کارنامه دیپلماتیک نصرالله و عبدالله انتظام از همدستی با کودتا تا مخالفت با سرکوب ۱۳۴۲
دو برادر که وزیر خارجه شدند
خاندان انصاری با داشتن سه وزیر امور خارجه و چندین دیپلمات در دوران قاجار و پهلوی، مهمترین خاندان در دستگاه دیپلماسی ایران بوده و هستند اما تنها یک خاندان هستند که دو برادر توانستند به وزارت امور خارجه دست پیدا کنند و آن هم نوادگان میرزاموسیخان وزیر، نصرالله و عبدالله انتظام وزیری هستند. این دو برادر در شماری از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران حضور داشتند.
![دو برادر که وزیر خارجه شدند](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/9fS6CbQu4xNc/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFz9sdEP6gpeoxwm6qBw3FUyban5x7qgvQboTcvz1ITR3hR5RyeP2TswdCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YMVF_hrq2fecA,,/nasrola.jpg)
نصرالله انتظام که در زمان اشغال ایران در سوم شهریور 1320 رئیس تشریفات دربار بود و تحولات مهم را از نزدیک مشاهده کرد از زمانی که بهعنوان نماینده ایران به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل رسید و در کمیسیون تعیین وضعیت فلسطین از تشکیل کشور واحد فلسطینی دفاع کرد تا زمانی که با طراحان کودتای 28 مرداد همراهی و در نهایت بر مجمع عمومی کنگره حزب رستاخیز ریاست کرد، پشتیبان برادرِ دیگرش بود. عبدالله انتظام که وزارت امور خارجه دولت کودتا را پذیرفته بود، با سرکوب خرداد 1342 مخالفت کرد و تا آخر عمر مورد غضب قرار گرفت و خانهنشین شد و در نهایت وقتی این وزیر صوفیمسلک در دی 1357 عضویت در شورای سلطنت را پذیرفت که کار از کار گذشته بود و نتوانست قدحی از باده قدرت بنوشد.
خاندان وزیری از سادات تفرش و صوفیمسلک بودند. میرزاموسیخان وزیر و فرزندش میرزا عیسیخان وزیر سرشناسترین اعضای این خاندان تا زمان خود بودند که به مقام وزیر و پیشکار و نایبالحکومه تهران منصوب شدند که به نوعی تا پیش از ایجاد بلدیه عهدهدار امور شهری بودند و به همین واسطه نیز اماکن و ابنیه مهمی در تهران به نام این دو نفر باقی مانده است که مسجدی در بازار تهران به نام میرزاموسی و مسجد میرزاعیسی در خیابان وحدت اسلامی روبهروی خیابان بهشت از آن جمله است. میرزاعیسی پس از فوت پدرش در سال ۱۲۸۲ قمری بهجای او بهعنوان نایبالحکومه تهران و وزیر و پیشکار کامرانمیرزا منصوب شد و از این تاریخ به وزیر معروف شد. گسترش تهران در سال ۱۲۸۴ قمری زیر نظر میرزاعیسی و میرزایوسف آشتیانی انجام شد.
میرزاعیسی بار دیگر در سال ۱۲۹۸ قمری و پس از فوت محمدابراهیمخان وزیرنظام دایی کامرانمیرزا به وزارت تهران رسید و تا زمان فوت در سال ۱۳۱۰ قمری در این منصب برقرار بود. میرزاعیسی از اموال خود مسجدی برای شیخهادی نجمآبادی ساخت که اکنون به نام مسجد و مدرسه میرزاعیسیخان وزیر معروف است. علاوه بر این او یکسوم از میراث خود را به ساخت بیمارستان اختصاص داد. شیخهادی بهعنوان وصی میرزاعیسی نظارت بر ساختوساز این بیمارستان را بر عهده گرفت. این بیمارستان امروز به بیمارستان وزیری شهرت دارد. از دیگر موقوفات میرزاعیسی قنات سراب وزیر است که مظهر آن در گذر «لب تشنه» در خیابان فروزش تهران قرار گرفته است. میرزاعبدالله انتظامالسلطنه برادر میرزاعیسی و پدر میرزامحمدخان انتظامالسلطنه است.
میرزامحمدخان انتظامالسلطنه ریاست نظمیه دوره قاجار را بر عهده داشته و رابطه نزدیکی با ظهیرالدوله، داماد ناصرالدینشاه داشته و همچنین همسرش از خاندان سرشناس غفاری کاشان است. سیدمحمد انتظام وزیری پس از آشنایی با ظهیرالدوله، انجمن اخوت را بنا کرد که از افراد صوفی تشکیل شده بود. او در این انجمن نایبرئیس انجمن بود و پس از فوت ظهیرالدوله، به ریاست انجمن برگزیده شد. پس از او نیز مدتی فرزندش عبدالله انتظام ریاست آن را برعهده داشت. همزمان با حاکمیت ظهیرالدوله بر تهران، انتظامالسلطنه سمت ریاست نظمیه را برعهده داشت. قبرستان ظهیرالدوله در خیابان دربند که بسیاری از مشاهیر در آن مدفون هستند منصوب به همین ظهیرالدوله است.
نصرالله و عبدالله انتظام وزیری دو وزیر امور خارجه دوران پهلوی دوم فرزندان میرزامحمدخان انتظامالسلطنه هستند. نصرالله انتظام وزیری در سال 1278 شمسی در تهران متولد شد و پس از انجام تحصیلات متوسطه در دبیرستان صنعتی که به مدرسه آلمانیها شهرت داشت، وارد مدرسه حقوق و علوم سیاسی شد. پس از اخذ دانشنامه لیسانس در رشته حقوق در سال 1298 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و در این وزارتخانه مشاغلی چون نایبدومی سفارت ایران در پاریس و ورشوی لهستان، نایبسفارت لندن و برن، ریاست اداره سوم سیاسی و ریاست اداره عهود و جامعه ملل را طی کرد. در دهم مرداد 1311 پس از لغو قرارداد دارسی، دولت انگلستان شکایت خود را از لغو قرارداد تسلیم دبیرخانه جامعه ملل کرد و روز نهم دیماه 1312 هیئت اعزامی ایران به ریاست علیاکبر داور، وزیر دادگستری در جلسات شورای جامعه ملل به شکایت دولت انگلیس پاسخ داد و دفاع نمود.
در این ماموریت نصرالله انتظام نقش فعالی ایفا کرد و لایحهای مستند تهیه کرد و داور به استناد آن، پاسخ وزیر امور خارجه انگلیس را داد. پس از بازگشت از ژنو، انتظام بهعنوان نیابت سفارت ایران به لندن رفت. مدت ماموریت او در لندن 10 ماه بود و پس از مدتی به معاونت نمایندگی ایران در جامعه ملل و کاردار سفارت ایران در سوئیس منصوب شد و 5 سال در این سمت باقی ماند. او سال 1317 به تهران مراجعت کرد و چندی در وزارت امور خارجه بهعنوان رئیس اداره سوم سیاسی خدمت کرد و پس از آن به سمت رئیس تشریفات دربار منصوب شد.
رئیس تشریفات دربار
در سال 1318 رضاشاه از متیندفتری، نخستوزیر وقت و مظفر اعلم، وزیر امور خارجه درخواست معرفی یکی از مأمورین وزارت امور خارجه را برای ریاست تشریفات خارجی دربار نمود که از میان لیست دهنفری ارائهشده، نصرالله انتظام انتخاب شد. یکی از علل اصلی این انتخاب تسلط انتظام به زبان آلمانی بود و رضاشاه در این اندیشه بود که برنده جنگ، آلمان هیتلری خواهد بود. در جریان قضایای سوم شهریور 1320 و اشغال ایران، وی کماکان در این سمت قرار داشت. خاطرات او در این دوران با عنوان سوم شهریور از دیدگاه دربار منتشر شده و بیانگر فراز و نشیب دوران اشغال ایران است. انتظام در طول شهریور 1320 در سمت ریاست تشریفات خارجی دربار و تسلط بر زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی، نقش مترجم را در ارسال و دریافت تلگرافهای مهم خارجی ایفا نمود.
او بهعنوان رئیس تشریفات دربار، ماموریت آوردن محمدعلی فروغی ذکاءالملک به دربار برای دیدار رضاشاه و پذیرش نخستوزیری را برعهده داشت و از نزدیک شاهد مهمترین تحولات آن دوران بود. ریاست اداره تشریفات دربار زمینه ترقی او را فراهم کرد و نصرالله انتظام در سال ۱۳۲۰ و با شروع به کار کابینه دوم علی سهیلی به وزارت بهداری برگزیده شد؛ در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه، به وزارت پست و تلگراف و تلفن رفت و وزیر شد. سپس در زمان تشکیل کابینه محمد ساعدمراغهای در سال ۱۳۲۳ به وزارت راه منصوب شد و در نهایت در کابینه سهامالسلطان بیات برای مدت کوتاهی وزیر امور خارجه بود. او در آذرماه ۱۳۲۳ از وزارت راه به وزارت امور خارجه رفت و در اواخر اسفند همان سال از وزارت امور خارجه کنارهگیری کرد و در همین زمان بهعنوان عضو هیئت ایران برای شرکت در کنفرانس سانفرانسیسکو عازم آمریکا شد.
در این کنفرانس انتظام بهعنوان یکی از اعضای کمیسیون برگزاری کنفرانس انتخاب شد. وظیفه این کمیسیون، تدوین مقررات اجرای منشور سازمان ملل متحد و ارائه آن به نخستین مجمع عمومی سازمان بود. نخستین مجمع، سال 1325 در لندن تشکیل شد. انتظام که بهعنوان عضو هیئت نمایندگی ایران به ریاست سیدحسن تقیزاده، سفیر ایران در لندن بود، در مجمع عمومی شرکت کرد. پس از برگزاری مجمع عمومی، انتظام به سمت رئیس هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل برگزیده شد و در همین سمت از محمدرضاشاه پهلوی که بنا به دعوت رئیسجمهور آمریکا به این کشور سفر کرد، در نیویورک استقبال کرد.
ریاست مجمع عمومی سازمان ملل
انتظام در 29 شهریور 1329 با 32 رای از مجموع 54 رای به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد. نامزدهای ریاست مجمع عمومی از ایران و پاکستان بودند و ظفراللهخان، وزیر امور خارجه پاکستان 22 رای کسب کرد. اجلاس مجمع عمومی در نیویورک برای نخستین بار، دیپلماتی را به ریاست خود برگزیده بود که تبار مسیحی نداشت. نماینده ایران بر صدر پنجمین نشست مجمع عمومی تکیه زد تا اولین مسلمان و دومین آسیاییای باشد که به این افتخار میرسد. انتظام در یک سالی که در آن سمت بود، نقش مهمی در مسائل جهانی بازی کرد. او یک دیپلمات معتبر جهانی و اولین نماینده دائم ایران در سازمان ملل در سال 1946 بود. او بهعنوان پنجمین رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد منصوب شد؛ اولین و آخرین باری که یک ایرانی به آن سمت منصوب شد.
در زمان ریاست او بر مجمع عمومی، وقایع مهم جهانی همچون جنگ کره و تصویب رسمی اعلامیه جهانی حقوق بشر رخ داد. آن بیانیه البته در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تایید مجمع عمومی رسیده بود اما تصویب رسمی آن دو سال بعد، در زمان ریاست انتظام انجام گرفت. اولین جشن «روز حقوق بشر» هم همان موقع برپا شد و عکسی از انتظام در آن مراسم در دست است که با دو چهره مهم آمریکایی، النور روزولت، بانوی اول وقت آمریکا و مدون اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماریان اندرسون، خواننده سیاهپوست آمریکایی و از پیشقراولان جنبشهای مدنی، بر سر یک میز نشستهاند. در تاریخ جنگ کره نیز بارها به نقش انتظام اشاره شده است. سازمان ملل در آن سالها در مخالفت با کرهشمالی و چین کمونیست، نیروهایی را از سراسر دنیا به آن شبهجزیره اعزام کرده بود. گرچه دبیرکل وقت سازمان ملل، تریگوه لیِ نروژی، نقش مهمتری داشت، اما انتظام نیز یکی از دیپلماتهای اصلی سازمان ملل نوپا بود که انتظار میرفت در مذاکرات نقش داشته باشد. نامهای که چو ان لای، وزیر خارجه وقت چین به انتظام نوشته است، از جمله اسناد آن واقعه مهم بینالمللی است.
از موارد دیگری که انتظام در آن نقش ایفا کرد در جریان تشکیل کشور اسرائیل بود. انتظام بهعنوان یکی از اعضای کمیته 11نفره تعیین وضعیت فلسطین در سازمان ملل انتخاب شد و در آن کمیته با طرح پیشنهاد کشور واحد فلسطینی که به دو منطقه فدرال یهودی و عرب تقسیم شود با طرح دودولتی و تشکیل کشور اسرائیل مخالفت کرد اما نظر او مورد موافقت کمیته قرار نگرفت و طرح دو دولت مستقل به تصویب سازمان ملل رسید و پس از اعلام موجودیت اسرائیل نیز دولت ایران به ریاست ساعد مراغهای در 14 اسفند 1328 شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را رسماً تایید کرد و توسط نصرالله انتظام سفیر ایران در سازمان ملل به اطلاع نماینده اسرائیل رسید. در واقع 3 ماه قبل از اعلام شناسایی رسمی، رضا صفینیا با سمت مامور مخصوص به فلسطین اعزام شد و با این عمل، دولت ایران، درواقع دولت اسرائیل را عملاً به رسمیت شناخت؛ اما برایاینکه این شناسایی بهصورت رسمی درآید، طبق تصمیم هیئت دولت، نصرالله انتظام، نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد، به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که دولت ایران از این پس دولت اسرائیل را بهطور دوفاکتو به رسمیت میشناسد.
چند ماه پیش از آنکه کودتای ۲۸ مرداد انجام گیرد، انتظام در آستانه موقعیت بزرگی قرار داشت که هرگز به آن نرسید. تریگوه لی بر سر اختلافات مکررش با شورویها کنار میرفت و قدرتهای بزرگ شورای امنیت میبایست جانشینی برای مسئولیت دبیرکلی سازمان ملل انتخاب میکردند. انتظام، نماینده اصلی کشورهای خاورمیانه بود. فرانسه و بریتانیا، لستر پیرسونِ کانادایی را میخواستند و شورویها، اسکروشفکیِ لهستانی را. مسکو اما شدیداً مخالف پیرسون بود و غربیها نیز نامزدی از بلوک شرق را نمیپذیرفتند. پاریس و مسکو، هر دو انتظام را انتخاب دوم خود اعلام کردند اما گلادوین جب، نماینده لندن، با آنکه به قابلیتهای این دیپلمات ایرانی معترف بود، به دلیل غائله کشورش با ایران و ماجرای ملیسازی نفت، با او مخالفت کرد.
نقش انتظام در کودتای 28 مرداد
پس از پایان دوران ریاست مجمع عمومی انتظام، علیقلی اردلان به سمت نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد برگزیده شد و انتظام به سمت سفیر ایران در آمریکا منصوب شد. در همین دوران دکتر محمد مصدق به نخستوزیری رسید و در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران و حضور دکتر مصدق در دادگاه بینالمللی لاهه برای دفاع از صنعت نفت ایران، نسبت به انتظام مشکوک بود. غلامحسین مصدق فرزند دکتر مصدق که در این سفر همراه وی بود، ذکر میکند: «پدرم که از ابتدا به نصرالله انتظام خوشبین نبود با بررسی وضع سفارت ایران و مشاهده اوراق تبلیغاتی شرکت نفت و شایعات و خبرهایی که درباره سفیر پخش میشد نسبت به انتظام سوءظن بیشتری پیدا کرده بود.
سوءظن مصدق نسبت به انتظام هنگامی که وی در ملاقات با ترومن، رئیسجمهور آمریکا از ورود او به جلسه جلوگیری به عمل آورد، کاملاً آشکار شد؛ ناگهان پدر عقبگرد کرد و پیش از آنکه انتظام وارد تالار شود با چابکی در ورودی را بست و سفیر را حیران پشت در گذارد. انتظام که سخت ناراحت شده بود به من و چند نفر از اعضای هیئت که به تالار دیگری میرفتیم تا در انتظار بازگشت پدر بمانیم، پیوست. وی درحالیکه بغض گلویش را گرفته بود به من گفت: اگر مرا نمیخواهند و به من اعتماد ندارند، عوضم کنند». ولی مصدق، انتظام را تغییر نداد و حتی وی به عضویت هیئت نمایندگی ایران جهت شرکت در جلسات دادگاه بینالمللی لاهه انتخاب شد و در خرداد 31 به هلند عزیمت کرد. 3 ماه پس از این ماموریت سرانجام نام نصرالله انتظام در زمره سفرایی قرار گرفت که دکتر مصدق قصد تغییر آنان را داشت.
با تغییر انتظام، اللهیار صالح، بهعنوان سفیر ایران در آمریکا انتخاب شد. در کودتای 28 مرداد سال 1332 که منجر به سقوط دولت دکتر مصدق شد نصرالله انتظام از جمله افرادی بود که با کرمیت روزولت، طراح اصلی کودتا همکاری مستقیم داشت؛ به همین دلیل بعد از کودتا انتظام بار دیگر بهعنوان سفیر ایران در آمریکا انتخاب شد و به واشنگتن رفت. نقش انتظام در جریان کودتای 28 مرداد در همکاری با کرمیت روزولت، توسط روزولت مورد اشاره قرار گرفته است: «انتظام یکی از یاران باوفای شاه به شمار میآید. مصدق او را تغییر داد و یکی از یاران خود را جانشین او کرد. صالح به مدت یک سال در ماموریت جدید کار کرد. بعد از آن مجدد انتظام به آمریکا برگشت. اوایل سپتامبر 1951 اولین ملاقات ما صورت گرفت. حالا هر دوی ما از آنچه در تهران میگذشت، گیج و مبهوت بودیم... او لبخندی بر لب آورد؛ ولی نه از روی خوشحالی و گفت، موقعیت بسیار دشواری است. من از شما میخواهم آنچه را به شما میگویم سری بماند و کاملاً بیپرده صحبت خواهیم کرد. مصدق نخستوزیر ایران قدرت و اتحاد عمومی را به دست آورده او با نگاهی عمیق تاکید کرد اگرچه من نمیتوانم باور کنم این وضعیت ادامه پیدا کند، دیر یا زود مصدق پوششی به دور خود خواهد کشید و به صورت وسیلهای در اختیار دشمنان ایران قرار خواهد گرفت. مطمئناً من احتیاجی نمیبینم چگونگی این اتفاق را برای شما توضیح بدهم. من خوشحال بودم از اینکه میدیدم اعتقادات من توسط یک ایرانی زیرک مورد تایید قرار میگیرد.»
غلامرضا نجاتی در مورد همکاری انتظام با طراحان کودتای 28 مرداد مینویسد:«سفیر کبیر ایران مردی که بحق باید حافظ منافع ملتش باشد، چنان روابط صمیمانهای با سازمان جاسوسی دشمن دارد که نماینده سیا برای کسب اطلاع از اوضاع ایران به او متوسل میشود و با وی مشورت میکند و عجیب اینکه اینگونه تماسها و اعمال خیانتبار در سال 1951 یعنی همزمان با خلع ید از شرکت سابق و ماههای اول زمامداری دکتر مصدق صورت گرفته است.»
او تا سال 1335 این سمت را بر عهده داشت و در این مدت بار دیگر ریاست هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد را نیز بر عهده گرفت. انتظام در بازگشت به تهران مدت کوتاهی در سال 1338 بهعنوان وزیر مشاور در کابینه علم انتخاب شد و بعد از آن بهعنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب و راهی پاریس شد. در همین سال او نامهای به وزیر امور خارجه وقت، عباس آرام مینویسد که در آن نسبت به کم بودن حقوق خود معترض است و درخواست رسیدگی به این امر را دارد.
وی سال 1346 بهعنوان داور اختصاصی بینالمللی پاکستان در جریان اختلافات مرزی با هند برگزیده شد. انتظام بعد از بازگشت از فرانسه بازنشسته شد و در هیچیک از کارهای اجرایی حضور نیافت. با وجود این فعالیتهای غیررسمی او در گزارشی که از سفارت آمریکا در تهران برای وزارت خارجه ایران ارسال شده، مشهود است: «علی امینی، نخستوزیر سابق خود یک دورهای دارد که تاکنون مدت 12 سال روزهای چهارشنبه گرد هم میآیند. اعضای این دوره عبارتند از اشخاصی نظیر عبدالله انتظام، مدیر سابق شرکت ملی نفت ایران و نصرالله انتظام، عضو سابق کابینه و رئیس سابق مجمع عمومی ملل متحد. برادران انتظام مانند سایر اعضای دوره امینی از افراد فعال سایر دورهها نیز میباشند.»
در جریان برگزاری نخستین کنگره عمومی حزب رستاخیز در سال 1354 نصرالله انتظام بهعنوان رئیس کنگره انتخاب شد تا گفته شود رئیس مجمع عمومی سازمان ملل رئیس کنگره حزب جدید شاه بوده است.
عبدالله انتظام وزیر کودتا و مخالف سرکوب 1342
عبدالله انتظام وزیری برادر بزرگتر نصرالله در سال ۱۲۷۵ در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی را مانند برادرش در مدرسه آلمانیها گذراند و سپس برای تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و در دانشگاه لاسال آمریکا تحصیلات خود را به اتمام رساند. عبدالله انتظاموزیری با فرح زندانصاری، نوه دختری مشاورالممالک انصاری، وزیر امور خارجه دوران رضاشاه ازدواج کرد و از وی صاحب دو فرزند شد.
در سال ۱۲۹۶ به ایران بازگشت و به کار در وزارت امور خارجه پرداخت. مدتی نیز بهعنوان نایب سفیر ایران در آمریکا بود؛ بعد از آن بهعنوان نایب اول سفارت در ورشوی لهستان انتخاب شد. سپس نایب سفیر ایران در سوئیس و کنسول پراگ در چکسلواکی بود. مدتی نیز کاردار سفارت ایران در برن سوئیس بود. وی پس از اینکه مدتی در سفارتخانهها و کنسولهای مختلف در کشور آمریکا و چند کشور اروپایی مشغول بود، به ایران بازگشت و به سمت رئیس اداره سوم سیاسی و متصدی اداره جامعه ملل منصوب شد و یکی از وظایف وی در این زمان، سامان دادن به اوضاع آلمانیهای مقیم ایران و تحویل آنها به دولت انگلیس بود. این ماموریت احتمالاً با موقعیت برادرش بهعنوان رئیس اداره تشریفات دربار بیارتباط نبود.
در دوران نخستوزیری مرتضیقلی سهامالسلطان بیات که نصرالله انتظام به وزارت امور خارجه رسید، برادرش عبدالله نیز مدتی وزیر راه بود. او در سال ۱۳۲۵ بهعنوان وزیرمختار ایران به لهستان رفت و در شهریور ۱۳۲۸ به وزیرمختاری ایران در لاهه منصوب شد. در سال ۱۳۳۰ و با انتخاب شدن حسین علاء به نخستوزیری، به وزارت امور خارجه منصوب شد. وی مدت دو ماه در آن سمت بود و پس از آن، کابینه حسین علاء سقوط کرد؛ در کابینه دکتر مصدق، بهعنوان مشاور وزیر، در وزارت خارجه باقی ماند. اما پس از کودتا که برادر کوچکترش نصرالله در آن نقش فعالتری ایفا کرد در کابینه سپهبد فضلالله زاهدی بهعنوان وزیر امور خارجه معرفی شد و همچنین در دوره دوم نخستوزیری حسین علاء مجدداً به وزارت امور خارجه منصوب شد.
عبدالله انتظام، زمانی که بار دوم در منصب وزارت امور خارجه قرار داشت، به کارمندانی که در سفارتخانهها در دیگر کشورها در حال انجام مأموریت خویش بودند اعلام میکرد که راجع به مسائل سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک کشور محل مأموریت خود، گزارشهایی تهیه کنند. انتظام تهیه این گزارشها را شرط ارتقای کارمندان وزارت امور خارجه، به مقام بالاتر قرار داده بود. این اقدام از جمله ابتکارات انتظام به شمار میرفت و سبب میشد که هر کدام از سفیران و کارمندان ایرانی که به خارج از کشور برای انجام مأموریت میروند ضمن اینکه از وضعیت سیاسی کادر وزارت خارجه محل مأموریت خود مطلع میشوند، در انجام کارهایی که به آنها محوّل میشود، بهتر بتوانند به نفع کشور و مصلحت مردم تصمیمگیری و اقدام نمایند. انتظام، همواره به طرز برخورد شایسته و رفتار صحیح کارمندان وزارت امور خارجه با مراجعهکنندگان تأکید میکرد و میگفت نحوه رفتار و عملکرد کارمندان وزارت امور خارجه از هر نظر باید برای سایر کارمندان دولت نمونه و سرمشق باشد.
از اقدامات عبدالله انتظام در دوران وزارت امور خارجه، در زمان نخستوزیری سپهبد زاهدی، احیای روابط سیاسی ایران و انگلیس بود. وی در کمیسیون قرارداد کنسرسیوم بینالمللی نفت - قرارداد فروش نفت و گاز - نیز عضویت داشت. یکی از اقدامات انتظام، پس از کودتای 28 مرداد حل و فصل اختلافات مرزی و مالی با دولت شوروی بود که سرانجام باعث برگرداندن یازده تُن طلای ایران و از همه مهمتر تثبیت خط مرزی بین دو دولت ایران و شوروی شد.
در زمان نخستوزیری حسین علاء قرار شد ایران وارد پیمان بغداد شود اما عدهای از رجال سیاسی آن زمان از جمله عبدالله انتظام وزیر امور خارجه وقت، با این کار موافق نبودند و از «سیاست بیطرفی» جانبداری مینمودند و تا روزی که وزیر امور خارجه کابینه حسین علاء بود، زیر بار امضای این پیمان نرفت. انتظام، انعقاد چنین پیمانی را موجب تحریکات شدید شوروی بر ضد ایران میدانست و چون زیر بار امضای الحاق ایران به پیمان بغداد نرفت، از سِمت وزارت امور خارجه برکنار شد.
پس از آن مدتی بهعنوان وزیر مشاور در دولت باقی ماند و بعد از مدتی بهعنوان معاون نخستوزیر نیز مشغول به کار در کابینه شد. وی پس از آن به شرکت ملی نفت ایران رفت و به جای سهامالسلطان بیات که فوت کرده بود، به سمت ریاست هیئتمدیره و مدیرعاملی شرکت منصوب شد. در زمان حضور وی در شرکت نفت، برخی شرکتهای ایتالیایی و آمریکایی به حفر چاههای اکتشافی نفت، در آبهای خلیجفارس و در خشکی پرداختند.
اعتراض به سرکوب خرداد 1342
در ماجرای سرکوب ۱۵خرداد قم و تهران، عبدالله انتظاموزیری و حسین علاء که در آن زمان وزارت دربار را به عهده داشت، از وقایع رویداده ابراز ناراحتی کردند. انتظام به همراه گلشائیان به دربار شاه رفت و عزل اسدالله علم را خواستار شد. به همین جهت از رژیم کنار گذاشته شدند. ماروین زونیس، نویسنده کتاب «شکست شاهانه» در این باره مینویسد: «در دومین روز شورش و تظاهرات پردامنهای که در جریان عزاداری ماه محرم و بهدنبال بازداشت آیتالله خمینی در ژوئن ۱۹۶۳ روی داد و طی آن خون هزاران نفر به زمین ریخته شد، عالیجناب حسین علاء که در آن موقع وزیر دربار شاهنشاهی بود، از عواقب این کار اندیشناک شد و مصلحت آن دید که نگرانیهای خود را با جمعی از رجال معمر در میان بگذارد. او چند تن از برجستهترین نخبگان سیاسی ایران را که عبدالله انتظام، سردار فاخر حکمت و ژنرال مرتضی یزدانپناه از آن جمله بودند، نزد خود فراخواند و با آنان به مشورت پرداخت.
همه آنها متفقالرأی بودند که شدت عمل و ریختن خون کسانی که تنها شعارشان اعتراض به دستگیری و بازداشت یک راهب مذهبی است، به صلاح اعلیحضرت نیست... این چهار خدمتگذار صدیق شاه، برای بیان نظریات خود، به وسیله حسین علاء تقاضای شرفیابی کردند و نگرانیهای خود را با شاه در میان گذاشتند. جزئیات آنچه در این شرفیابی فوری رخ داد، فاش نشده، ولی قدر مسلم این است که شاه از اینکه عدهای از خدمتگزاران او، هرچند که هر چهار تن مردان نخبه و برجستهای بودند، به خود اجازه دادهاند به او درس حکومت بدهند، خشمگین شد و آنان را از پیش خود راند. نتیجه این جسارت برکناری علاء از وزارت دربار، خانهنشین شدن انتظام، رئیس شرکت ملی نفت، جلوگیری از تجدید انتخاب سردار فاخر حکمت به نمایندگی و ریاست مجلس و استعفای ژنرال یزدانپناه از ریاست بازرسی شاهنشاهی بود».
در زمان نخستوزیری امیرعباس هویدا، به جهت اینکه نخستوزیر در زمان خدمت در شرکت نفت کارمند انتظاموزیری بود، عبدالله انتظام از مشاوران هویدا شد. او تا سال ۱۳۵۷ از مشاغل دولتی عزل شد. در این سال شاه اشخاصی را برای نخستوزیری در ایام بحرانی در نظر داشت که از جمله این افراد، غلامحسین صدیقی بود؛ او برای اعلام شرایط خود برای نخستوزیری، عبدالله انتظاموزیری را نیز همراه خود به دربار شاه آورد و به همراه هم طی سه نوبت با شاه ملاقات و گفتوگو کردند. ولی بالاخره شاه، شاپور بختیار را به نخستوزیری تعیین نمود. پس از آن عبدالله انتظاموزیری مجدد به مدیریت شرکت ملی نفت ایران منصوب شد.
در این دوره شاه هر روز حضوراً یا با تلفن با انتظام و دکتر امینی ملاقات و گفتوگو مینمود و به مشورت با آنها میپرداخت. در تاریخ ۲۳ دیماه ۱۳۵۷ شاهپور بختیار نخستوزیر، محمد سجادی و جواد سعید رؤسای دو مجلس، علیقلی اردلان، وزیر دربار، علیآبادی، دادستان کل اسبق، محمد وارسته، سیدجلال تهرانی، عبدالله انتظام رئیس شرکت نفت و ارتشبد قرهباغی، رئیس ستاد بهعنوان اعضای شورای سلطنت انتخاب شدند. ولی این شورا عمری نداشت و نتوانست جهت جلوگیری از انقلاب اسلامی کاری انجام دهد. عبدالله انتظاموزیری در دوم فروردینماه سال ۱۳۶۲ در تهران از دنیا رفت.
توضیح عکس: نصرالله انتظام در مجمع عمومی سازمان ملل