مصطفی پوردهقانی نماینده اردکان: جریان تقریباً سوخته خواهان طرح عدم کفایت پزشکیان است
برخی از نمایندگان معتقدند که موضوعات سیاسی بهویژه ناکامی در انتخابات ریاستجمهوری به رویارویی تندروها و افراطیون با مسعود پزشکیان تبدیل شده است.

برخی از نمایندگان معتقدند که موضوعات سیاسی بهویژه ناکامی در انتخابات ریاستجمهوری به رویارویی تندروها و افراطیون با مسعود پزشکیان تبدیل شده است. مصطفی پوردهقانیاردکان، نمایندگان اردکان از جمله این نمایندگان است و در گفتوگو با هممیهن به بررسی طرح «عدم کفایت پزشکیان» پرداخت که در زیر میخوانید:
به نظر شما کلیت مجلس و اکثریت نمایندگان با عدم کفایت رئیسجمهور موافق هستند؟
اقلیتی سنگی ته چاه انداخته و حرف اشتباهی زدهاند. در مجلس و انظار عموم چنین موضوعی مطرح نیست. این موضوع بین افراطیون است. سالها حضرت آقا مطرح کرده که «اتحاد را حفظ کنید و مواردی را مطرح نکنید که آن را خدشهدار کند.» وقتی با همین آقایان هم صحبت میکنیم دیدگاه آنها را تندروی میدانند و به آن نقد میکنند. آقای پزشکیان با رای مردم به ریاستجمهوری رسیده و تنفیذ مقام معظم رهبری را دارد و رهبری در حمایت از دولت گفتند که «قوت این دولت قوت نظام است و ضعف آن، ضعف نظام.» خارج از این صحبتها برخلاف آرای مردم، اظهارنظر رهبری و نص صریح قانون اساسی است.
تندروهای مجلس آقای پزشکیان را با بنیصدر مقایسه کردند. آیا این قیاس درست و منطقی است؟
قطعاً اینطور نیست. شرایط، تفکرات و افراد در این مقایسه متفاوت هستند. اقلیت بسیار محدودی بیرون از مجلس که چند تن از آنها هم در مجلس هستند و خود را دولت در سایه مینامند و معتقدند بیشتر میفهمند، چنین نظراتی دادهاند. اما این موضوع قابل قیاس نیست و آقای پزشکیان سالهای پس از انقلاب در دوران جنگ، سازندگی، اصلاحات (که وزیر بهداشت بود)، نمایندگیاش و حال که رئیسجمهور است، منش، رفتار و گفتارش در دفاع از قانون، منافع مردم و حریم ولایت فقیه قابل قیاس نیست.
صحبتها بیشتر بغض انتخاباتی است که مطرح میکنند و همچنان از مردم گلایهمند هستند که چرا در این دوراهی جلیلی – پزشکیان به این سمت حرکت کردند و انتظار داشتند که به نوعی انتقامی از مردم بگیرند و اعلام کنند که ما پیش از این هشدار داده بودیم و حالا ایشان شبیه بنیصدر شده است. این مقایسه هیچ جایگاهی ندارد و بیشتر اهداف و نیتهای خود را برای مردم هویدا کردند. هر چقدر هم دست و پا میزنند در باتلاق تفکرشان در بین مردم فرو میروند.
برخی معتقدند که طرح این موضوعات برای امتیازگیری است و برخی دیگر میگویند که شاید پشت پردهای وجود دارد که ما خبر نداریم. آیا طرح عدم کفایت رئیسجمهور در راستای امتیازگیری است یا جدی است و براساس پشتپردهها مطرح میشود؟
در این شکی نیست که این جریان به تاریکخانههایی متصل هستند که تصمیمات خاصی را میگیرند، شاید برخی از ابزارهای قدرت، رسانهها و بلندگوهای پرسروصدا را هم در اختیار داشته باشند. اما در بین قاطبه مردمی که حتی سیاسی و دنبال چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا نیستند هم انتخابات اخیر موضوع مهمی را هویدا کرد. با توجه به قهر مردم هم مشخص شد که در بین 50درصد شرکتکننده که بیشتر از طیف خودشان بودند، این گروه در انتخابات جایگاهی ندارند. یعنی از دل جایگاه خود نیز پایگاهی ندارند. شاید در دهه 70 و 80 میشد جدیتر درباره آنها صحبت کرد و جایگاه برای آنها قائل شد اما در حال حاضر جریان تقریباً سوخته در حال دست و پا زدن هستند.
درباره دولت در سایه گفتید، اما این جریان داستان دیگری با روی کار آمدن لاریجانی در دبیری شعام مطرح کردند که او قرار است به نوعی دولت در سایهای باشد که ضعفهای دولت پزشکیان را جبران کند. آیا این دیدگاه به نظرتان درست است؟
قطعاً اینطور نیست. حکمی که آقای پزشکیان برای آقای لاریجانی زده قطعاً با هماهنگی رهبری است. چون جایگاهی که آقای لاریجانی پیدا کرده قطعاً نیاز به تاییدیه حضرت آقا دارد. نکته دوم این است که جایگاه شعام با جایگاه دولت متفاوت است. آقای لاریجانی یکی از عقلا و معتدلان نظام و مورد وثوق نسبی بسیاری از جناحها است.
علاوه بر آن آقای لاریجانی در جایگاهی قرار گرفته که با استفاده از تجارب بر مبنای اعتدال، عقلانیت و سیاست ایشان در دستگاههای اجرایی، نظامی و مجلس کسب کرده، و این به عقلاییتر و پختهتر شدن بار تصمیمات شعام میتواند منجر شود و کارکردی غیر از این در حوزه اجرایی نخواهد داشت که تحت نظر رئیسجمهور است. هرچند که چهره سیاسی ایشان در شورایعالی امنیت ملی پس از ردصلاحیت حاشیهدار و خاص، یک بار دیگر زنده و احیا شد اما وضعیت فعلی در جایگاه حوزه امنیتی قرار گرفته است.
آیا نوع حضور آقای جلیلی در شعام به سرعت بخشیدن و بیشتر شدن فعالیت افراطیون و تندروها منجر میشود؟
من به این موضوع اعتقاد ندارم. جدای از اینکه آقای جلیلی چه میزان کمیتی را مدیریت میکند و به لحاظ فکری رهبری میکند، تجربههایی در حوزه امنیتی دارد و به نظرم وجودش در جهت تکثر سلایق و تفکرها در شورای عالی امنیت ملی است. اما این به معنای شروع به تشکیل افراطیگری نیست. در حقیقت به این تفکر احترام گذاشته شده تا جایگاهی در سیستم تصمیمگیری در حوزه سیاستگذاری امنیتی کشور داشته باشند.
حرف آخر؟
بعد از شرایط جنگ مقام معظم رهبری توصیهای داشتند که برای بسیاری از نهادها دستورالعمل بود که چند بند را مطرح کردند و بند اول بر ایجاد وحدت و همدلی تاکید داشتند تا دشمن نتواند در دل اختلافات نفوذ نکند. اما متاسفانه بیان این حرفها نقض توصیه مقام معظم رهبری است و به نظرم کسانی که ادعاهای فراوانی در «ذوب در ولایت» مطرح میکنند در عمل خیلی مرجع را ولایت فقیه نمیدانند و خودشان مرجع تقلید خودشان هستند.