دروازه های گفتگو با مدرن دیپلماسی ایلان ماسک باز میشود؟
دکتر سید علیرضا بهبهانی، متخصص حوزه مدرن دیپلماسی و دیپلماسی علم و فناوری
به گزارش هم میهن آنلاین؛ بنا به اخبار رسیده ایلان ماسک طی درخواستی با عباس ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل دیدار داشته اند!حضور ایلان ماسک در تیم رییس جمهور جدید ایالات متحده با توجه به نوآوری های همیشگی او میتواند دروازه های جدیدی از گفتگو به سبک مدرن دیپلماسی را رقم بزند!
در این یادداشت بنا دارم در خصوص زوایای این دیدار و احتمالات پیش رو چند خطی قلم فرسایی کنم.
سوال اول و مهم اینجاست که ایا این دیدار دارای اهمیتی در معماری دیپلماسی چندوجهی است؟
پاسخ قطعا آری خواهد بود.این دیدار نماد دیپلماسی چندلایه است، جایی که بازیگران غیردولتی و شرکتهای فراملی به ابزارهایی راهبردی در روابط بینالملل تبدیل شدهاند. این نوع دیپلماسی در چارچوب معماری دیپلماسی نوین (Modern Diplomatic Architecture)، جایگاه ویژهای به تعاملات فراتر از سطح دولتها میدهد. مفهوم قدرت میانجیگری شبکهای (Networked Mediation Power) که توسط بازیگرانی مانند ایلان ماسک اعمال میشود، نشاندهنده جایگزینی مکانیسمهای کلاسیک با سازوکارهای پیشرفته است.
اما آیا واقعا نقش شرکتهای فراملی و کارآفرینان جهانی در دیپلماسی پر رنگ خواهد شد؟
در سال های اخیر بصورت نامحسوس ایلان ماسک با در اختیار داشتن شرکتهایی مانند تسلا و اسپیسایکس بهعنوان بازوان اجرایی دیپلماسی شرکتی (Corporate Diplomacy) عمل کرده و حوزههای علم و فناوری را با سیاست خارجی تلفیق نموده. ایلان ماسک در این نقش به یک بازیگر هیبریدی (Hybrid Actor) تبدیل شده است که میتواند از طریق فناوریهای تحولآفرین مانند انرژی پاک، ارتباطات ماهوارهای (مانند استارلینک) و خودروهای الکتریکی، معادلات جهانی و منطقهای را تغییر دهد.
او یک تاجر است و از دیپلماسی بعنوان ابزار جدید توسعه اقتصادی شرکت های خود بهره مند شده که سر ریز آن بر زندگی سایر ملت ها نیز خواهد بود.این ماهیت توسعه فناوری است! نمونه اش را هم قبلا در سیاستگذاری فناوری باتری های خودروهای الکترونیکی و توزیع رایگان حق اختراع آن به شرکت های خودروسازی نشان داده.به نظر میرسد ایلان ماسک فهم بهتری از سیاست بین الملل با سبک مدرن دارد.
این دیدار همچنین بازتابی از دیپلماسی عمومی اقتصادی (Economic Public Diplomacy) است که از تأثیرگذاری کارآفرینان بینالمللی بر افکار عمومی بهره میگیرد.
تامل بر چشمانداز دیپلماسی تحت ریاستجمهوری ترامپ امری مهم است:
• پیچیدگی تصمیمسازی در دولت ترامپ: با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، سیستم تصمیمگیری به سمت دیپلماسی معاملهمحور (Transactional Diplomacy) و بهرهبرداری حداکثری از ابزارهای اقتصادی سوق خواهد یافت.
• نقش ایلان ماسک در ساختارهای سیاستگذاری غیررسمی چه خواهد بود؟
ماسک میتواند بهعنوان یک کانال نیمهرسمی ارتباطی (Semi-Official Communication Channel) برای برقراری گفتگوهای غیرعلنی و تسهیل شرایط مذاکره میان ایران و ایالات متحده عمل کند.
با این شرایط سوال مهمی که به ذهن میرسد این است که سناریوهای محتمل آینده چه خواهند بود؟
• سناریوی تعامل توسعهمحور: در صورت پیگیری راهبردی این مذاکرات، فرصتهایی برای همکاری در حوزههای اقتصاد پایدار (Sustainable Economy) و فناوریهای پیشرفته (Advanced Technologies) فراهم میشود.
• سناریوی فشارهای دوگانه: بازگشت ترامپ ممکن است به تشدید فشارهای تحریمی منجر شود، اما تعامل با نخبگان فناوری مانند ماسک میتواند این فشارها را متعادل سازد.
• سناریوی دیپلماسی علمی: بهرهگیری از دیپلماسی نوآوری (Innovation Diplomacy) و ایجاد پروژههای مشترک میتواند علاوه بر تقویت روابط، زیرساختهای علمی کشور را نیز ارتقا دهد.
بنده سعی کردم از نگاه تخصصی حوزه مدرن دیپلماسی و دیپلماسی علم و فناوری به این دیدار نگاهی بیاندازم و برشی از نتایج احتمالی آن داشته باشم و در همین راستا توصیه هایی به دولت محترم دکتر پزکشیان و مسئولین سیاست خارجی دارم:
در چارچوب مدرن دیپلماسی، ایران باید از این فرصت برای تقویت استراتژیهای زیر استفاده کند:
• نهادینهسازی دیپلماسی فناوری (Technology Diplomacy): تشکیل کارگروههای تخصصی برای ایجاد کانالهای ارتباطی پایدار میان شرکتهای ایرانی و فناوریهای نوظهور.
• بهرهگیری از ابزارهای دیپلماسی عمومی: تأکید بر تصویرسازی مثبت بینالمللی (Positive International Image Building) از طریق همکاری با نخبگان جهانی.
• سیاستگذاری مبتنی بر قدرت هوشمند (Smart Power): تکیه بر ترکیب قدرت نرم (Soft Power) و قدرت سخت علمی (Scientific Hard Power) برای مواجهه با چالشها.
اما جمع بندی نهایی:
این دیدار، یک فرصت بینظیر برای تعریف یا بازتعریف جایگاه ایران در مدرن دیپلماسی است.
استفاده از ادبیات شبکهای، فناوریمحور و آیندهنگرانه در سیاست خارجی، ضمن تقویت منافع ملی، میتواند به بهبود تصویر ایران در نظام بینالمللی کمک کند و شاید دروازه ای نوین از گفتگو را فارغ از ادبیات مرسوم گفتگوی ایران و امریکا را بازگشایی کند!
ما موضوعات متنوعی برای گفتگو با جهان داریم،از این راه میتوانیم با پررنگ کردن آنها مسیر را به سمت دیپلماسی کنشگر سوق دهیم نه ادامه طریق دیپلماسی واکنشی!