سیاست خارجی اتحادیه اروپا زیر تیغ وابستگی به گاز روسیه
ایتالیا از هفته گذشته که میزبان نشست G7 بود، دوباره به سرخط خبرها بازگشته است. جورجیا ملونی، نخستوزیر این کشور خود را رهبری سازنده نشان میدهد که هم حامی اتحادیه اروپاست و هم ناتو. موضوعی که با مواضعش پیش از رسیدن به قدرت مبنی بر حمایت از روسیه متناقض است.
پیش از این پاشنه آشیل روابط ایتالیا با روسیه، گاز روسیه بود. ایتالیا مثل بیشتر کشورهای اروپا، پیش از سال ۲۰۲۲ بهشدت به واردات گاز روسیه وابسته بود و حدوداً ۴۰درصد از منابع انرژی این کشور را تامین میکرد. این کشور بههمراه بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا برای کاهش واردات مستقیم انرژی از روسیه گامهای قابلتوجهی را برداشته است. درحالیکه روی کاغذ اینگونه بهنظر میرسد که ایتالیا وابستگی خود به گاز روسیه را کاهش داده اما همچنان حجم بالایی از گاز خود را از طریق اتریش وارد میکند. اتریش در دو سال گذشته واردات گاز خود را از روسیه از ۸۰درصد به ۹۸درصد افزایش داده است.
ماجرایی مشابه در جای دیگری در جریان است. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا توافقهایی برای واردات گاز از آذربایجان انجام داده علیرغم اینکه مالک بخشهایی از زیرساختهای حیاتی برای انتقال گاز به اتحادیه اروپا، لوکاویل، شرکت انرژی روسی است که در لیست تحریمهای آمریکا قرار دارد. در عوض برای تامین گاز مورد نیاز اروپا، آذربایجان با روسیه توافق کرده تا واردات روسیه را افزایش دهد و تقاضای داخلی خود را تامین کند.
در این میان، رومانی و مجارستان که کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند برای تامین گاز با ترکیه توافق کردهاند. ترکیه کشوری است که برای تامین تقاضای داخلی خود کاملاً به واردات وابسته است. پس گاز ترکیه از کجا وارد این کشور میشود؟ احتمالاً روسیه. در مورد گاز طبیعی مایع ماجرا ناامیدکنندهتر است. دادههای وبسایت بروگل نشان میدهند که واردات گاز طبیعی مایع یا الانجی اتحادیه اروپا از روسیه بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳، ۳۷/۷درصد افزایش پیدا کرده است. در مورد برخی کشورها، مثل اتریش و فرانسه ماجرا فرق دارد. آنها قراردادهای طولانیمدتی با شرکتهای انرژی روسیه دارند که باوجود تلاشهایشان نتوانستهاند زودتر از موعد اتمامشان از آنها خارج شوند.
در موارد دیگر، برای تامین تقاضای بالا، گاز روسیه از طریق ترکیه و آذربایجان وارد اتحادیه اروپا میشود. پاسخ اتحادیه اروپا در قبال حمله روسیه به اوکراین و تلاشهای فوری برای کاهش وابستگی انرژی به روسیه و تنوعبخشی به آن از طریق طرح REPowerEU شگفتانگیز است. اما این تلاشها به جایی نخواهند رسید. قانونگذاران باید تناسب نیازهای امنیت انرژی را با اهداف سیاست خارجی و نگه داشتن هزینهها در سطحی قابلمدیریت، رعایت کنند.
واقعیت سیاسی این است که برای کشورهای اروپایی تنوعبخشی منابع تامین انرژی امری بسیار سخت است، آن هم زمانی که با نرخ بالای تورم و بحران هزینه بالای زندگی دستوپنجه نرم میکنند. در عین حال، اهداف سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر پایان جنگ روسیه علیه اوکراین متمرکز است تا تامین بودجه جنگ برای روسیه، چه از طریق سوبسیدهای دولت یا مالیاتهای پرداختشده تاجایی که امکان دارد، سخت شود. حالا که اهداف امنیت انرژی و سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تضاد با یکدیگر قرار دارند، این بلوک در شرایطی قرار گرفته که راه فراری از آن ندارد.
گرچه طرحهایی برای حذف سوختهای فسیلی روسیه تا سال ۲۰۲۷ وجود دارد اما ادامه وابستگی به واردات غیرمستقیم گاز روسیه مشکلساز خواهد بود. این موضوع مشکلاتی را برای کمیسیون اروپا بهوجود میآورد که رئیس آن ادعا میکند به ژئوپلیتیک مربوط است. چالش اینجاست که اتحادیه اروپا میخواهد گاز خود را در کوتاهمدت تا میانمدت از منابع مختلفی تامین کند و در میانمدت تا طولانیمدت وابستگی خود به گاز را قطع کند تا راه سرمایهگذاریها در زیرساختهای لازم را بهدلیل احتمال داراییهای سرگردان باز کند.
نکته قابل ملاحظه دیگر این است که هر چه کشورهای اتحادیه اروپا به گاز الانجی روسیه وابستهتر شوند، روسیه دستبالاتری در مقابل اتحادیه اروپا خواهد داشت. برنامهریزی برای قطع وابستگی اتحادیه اروپا به گاز الانجی روسیه در کوتاهمدت به این بلوک قدرت تصمیمگیری و زمان کافی برای برنامهریزی و گزینههای جایگزین میدهد. اما در اتحادیه اروپا اختلافاتی بر سر این موضوع وجود دارد.
کشورهای اسکاندیناوی و بالتیک ممنوعیت واردات را خواستار شدهاند اما بلژیک، فرانسه و اسپانیا که بزرگترین واردکنندگان گاز الانجی روسیه هستند، میگویند که بهدلیل مفاد قراردادهایشان نمیتوانند واردات را ممنوع کنند. آنها همچنین نگران امنیت انرژی هستند. زیرساخت یکی از مهمترین مسائل مورد نیاز است. گام دوم، تنوعبخشی است. اتحادیه اروپا بیش از ۵۰درصد از گاز الانجی خود را از آمریکا وارد میکند که در صورتی که ترامپ بهقدرت بازگردد میتواند استراتژی خطرناکی باشد.