پشت پرده مذاکرات مسکو و کییف
فارنافرز برای نخستین بار از گفتوگوهای روسیه و اوکراین در ماههای نخست جنگ پرده برداشته است
دیپلماسی فعال با مشارکت همزمان مسکو، کییف و تعداد زیادی از بازیگران دیگر میتوانست تنها چند هفته پس از شروع جنگ منجر به حل و فصل بحران شود. تا پایان مارس 2022، مجموعهای از نشستهای حضوری در بلاروس و ترکیه و تعاملات مجازی از طریق ویدئوکنفرانس، بیانیه استانبول را ایجاد کرد که چارچوبی را برای حل و فصل بحران شرح داده بود. مذاکرهکنندگان اوکراینی و روسی سپس کار بر روی متن یک معاهده را آغاز کردند و پیشرفت قابل توجهی به سوی توافق داشتند. اما در ماه مه، مذاکرات قطع شد. جنگ ادامه یافت و از آن زمان تاکنون دهها هزار نفر از هر دو طرف جانشان را از دست دادهاند.
در ساعات اولیه ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲، نیروی هوایی روسیه به اهدافی در سراسر اوکراین حمله کرد. در همان زمان، پیادهنظام و نیروی زرهی مسکو از شمال، شرق و جنوب به اوکراین سرازیر شد. در روزهای بعد، روسها تلاش کردند تا کییف را محاصره کنند. این روزها و هفتههای اول تهاجمی بود که میتوانست به شکست اوکراین و به انقیاد درآمدن آن به دست روسیه منجر شود.
وقتی به گذشته نگاه میکنیم میبینیم که تقریباً معجزه است که چنین اتفاقی رخ نداد. آنچه در میدان جنگ اتفاق افتاد بهخوبی درک شدهاست. نکته عجیب اینجاست که دیپلماسی فعال با مشارکت همزمان مسکو، کییف و تعداد زیادی از بازیگران دیگر میتوانست تنها چند هفته پس از شروع جنگ منجر به حل و فصل بحران شود. تا پایان مارس ۲۰۲۲، مجموعهای از نشستهای حضوری در بلاروس و ترکیه و تعاملات مجازی از طریق ویدئوکنفرانس، بیانیه استانبول را ایجاد کرد که چارچوبی را برای حل و فصل بحران شرح داده بود. مذاکرهکنندگان اوکراینی و روسی سپس کار بر روی متن یک معاهده را آغاز کردند و پیشرفت قابل توجهی به سوی توافق داشتند. اما در ماه مه، مذاکرات قطع شد. جنگ ادامه یافت و از آن زمان تاکنون دهها هزار نفر از هر دو طرف جانشان را از دست دادهاند.
چرا اینطور شد؟ طرفین چقدر به پایان جنگ نزدیک بودند؟ و چرا آنها هرگز این معامله را نهایی نکردند؟
برای روشن شدن این ماجرا که اغلب از سوی بسیاری نادیده گرفته میشود، ما پیشنویس توافقنامههای مبادلهشده بین دو طرف را بررسی کردهایم و به جزئیاتی رسیدیم که برخی از آنها قبلاً گزارش نشده بودند. ما همچنین با چندین شرکتکننده در این گفتوگوها و همچنین با مقاماتی که در آن زمان در دولتهای مهم غربی مشغول به کار بودند، مصاحبههایی انجام دادهایم که نامشان را فاش نکردهاند و ما مصاحبهها و اظهارات متعدد همزمان و جدیدتر با مقامات اوکراینی و روسی را که در زمان مذاکرات در حال خدمت بودند، مرور کردهایم.
بسیاری از این موارد در یوتیوب در دسترس هستند. اما به زبان انگلیسی نیستند و بنابراین در غرب بهطور گستردهای فاش نشدهاند. در نهایت، ما جدول زمانی رویدادها را از آغاز تهاجم تا پایان ماه مه، یعنی زمانی که مذاکرات شکست خورد، بررسی کردیم. وقتی همه این قطعات را کنار هم قرار دادیم، آنچه که دریافتیم بسیار شگفتانگیز بود و میتواند پیامدهای مهمی برای تلاشهای دیپلماتیک آینده برای پایان دادن به جنگ داشته باشد.
برخی از ناظران و مقامات (از جمله برجستهترین آنها ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه) ادعا کردهاند که توافقی روی میز بود که به جنگ پایان میداد اما اوکراینیها به دلیل فشار حامیان غربی خود و مفروضات آرزومندانهشان درباره ضعف نظامی روسیه، از مذاکره کنار کشیدند. برخی دیگر اهمیت این گفتوگوها را بهطور کامل رد کرده و مدعی شدهاند که طرفین صرفاً در حال بررسی پیشنهادات و خرید زمان برای تنظیم مجدد تلاشهایشان در میدان نبرد بودند.
برخی دیگر نیز پیشنویس توافقنامه را غیرجدی توصیف کردند. اگرچه آن تفاسیر حاوی حقیقت است، اما بیش از آنکه روشنکننده باشند، ابهام ایجاد میکنند. آنچه میخوانید این تفاسیر ساده را به چالش میکشد. علاوه بر این، چنین گزارشهایی، تکعلتی واقعیتها که در گذشته مهم بودهاند را بهطور کامل از بین میبرند و آن واقعیت این است که در بحبوحه تجاوزات بیسابقه مسکو، روسها و اوکراینیها تقریباً توافقی را نهایی کردند که به جنگ خاتمه میداد و تضمینهای امنیتی چندجانبه را به اوکراین ارائه میکرد و شرایط را هموار میکرد. این شرایط عبارت بود از پیشنهادی برای بیطرفی دائمی اوکراین و عضویتش در اتحادیه اروپا.
با این حال، توافق نهایی به دلایل متعددی حاصل نشد. شرکای غربی کییف تمایلی به مذاکره با روسیه نداشتند، بهویژه مذاکراتی که میتوانست تعهدات جدیدی را برای آنها در خصوص تضمین امنیت اوکراین ایجاد کند. فضای افکار عمومی در اوکراین با آشکار شدن جنایات روسیه در ایرپین و بوچا به شدت تند شد و با شکست روسیه در محاصره کییف، ولودیمیر زلنسکی بیشتر مطمئن شد که با حمایت متناسب غرب، میتواند در جنگ پیروز شود.
در نهایت، اگرچه تلاش طرفین برای حل و فصل اختلافات طولانیمدت بر سر ساختار امنیتی، چشمانداز یک راهحل پایدار برای جنگ و ثبات پایدار منطقهای جدی بود، اما هدف آنها بلندپروازانه و انتظاراتشان عجولانه بود. آنها تلاش کردند تا یک توافق جامع را حتی در زمانی که آتشبس اولیه دور از دسترس بود، به دست آورند.
امروز که چشمانداز مذاکرات مبهم به نظر میرسد و روابط بین طرفین تقریباً وجود ندارد، تاریخ مذاکرات بهار ۲۰۲۲ ممکن است نوعی حواسپرتی یا بیخردی به نظر برسد که چشمانداز ضعیف و قابل اعمالی را برای شرایط فعلی به دست میدهد. اما پوتین و زلنسکی همه را با تمایل متقابل خود برای در نظر گرفتن امتیازات گسترده برای پایان دادن به جنگ شگفتزده کردند. آنها ممکن است در آینده دوباره همه را غافلگیر کنند.
اطمینان یا ضمانت؟
روسها با حمله به اوکراین چه کاری میخواستند انجام دهند؟ در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، پوتین سخنرانیای کرد که در آن هدف تهاجم را نازیزدایی از اوکراین توصیف کرد. معقولترین تعبیر از «نازیزدایی» این بود که پوتین بهدنبال سرنگونی دولت کییف بود و احتمالاً قصد داشت زلنسکی را در این فرآیند بکشد یا دستگیر کند. با این حال، چند روز پس از آغاز تهاجم، مسکو شروع به بررسی برای یافتن زمینههایی برای مصالحه کرد. جنگی که پوتین انتظار داشت خیلی راحت تمام شود، نتیجه مورد نظر را نداشت و پوتین خیلی زود برای گفتوگو آمادگی نشان داد و معنایش این است که ایده تغییر رژیم را کنار گذاشته بود.
زلنسکی، مانند دوران قبل از جنگ، علاقه فوری به ملاقات شخصی با پوتین را ابراز کرد. اگرچه پوتین از گفتوگوی مستقیم با زلنسکی خودداری کرد، اما یک تیم مذاکرهکننده را منصوب کرد. الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس نقش میانجی را ایفا کرد. گفتوگوها در ۲۸ فوریه در یکی از اقامتگاههای بزرگ لوکاشنکو در نزدیکی روستای لیاسکاویچی، در ۳۰ مایلی مرز بلاروس و اوکراین آغاز شد.
هیئت اوکراینی به ریاست داوید آراخامیا، رهبر پارلمانی حزب سیاسی زلنسکی و الکسی رزنیکوف، وزیر دفاع، میخایلو پودولیاک، مشاور رئیسجمهور و دیگر مقامات ارشد بود. هیئت روسی توسط ولادیمیر مدینسکی، مشاور ارشد رئیسجمهور روسیه که پیش از آن وزیر فرهنگ بود، رهبری میشد. معاونان وزیر دفاع و امور خارجه و غیره نیز در آن جلسه حضور داشتند.
در اولین جلسه، روسها مجموعهای از شرایط سخت را ارائه کردند و عملاً خواستار تسلیم اوکراین شدند. این آغاز، سازنده نبود. اما با ادامه بدتر شدن موقعیت مسکو در میدان نبرد، مواضع آنها در میز مذاکره تعدیل شد. بنابراین در ۳ و ۷ مارس، طرفین دور دوم و سوم مذاکرات را این بار در کامیانیوکی، در خاک بلاروس و درست در آن سوی مرز لهستان برگزار کردند.
هیئت اوکراینی خواستههای خود را ارائه کرد: آتشبس فوری و ایجاد کریدورهای بشردوستانه که به غیرنظامیان اجازه میدهد با خیال راحت منطقه جنگی را ترک کنند. در دور سوم مذاکرات بود که روسها و اوکراینیها برای اولین بار پیشنویسها را بررسی کردند. به گفته مدینسکی، اینها پیشنویسهای روسی بود که هیئت مدینسکی از مسکو آورده بود و احتمالاً دربردارنده اصرار مسکو بر وضعیت بیطرفی اوکراین بود.
در این مرحله، جلسات حضوری برای نزدیک به سه هفته متوقف شد. هرچند هیئتها از طریق Zoom به ملاقات خود ادامه دادند. در آن گفتوگوها، اوکراینیها شروع به تمرکز بر روی موضوعی کردند که از دیدگاه آنها به جنگ پایان میداد: ارائه تضمینهای امنیتی که سایر کشورها را ملزم میکند در صورت حمله مجدد روسیه در آینده، از اوکراین دفاع کنند.
کاملاً مشخص نیست که کییف اولین بار چه زمانی این موضوع را در گفتوگو با روسها یا کشورهای غربی مطرح کرد اما در ۱۰ مارس، دیمیتری کولبا، وزیر امور خارجه اوکراین، که در آن زمان در آنتالیا، برای دیدار با همتای روسی خود، سرگئی لاوروف، به سر میبرد از یک «راهحل سیستماتیک و پایدار» برای اوکراین صحبت کرد و افزود که اوکراینیها آماده گفتوگو درباره تضمینهایی هستند که کشورهای ناتو و روسیه میتوانند به اوکراین بدهند.
به نظر میرسد که کولبا یک ضمانت امنیتی چندجانبه را در ذهن داشت؛ ترتیبی که به موجب آن قدرتهای رقیب به امنیت کشور ثالث متعهد میشوند اماً به شرطی که با هیچیک از طرفین متحد نخواهد شد. چنین توافقاتی عمدتاً پس از جنگ سرد از بین رفته بودند. درحالیکه ائتلافهایی مانند ناتو قصد دارند سیاست دفاع دستهجمعی را در برابر دشمن مشترک حفظ کنند، ضمانتهای امنیتی چندجانبه برای جلوگیری از درگیری بین ضمانتدهندهها بر سر به دست آوردن همسویی کشوری که به آن تضمین داده میشود و در نتیجه تضمین امنیت آن کشور طراحی شده است.
اوکراین تجربه تلخی از اطمینان امنیتی چندجانبه، در مقابل تضمین دارد. در سال ۱۹۹۴، اوکراین یادداشت بوداپست را امضا کرد و به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بهعنوان یک کشور غیرهستهای ملحق شد و موافقت کرد از آنچه در آن زمان سومین زرادخانه بزرگ جهان محسوب میشد، صرفنظر کند. در مقابل، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده قول دادند که به اوکراین حمله نخواهند کرد.
با این حال، برخلاف باور نادرست عمومی، این توافق از امضاکنندگان میخواست که در صورت تجاوز به اوکراین، تنها خواستار تشکیل جلسه شورای امنیت شوند نه اینکه به دفاع از اوکراین بشتابند. تهاجم تمامعیار روسیه - و این واقعیت خشن که اوکراین بهتنهایی در حال مبارزه در یک جنگ موجودیتی است – کییف را به یافتن راهی برای پایان دادن به تجاوز و اطمینان از اینکه دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، سوق داد.
در ۱۴ مارس، درست زمانی که دو هیئت از طریق نرمافزار زوم در حال گفتوگو بودند، زلنسکی پیامی را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد و خواستار «ارائه ضمانتهای امنیتی مؤثر» شد که «مانند ضمانتهای بوداپست» نبود. دو روز بعد، مشاور او، پودولیاک در مصاحبهای با خبرنگاران اوکراینی توضیح داد که آنچه کییف به دنبال آن است «ضمانتهای امنیتی مطلق» است و این یعنی «امضاکنندگان... در صورت حمله به اوکراین، کنار نمانند. در عوض، در دفاع از اوکراین در یک درگیری مشارکت فعال داشته باشند.»
تقاضای اوکراین برای تنها نماندن، دوباره برای خود کاملاً قابل درک است. کییف میخواست (و هنوز هم میخواهد) سازوکاری قابل اعتمادتر از نمایش حسننیت روسیه، برای امنیت آینده خود داشته باشد. اما گرفتن ضمانت دشوار بود. نفتالی بنت در زمان مذاکرات، نخستوزیر اسرائیل بود و فعالانه میان دو طرف میانجیگری میکرد.
او در مصاحبهای در فوریه ۲۰۲۳ توضیح داد که تلاش کرده است زلنسکی را از گیر افتادن در مسئله تضمینهای امنیتی منصرف کند. بنت توضیح داد: «جوکی هست که درباره مردی گفته میشود که میخواهد پل بروکلین را به یک رهگذر بفروشد.» گفتم:«آمریکا به شما تضمین میدهد؟ آیا متعهد میشود که تا چند سال دیگر اگر روسیه تخلفی انجام دهد، سرباز بفرستد؟ بعد از ترک افغانستان و همه اینها؟» به او گفتم: «ولودیمیر! این اتفاق نمیافتد».
اگر بخواهیم ماجرا را دقیقتر بیان کنیم باید این سوال را مطرح کرد که اگر ایالات متحده و متحدانش تمایلی به ارائه چنین تضمینی به اوکراین (مثلاً در قالب پذیرش عضویت در ناتو) در دوره قبل از جنگ را نداشتند، چرا پس از اینکه روسیه به وضوح تمایل خود را برای حمله به اوکراین نشان داد، باید چنین تمایلی از خود نشان میدادند؟
مذاکرهکنندگان اوکراینی پاسخی به این سوال دادند، اما در نهایت، همکاران غربی ریسکگریز آنها را متقاعد نکرد. موضع کییف این بود که همانطور که مفهوم تضمینهای نوظهور نشان میدهد، روسیه نیز ضمانت خواهد داد که به این معنی است که مسکو اساساً موافقت کرده است که در صورت حمله مجدد، سایر تضمیندهندگان موظف به مداخله در دفاع از اوکراین باشند. به عبارت دیگر، اگر مسکو بپذیرد که هرگونه تجاوز در آینده به اوکراین به معنای جنگ بین روسیه و ایالات متحده خواهد بود، دیگر تمایلی برای حمله به اوکراین نخواهد داشت چراکه در چنین شرایطی حمله به اوکراین حمله به یک متحد ناتو خواهد بود.
پیشرفت بزرگ
در تمام طول ماه مارس، نبردهای سنگین در تمام جبههها ادامه داشت. روسها تلاش کردند چرنیهیف، خارکیف و سومی را تصرف کنند اما بهطرز شگفتانگیزی شکست خوردند. هرچند هر سه شهر آسیب زیادی دیدند. در اواسط ماه مارس، پیشروی ارتش روسیه به سمت کییف متوقف شده بود و روسیه تلفات زیادی را متحمل شد. دو هیئت به گفتوگوهای خود از طریق ویدئوکنفرانس ادامه دادند، اما در تاریخ ۲۹ مارس، این بار در استانبول ترکیه، با هم ملاقات حضوری داشتند.
در آنجا به نظر میرسید که آنها به پیشرفتی دست یافتهاند. پس از این دیدار، طرفین اعلام کردند که با انتشار یک بیانیه مشترک موافقت کردهاند. شرایط این بیانیه به تفصیل در بیانیه مطبوعاتی دو طرف در استانبول توضیح داده شد. اما ما نسخهای از متن کامل پیشنویس بیانیه را با عنوان «مفاد کلیدی معاهده ضمانتهای امنیتی اوکراین» به دست آوردهایم.
به گفته شرکتکنندگان در این مذاکرات که با آنها مصاحبه کردیم، اوکراینیها عمده پیشنویس این بیانیه را تهیه کرده بودند و روسها بهطور موقت ایده استفاده از آن را بهعنوان چارچوب یک معاهده پذیرفته بودند؛ معاهدهای که در این بیانیه پیشبینی شده است، اوکراین را بهعنوان یک کشور دائماً بیطرف و غیرهستهای اعلام میکند. اوکراین قرار بود از هرگونه قصد برای پیوستن به ائتلافهای نظامی یا اجازه استقرار پایگاهها یا نیروهای نظامی خارجی در خاک خود چشمپوشی کند. در این بیانیه اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (از جمله روسیه) به همراه کانادا، آلمان، اسرائیل، ایتالیا، لهستان و ترکیه بهعنوان ضامنهای احتمالی ذکر شدهاند.
در این بیانیه همچنین آمده بود که اگر اوکراین مورد حمله قرار گیرد و درخواست کمک کند، همه کشورهای ضامن موظف هستند پس از رایزنی با اوکراین و بین خود، به اوکراین برای بازگرداندن امنیتش کمک کنند. نکته قابل توجه این است که این تعهدات با دقت بسیار بیشتری نسبت به ماده ۵ ناتو بیان شده است: ایجاد منطقه پروازممنوع، تهیه سلاح، یا مداخله مستقیم با نیروی نظامی دولت تضمیندهنده در این معاهده ذکر شده است.
قرار بر این بود که اگرچه اوکراین تحت چارچوب پیشنهادی برای همیشه بیطرف خواهد ماند، اما مسیر کییف برای عضویت در اتحادیه اروپا باز بماند و کشورهای ضامن (از جمله روسیه) به صراحت «نیت خود را برای تسهیل عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا تایید کنند.» این تعهد روسیه به اوکراین بسیار غیرعادی بود چراکه در سال ۲۰۱۳، پوتین به شدت بر ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور وقت اوکراین فشار وارد کرده بود تا از توافقنامه ارتباط صرف با اتحادیه اروپا خارج شود. اما اکنون، روسیه تصمیم گرفته بود که با «تسهیل» پیوستن کامل اوکراین به اتحادیه اروپا موافقت کند.
اگرچه منافع اوکراین در به دست آوردن این تضمینهای امنیتی روشن است، اما مشخص نیست که چرا روسیه با هر یک از این موارد موافقت کرده بود. فقط چند هفته قبل از آن، پوتین تلاش کرده بود تا پایتخت اوکراین را تصرف کند، دولت آن را برکنار کرده و یک رژیم دستنشانده را بر این کشور تحمیل کند. دور از ذهن به نظر میرسد که او ناگهان تصمیم گرفته باشد بپذیرد که اوکراین - که اکنون به لطف اقدامات خود پوتین بیش از هر زمان دیگری با روسیه دشمنی داشت - به عضویت اتحادیه اروپا درآید و استقلال و امنیتش توسط ایالات متحده و دیگر کشورها تضمین شود. با این حال، این بیانیه نشان میدهد که در آن زمان پوتین دقیقاً مایل به پذیرش چنین تعهداتی بود.
در پاسخ به این سوال و ابهامات آن فقط میتوان حدسیاتی را مطرح کرد؛ نخست اینکه، حمله رعدآسای پوتین شکست خورد؛ شکست پوتین در اوایل ماه مارس دیگر واضح شده بود. شاید او در آن زمان حاضر شده بود که در صورت دریافت مهمترین خواستهاش، خسارات خود را کاهش دهد و آن خواسته این بود که اوکراین از آرزوهای خود مبنی بر پیوستن به ناتو چشمپوشی کند و هرگز نیروهای ناتو را در خاک خود میزبانی نکند.
پوتین میدانست که نمیتواند کل اوکراین را اشغال کرده و تحت کنترل درآورد اما حداقل این بود که میتوانست بهطور اساسی منافع امنیتی خود را بهدست آورده و تضمین کند و از ورشکست شدن اقتصاد روسیه جلوگیری کرده و مانع از لکهدار شدن شهرت بینالمللی روسیه شود.
این بیانیه همچنین ماده دیگری را در خود دارد؛ البته اگر با در نظر گرفتن تحولات آن سال به آن توجه کنیم، خیرهکننده به نظر میرسد. این بیانیه از دو طرف میخواهد که به دنبال حل مسالمتآمیز اختلافات خود بر سر کریمه طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده باشند.
از زمانی که روسیه شبهجزیره را در سال ۲۰۱۴ به خاک خود ضمیمه کرد، هرگز حاضر به بحث در مورد وضعیت آن نشد و ادعا کرد که این منطقه متعلق به روسیه است و تفاوتی با مناطق دیگر روسیه ندارد. اما با موافقت با بیانیه مذکور، کرملین با پیشنهاد مذاکره بر سر وضعیت کریمه، بهطور ضمنی اعتراف کرده بود که شرایط دقیقاً آنطور که پیشتر گفته بود، نیست.
مترجم: آریا صدیقی