| کد مطلب: ۵۲۴۶۰

حسن رسولی نایب رئیس جبهه اصلاحات ایران: جبهه اصلاحات همین مسیر را با هدف اصلاح رویه حکمرانی ادامه می‌‏دهد

حسن رسولی، نایب‌رئیس دوم جبهه اصلاحات در گفت‌وگویی که با خبرنگار هم‌میهن داشت از عملکرد دوساله جبهه دفاع کرد.

حسن رسولی نایب رئیس جبهه اصلاحات ایران: جبهه اصلاحات همین مسیر را با هدف اصلاح رویه حکمرانی ادامه می‌‏دهد

حسن رسولی، نایب‌رئیس دوم جبهه اصلاحات در گفت‌وگویی که با خبرنگار هم‌میهن داشت از عملکرد دوساله جبهه دفاع کرد. او با بیان اینکه جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری موضع میانه‌روانه‌ای گرفته بود، می‌گوید که در دوره جدید هم جبهه با همان خط و مشی دو سال گذشته به کار خود ادامه خواهد داد. 

‌یک دوره دیگر از کار جبهه اصلاحات ایران به پایان رسید و دوره جدید با معرفی اعضای شورای مرکزی آغاز به کار کرده است. ارزیابی‌تان از عملکرد دوره‌ای که به پایان رسید چگونه است؟ 

در یک‌سال گذشته، عملکرد جبهه در مواجهه با رویدادها و تحولات عمیق و جدی حوزه سیاست داخلی وخارجی، از جهات گوناگون قابل تبیین و ارزیابی است. در دوره اول، با انتخابات مجلس دوازدهم همراه بود که جبهه اصلاحات، به دلیل اینکه عمده نامزدهایش ردصلاحیت شده بود، حضور نداشت. در انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری سال گذشته هم، راهبرد جبهه اصلاحات، مبتنی بر مشارکت مشروط بود که با تایید دکتر پزشکیان، جریان اصلاحات با همه توان در هر دو مرحله وارد شد و توانست نقش خود را در پیروزی دکتر پزشکیان به منصفه ظهور برساند. طی این یک سال و بعد از انتخابات نیز، در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی، با مسائل مهمی روبه‌رو بودیم.

برای پیشگیری از آنچه که پیش‌بینی می‌شد، موضع‌گیری‌های جریان اصلاحات به صورت بیانیه‌ها منتشر شد و همچنین تقاضای ملاقات با رهبری هم داده شد که این تقاضا هم منجر به تشکیل جلسه یکی از مسئولان بیت با خانم منصوری قبل از جنگ 12روزه شد و نیز مکاتباتی شب عید با آقای رئیس‌جمهور صورت گرفت و پیشنهاداتی به صورت مکتوب به ایشان ارائه شد. پس از عید نیز، یک بسته سیاستی پیشنهادی خدمت آقای رئیس‌جمهور ارائه شد و نهایتاً در مقام یک جریان اصلاح‌طلبِ برخاسته از درون انقلاب، بیانیه یازده‌بندی را در آن شرایط دشوار صادر کرد. به محض شروع عملیات نظامی علیه کشور هم، اولین جریان و اولین شخصیتی که موضع‌گیری حمایت‌گرایانه از نیروهای مسلح، تمامیت ارضی و محکوم کردن تجاوز آمریکا و اسرائیل به کشور داشت، جریان اصلاحات بود.

بنابراین اگر اثربخشی جبهه اصلاحات را در پیش‌بینی و پیش‌یابی تحولات و نیز شناسایی تهدیدات بالقوه فراروی منافع و امنیت ملی جست‌وجو کنیم، به استناد اسناد مکتوب پیش‌گفته، من فکر می‌کنم که جریان فکری ما در مقام کمک به دولت برای پیشگیری از رسیدن کشور این شرایط، در حد توان خودش اقدام کرده است و همین مسیر را در چارچوب منشور اصلاح‌طلبی و با پرهیز از خشونت و با هدف اصلاح رویه حکمرانی ادامه خواهد داد و من به عنوان یک عضو، از همه این تشخیص‌ها و موضع‌گیری‌ها دفاع و حمایت می‌کنم. 

‌وارد بحث انتقادها شویم. یک بخش مربوط به نکته‌ای است که برخی رسانه‌های اصول‌گرا عنوان کرده‌اند مبنی بر اینکه عدم تغییر در رأس هرم جبهه اصلاحات و به خصوص ریاست جبهه، به معنی تداوم رادیکالیسم در جبهه است. چه پاسخی برای این نقد دارید؟ 

جریان اصول‌گرا در عین حال که یکدست نیست و برخلاف جریان اصلاحات، فاقد انسجام و نهاد اجماع‌ساز است، در عرصه سیاست‎ورزی درون نظام و انقلاب، رقیب جدی ما هست، بوده و خواهد بود. لذا من اظهارنظر رسانه‌ها و شخصیت‌های وابسته به این جریان را در وهله اول از موضع اقتضائات یک رابطه رقابتی تحلیل می‌کنم. این جریان از دو سه دهه گذشته هم از روش جاری در جهت خدشه وارد کردن به سامانه سیاسی جریان اصلاحات استفاده کرده است و اخیراً هم همین مسیر را دنبال می‌کنند و اگر ارزیابی‌شان از تداوم حضور خانم منصوری، به عنوان ادامه رادیکالیسم است، این را می‌توان ناشی از دیدگاه‌های رقابتی و حذفی دانست.

آنچه که باعث شد خانم مهندس منصوری در جلسه اخیر مجمع عمومی جبهه اصلاحات، بدون رقیب و با رأی بسیار بالا، مجدداً به عنوان رئیس جبهه اصلاحات ایران انتخاب شود، برخاسته از تشخیص جمعی اعضای حقیقی و حقوقی، نسبت به عملکرد ایشان در دوره دوساله اخیر بود. در ابتدای جایگزینی خانم منصوری با آقای مهندس نبوی، شاهد برخی از انتقادات و گله‌مندی‌ها بودیم ولی به سرعت خانم منصوری توانست به زوایای مختلف کار جمعی اشراف پیدا کند.

به‌خصوص با ویژگی‌هایی که جبهه اصلاحات به عنوان یک نهاد اجماع‌ساز دارد و به‌ویژه در یک‌ساله اخیر نه‌تنها شاهد کاهش انتقادات قبلی بودیم، بلکه ایشان توانست بدون تلاش و تبلیغات و مبتنی بر رفتار عملی و موضع‌گیری‌های نظری، رای موافق اکثریت بالای مجمع عمومی را به خود اختصاص دهد و در این جایگاه قرار بگیرد؛ بدون اینکه رقیبی در این جلسه در مقابل ایشان، پا به عرصه رقابت بگذارد. خود این رای یکپارچه برای ابقای ایشان، نشان‌دهنده رضایت اعضای جبهه اصلاحات از نحوه عملکرد ایشان است. ما 45نفر هستیم که 31 نفر دبیران کل احزاب هستند و 14 نفر هم افراد حقیقی هستند. همه این 45 نفر، چهره‌های سیاسی هستند و همه این پیام‌ها و روایت‌های درونی را دریافت کردند ولی با این وجود، نه‌تنها با رای خودشان بر این تحلیل نگذاشتند، بلکه با رویکرد تثبیت و نهادینه شدن ارکان جبهه اصلاحات، نفر اول، دوم و سخنگو و نیز دبیر ابقا شدند.

اضافه شدن من هم به این جمع به‌عنوان نایب رئیس دوم، ناشی از همین شرایط فعلی بود. من شخصاً معتقد بودم با توجه به اینکه هدف اصلی این نهاد تقویت تحزب است و باید افقی را ترسیم کند که ما به سمت دو سه حزب فراگیر برویم، اشخاص حقیقی مثل من نباید در این جایگاه حضور داشته باشیم ولی اصرار دوستان منجر به این شد که رای‌گیری کنند که آیا بدون اعلام داوطلبی، اعضا می‌توانند فردی را داوطلب کنند و من در مواجهه با رای دوستان به این جمع اضافه شدم اما تثبیت 4 نفر پیش‌گفته، نشان‌دهنده تقویت انسجام و وجود همگرایی قابل قبول در جریان اصلاحات است و ما باید این انسجام و همگرایی را به عنوان نقطه مثبت ارج نهاده و آن را تقویت کنیم. 

‌نقد بعدی، این است که سایه و نقش چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب روی جبهه اصلاحات است. برای مثال از سیدمحمد خاتمی نام برده می‌شود. آیا شخص سیدمحمد خاتمی در تصمیمات جبهه اصلاحات تاثیرگذار است و یا دخالتی در مواضع جبهه دارد؟ 

من کمافی‌السابق آقای خاتمی را علاوه بر اینکه سرمایه ملی می‌دانم و افسوس می‌خورم که کشور در این شرایط بحرانی چرا از ذخایر و ظرفیت‌های سیاسی‌اش مثل آقای خاتمی، مهندس موسوی، کروبی و آقای ناطق استفاده نمی‌کند؛ همچنان ایشان را رهبر جبهه اصلاحات می‌دانم و بدون هیچ ملاحظه‌ای، ایشان را به عنوان رهبر جبهه اصلاحات می‌شناسم. براساس آیین‌نامه‌ای که بر آن اساس ارکان جبهه اصلاحات شکل گرفته و سازمان پیدا می‌کند، نحوه انتخاب اشخاص حقیقی که به نسبت یک‌سوم دبیران کل احزاب است، به عنوان مشاورین نهاد اجماع‌ساز جریان اصلاحات، با انتخاب یک هیئت 9نفره صورت می‌گیرد که پنج نفر از آن 9 نفر، با رای مخفی مجمع عمومی جبهه اصلاحات انتخاب می‌شوند که در این دوره هم همین مسیر دنبال شد و 4 نفر هم برای کمک به شناسایی و انتخاب افراد حقیقی، از سوی آقای خاتمی معرفی می‌شوند.

در اینکه آقای خاتمی رهبر جبهه اصلاحات است، ذره‌ای تردید نیست اما ماموریت‌ها و وظایف مجمع عمومی جبهه اصلاحات، تفاوت‌های قابل توجهی به اهداف و مقاصدی دارد که رهبری جبهه اصلاحات دنبال می‌کند و این دو ظرفیت یعنی آقای خاتمی و جبهه اصلاحات، ارتباط طولی با هم دارند و بیشتر جبهه اصلاحات یک نهاد اجماع‌ساز سیاست‌گذار و عملیاتی است اما رهبر جبهه اصلاحات، فراتر از جبهه اصلاحات است. ارتباط، ارتباط غیرقابل کتمانی است ولی برقراری این همانی و تشابه مطلق واقعیت عینی ندارد. 

‌موضوع دیگری که به عنوان نقد مطرح شده، این بحث است که جبهه اصلاحات گاهی اوقات در میانه حرکت نمی‌کند و مواضعی را می‌گیرد که به تعبیر برخی تحلیل‌گران بی‌موقع است. برای نمونه هم همین بیانیه اخیر را اشاره می‌کنند. این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

درباره بیانیه اخیر که از 39 نفر حاضر در جلسه، 38 نفر رای مثبت دادند؛ بنابراین، اینکه در داخل جبهه اصلاحات نگاه‌های دیگری وجود داشته است، قابل انکار نیست ولی نسبتش یک رای به 38 رای است. درباره اینکه ما از میانه‌روی خارج شدیم؛ خود مشارکت جدی جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آن هم در شرایط بسیار سخت و دشوار، مصداق عینی میانه‌روی است و اینکه در دشوارترین شرایط متوجه امنیت ملی و رفاه عمومی کشور، جبهه اصلاحات صرف نظر از انتقادات اساسی که از نحوه حکمرانی کشور دارد، همه گله‌ها را کنار گذاشت و یکپارچه با تحمل همه هزینه‌ها پای نظام ایستاد هم مصداق همین است.

جریان اصلاحات، در وضعیت اخیر که دو متجاوز خارجی به کشور حمله کردند، موضع کاملاً مشخص و تعریف‌شده‌ای دارد. در دفاع از کشور، همراه با نیروهای مسلح و فرماندهی کل قوا موضع گرفت، کوچکترین همراهی و هم‌نظری با براندازان نداشت.

اگر رصد کنید، جریان برانداز و رسانه‌های وابسته به آن مثل ایران‌اینترنشنال، بیشترین فحش را به جریان اصلاحات می‌دهند. بنابراین، اینکه ما همزمان هم از جناح رادیکال حاکم بر صداوسیما و بخش عمده‌ای از نهادهای حاکمیت مورد طعن و لعن هستیم و برایمان پرونده‌سازی می‌‌شود و در صداوسیما به ناحق در حق جبهه اصلاحات، جفا می‌شود؛ این همسویی و هم‌نظری با آنها، نشان‌دهنده رفتار و موضع‌گیری‌های کاملاً اصلاح‌طلبانه و میانه‌روانه است. آنچه که آنها تندروی می‌دانند، این انتظار است که نهاد جبهه اصلاحات نتواند بین این 45نفر ائتلاف‌سازی کند که همانطور که گفتم، به استناد رای هفته گذشته، انسجام در جبهه اصلاحات دیده می‌شود.

اگر منظور از عدول از میانه‌روی این است که ما به طرح‌های تفرقه‌افکنانه عنایت کنیم، در آن صورت هویت اصلاح‌طلبی ما در معرض تردید خواهد بود. بنابراین، آنچه که علیه جبهه اصلاحات گفته می‌شود، به نظرم بخشی برچسب و بخشی ناشی از اثربخشی و کارآمدی این جریان است و در حقیقت روایت‌سازی‌های رقبای ماست. باید تحمل کرد ولی بدون انفعال و بدون اینکه به تقابل بیفتیم و چنگ به چهره این و آن بندازیم. در شرایط دشوار کنونی کشور در عرصه بین‌المللی و داخلی، باید همچنان منادی تداوم راه اصلاح از درون باشد، چراکه مصالح آینده ایران در پیمودن راه اصلاح از درون است. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار