| کد مطلب: ۱۴۳۳۳
مقهور بازی انگلیس

کارنامه دیپلماتیک علی سهیلی از اعلام جنگ به آلمان تا کنفرانس تهران

مقهور بازی انگلیس

اگر دوران قاجار زمانه حضور توأمان روسیه و بریتانیا در سیاست داخلی ایران باشد، بی‌شک دوران پهلوی تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عهد استیلای بریتانیا بر سیاست ایران بود. هرچند رضاشاه پهلوی به‌ویژه در دوره دوم حکومتش تلاش کرد از سیطره بریتانیا خارج شود اما توفیق چندانی نیافت و در نهایت نیز سوم شهریور ۱۳۲۰ توسط انگلیسی‌ها به جزیره موریس تبعید شد.

در دوران اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم توسط متفقین بدترین شرایط برای ایران پدید آمد و کشور زیر فشار اشغالگران قرار گرفت و دولتمردان ایرانی که عموماً شخصیت‌های میهن‌دوست و باسابقه بودند، تلاش همه‌جانبه‌ای برای کاهش آثار این اشغالگری داشتند که دست‌کم تمامیت ارضی و آینده ایران کمتر به خطر بیفتد. همکاری با قدرت اصلی متفقین یعنی بریتانیا و امید به گذر سریع‌تر این دوران چاره‌ای بود که عمده این رجال به دنبال آن رفتند. چاره‌ای که البته در یکی از گزارش‌های هورنی‌بروک، وزیر مختار آمریکا در تهران اینگونه منعکس شده است: «به دقت ارتباط اعضای کابینه با بریتانیایی‌ها را بررسی کرده‌ام. مطمئن هستم که بیش از سه‌چهارم کابینه را قطعاً می‌توان حامی بریتانیا دانست. البته نه از روی انتخاب، بلکه از روی ترس... به گمانم آنها از بریتانیایی‌ها، بیشتر از هر خارجی دیگری، نفرت دارند ولی از آنها می‌ترسند و در نهایت احترام به هر گونه توصیه‌ای که از سفارت بریتانیا به آنها بشود، عمل می‌کنند.»

به نظر می‌رسد در این سال‌های بحرانی و حساس قوه عاقله‌ای از رجال میهن‌دوست و ازخودگذشته کشور را اداره کردند و توانستند از کوران حوادث به سلامت گذر دهند که بی‌شک محمدعلی فروغی و سیدحسن تقی‌زاده در صدر آنها قرار می‌گیرند.

در این دوره دولتمردانی که سابقه‌ای در سیاست خارجی داشتند و از توان چانه‌زنی با دولت‌های اشغالگر برخوردار بودند، در صدر امور قرار گرفتند. محمدعلی فروغی، سیدحسن تقی‌زاده، محمدساعد مراغه‌ای و احمد قوام از مهم‌ترین آنها بودند اما علی سهیلی نیز که در دوران نخست‌وزیری محمود جم در سال 1317 مدتی وزارت امور خارجه را تجربه کرده بود نیز یکی از کسانی بود که هم در مقام وزیر امور خارجه و هم در مقام نخست‌وزیر نقشی کلیدی و مهم ایفا کرد. این دولتمرد که برخلاف بسیاری از همگنانش سابقه اشرافی نداشت، مدارج ترقی را از ابتدای سلطنت رضاشاه به مرور طی کرده بود اما دلیل برکشیده‌شدنش در این دوره اعتماد و نقش سیدحسن تقی‌زاده در معرفی او به انگلیسی‌ها برای نخست‌وزیری بود.

او ترقی اداری خود را از اداره شرق و امور مربوط به شوروی آغاز کرده بود و همین عامل در کنار اینکه همسر او زنی روس بود، شاید بهانه‌ای هرچند کوچک برای پذیرش‌اش توسط شوروی بود یا دست‌کم سهیلی به این دو واسطه شناخت بهتری از شوروی داشت. سهیلی که در دوره رضاشاه در یک ماموریت دیپلماتیک به مسکو، همراه تقی‌زاده شده بود، توانست با معرفی و حمایت تقی‌زاده نقش تاریخی را در این چند سال ایفا کند. او در مقام وزیر امور خارجه محمدعلی فروغی در انعقاد پیمان اتحاد ایران با متفقین نقش محوری ایفا کرد و در دوره نخست‌وزیری نیز ضمن اعلام جنگ به آلمان میزبان کنفرانس سران متفقین در تهران بود. او که از اعتماد شاه نیز برخوردار بود، نخستین نخست‌وزیری بود که در حکومت پهلوی محاکمه شد و به‌خاطر شکایت نمایندگان مجلس از عرصه سیاسی دور افتاد و در نهایت پس از حدود چهار سال، در سال 1326 به صحنه سیاسی بازگشت اما بیشتر از سفارت در لندن و پاریس را تجربه نکرد و در نهایت نیز در لندن درگذشت.

ترقی سریع تا وزارت

علی سهیلی در سال ۱۲۷۵شمسی در خانواده‌ای سنتی در تبریز به دنیا آمد. پدرش میرزاغلامعلی تبریزی بود. دوره تحصیلات ابتدایی را در مدارس تبریز گذراند و در نوجوانی همراه خانواده‌اش از تبریز به تهران رفت. او به دلیل فقر مالی مجبور شد از همان نوجوانی در بازار در حجره عبدالرزاق اسکویی به کار مشغول شود؛ ازاین‌رو مدتی در بازار تهران شاگردی می‌کرد تا اینکه وارد مدرسه روسی قزاقخانه شد و با استعدادی که در تحصیل از خود نشان داد، در مدرسه علوم سیاسی پذیرفته شد و از آنجا به خدمت وزارت خارجه درآمد. سهیلی ضمن خدمت در وزارت خارجه زبان‌های فرانسه و انگلیسی را نیز فرا گرفت. او موفق شد در سال ۱۲۹۳ در سن 19سالگی دوره عالی مدرسه سیاسی دارالفنون را به پایان برساند. سهیلی با توجه به استعدادهایی که از خود نشان داده بود به خدمت در وزارت امور خارجه درآمد و ضمن خدمت، زبان‌های فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت. ابتدا کارمندی ساده بود اما به‌تدریج مدارج ترقی را پیمود و نخستین پست مهمش «ریاست اداره شرق و امور مربوط به شوروی» بود. در همین سمت بود که به‌عنوان منشی و مترجم هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات تجاری با شوروی به مسکو رفت و در این مأموریت با تقی‌زاده، که رئیس هیئت نمایندگی ایران در این مذاکرات بود، آشنا شد. این آشنایی موجبات ترقی او را در وزارت خارجه و نهادهای دیگر دولتی فراهم ساخت.

سهیلی بعد از این آشنایی توانست در دوره پهلوی اول به‌عنوان وزیر به فعالیت مشغول شود؛ در تیر ۱۳۱۰ خورشیدی، با کمک و مساعدت داور و تیمورتاش، مهذب‌الدوله کاظمی وزیر طرق و شوارع (راه) سهیلی را از وزارت خارجه به معاونت خود منصوب کرد و یک سال بعد رئیس هیئت‌مدیره شیلات شد. پس از آنکه کاظمی در ۲۶ شهریور ۱۳۱۲ در دولت محمدعلی فروغی وزیر امورخارجه شد، سهیلی را هم با خود به آن وزارتخانه برد و رئیس «تسهیلات» کرد. در پی اعزام انوشیروان سپهبدی، معاون وزارت خارجه به‌عنوان وزیر مختار به ایتالیا، سهیلی در هفتم دی همان سال به‌عنوان معاون به مجلس معرفی شد. در سال ۱۳۱۵ به جای حسین علاء، وزیرمختاری ایران در لندن به عهده او قرار گرفت و یک سال بعد، محمود جم، نخست‌وزیر، او را به‌جای عنایت‌الله سمیعی وزیر خارجه، که درگذشته بود، به سمت وزیر امور خارجه معرفی کرد. هنوز بیش از دو ماه از خدمت سهیلی در وزارت خارجه نگذشته بود که به علت خطایی سیاسی از کار برکنار و منتظر خدمت شد. سهیلی تا شهریور 1320 نیز چندین پست سیاسی دیگر را عهده‌دار شد. سال بعد استاندار استان هشتم شد که استان‌های کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان کنونی را در بر می‌گرفت.  سپس به‌عنوان سفیرکبیر ایران در کشور افغانستان انتخاب شد و بالاخره در نهم تیر ۱۳۱۹ در کابینه رجبعلی منصور، به سمت وزیر کشور تعیین و معرفی شد.

اشغال ایران و ماموریت‌های مهم

وقتی که متفقین ایران را در سوم شهریور 1320 به اشغال درآوردند، سهیلی وزیر کشور بود و با نخست‌وزیری فروغی به‌عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد. ابوالحسن عمیدی‌نوری از نمایندگان مجلس شورای ملی در کتاب «یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» می‌نویسد: «آن روزها رجالی روی کار می‌آمدند که بتوانند با روس و انگلیس همکاری کنند. مرحوم علی سهیلی از اعضای وزارت خارجه ایران در دوره سلطنت رضاشاه بود که قدری ترقی نموده و آخرین پست او، استانداری کرمان بود و مرحوم فروغی او را که زبان روسی می‌دانست به وزارت خارجه کابینه خود دعوت نموده بود و چون در آن چند ماه در رابطه خود با روس و انگلیس از خود لیاقت به خرج داد، مورد توجه قرار گرفت؛ خصوصاً اینکه اهل بند و بست نیز بوده و در مجلس شورای ملی دوره سیزدهم نیز برای خود دوستانی یافته بود که زمینه «رأی تمایل» را برایش فراهم ساخته بودند.»

سهیلی در سمت وزارت امور خارجه بارها با شوروی و انگلیس درباره مسئله ایران و اشغال کشور مذاکره کرد. نخست دستور ترک مقاومت به ارتش ایران را به اطلاع سر ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس و آندری اسمیرنوف، سفیرکبیر شوروی رساند و از آنان خواست که نیروهایشان عملیات جنگی را متوقف کنند. دو روز بعد در هشتم شهریور بولارد و اسمیرنوف نزد فروغی و سهیلی رفتند و اعلام کردند که دولت‌های متبوع آنها هیچ نقشه‌ای علیه استقلال یا تمامیت اراضی ایران ندارند و از دولت ایران می‌خواهند تعهد کند که ارتش ایران در جنوب و شمال به پشت خط مشخصی عقب‌نشینی کند، همگی اتباع آلمان به استثنای اعضای حقیقی سفارت آلمان و چند نفر مهندس را (به شرطی که در نهادهای مخابراتی یا نظامی شاغل نباشند) به نیروهای انگلیس یا شوروی تحویل دهد و اجازه ورود هیچ شهروند آلمانی را به کشور ندهد، وسایل تسهیل حمل و نقل تجهیزات جنگی و غیرجنگی را در خاک خود به وسیله راه‌آهن یا از راه هوا میان نیروهای انگلیسی و شوروی فراهم بیاورد، آنها نیز در مقابل حقوق مربوط به نفت و حق‌الامتیاز شیلات سواحل جنوبی دریای خزر را همچون گذشته خواهند پرداخت، وسایل تسهیل لوازم مورد احتیاجات اقتصادی ایران را فراهم خواهند ساخت، پیشروی نیروهای خود را متوقف خواهند کرد و به محض اینکه وضعیت نظامی اجازه دهد، ارتش‌های خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد.

نتیجه این مذاکرات پیمانی موسوم به «پیمان اتحاد» بود. به موجب این پیمان، که در 9 فصل و سه ضمیمه تنظیم شد، دولت‌های انگلستان و شوروی متعهد شدند ضمن احترام به استقلال و تمامیت اراضی ایران، با دولت ایران متحد شوند و از خاک ایران در برابر هر تجاوزی دفاع کنند و حداکثر شش ماه پس از خاتمه جنگ، قوای خود را از ایران بیرون ببرند. در مقابل، ایران متعهد شد اجازه دهد ارتش‌های انگلیس و شوروی نفرات و مهمات خود را از خاکش عبور دهند و همه وسایل ارتباطی در ایران (راه‌ها، فرودگاه‌ها، بندرها و امکانات مخابراتی) در اختیارشان باشد، در فراهم آوردن مصالح و کارگر برای این ارتش‌ها کمک کند و رسانه‌ها را به نفع آن‌ها سانسور کند. در مقابل، انگلیس و شوروی تعهد کردند که نیروهایشان برای ادارات و پلیس ایران مزاحمتی فراهم نیاورند و حداکثر تا شش ماه پس از جنگ، ایران را ترک کنند، در پیمان‌های پس از جنگ نیز هیچ چیزی را که به تمامیت ارضی یا حاکمیت یا استقلال سیاسی صدمه بزند، امضا نکنند و اگر چیزی به منافع ایران مربوط بود، با ایران مشورت کنند. این عهدنامه به حضور ارتش‌های شوروی و انگلیس در ایران مشروعیت بخشید و از آن پس دیگر حضور آن‌ها اشغال نظامی به‌شمار نیامد. پنج سال بعد با استناد به همین عهدنامه بود که ایران قطعنامه‌ای را در لزوم خروج ارتش شوروی از خاک خود به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رساند. فروغی در میان جنجال‌ها و اعتراض‌هایی که به این عهدنامه در مجلس شد، توانست آن را در ششم بهمن ۱۳۲۰ به تصویب نمایندگان برساند.

نخست‌وزیری و تلاش برای اداره کشور

پس از امتناع فروغی از پذیرش نخست‌وزیری و البته اوج‌گیری مخالفت‌ها با او در میان نمایندگان مجلس، بریتانیایی‌ها مایل بودند سیدحسن تقی‌زاده به نخست‌وزیری برگزیده شود اما او و فروغی، علی سهیلی را برای این پست معرفی کردند. از سوی دیگر نقش سهیلی در کابینه فروغی نیز باعث شده بود شاه نظر مساعدی نسبت به او پیدا کند و از او برای تشکیل کابینه دعوت شد؛ دعوتی که در نهایت اولین دوره نخست‌وزیری سهیلی را رقم زد. در حقیقت ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس در تهران، سیدحسن تقی‌زاده را بهترین جانشین برای فروغی می‌دانست، ولی چون تقی‌زاده نپذیرفت، سهیلی را پیشنهاد کرد و همین سفیر انگلیس، دولت سهیلی را مجموعه‌ای از معقول ایرانیان درستکار نامید.

2411822191231662032153125311218417124514466

این در حالی است که هورنی بروک، وزیر مختار آمریکا در تهران در یکی از گزارش‌هایش درباره اعضای کابینه علی سهیلی نوشته است: «به دقت ارتباط اعضای کابینه با بریتانیایی‌ها را بررسی کرده‌ام. مطمئن هستم که بیش از سه‌چهارم کابینه را قطعاً می‌توان حامی بریتانیا دانست. البته نه از روی انتخاب، بلکه از روی ترس. با دقت که امیدوارم ماهرانه هم بوده باشد زیر زبان تعداد قابل ملاحظه‌ای از مقامات ایرانی را درباره موضوع نفوذ بریتانیا کشیده‌ام. البته به گمانم آنها از بریتانیایی‌ها، بیشتر از هر خارجی دیگری، نفرت دارند ولی از آنها می‌ترسند و در نهایت احترام، به هر گونه توصیه‌ای که از سفارت بریتانیا به آنها بشود، عمل می‌کنند.»

کابینه سهیلی اکثراً همان اعضای کابینه فروغی بودند. او جای خود را در وزارت امور خارجه به محمدساعد مراغه‌ای، سفیر ایران در شوروی داد تا بتواند پل ارتباطی مستحکمی نیز با روس‌ها داشته باشد.  در دور اول نخست‌وزیری سهیلی، کشور وضعیت بسیار بدی داشت. به خاطر درخواست متفقین فشار بر مطبوعات هم بسیار زیاد شد و این موضوع بعدها مورد انتقاد شدید بسیاری از فعالان سیاسی همچون دکتر مصدق و روزنامه‌نگاران قرار گرفت. او عملاً نتوانست اقدامات مؤثری برای بهبود وضعیت کشور انجام دهد. درکل در آن سال‌ها وضع اقتصادی ایران اسفناک بود.

تورم، بازار سیاه، کمبود خواروبار و قحطی که نتیجه مستقیم حضور ارتش‌های بیگانه بود، موجبات نارضایتی شدید مردم را فراهم کرده بود. قحطی به حدی اسفناک‌ بود که در نهایت دولت و مجلس مجبور شدند وزارت خواربار تأسیس کنند. نان‌هایی که در آن سال‌ها به مردم تحویل داده شد به علت کمبود آرد و آغشته شدن به خاک اره، به نان‌های خاک اره‌ای معروف شدند. مجموع این اتفاقات باعث شد سهیلی در  ۸ مرداد ۱۳۲۱ مجبور به استعفا شود. با استعفای او، احمد قوام به نخست‌وزیری رسید که او نیز با آشوب و بلوای نان سقوط کرد و مجبور به استعفا شد. دوره دوم نخست‌وزیری سهیلی در بهمن 1321 و بعد از سقوط دولت قوام، آغاز شد. او در این دوره نیز نرمش زیادی در برابر کشورهای خارجی به‌خصوص انگلیس نشان داد؛ چنان‌که در کابینه او بود که با فشار روس و انگلیس، طبق فهرستی که سفارتخانه‌های انگلیس و روس هر یک جداگانه به علی سهیلی داده بودند دستور داد تعدادی از رجال و افراد عادی ایران را به بهانه آلمانوفیل بودن در خانه‌هایشان دستگیر کنند و تحویل مأموران این دو دولت دهند.

ادامه فعالیت آلمان‌ها و هواداران ایرانی‌شان به بازداشت عده‌ای از رجال، شامل امرای ارتش، افسران، روزنامه‌نگاران، کارمندان راه‌آهن، مأموران شهرداری و بازرگانان به دست نیروهای متفقین انجامید. دولت سهیلی از نیروهای متفقین درخواست کرد نام‌های تمام کسانی را که باید توقیف شوند، در اختیار شهربانی و ارتش قرار دهند و مأموران ایرانی مظنونان را دستگیر کنند. وزرای مختار انگلیس و شوروی با این شرط موافقت کردند که دولت ایران متعهد شود حتی یک نفر از این افراد آزاد نماند.

در هشتم شهریور ۱۳۲۲ نیروهای متفقین اسامی را به شهربانی و ارتش دادند و دستگیرشدگان به زندان شهربانی و زیرزمین‌های سیلو منتقل شدند. سیدابوالقاسم کاشانی، احمد متین‌دفتری، محمد سجادی، علی هیئت، سیدعلی‌اکبر موسوی‌زاده، سرلشکر ابوالحسن پورزند، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، سرتیپ محمدصادق کوپال، سرهنگ حسن بقایی، بهرام آریانا، سرهنگ نادر باتمانقلیچ و... از دستگیرشدگان بودند. این عده بعد از مدتی به اردوگاه نظامی اراک منتقل شدند. بازداشت‌شدگان که اکثراً بعدها به مسئولیت‌های مهم لشکری و کشوری رسیدند، اسارت‌شان دو سال طول کشید و تنها کاشانی بود که تا پایان جنگ در فلسطین، اسیر انگلیس باقی ماند. بعدها کوشش دولت برای رهایی آنان به جایی نرسید و سهیلی، مصلحت را در آن دید که فرمان عفو عمومی صادر کند.

اعلام جنگ به آلمان و کنفرانس تهران

سهیلی در هفدهم شهریور ۱۳۲۲ فرمان اعلام جنگ به آلمان را به امضای شاه رساند و سپس در مجلس حاضر شد و علت اعلام جنگ را فعالیت آلمان‌ها در جاسوسی، تحریک عشایر و عملیات خرابکارانه در راه‌آهن اعلام کرد که با کف‌زدن‌های تشویق‌آمیز نمایندگان و رأی اعتماد قاطع آنان همراه شد. دومین دوره نخست‌وزیری سهیلی 13ماه دوام یافت. از وقایع مهم این دوره، استخدام هیئت مستشاران مالی آمریکا به ریاست دکتر میلسپو و تصویب اختیارات فوق‌العاده او در مجلس بود که موجب بروز اختلافاتی بین او و اللهیار صالح، وزیر دارایی شد و درنتیجه اللهیار صالح از وزارت استعفا داد و مرتضی قلی‌بیات (سهام‌السلطان) به جای وی به وزارت دارایی رسید.

واقعه مهم دیگر شورش عشایر فارس و قتل عام فرمانده و افسران و جمع کثیری از سربازان ارتش در سمیرم و بازداشت ۱۸۰ نفر از اُمرا و افسران ارتش و رجال و روزنامه‌نگاران ایرانی از طرف متفقین به اتهام همکاری با آلمانی‌ها بود.  مشکل مهمتر سهیلی، فعالیت مخفی و آشکار آلمان‌ها در ایران بود که شبکه‌ای جاسوسی در ایران به راه انداختند، شماری از مقام‌ها و افراد سرشناس را با خود همراه ساختند و به تحریک قشقایی‌ها و شمار دیگری از عشایر جنوب پرداختند.

da7fd5c0222db86f94c7c816ab557905

علاوه بر این تحولات، در این دوره کنفرانس سران متفقین با عنوان کنفرانس تهران نیز تشکیل شد و طی آن سران متفقین، یعنی روزولت، چرچیل و استالین، طی روزهای 6 تا 9 آذر 1322 درباره مسائل جنگ و تحولات بعد از آن گفت‌وگو کردند. در چهارم آذر ۱۳۲۲ ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی به اتفاق ویاچسلاو مولوتف، وزیر امورخارجه و مارشال کلیمنت وروشیلف وارد تهران شدند. روز بعد وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا به اتفاق آنتونی ایدن وزیر امور خارجه بریتانیا و همچنین فرانکلین دلانو روزولت رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا وارد تهران شدند و کنفرانس سران سه کشور در تهران تشکیل شد. پس از اجلاس اعلامیه مشترکی منتشر شد که از مساعی ایران در جنگ تقدیر شده بود و حفظ و استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت ایران را تصدیق کرده بود. البته بعد از پایان جنگ، شوروی برخلاف این تعهد، نه‌تنها نیروهای خود را از ایران خارج نکرد، بلکه از تحرکات تجزیه‌طلبانه در آذربایجان و کردستان ایران هم حمایت کرد.

علی سهیلی، نخستین نخست‌وزیر دوران پهلوی بود که توسط مجلس متهم و برای محاکمه به دیوان عالی تمییز معرفی و نهایتاً تبرئه شد. سهیلی در سال 1326 به‌عنوان وزیر مشاور به کابینه حکیمی راه یافت. او مدتی هم سفیرکبیر ایران در فرانسه بود و پس از کودتای 28 مرداد در اواخر سال 1332 به‌عنوان سفیرکبیر ایران در لندن تعیین شد و به موجب آن به لندن رفت و در سال 1337 در همان جا بر اثر بیماری سرطان درگذشت. سهیلی وصیت کرده بود از تشریفات صرف‌نظر شود ولی مقامات ایران و انگلیسن برایش تشییع‌جنازه مفصلی ترتیب دادند و جنازه‌اش با هواپیمای نظامی به تهران برده شد. جسد سهیلی طی تشریفات خاصی به ایران حمل و در ایوان مقبره ناصرالدین شاه در کنار آرامگاه عبدالحسین هژیر نخست‌وزیر مقتول پهلوی به خاک سپرده شد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار