاداری خانوادگی و چالشهای قدرتطلبی تمرکز دارد. در خلاصه رسمی سریال به جمله «امپراتوریهایی که در خطر فروپاشیاند» تاکید شده است. بنابراین این اثر فقط یک سریال پرهیجان جنایی نیست؛ بلکه زیر پوست آن تمهای عمیقی مثل وفاداری، قدرت، هزینههای جاهطلبی و… حلقههاییاند که زنجیر داستان را به هم وصل میکنند.
سریال به نقش زنان در دنیای جنایی میپردازد. اعتیاد و فساد هم در حاشیه داستان حضور دارند، بهویژه با اشاره به تجارت فنتانیل توسط هاریگانها. در این شلوغبازار حضور نامها و چهرهها، سبک روایت، داستانسرایی و شخصیتپردازی «مابلند» نقطه قوت آن است. درحالیکه بیشتر سریالهای جنایی روی سرکردگان مافیا تمرکز میکنند، دوربین در «مابلند» روی هری دِ سوزا، یک میانجی باهوش و صلحطب متمرکز است. این انتخاب، سریال را از کلیشههای رایج ژانری دور میکند و به آن فضا و فرصتی میدهد تا در خدمت داستان سریال قرار بگیرد و روایتی پیش روی مخاطب بگذارد که نهفقط درباره جرم و جنایت است، بلکه زندگی و تناقضهای اخلاقی هم در آن جای دارند.
هری شخصیتی است که در میانه همه ماجراها قرار دارد و هوشمندانه عمل میکند. او بهترین نماینده محافظهکاری برای حفظ وضع موجود است. مثل کسی که باید روی لبه شمشیر راه برود و نگذارد جنگ قدرت و رقابت دو خانواده بزرگ مافیایی لندن از حالت تعادل خارج شود و جاهطلبی یکی، بلای جان دیگران نشود. او شخصیتی است زیرک و کاربلد با دایره روابط گسترده که سعی میکند با تدبیر و شعبدهبازی عمل کند. «هالیوود ریپورتر»، شخصیت هری را به شطرنجبازی توصیف کرده که در میانه صفحه گیر افتاده، اما هر حرکتاش حسابشده است. درواقع هم تا اینجای سریال، هری ولو با زحمت زیاد و تحمل فشارهای زیاد توانسته از عهده وظیفهاش بهخوبی برآید. نکته مهم درباره شخصیت هری این است که مخاطب نیز در جایجای سریال سعی میکند، ماجراها را از زاویه نگاه او ببیند و در هر کاری که به او سپرده میشود، دوست دارد شاهد موفقیتاش باشد، نه شکستاش. فلاشبکهایی به گذشته هری، ازجمله دوران زنداناش و رابطهاش با یک رئیس جنایی قدیمی، لایههای عمیقی به شخصیت او اضافه میکنند.
امضای ریچی و جدیت در جهانی تیره و تار
در عالم سینما، گای ریچی را جادوگر صحنههای اکشن و داستانهای پرهیجان خطاب میکنند. او با کارگردانی دو قسمت ابتدایی «مابلند»، بار دیگر نشان داده که چرا یکی از بهترینهای ژانر جنایی است. امضای بصری او، صحنههای پرتحرک، کاتهای سریع و استفاده استادانه از نور و سایه در این سریال هم مطابق انتظارات است. ریچی سعی میکند در سریال، مخاطب را با فرهنگ جنایی لندن آشنا کند. میخانههای دودگرفته، خیابانهای در قرق باندهای تبهکار و عمارتهای اشرافی کاتسولدز در «مابلند»، تصویری چندلایه از دنیای زیرزمینی لندن است. این نوع فضاسازی ـ که ریچی متخصص آن است ـ «مابلند» را بهخصوص از سریالهای آمریکایی مشابه متمایز میکند و ازقضا بیننده هم از این سبک خوشش میآید.
ریچی در این اثر ولی یک تغییر مهم در مقایسه با بقیه آثارش رقم زده. برخلاف آثار قبلی ریچی مثل «اسنچ» یا «مردان خشن» یا سریال «آقایان» که پر از لحظات طنز و تهمایههای کمدی بهخصوص در دیالوگها بود، «مابلند» لحنی جدیتر و تیرهتر دارد. ریچی اینبار بهجای شوخطبعی، روی درام سنگین و خشونت بیرحمانه تمرکز کرده است. فیلمبرداری سریال، با نورپردازی سرد و سایههای تیره، جهان مافیایی لندن را بهگونهای به تصویر کشیده که بهنوشته «ایندیوایر»، انگار لندن یک زخم باز دارد که همیشه در حال خونریزی است.
نوع روایت، قصهپردازی، تعلیقها و لحظات پرتنش سریال نیز با این احساس قرابت دارند. بااینکه سبک بصری «مابلند» مثل باقی کارهای ریچی متمایز و به چشم آشناست، سریال در پارهای جهات انتظارات را برآورده نمیکند. برای مثال در مقایسه با سریال «آقایان»، «مابلند» فاقد آن جوهره خلاقیت همیشگی گای ریچی است که همیشه مخاطب عادت داشت در کارهایش شگفتزده شود.
شاید یکی از دلایل این موضوع به تفاوت سبک کارگردانی برگردد. ریچی دو قسمت اول سریال را کارگردانی کرده و قسمتهای بعدی را آنتونی براین و دنیل سیرکین پیش بردهاند که اثرش را بر کیفیت سریال هم گذاشته است. این سریال به قلم رونان بنت نویسندگی شده؛ همان نویسندهای که سال گذشته فیلمنامه سریال «روز شغال» را نوشته بود. او در این سریال نیز بهعنوان نویسندهای خلاق ظاهر شده و موفق شده از زاویهای نو به دنیای مافیا بنگرد.
تورنمنتی از غولهای بازیگری
«مابلند» از نظر بازیگری مثل یک رینگ بوکس، پر از قهرمانان سنگینوزن است. تام هاردی در نقش هری، حضوری کاریزماتیک اما چندلایه دارد. هاردی که پیشتر در نقشهای پیچیدهای چون ادی براک در «ونوم» و الف در «مکس دیوانه» درخشیده، در اینجا تعادلی بینقص بین اقتدار و آسیبپذیری ارائه میدهد. از یکطرف مردی عاشق خانواده، زن و فرزندش که نمیخواهد یک مو از سرشان کم شود و از سویی نیز آچارفرانسهای که باید با حفظ خونسردی و با نهایت دقت مشکلات، دردسرها و بیش از آن گندکاریهای یک خانواده مافیایی گرفتارشده در بحران را حل کند و سروسامان دهد.
هلن میرن، در نقش مِیو هاریگان، مثل یک ملکه شطرنج در دنیای جنایی ظاهر میشود. او شخصیتی بیرحم و حسابگر دارد که حضورش هم برای دیگر اعضای خانواده، هم برای هری سنگین است؛ شخصیتی که قدرت واقعی را در سایه اعمال میکند و بهنوعی بازتابی از زنان پشتپرده در تاریخ جنایی است. طبق معمول «میرن» در اینجا نیز هنرمندانه ظاهر شده و نقش شخصیت مادر و همهکاره خانواده را بهخوبی بازی کرده است.
بازیگری پیرس برازنان در نقش کنراد هاریگان نیز در سریال بسیار موردتوجه قرار گرفته است. گرچه لهجه ایرلندی او در سریال ـ که گفته میشود از جیمی کریکت، کمدین دهه۱۹۸۰، الهام گرفته ـ حسابی جنجال بهپا کرده و برخی مخاطبان ایرلندی آن را «غیرطبیعی» و «گوشخراش» خواندهاند، موفق شده از پس نقش برآید. بازی او در سکانس سوءظن و شلیک به ریچی (دوست و شریکشان) در حضور اعضای خانواده یا گفتوگوی تهدیدآمیز و ترسناک با جن (همسر هری)، بهخوبی شخصیت قدرتمند، موذی و غیرقابلپیشبینی کنراد را تداعی میکند. بازیگران مکمل هم چیزی کم نگذاشتهاند.
تعارض وظیفه یا اخلاق
«مابلند» تا الان که پنج قسمت آن پخش شده، موفق ظاهر شده است. سریال در «راتن تومیتوز» با امتیاز ۷۹ براساس نظر ۳۶ منتقد، بد عمل نکرده و از آنسو تماشاگران نیز امتیاز ۷۵ به آن دادهاند. در «آیامدیبی» با امتیاز 8/3 از ۱۰، نشان داده که مخاطبان هم حسابی با آن حال کردهاند. اما متاکریتیک با نمره ۵۷ از ۱۰۰، نقدهای جدی به سریال دارد. پس چرا این سریال هم عاشقان دوآتشه دارد، هم منتقدان سختگیر؟ درباره نقاط قوت توضیح دادیم اما درباره نظرات منفی به چند دلیل است. عدهای به شروع کند آن ایراد وارد کردهاند.
برای نمونه نشریه «ورایتی» اشاره کرده که سریال تا ۲۵ دقیقه ابتدایی قسمت اول، «لنگ میزند» و برای جلب توجه تماشاگر زمان زیادی نیاز دارد. برخی منتقدان از تغییر ریل سریال چندان استقبال نکردهاند و گفتهاند، داستان سریال گاهی به دام کلیشههای ژانر میافتد؛ مواردی مثل جنگ خانوادگی، کارپرداز وفادار و روانپریشی یکی از شخصیتها (ادی هاریگان). جنجال لهجه ایرلندی نیز کار دست سازندگان و تهیهکنندگان سریال داده است.
نقطهضعفهای سریال اما به این محدود نمیشود. گرچه سازندگان اثر سعی کردهاند با گنجاندن تم خانوادهدوستی، مراجعه به تراپیست، تلاش برای بازسازی زندگی متاهلی و نشان دادن هری بهعنوان شخصیتی معقول و عملگرا که در اکثر موارد جانب اخلاق را میگیرد، کمی بیننده را از حجم خشونت و جنگ قدرت درام دور کنند، ولی عملاً در این امر ناکام میمانند. درواقع پارادوکس و تعارض بین وظیفه حرفهایاش در دنیای جنایی و زندگی شخصی بهخصوص وجه انسانی و اخلاقیاش، ضربهای اساسی به سریال وارد کرده است.
برای نمونه، سکانس رزرو اتاق آسایشگاه سالمندان برای مادر خدمتکار خانواده هری به همان اندازه در یاد مخاطب میماند که سکانس کاردآجین کردن یک بیگناه (بهمعنای مطلق کلمه بیگناه) در قسمت چهارم به دست هری. این تناقضهای رفتاری، عملاً هری را در شمایل یک قهرمان و الگویی که مخاطب دوستاش دارد، به شخصیتی بدل میکند که شاید مخاطب مجبور نباشد تا پایان سریال روی او حساب نکند. این رها کردن مخاطب در میانه سریال، موضوعی است که فیلمنامهنویس از پس آن بهخوبی برنیامده است.
درمجموع سریال «مابلند» پرهیجان است، نفسگیر و پرستاره. شاید این سریال به اندازه دیگر آثار گای ریچی ـ که نتوان از صفحه تلویزیون چشم برداشت ـ درخشان نیست ولی از آن ناامید هم نمیشوید. آیا ممکن است در آخر، سریال از زیر سایه بازیگران و سازندگانش دربیاید و به اثری ماندگار تبدیل شود؟ شاید پنج قسمت بعدی، جواب این سؤال را روشن کند.