61 میلیارد دلار هم کافی نیست
کمک ۶۱ میلیارد دلاری آمریکا به اوکراین تنها برای اوکراین زمان میخرد و پیروزی بهدنبال نخواهد داشت
کنگره، با موافقت کمک 61 میلیارد دلاری، سناریوهای بد را دفع کرده است. البته این کمک هم اوکراین را به هیچ وجه در مسیر پیروزی قرار نخواهد داد. اما لایحه کمک نظامی که به تازگی امضا شده است شامل مجموعهای از شروط است که دولت بایدن را ملزم میکند تا استراتژی آمریکا را در قبال اوکراین ظرف 45 روز به کنگره ارائه کند. مقامات دولت موظف خواهند بود اهدافی خاص را همراه با بودجهای برای تحقق آنها مشخص کنند و هر سه ماه آنها را به روز کنند. این روند ممکن است نمایشی باشد، اما حداقل نشان میدهد که دستیابی به یک برنامه بلندمدت قابل قبول و خوشایند سختتر از به دست آوردن پول نقد بیشتر است.
از اواخر فوریه ارتش روسیه در شرق اوکراین در حال پیشروی است. ابتدا شهر آودیوکا سقوط کرد که خودش بزرگترین پیشرفت روسیه در تقریباً یک سال گذشته محسوب میشود سپس سربازان روسیه مجموعهای از روستاها را اشغال کردند.
پیشرفت روسیه انعکاسی از مزیت قاطع ارتش این کشور در قدرت آتش است: در برخی از بخشهای خط مقدم، به ازای هر گلولهای که اوکراینیها به خطوط مقدم روسیه شلیک کردهاند، روسها در پاسخ ۱۷ گلوله شلیک کردهاند.
نیروهای اوکراینی از ترس تمام شدن مهمات، مهمات را جیرهبندی میکنند. این کمبود مهمات به نوبه خود، بازتابی از ناتوانی آمریکا در تأیید هرگونه کمک نظامی جدید به اوکراین از تابستان گذشته بوده است. با این حال، اخیراً پس از ماهها اختلاف، کنگره آمریکا ۴۰ میلیارد دلار کمک به اوکراین را تصویب کرد.
این مبلغی است که تقریباً معادل تمام کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین از زمان آغاز جنگ است. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، این لایحه را در تاریخ ۲۴ آوریل امضا کرد و دستور داد که اولین اقلام این کمک به ارزش یک میلیارد دلار فوراً به اوکراین ارسال شود تا ظرف چند روز به کییف برسد. ظاهراً این کمکها درست به موقع از راه رسیدند.
امانوئل مکرون در ماه مارس به سران احزاب سیاسی فرانسه هشدار داد که روسیه ممکن است خطوط دفاعی اوکراین را شکسته و به سمت خارکیف یا اودسا پیشروی کند. در تاریخ ۱۸ آوریل، ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا، هشدار داد که اگر کنگره بسته کمکی به اوکراین را تایید نکند، اوکراین در موقعیتی «وخیم» قرار خواهد گرفت.
او گفت:«این خطر کاملاً واقعی وجود داشت که اوکراینیها تا پایان سال ۲۰۲۴ در میدان نبرد شکست بخورند یا حداقل پوتین در موقعیتی قرار بگیرد که اساساً بتواند شرایط رسیدن به یک راهحل سیاسی برای پایان جنگ را به اوکراین دیکته کند.»
اکنون از وقوع چنین فاجعهای جلوگیری شده است. ویلیام برنز گفته با کمکی که کنگره تصویب کردهاست، نیروهای اوکراینی قاعدتاً باید بتوانند در سال جاری میلادی در میدان نبرد «مواضع خود را حفظ کنند» و این «دیدگاه متکبرانه» ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را از بین ببرند که معتقد است: «گذر زمان به نفع او است». مایکل کوفمن از تحلیلگران مؤسسه کارنگی، تخمین میزند که کمکهای جدید باید شامل گلولههای توپ برای نیاز حداقل یک سال اوکراین باشد.»
اما عدم توازن در قدرت آتش در ماههای اخیر عواقب بدی برای اوکراین داشته است. مزیت روسیه در استفاده از نیروی توپخانه، پوششی برای پیشروی نیروهایش فراهم کرده است. بدتر از آن، اوکراین مجبور شده است تا به جای توپخانه، با استفاده از پیادهنظام مسلح با نارنجک و سلاحهای سبک، حملات روسیه را دفع کند. این مسئله منجر به تلفات بیشتر نیروهای اوکراینی و تلفات اندک نیروهای روسی شده است؛ اگرچه تلفات روسیه هنوز به طرز وحشتناکی زیاد است و به گفته مقامات غربی روسیه در روز حدود ۱۰۰۰ کشته و زخمی تلفات میدهد.
نیمگامی رو به جلو
علاوه بر این، حتی تزریق تسلیحات جدید به ارتش اوکراین نیز مزیت روسیه را از نظر قدرت آتش بهطور کامل از بین نخواهد برد. روسیه با جمعیت عظیم و ثروت نفتی خود، قادر خواهد بود توانش را به لحاظ نیروی انسانی و تجهیزات، آسانتر تقویت کند. بنابراین اوکراین احتمالاً همچنان در وضعیت عقبنشینی باقی خواهد ماند و قادر به انجام حملات جدید نخواهد بود.
عدم اطمینان در مورد کمکهای غرب از بین نخواهد رفت؛ آمریکا ممکن است پس از انتخابات ریاستجمهوری و کنگره در نوامبر بسیار کمتر با اوکراین دوست شود. شدیدترین وضعیت جنگی در حال حاضر در چاسیویار در جریان است. این شهر در غرب باخموت واقع شده است. باخموت شهری است که روسیه یک سال پیش، پس از ۹ ماه تلاش، توانست آن را اشغال کند. از نظر روسیه، تصرف چاسیویار مسیری را به سوی شهرهای بزرگتر در استان دونتسک باز میکند. دونتسک و لوهانسک همسایه هم هستند و در کنار هم منطقه دونباس را شکل میدهند که روسیه بر روی کاغذ این منطقه را به خاک خودش الحاق کرده و مایل است در عمل نیز این کار را انجام دهد.
از نظر اوکراین، چاسیویار یک دژ استراتژیک است. این شهر در ارتفاع واقع شده و توسط یک کانال، سنگرها و دیگر استحکاماتِ تقویتشده، محافظت میشود. براساس گزارشها، به نیروهای روسیه دستور داده شده تا قبل از روز نهم ماه مه که روز پیروزی و یادآور پایان جنگ جهانی دوم است و مناسبتی است که در آن رژههای نظامی بمبافکن و سخنرانیهای مقامات عالیرتبه انجام میشود، به پیشروی خود ادامه دهند.
سرهنگ پاولو فدوسنکو، که رهبری تیپ نظامی دفاع از شهر را بر عهده دارد، میگوید که نیروهای اوکراینی کنترل قابلتوجهی را در این شهر حفظ کردهاند. در طول ماه گذشته نبردهای سنگینی در این شهر رخ داده، روسیه نشان داده است که «از قدرت و ابزار» لازم برای پیشروی برخوردار نیست. در این میان، اوکراین خسارات جدی به ارتش روسیه وارد کرده است و تنها در این بخش از جبهه در یک ماه حدود ۱۰۰ خودروی زرهی را منهدم کرده است.
فدوسنکو میگوید اکنون روسها «بهطور عمده سوار بر موتورسیکلتهای آفرود و موتورهای چهارچرخ حمله میکنند». پهپادهای نظارتی به نیروهای اوکراینی اجازه میدهند تا هر حرکتی را در ۱۰ کیلومتری شناسایی کرده و به سرعت واکنش نشان دهند اما پهپادهای تهاجمی روسیه نیروهای اوکراینی را عذاب میدهند: در هر نقطهای از شهر بیش از چند دقیقه میمانند و باران رگبار را شروع میکنند.
سرهنگ فدوسنکو میگوید، اگرچه خبر بسته کمکی جدید در اتاق فرماندهی محلی مورد استقبال قرار گرفت، اما او و دیگران تردید دارند که چاسیویار در نهایت بتواند دوام بیاورد و احتمالاً به زودی سقوط خواهد کرد.
با این حال، کمک تسلیحاتی باید اوکراین را در موقعیت قویتری برای مقابله با حمله بزرگتر روسیه قرار دهد. کایرلو بودانوف، رئیس سرویس اطلاعات نظامی اوکراین گفته است که در ماه مه انتظار حمله بزرگی از سوی روسیه را دارد. نیروهای اوکراینی پیشبینی میکنند که فشاری از طرف روسیه در شرق برای تصرف بیشتر دونباس انجام شود. آنها همچنین متوجه افزایش تحرکات روسیه در نقاط شمالی و در اطراف خارکیف، دومین شهر بزرگ اوکراین شدهاند. تصرف چنین مکان مهمی یک پیروزی روانی بزرگ خواهد بود، اما روسیه تقریباً بهطور قطع هم نیرو و هم وسایل نقلیه مکانیزه کافی برای یک حمله قاطع به این شهر را ندارد.
دفاع از آسمان اوکراین نیز سخت خواهد بود. روسیه صنعت دفاعی و شبکه برق اوکراین را با رگبار پهپادها و موشکها تحت فشار قرار داده است. اوکراین سعی میکند با مجموعهای از سیستمهای ضدموشکی آمریکا، اروپا و سامانههایی که از دوران شوروی در اختیار دارد، در برابر این حملات دفاع کند اما این سامانهها هم به مانند توپخانه اوکراین، مهمات کافی در اختیار ندارند.
ویدئوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی در هفتههای اخیر نشان میدهد که جتهای سوخو-۲۵ روسیه در ارتفاعات نسبتاً پایین در شرق اوکراین پرواز میکنند و از نزدیک نیروهای روسی را پیشتیبانی میکنند. پهپادهای شناسایی روسیه نیز بدون اینکه سرنگون شوند تا ۴۰ کیلومتری پشت خط مقدم نفوذ کردهاند. چنین حوادثی نشان میدهد که اوکراین با کمبود موشکهای سامانههای رهگیری مواجه است.
فرسایش پدافند هوایی اوکراین اثرات مخرب و متعددی به دنبال دارد. در خط مقدم، کمبود موشکهای رهگیر، آزادی مانور بیشتری به جتهای روسی و بمبهای هدایتشوندهای داده است که با سرعت ۱۰۰ تا ۱۳۰ کیلومتر در ساعت در ساعات روز پرواز میکنند. بدترین سناریو این است که روسیه به برتری هوایی دست یابد و این برتری به روسیه اجازه دهد خطوط مقدم اوکراین را هر طور که بخواهد بمباران کند. روسیه در ماههای اول جنگ در شهر ماریوپل تقریباً همین کار را کرد. این مسئله کار را برای اوکراین سختتر میکند و اوکراین به سختی خواهد توانست خطوط دفاعی خود را حفظ کند.
چندین گام رو به عقب
همچنین آسیب به زیرساختهای اوکراین که از خط مقدم نبرد دور هستند نیز وجود دارد. در ۱۶ آوریل، یک مقام اوکراینی اعلام کرد که روسیه هفت گیگاوات (GW) ظرفیت تولید برق اوکراین را در هفتههای گذشته نابود کرده است و اوکراین تنها ۱۰ گیگاوات ظرفیت عملیاتی تولید برق دارد. اوکراین برای تولید برق مورد نیاز خود، اکنون تقریباً بهطور کامل به نیروگاههای هستهای خود متکی است.
اگرچه بعید است روسیه این نیروگاهها را بمباران کند، اما ممکن است خطوط انتقال این نیروگاهها را مورد حمله قرار دهد. کییف در حال حاضر مدام با خاموشی مواجه است و همین مسئله روحیه ملی و روحیه نیروهای نظامی اوکراین را تضعیف میکند. پس جای تعجب نیست که اوکراین بهدنبال سیستمهای دفاع هوایی باشد. کمکهای جدید آمریکا احتمالاً شامل برخی موشکها نیز میشود. اوکراین به پرتابگر هم نیاز دارد.
اوکراین بین ۵ تا ۱۰ باتری پاتریوت دارد. این سامانهها از اوکراین در برابر موشکهای بالستیک با برد بلندتر و سریعتر محافظت میکنند. اما این تجهیزات در شهرهای مهم اوکراین برای دفاع نصب شدهاند و بنابراین زیرساختهای خط مقدم نبرد همچنان آسیبپذیر هستند. اوکراین امیدوار است که لهستان و اسپانیا، از بین کشورهای کمککننده، کمک بیشتری ارائه کنند.
نکته مهم این است که این کشورها، تقاضاهای کمک از نقاط دیگر نیز دارند. بهخصوص اینکه اسرائیل اخیراً با رگبار موشکی ایران و حزبالله مواجه شده است. حتی اگر مهمات خیلی زود به دست اوکراینیها نرسد، اما انتشار خبر کمکهای آمریکا به اوکراین میتواند به نیروهای خسته اوکراینی روحیه بدهد. ممکن است پوتین امیدوار باشد با توجه به کمبود گلوله توپ در اوکراین بتواند در تابستان با یک حمله برقآسا موفقیتهایی به دست آورده و پیشرفتهای بزرگی داشته باشد.
اگر پوتین بتواند چنین کاری انجام دهد، ممکن است تردیدها در ناتو و سیاستمداران آمریکایی در مورد توان طولانیمدت اوکراین برای مقاومت در مقابل روسیه بیشتر شود. اگر پوتین میتوانست نشان دهد که ماشین جنگی روسیه غیرقابل توقف است و اوکراین دیگر توان مقابله نخواهد داشت، شاید میتوانست امیدوار باشد که اگر دونالد ترامپ بار دیگر به کاخ سفید راه یافت، بتواند یک معامله سودمند با او انجام دهد و اوکراین در شرایطی تحقیرآمیز تسلیم شود.
تصویب لایحه کمک به اوکراین ممکن است محاسبات پوتین را تغییر دهد. در کوتاهمدت، ممکن است پوتین تشویق شود تا حملات به مکانهایی مانند چاسیویار را تشدید کند تا قبل از رسیدن مهمات جدید، به دستاوردهایی دست یابد. اما اگر اوکراین در ماههای آتی بهخوبی مسلح شود، هر حملهی شدیدی از سوی روسیه احتمالاً از بین میرود یا اگر هم انجام شود تنها به دستاوردهای جزئی با هزینههای چشمگیر جانی و تجهیزاتی منجر میشود. این دقیقاً همان چیزی است که در اوایل سال ۲۰۲۳، در ضدحمله ناموفق روسیه در تابستان و پاییز همان سال برای پوتین اتفاق افتاد.
اگر چنین باشد، باید گفت که ضربه سنگینی به روسیه خواهد بود. ماشین جنگی پوتین نمیتواند سرعت فعلی خود را به طور نامحدود حفظ کند. توپخانه روسیه اگر چنان رگبار سنگینی را حفظ کند لولههای توپها فرسوده خواهند شد. احتمالاً در سال آینده تعداد جایگزینهای توپخانهها بسیار کم میشود و روسیه باید به جای آن از موشکهای بیشتری استفاده کند. اما موشکها به پنج برابر مواد منفجره نیاز دارند که این مواد نیز در حال حاضر در روسیه زیاد نیستند.
براساس دادههای جمعآوریشده توسط مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک که یک اتاق فکر در لندن است، تصور میشود روسیه در روزهای منتهی به فوریه حدود ۳ هزار خودروی زرهی و از ابتدای جنگ حدود ۹ هزار خودروی زرهی خود را از دست داده است. روسها آن تجهیزات را از ذخایر دوران شوروی جایگزین کردهاند، اما انتظار میرود که این ذخایر در حدود دو سال تمام شوند. یک مقام غربی میگوید: «ظرفیت صنعتی دفاعی روسیه در سال ۲۰۲۵ به نهایت خود میرسد.»
در همین حال، ظرفیت متحدان اوکراین در حال افزایش است. لایحهای که کنگره آمریکا بهتازگی تصویب کرده است شامل سرمایهگذاری برای افزایش میزان تولید مهمات میشود. تولید سالانهی موشکهای رهگیر PAC-۳، موشکهایی که توسط پرتابگرهای پاتریوت شلیک میشوند، میتواند در سال آینده حدود یکپنجم افزایش یابد و از ۵۰۰ فروند بیشتر شود.
تولید سالانه گلولههای توپ در آمریکا باید در سال آینده به حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار عدد برسد. به این تعداد، گلولههای تولید اروپا را هم اضافه کنید که یک میلیون و ۴۰۰ هزار عدد در سال جاری و ۲ میلیون عدد در سال آینده خواهند بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که متحدان اوکراین باید به زودی بتوانند با تولیدات روسیه برابری کنند.
در درازمدت، بزرگترین کمبود اوکراین احتمالاً مهمات نیست، بلکه نیروی انسانی است. در ۳ آوریل، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین لایحهای را امضا کرد که امضایش مدتها به تأخیر افتاده بود. براساس این لایحه سن سربازی اجباری در اوکراین از ۲۷ به ۲۵ سال کاهش مییابد. این لایحه همچنین از همه مردان در سن خدمت نظامی میخواهد که در یک پایگاه دادههای جدید ثبتنام کنند.
اطلاعات این پایگاه مبنای نامزدهای جدید برای خدمت سربازی قرار خواهد گرفت. نیروهای مسلح اوکراین ماهها برای امضای این لایحه لابی کرده بودند. زلنسکی با نگرانی از پیامدهای سیاسی و اقتصادی که امضای این لایحه میتوانست به دنبال داشته باشد، از امضای آن خودداری کرده بود. کوفمن استدلال کرده است که نیروی انسانی احتمالاً عامل «تعیینکننده» برای اوکراین در سال جاری خواهد بود. بسیاری از گردانها، که در حال حاضر توان کافی ندارند و سربازان کمتعدادی دارند، جوان هستند و یا اینکه به اندازه کافی آموزش ندیدهاند تا از پس عملیاتهای جدی برآیند.
ضدحمله اوکراین در سال گذشته به دلایل مختلفی ناکام ماند. از جمله دلایل آن میتوان به تأخیر در تحویل تسلیحات از سوی غرب، گسترش چشمگیر استحکامات روسیه در طول وقفه ناشی از رسیدن کمکهای غرب، محاسبات نادرست در مورد میزان اثرگذاری نبرد با پهپاد و اشتباهات استراتژیک مانند تصمیم حمله همزمان در شرق و جنوب که نیروهای اوکراینی را از هم جدا کرد، اشاره داشت. اما کمبود مهارت نیروهای اوکراینی عاملی بسیار مهمتر در شکست این ضدحملهها بوده است. یگانهای اوکراینی، مسلح به سلاحهای غربی با این سلاحها چندان آشنا نبودند.
انتظار میرفت که با پنج هفته آموزش ناچیز، جنگ پیچیده با استفاده از «سلاحهای ترکیبی» را علیه پدافند آماده روسیه به راه بیاندازند. فقدان تجربه در این حملات هماهنگ به این معنی است که اوکراین و روسیه عمدتاً در سطح گروهانها با هم میجنگند تا گردانها یا تیپها. حتی اگر یک طرف بتواند خطوط طرف مقابل را پیدا کند یا در آن رخنه کند، برای بهرهبرداری از این اطلاعات با مشکل مواجه خواهد شد. طرفی که بتواند ابتدا بر عملیات در مقیاس بزرگ مسلط شود، مزیت بزرگی خواهد داشت.
اگر قرار است اوکراین به این نقطه برسد، نیروهایش آموزشهای زیادی نیاز دارند. یکی از مشکلات این است که چطور میتوان کل واحدها را از خط مقدم تخلیه کرد تا آموزش ببینند. مشکل دیگر این است که کجا باید این آموزشها را انجام داد. لهستان، برای میزبانی روند آموزش نیروهای اوکراینی، گزینه خوبی است اما در پذیرش این مسئولیت مردد است. یک گزینه جایگزین این است که نیروهای غربی این کار را در خاک اوکراین انجام دهند.
این ایدهای بود که امانوئل مکرون در ماه مارس آن را مطرح کرد و اکنون این ایده در پایتختهای کشورهای غربی در حال بررسی است. دولتهای اروپایی میگویند که نمیتوانند بدون نقشآفرینی آمریکا این خطر را بپذیرند چراکه هر سایت آموزشی از بیم حمله روسیه باید به یک سیستم دفاع هوایی مجهز شود. این آموزش هر جا که انجام شود، زمان خواهد برد.
یک فرد آشنا با این نوع برنامهریزی میگوید که احتمالاً تا سال ۲۰۲۶ یا ۲۰۲۷ طول میکشد تا اوکراین یک ظرفیت تهاجمی جدی ایجاد کند. در این میان، اوکراین باید به کاهش دادن قدرت رزمی روسیه ادامه دهد. یک مقاله استراتژیک که توسط وزارت دفاع استونی در سال گذشته منتشر شد، استدلال کرد که اوکراین باید هر شش ماه یکبار ۵۰ هزار سرباز روسی را کشته یا بهطور جدی زخمی کند تا مانع از این شود که روسیه بتواند یک ارتش قدرتمند بازسازی کند. اوکراین همچنین باید حملات دوربرد علیه کریمه، ناوگان دریای سیاه و پایگاههای هوایی روسیه را ادامه دهد.
این کار به نوبه خود مستلزم عرضه مداوم موشکهای دوربرد به اوکراین است. اوکراین دارای انبار نسبتاً کمی از موشکهای کروز بریتانیایی و فرانسوی است. این هفته مشخص شد که آمریکا بیسروصدا تعدادی موشک بالستیک دوربرد ATACMS به اوکراین داده است. تحریمهای غرب نیز باید تشدید شوند تا صنایع دفاعی روسیه را دچار مشکل کنند.
به عبارت دیگر، یک پیشرفت نظامی بزرگ ممکن است چندین سال برای اوکراین زمان ببرد. البته تنها در صورتی که حمایت گسترده غرب حفظ و تقویت شود. این امر چندان قطعی نیست. بهخصوص با توجه به ابهامات سیاست داخلی در آمریکا. دونالد ترامپ در حمایت از اوکراین بسیار کمتر از بایدن قاطعیت دارد و حتی اگر بایدن دوباره انتخاب شود، کنگره بعدی ممکن است در مورد اوکراین حتی از کنگره کنونی سختگیرتر باشد.برخی از مقامات غربی بهطور خصوصی استدلال میکنند که با توجه به احتمال وجود یک دوره طولانی بنبست در جنگ، یک توافق مبتنی بر صلح که خطوط مقدم را آرام کرده و به تدریج اوکراین را وارد اتحادیه اروپا و به احتمال کمتر عضو ناتو میکند، میتواند یک توافق خوب باشد. این روند میتواند پیروزی استراتژیک برای اوکراین و شکست برای روسیه باشد.
برخی دیگر تردید دارند که روسیه با چنین توافقی موافقت کند یا از آن تبعیت کند. برخی نیز تردید دارند که کشورهای غربی بتوانند تضمینهای کافی برای تشویق اوکراین به پذیرش چنین توافقی ارائه دهند. برخی دیگر هم میخواهند اوکراین به جنگ ادامه دهد، به این امید که ضعفهای روسیه در نهایت کرملین را مجبور به عقبنشینی یا پذیرش یک توافق مطلوبتر کند.
فضای افکار عمومی در داخل اوکراین بهطرز شگفتانگیزی آماده ادامه جنگ است. نتایج یک نظرسنجی که اخیراً انجام شده نشان میدهد که ۷۳ درصد از مردم اوکراین آماده هستند «تا آنجایی که نیاز است برای به دست آوردن پیروزی نهایی، شرایط را تحمل کنند.» برخی از فرماندهان نظامی اوکراین فکر میکنند تا زمانی که پوتین زنده است، جنگ ادامه خواهد داشت.
بودانوف اخیراً به واشنگتنپست گفته است: «این جنگ تا زمانی که این رژیم در روسیه پابرجاست ادامه خواهد داشت». کنگره، با موافقت کمک ۶۱ میلیارد دلاری، سناریوهای بد را دفع کرده است. البته این کمک هم اوکراین را به هیچ وجه در مسیر پیروزی قرار نخواهد داد. اما لایحه کمک نظامی که به تازگی امضا شده است شامل مجموعهای از شروط است که دولت بایدن را ملزم میکند تا استراتژی آمریکا را در قبال اوکراین ظرف ۴۵ روز به کنگره ارائه کند.
مقامات دولت موظف خواهند بود اهدافی خاص را همراه با بودجهای برای تحقق آنها مشخص کنند و هر سه ماه آنها را به روز کنند. این روند ممکن است نمایشی باشد، اما حداقل نشان میدهد که دستیابی به یک برنامه بلندمدت قابل قبول و خوشایند سختتر از به دست آوردن پول نقد بیشتر است.
عکس: New York Times